🔻۲۴ذیالحجه؛ سالروز نزول آیه تطهیر در شأن اهلبیت«علیهمالسلام»
@abolhasanmahdavi
🔻این حدیث شریف[حدیث کسا] بیان میکند که پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآله» بر دخترشان وارد شدند و فرمودند: در بدن خود احساس ضعف میکنم و دخترشان عبای یمانی را آوردند و پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» آن را بر خود گرفتند.
🔹پس از آن امام حسن«علیهالسلام» وارد شدند و به مادرشان گفتند: بوی جدم، پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» را استشمام میکنم و مادر فرمودند: بله، همین است، جدتان زیر عبا هستند. امام حسن«علیهالسلام» اذن ورود گرفتند و کنار جدشان رفتند.
🔹به دنبال آن امام حسین«علیهالسلام» آمدند و بوی جدشان را استشمام کردند، از مادر سوال کردند و مادر فرمودند: جدتان و برادرتان زیر کساء هستند، امام حسین«علیهالسلام» هم با اذن وارد شدند.
🔹بعد از آن امیرالمؤمنین«علیهالسلام» آمدند، ایشان هم سوال کردند و بعد با اذن، وارد شدند.
🔹پنجمین نفر هم خود فاطمۀ زهرا«سلاماللهعلیها» بودند که ایشان هم اذن گرفتند و وارد شدند.
🔸حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» که ناقل داستان هستند، میفرمایند: وقتی ما پنج نفر زیر کساء دور هم جمع شده بودیم، پدرم دستبهدعا برداشتند و عرض کردند: خدایا، اینها نزدیکان و خاصان من هستند، گوشت و خون آنها به منزلۀ گوشت و خون من است، آنچه آنها را بهدرد بیاورد و محزون کند، من را بهدرد میآورد و محزون میکند و هرکس با آنها جنگ کند، من با آنها جنگ میکنم، من محبّ کسی هستم که محب اینها باشد، اینها از من هستند و من از آنها هستم. این تعبیر بزرگی است در رابطه با این پنج نور مقدس.
🔸همچنین پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» عرض کردند: خدایا، صلوات و رحمت و مغفرت و رضوان و خشنودی خود را بر اینها و بر من نازل کن و رجس؛ یعنی پلیدی یا شک را از اینها دور کن.
✅حضرت فاطمه«سلاماللهعلیها» با وجود اینکه پهلوی پدر بزرگوار و بقیۀ اصحاب کساء نشسته بودند و وحی نازل نشده بود که از پیام خدا خبر بدهد، فرمودند: وقتی پدرم این دعا را کردند، خدای متعال در عرش به ملائکۀ خود گفت: ای ملائکۀ من، کلّ جهان هستی را خلق نکردم، مگر بهواسطۀ این پنج نفر که الآن زیر کساء جمعند.
❓جبرئیل پرسید: چه کسانی؟ خدای متعال فرمود: محمد«صلیاللهعلیهوآله» و آل او، بعد جبرئیل اذن گرفت که پایین بیاید و نفر ششم باشد.
🔹وقتی آمد، از پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» اذن گرفت و زیر کساء رفت و آیۀ ۳۳ سورۀ احزاب را نازل کرد:
«إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».
@abolhasanmahdavi
🔻امیرالمؤمنین«علیهالسلام» از پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» سؤال کردند: اگر کسی داستان ما را [جریان حدیث کسا] در جلسهای نقل کند چه نتیجه و اثری دارد؟
🔹پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» در دو فراز جواب فرمودند:
🔸در فراز اول فرمودند: در هر جلسهای که داستان ما گفته شود، هیچ مهموم و مغمومی نیست، مگر اینکه همّ او زائل شود و غم او زدوده شود.
🔸و در فراز دوم فرمودند: هیچ حاجتمندی نیست، مگر اینکه خداوند حاجت او را برآورده میکند که امیرالمؤمنین«علیهالسلام» عرض کردند: یا رسولالله، با این وسیلۀ خوبی که شما بیان کردید[حدیث شریف کساء]، هم ما رستگار شدیم، هم شیعیان ما در دنیا و آخرت سعادتمند شدند.
@abolhasanmahdavi
🔻۲۴ذیالحجه؛ روز مباهله و نزول آیه مباهله در شأن اهلبیت«علیهمالسلام»
@abolhasanmahdavi
🔻وقتی ابهامات مسیحیان نجران[در جریان مباهله] حل شد، باید ایمان میآوردند؛ اما طمع در ریاست مانع شد.
🔹گفتند اگر مسلمان شویم، در نجران موقعیت خود را از دست میدهیم؛ چراکه دیگران را هم مسلمان میکنیم و همه مثل هم میشویم؛ ولی اگر مسیحی باشیم، نسبت به دیگران بزرگی و تقدمی داریم.
🔸درواقع اینچنین نبود که فکر میکردند، تخیلی بود که شیطان برایشان جلوه داده بود و باعث شد بگویند ایمان نمیآوریم و حاضریم با شما مباهله کنیم.
🔹وقتی وعده گذاشتند، پیامبر «صلیاللهعلیهوآله» اهلبیتشان را که آیۀ تطهیر درخصوص آنها نازل شده بود، در موقعیت مباهله همراه خود آوردند [اکنون مکان مباهله در مدینه است و از آن به نام مسجدالإجابه یاد میکنند]، وقتی مسیحیان پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» و اهلبیتشان را دیدند، حقانیت پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» را احساس کردند و از عذاب الهی ترسیدند و گفتند: مباهله نمیکنیم، حاضریم مصالحه کنیم و جزیه بپردازیم که پیامبر «صلیاللهعلیهوآله» هم پذیرفتند.
@abolhasanmahdavi
🔻۲۴ذیالحجه؛ سالروز نزول آیه ولایت در شأن امیرالمؤمنین«علیهالسلام»
@abolhasanmahdavi
🔻آیۀ ولایت را در ادامۀ حدیث غدیرخم ملاحظه کنید: پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» دست امیرالمؤمنین«علیهالسلام» را بالا گرفتند و به مردم نشان دادند و فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه»؛ یعنی هرکس من ولیّ او هستم، بداند بعد از من این آقا وصیّ من است و او ولیّ همۀ شماست.
🔹این «ولیّ» در اینجا بهمعنای سرپرست است، نمیخواهند بگویند: هرکس من دوست او هستم! پیغمبر دوست همۀ مؤمنان هستند.
🔸وقتی امیرالمؤمنین«علیهالسلام» مثل پیامبر و مثل پروردگار بر ما ولایت دارند، اطاعتشان هم بر ما واجب است.
🔹در آیۀ اولیالامر میگوید: «اولیالامر» باید معصوم باشد؛ لذا همانگونه که در این آیه میگوید: اولیالامر باید معصوم باشد، در آیۀ ولایت هم میگوییم: ولایت منحصراً شایسته امیرالمؤمنین«علیهالسلام» است و به ایشان میبرازد.
@abolhasanmahdavi
🔻۲۵ذیالحجه؛ سالروز نزول سوره انسان در شأن اهلبیت«علیهمالسلام»
@abolhasanmahdavi
🔻روز بیستوپنجم ذیالحجه، روز نزول سورۀ شریف انسان است. داستان نزول این سوره، داستان بسیار زیبایی است.
🔹داستان از این قرار است که امام حسن و امام حسین«علیهماالسلام» مریض شدند و امیرالمؤمنین«علیهالسلام» و حضرت فاطمه«سلاماللهعلیهما» نذر کردند اگر عزیزانشان خوب شدند، سه روز روزه بگیرند. پیرو این نذر، خود امام حسن و امام حسین«علیهماالسلام» نیز نذر کردند روزه بگیرند. بعد از این نذر، حال دو آقازاده خوب شد و بنا شد روزه بگیرند.
🔸بعضی احتمال دادهاند سه روزی که مصادف شد روزه بگیرند، روز بیستودوم، بیستوسوم و بیستوچهارم ذیالحجه بوده است و روز بعد از این سه روز که روزهها را گرفتند؛ یعنی روز بیستوپنجم ذیالحجه سورۀ هل أتی نازل شد.
👈 نکتۀ زیبایی که در سه روز روزهگرفتن این عزیزان اتفاق افتاد، این بود که برای سحر و افطار غذای مناسبی در منزل نداشتند. ناچار امیرالمؤمنین«علیهالسلام» مقداری جو تهیه کردند که فقط به تعداد افراد بود و کم، بهصورتی که روزانه نفری یک نان به هر یک تعلق میگرفت. آن بزرگواران تصمیم گرفتند سحر هیچ میل نکنند؛ اما موقع افطار، آب و یک قرص نان جویی را که حضرت فاطمه(«سلاماللهعلیها» تهیه میکردند، میل کنند.
🔹روز اول نان تهیه شد. تصادفاً شخصی در خانه را زد و گفت: مسکین هستم و نیاز زیادی به غذا دارم. وقتی احساس کردند او نیاز دارد، تمام نانهایی را که در سفره بود، به او دادند و خود با آب افطار کردند. روز اول گذشت.
🔸طبق نذرشان روز دوم را هم باید روزه میگرفتند. دوباره همان کار را تکرار کردند و با آب روزه گرفتند. مجدداً موقع افطار شخصی در زد و گفت: یتیم هستم، پدر و مادر ندارم. اهلبیت«علیهمالسلام» باز همۀ نان جوهایی را که داخل سفره بود، به او دادند، به او هم نگفتند ما دو روز است با آب روزه گرفتهایم و داخل منزل برای خودمان هیچ نداریم، حتی نانها را نصف نکردند و نگفتند ببخشید، خودمان هم گرسنه هستیم، بلکه تمام نان جوها را برای اینکه آن یتیم نیاز داشت، به او عطا کردند.
🔹روز سوم بحث خیلی مهم شد، سومین روزی بود که روزه گرفته بودند و بهشدت گرسنه بودند. بعد از اینکه نان جو آماده شد، موقع افطار، اسیری آمد که مسلمان نبود. اسیر گفت: من مسلمان نیستم؛ اما به کمک نیاز دارم. اهلبیت«علیهمالسلام» هم با اینکه میدانستند او اسیر مسلمانهاست و اسلام نیاورده است و خدای یگانه، قرآن و پیامبر«صلیاللهعلیهوآله» و اهلبیت«علیهمالسلام» را قبول ندارد، بهصرف اینکه انسانی محتاج است، به نیاز خود نگاه نکردند و انفاق کردند.
✅اگر اسیر روز اول آمده بود، داستان بهاینحد شیرین نبود؛ زیرا هرچه نیاز انسان شدیدتر میشود، انگیزهاش برای انفاق کمتر میشود و میخواهد خودش استفاده کند، فقط در صورتی انفاق میکند که نیاز تقاضاکننده شدیدتر باشد؛ ولی در این داستان برعکس است و اهلبیت«علیهمالسلام» در اوج نیاز، انفاق کردند.
@abolhasanmahdavi
🔻برنامه آیتالله مهدوی در روز
«۵شنبه، ۳۰ مرداد ۹۹»:
▪️سخنرانی(ساعت۶:۴۵صبح): خیابان آیتالله طالقانی،نبش خیابان اردیبهشت، مسجد النور
▪️سخنرانی(بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشا): خیابان احمدآباد، خیابان نظامالملک، مدرسه شهید آوینی
👈رعایت دستورالعملهای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی و حضور مؤمنین بزرگوار با #ماسک الزامی است.
@abolhasanmahdavi
سیدابوالحسن مهدوی
🔹توصیه پایانی ماه ذیالحجه @abolhasanmahdavi
✅توصیه پایانی ماه ذیالحجه
🔻مرحوم محدث قمی«رضواناللهتعالیعلیه» برای پایان ماه ذیالحجه دو رکعت نماز ذکر کردهاند که در مفاتیح الجنان وارد شده است.
🔹توصیه میکنم عزیزان این دو رکعت نماز را اقامه کنند. نماز به این صورت است که دو رکعت نماز به شکل نماز صبح خوانده میشود، با این تفاوت که بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیت الکرسی خوانده شود و رکعت دوم نیز همینگونه است.
نماز که تمام شد این دعا خوانده شود:
«اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ»؛
مضمون این جملات این است: خدایا هر آنچه در سال گذشته انجام دادم و تو مرا از آن نهی کرده بودی و به انجام آن راضی نبودی، من فراموش کردم، اما تو فراموش نکرده و به توبه دعوتم کردی بعد از اینکه بر انجام آن عمل جری شدم. خدایا من از همهٔ آنها از تو طلب مغفرت میکنم، پس بر من ببخش و آنچه انجام دادهام که من را به تو نزدیک کند از من قبول کن و امیدم را از خود قطع نکن، ای کریم!
🔸روایت دارد: شیطان فریاد میزند: «يَا وَيْلَهُ مَا تَعِبْتُ فِيهِ هَذِهِ السَّنَةَ هَدَمَهُ أَجْمَعَ بِهَذِهِ الْكَلِمَاتِ وَ شَهِدَتْ لَهُ السَّنَةُ الْمَاضِيَةُ أَنَّهُ قَدْ خَتَمَهَا بِخَيْرٍ»؛ همه زحمتهایی که در این سال کشیدم تا او را فریب دهم با عملی که در این روز انجام داد از بین رفت و خراب شد. همچنین خود سال گذشته نیز شهادت میدهد که سالش را ختم بخیر کرده است.
@abolhasanmahdavi