🌺🍃🌺
❤️ قلب من خانۀ خداست …
ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه در تنهایی گریه
نمیکنم
خداوند اینجاست
اشکهای مرا پاک میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم
اما هرگز در سقوط تنها نمیمانم
خداوند هست و مرا بلند میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
شاید گاهی رنج بکشم
اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمیمانم
پروردگار مرا از رنجها رها میکند، چون…
❤️ قلب من خانۀ خداست …
خوشحالم برای اینکه میدانم هرگز تنها نیستم
خداوند همواره با من است، چون …
❤️ قلب من خانۀ خداست …
🌺🍃
هدایت شده از گسترده "شما'
📦 صد جایزه ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ ریالی
📚مسابقه کتابخوانی تفسیر سوره حمد
📦منبع مسابقه: صفحات شش تا پنجاه و دو از کتاب «آشنایی با قرآن 2» اثر استاد شهید مطهری
📦 بدون قرعهکشی: ده جایزه پانصد هزار تومانی به کسانی که بیشترین «امتیاز معرفی» را کسب کنند.
⬇️ دانلود اپلیکیشن از لینک زیر:
👉 www.motahari.ir/app
❗️نصب اپلیکیشن و شرکت در مسابقات رایگان است.
‼️با وارد کردن کد معرف زیر در هنگام ثبت نام ۵ امتیاز هدیه بگیرید: 👇👇
Tx2XIA2e
💢 شرکت در مسابقه کاملا رایگان است.
هدایت شده از گسترده "شما'
motahari.apk
9.89M
✅ «اپلیکیشن جامع استاد مطهری»
💢 مسابقات کتابخوانی همراه با جوایز ارزنده/ دسترسی به همه کتابهای شهید مطهری/ جستجو در متن و فهرست کتابها/ سخنرانیها/ کتابهای صوتی/ دورههای آموزش الکترونیکی
⬇️ دانلود اپلیکیشن از لینک زیر:
👉 www.motahari.ir/app
‼️با وارد کردن کد معرف زیر در هنگام ثبت نام ۵ امتیاز هدیه بگیرید:
Tx2XIA2e
#داستانکهای_پندآموز
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
📕 امثال و حکم
🌺
🌺🍃کفشــهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زندهام و زندگی ارزشِ رفتن دارد ...
آن قدر میروم تا صدای پاشنههایم
گوش ناامیدی را کر کند!
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند،
میفشرد و به درد میآورد
اما من همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد ...
ماندن در کار نیست!
گذشتههای دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم،
نمیاندیشم!
ولی این را میدانم ،
آینده با گذشته یکسان نخواهد بود !
زندگی نه ماندن است نه رسیدن ...
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی ،
زندگی چقدر آسان است ...
🌺🍃
🌿💕🌿💕
#داستانکهای_پندآموز
روزی "مهندس ساختمانی،" از طبقه ششم میخواهد که با یکی از "کارگرانش" حرف بزند.
.
"خیلی او را صدا می زند..."
اما به خاطر "شلوغی و سر و صدا،" کارگر متوجه نمی شود.!
به ناچار مهندس، یک "اسکناس" ۱۰ دلاری به پایین می اندازد، تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.!
کارگر ۱۰ دلار را برمیدارد و "توی جیبش" می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند، مشغول کارش می شود.
"بار دوم" مهندس ۵۰ دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد.
بار سوم مهندس "سنگ کوچکی" را میاندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند، در این لحظه کارگر "سرش را بلند میکند" و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید...
"این داستان همان داستان زندگی انسان است."
"خدای مهربان" همیشه "نعمتها" را برای ما میفرستد اما ما "سپاسگزار" نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید، اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان "مشکلات کوچک" زندگی اند،
به خداوند "روی می آوریم!"
* بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.! *
🌿🌻🌿
✨﷽✨
✅یک حدیث قدسی هست که خیلی عجیب،اصلا آدم را از خجالت آب میکند . . .
✍خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلِيِّ هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا؛ ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد. و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن. ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای [۱]
این یعنی چی ؟! فرض کن یک رفیق صمیمی داری که عاشقش هستی و دوستش داری و براش همه کار میکنی. یک روز که تو خیابون داری قدم میزنی، میبینی یک نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع، با طرف دعوا و کتک کاری میکنی و دیگه باهاش دشمن میشی و ازش متنفر میشی،چون دوستت رو اذیت کرده.... اما بعد از چند روز میبینی این دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده....
💢چه حالی پیدا میکنی؟
💢چقدر ناراحت میشی؟
به دوستت میگی، آخه رفیق من بخاطر تو با اون دعوا کردم و با اون دشمن شدم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و دست انداختی گردنش و ؟؟!!
📚 مـنـبـع:
۱- بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
✅یک داستان از مثنوی معنوی مولانا
✍مردی برای خود خانه ای ساخت واز خانه قول گرفت که تا وقتی زنده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند. مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد مرد فوراً با گچ ترک راپوشاند.بعد ازمدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد وباز هم مرد با گچ ترک را پوشاند و این اتفاق چندین بار تکرارشد و روزی ناگهان خانه فرو ریخت. مرد باسرزنش قولی که گرفته بود را یاد آوری کرد و خانه پاسخ داد هر بار خواستم هشدار بدهم وتو را آگاه کنم دهانم را با گچ گرفتی و مرا ساکت کردی این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!
👌عاقل را اشارتی کافیست..
💠: 🌷
🌺🍃گاهی اوقات هیچ راه حل منطقی برای گره های زندگی وجود نداره و هیچ راه نجات طبیعی وجود نداره. نباید مدام تلاش کنیم تا بفهمیم و دنبال راه های عقلانی باشیم. فقط باعثمیشه نا امید ودرمانده بشیم وهمونجا که هستیمبمونیم اینکه ما راهی نمیبینیم به این معنی نیست که خداوند راهی ندارد.خداوند از راه های ماوراءالطبیعی راه را بازمیکند طوری که برای ذهن ما قابل پیش بینی نیست. پس باید ایمان داشته باشیم به او ونگوییم برای مشکل من راه حل عقلانی ومنطقی وجود ندارد. او میداند شما را چگونه در مکان درست وزمان درست قرار دهد
#اسرار_الهی_آرامش
🌿🌻🌿
🔴چرا دعای ما مستجاب نمی شود؟
🌹امام صادق (عليه السّلام) :
در بنى اسرائيل مردى بود كه سه سال پيوسته دعا می كرد تا خداوند پسرى به او روزى كند ، ولی هنگامی كه ديد خدای متعال دعای او را مستجاب نمی کند ، گفت : پروردگارا ! آيا من از شما دورم که سخنم را نمی شنوى ، يا به من نزديكى ولی پاسخم را نمی دهى ؟ ! كسى به خوابش آمد و به او گفت : تو سه سال خدا را با زبانی بدگو ، قلبی سركش و ناپاک ، و با نيتى نادرست خوانده ای ؛ پس بايد فحش و بدگویی را ترک ، قلبت را از گناهان خالی ، و نيتت را درست کنی ، تا دعایت مستجاب شود «... إِنَّكَ تَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِينَ : بِلِسَانٍ بَذِيءٍ ، وَ قَلْبٍ عَاتٍ غَيْرِ تَقِيٍّ ، وَ نِيَّةٍ غَيْرِ صَادِقَةٍ ... » .
امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :
آن مرد به این دستور عمل كرد ، سپس دعا كرد و خداوند نیز پسری را روزی او قرار داد .
📚الكافي ، ج ۲ ، ص ۳۲۴
→
✨﷽✨
✅وقتی خداوند، مانع عبادت میشود.
✍خداى عزوجل فرمايد:
...و یکی از بندگانم شخصی است که شبها به خاطر من، نماز شب میخواند. اما من يك شب یا دو شب، او را از خواب بیدار نمیکنم، به خاطر نظر لطفى كه به او دارم. وقتی او از عبادت محروم میشود، خود را سرزنش ميكند. در صورتيكه اگر او را واگذارم تا هر چه خواهد عبادتم كند، او را خودبينى فرا گيرد و همان خودبينى، او را نسبت به اعمالش فريفته سازد و هلاکش میکند.
وقتی او از خود راضى شود، گمان میكند حق عبادت من را به جا آورده. و آن هنگام از من دور می شود در حالی که خودش خیال میكند به من نزديك است! پس كسانيكه اعمالى بخاطر ثواب من انجام ميدهند، نبايد به آن اعمال تكيه كنند، زيرا آنها هر چقدر هم که كوشش كنند و عُمر خود را در راه عبادتم بگذرانند، باز هم مقصر باشند و با عبادت خود به حقيقت عبادتم نمی رسند.
تنها بايد به رحتم اعتماد كنند و به فضلم شادمان باشند و حُسنظن داشته باشند.
📚اصول كافى، ج ۳ ، ص ۱۰۰
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
🍃🌺رابطه تان را با خدا عالی کنید
#خدا فقط در غم و ناله هایمان نباشد...
#خدا فقط در روزهای فقر و نداری نباشد...
#خدا فقط موقع کنکور و وقت وام گرفتن نباشد...
#خدا را در شادی و سرورمان ببینیم...
#خدا را در لحظه لحظه هایمان شریک کنیم...
#خدا عشق است و نور و آرامش...
وقتی در هر عملی،
در هر حال اندیشه ای،
در هر فعلی خدا حضور داشته باشد
با کل هستی هماهنگ می شویم...
آنوقت چنان قدرتی پیدا خواهیم کرد
که وصف ناپذیر است...
#خدا نور است
از نور بیرون نرویم که تاریکی راخواهیم دید...
🍃🌺
✨﷽✨
🔵 رفع چشم زخم در روایات 🔵
✅ در روايات را ه هاي خنثي كردن اثر چشم زخم هم بيان شده است كه برخي از آنها اشاره مي شود :
❶ ياد كردن خداوند؛
از امام صادق علیه السلام روايت شده است: «هر كس از سيرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شود، خدا را ياد كند؛ زيرا وقتى خداوند را به ياد آورد ضررى به برادر مؤمنش نمےرسد»
⇦بحارالانوار، ج۶۰ ، ص۲۵
❷ گفتن «تبارك اللّه احسن الخالقين»
امام صادق علیه السلام فرمود: «كسى كه چيزى از برادرش او را متعجب ساخت اين جمله را بگويد، زيرا چشمزخم حق است»،
⇦بحارالانوار، ج۶۰ ، ص۲۶
❸ گفتن «آمنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشم زخم خنثى مےگردد.
❹ قرائت سوره «ناس» و «فلق» هنگام ترس از چشمخوردن،
⇦بحارالانوار، ج۶۰ ، ج۹۲
❺ نوشتن سورههاى «حمد»، «اخلاق»، «ناس»، «فلق» و «آيةالكرسى» در ورقهاى و به همراه داشتن آن،
⇦بحارالانوار، ج۶۰ ، ص۲۵
❻ قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوة الا باللّه العلى العظيم» به هنگام ترس از چشم خوردن يا چشم زدن،
⇦بحارالانوار، ج۶۰ ، ص۲۶
❼ حرز امام جواد و يا انگشتر حاوى حرز امام جواد بنا به آنچه در روايت آن آمده است به جهت حفظ از بلاها و بدىها و هر چه كه انسان از آن مىترسد مفيد است،
⇦بحار، ج۵۰، ص۹۸
❽ درخصوص انگشتر عقيق هم رواياتى وارد شده كه انسان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مےكند،
⇦وسائل الشيعه، ج ۵، ص۹۰-۸۹
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
✨﷽✨
✍پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
هرکس دوست دارد تا سوار بر کشتی نجات شده و به ریسمان محکم تمسک جوید و به ریسمان متین خداوند چنگ زند ، پس باید ولایت علی علیه السلام را پذیرفته و به هادیان از اولادش اقتدا کند.
📚شواهد التنزیل ج۱ ص۱۳۰
ابن عباس نقل می کند که ما نزد پیامبر "صلی الله علیه و آله" بودیم که مردی اعرابی وارد شد و به ایشان عرض کرد : ای رسول خدا! از شما شنیدم که می فرمایی : 《وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه》ریسمان خدا که باید به آن چنگ زنیم چیست؟ پیامبر اکرم (ص) در این هنگام دستش را بر دست علی "علیه السلام" زد و فرمودند : به این مرد تمسک جویید که او ریسمان محکم خداست.
📚ِینابیع الموده ص۱۱۹ باب۳۹
اَلْحَمدُلِلّه اَلذی جَعَلَنا مِنَ اَلْمُتِمَسِکینَ بِوِلایَهِ مُولانا اَمیرُاَلْموُمِنین عَلی اِبْنِ اَبیطالِب عَلَیهِ اَلْسَلام وَ اَلْاَئِمَهِ اَلْمَعْصوُمینَ عَلَیْهِمُ اَلْسلام
شکر خداوندی را که ما را از چنگ زنندگان به ولایت مولانا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام قرار داد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
سوره نمل (آیه ۱۸-۱۹)
حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوْا عَلَىٰ وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَآ أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (١٨)
(آنها حركت كردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند؛ مورچهای گفت: «به لانههای خود بروید تا #سلیمان و لشكرش شما را پایمال نكنند در حالی كه نمیفهمند!»
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِيٓ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِيٓ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ (١٩)
سلیمان از سخن او تبسّمی كرد و خندید و گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهایی را كه بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به من الهام كن، و توفیق ده تا عمل صالحی كه موجب رضای توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان #صالحت وارد كن!»
🌺🍃
مناجاتی زیبا از خواجه عبدالله انصاری:
❤️🍃بارالها؛
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم
که برانی
چه بخوانی
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...❤️
🌺🍃
🌺🍃
🌺🍃🌺
حاج اسماعیل دولابی (ره):
💰یکی از تجار بازار ورشکسته شد و چکهایش برگشت و طلبکارها زیر فشارش گذاشتند و درمانده شد. یکی از دوستانش که از ماجرا مطّلع شد به او گفت من مشکلت را حل میکنم؛ از فردا هر یک از طلبکارها که به سراغت آمد، هر چه گفت بگو: شما درست میفرمایید. فردا طلبکارها که آمدند و به او گفتند: تو به ما بدهکاری، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: این چکهای تو است که برگشت خورده است، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: باید بدهیهایت را به ما بپردازی، گفت: شما درست میفرمایید. خلاصه هر چه به او گفتند، او همین جمله را تکرار کرد.
.
🔹 آخرالامر طلبکارها به هم گفتند: این بندهی خدا از شدت فشار دیوانه شده است و چیزی هم که ندارد که بابت طلبهایمان از او بگیریم، پس بهتر است از طلبهایمان صرف نظر کنیم، بلکه لااقل حالش خوب شود و بتواند زن و بچهاش را سرپرستی کند. همه با هم توافق کردند و به او گفتند: ببین، این بدهیهای تو به ماست. گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: ببین روی همهی آنها قلم کشیدیم و دیگر به ما بدهکار نیستی، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: این هم چکهای تو است که همه را پاره کردیم، گفت: شما درست میفرمایید. به این ترتیب تاجر ورشکسته از دست بدهیها و طلبکارها خلاص شد.
.
🔸 عصر آن روز همان رفیقش که این کار را به او یاد داده بود به سراغش آمد و از او پرسید: چه کردی؟ او هم ماجرا را تعریف کرد. همان رفیق مبلغ کمی از این تاجر طلب داشت، به او گفت: از دست طلبکارها که نجات پیدا کردی؛ اما حتما میدانی که فلان مبلغ به من بدهکاری. گفت: شما درست میفرمایید. گفت: باید این بدهیات را به من بپردازی. گفت: شما درست میفرمایید. گفت: شما درست میفرمایید که برای من پول نمیشود، گفت: شما درست میفرمایید. گفت: این شما درست میفرمایید را خودم به تو یاد دادم، گفت: شما درست میفرمایید.
.
🔹 در دستگاه خدا هم خوب است انسان اینگونه باشد و هر چه خدا و خوبان خدا به او میگویند و با او میکنند، بگوید شما درست میفرمایید و تصدیق کند و پذیرا باشد. البته خود این را هم خدا و خوبان به او یاد دادهاند.
📚مصباح الهدی صفحه 73
#سخنان_حکیمانه 🌺🍃