✅پیامبر اکرم صلےاللهعلیهوآله فرمودند:
① هنگامی که انسان برای نماز می ایستد،
اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خدا باشد،
درحالی نمازش تمام مےشود،
که «مثل روزی است که پاک به دنیا آمده» .
(یعنی تمام گناهان قبلی او آمرزیده می شود).
② و کسی که دو رکعت نماز بخواند و درآن دو رکعت ، قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش رامی آمرزد.
③ دو رکعت نماز همراه با تفکر و حضور قلب ارزشمندتر از یک شب زنده داری با دل سرگردان و بدون توجه است .
④ هر کس غیبت مرد یا زن مسلمانی را کند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذیرفته نیست ، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
📚 منبع:
① محجة البیضاء، ج1، ص382
② بحار الانوار، ج ,84 ص249
③ میزان الحکمه ، ج5، ص390
④ بحار الانوار، ج 75 ص 258
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤯حتما حتما تا آخر با دقت ببینید📑
صحبت های تولید کننده داروی 💊 تازه تولید شده ایرانی 👨🏻💼
🔈این دارو بهترین کارایی رو برای افراد بالای ۳۰ سال داره‼️😱😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیهی حضرت جبرئیل به حضرت آدم علیهماالسلام!
💠 حضرت آیتالله بهجت «قدسسره» :
میگویند که اولاد حضرت آدم [علیهالسلام] زیاد شده بودند؛ (هزار و صد [سال تقریباً] عمر کرده بوده)؛ زیاد در محضر او قال و قیل میکردند و آدم ساکت بود و ابداً هیچ حرفی نمیزد. یک دفعه ملتفت شدند و گفتند : ما این همه شلوغ کاری میکنیم ، پدر ما ابداً یک کلمهای نمیگوید و همانطور نگاه میکند. تعجب کردند! [گفتند آقا! بابا! شما اینجا ساکت و صامت اینجا نشستهاید و هیچ نمیگویید]؛ ما این همه سر و صداها میکنیم، این همه بازی ها میکنیم، این همه کارها میکنیم. .
⭕ حضرت آدم [علیهالسلام] به اینها فرمود: آن وقتی که جبرئیل ما را به این زمین آورد، به من فرمود : اگر میخواهی برگردی به همان جایی که از اول بودی، به همان بهشتی که از اول بودی، فَأَقْلِلْ کَلامَکَ؛ کم سخن بگو.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دیروز به پدرم زنگ زدم. هر روز زنگ میزنم و حالش را میپرسم.
موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم.
گفت: "بنده نوازی کردی زنگ زدی".
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.
دیشب خواهرم به خانهام آمده بود و شب ماند. صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته.
گاز را شسته، قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیده و....
وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود...
و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد...
امروز عصر با مادرم حرف میزدم،
برایش عکس بستنی فرستادم. مادرم عاشق بستنیست. گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم...
برایم نوشت: "من همیشه به یادتم... چه با بستنی... چه بی بستنی".
و من
نشستهام و به کلمهی "خانواده" فکر میکنم،
که در کنار تمام نارفاقتیها،
پلیدیها و دوروییهای آدمها و روزگار،
تنها یک کلمه نیست،
بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است
قدر خانواده هاتون رو بدونید .....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
📣میخوای با #کمترین زمان و با روش های راحت قرآن رو حفظ بکنی🕋🤩
💠همراه با بهترین و موفق ترین #اساتید_برتر و مجرب حفظ قرآن کریم
🎖همراه با اعطای #گواهینامه معتبر زیر نظر سازمان تبلیغات😍😍
💠فــقـــط بـــا روزی20 دقـــــیــــقــــه حافظ قرآن شوید🤩
📌تازه دوره۷روزه آموزشی هم داره به صورت کاملارایگان😍 عجله کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/620691512C10b64e4a8e
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
اقای شیخ حسین #انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه، دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن. سفره ناهار چیده شد. ماست، سبزی، نوشابه، نون و..😋 دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن یه کلاغی از راه رسید و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشت.. دل همه برد حالا کی دلش میشه بخوره😣 تو کوه گشنه، همه ماست و سبزی خوردیم. خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن😢وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم که😲..ادامه حکایت در کانال زیر سنجاق شده 👇
http://eitaa.com/joinchat/2545418240Cd731e89944
.
پدر
سه حرف دارد ولي بودن هايش حرف ندارد!
چتر مي شود بالاي سرت و كوه مي شود پشت سرت!
پدر
پناهِ بي پناهي ها و امنيت ناامني هايت مي شود.
پناهي كه لِنگه ندارد و امنيتي كه تا هست همتا ندارد.
پدر
كه هست،سايه اش هم كافي ست تا خودت و دلت هميشه گرم بماند!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌
دِلـَم شِکسته،دلـم را نمی خـری آقا!؟
مرا به صحن بهشتـت نِمی بَری آقا!؟
اگـرچه غـَرقِ گناهـَم ولی خبـر دارم
تـو آبـِـروی کسـی را نمی بـَـری آقا...
#دلتنگ_مشهدالرضا ...💔
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ریشه های قالی را تا می کنیم
تا سالم بماند
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را
با تبر نامهربانی قطع می کنیم
و اسمش را می گذاریم ؛
برخورد منطقی
دل می شکنیم؛
و اسمش می شود فهم و شعور
چشمی را اشکبار می کنیم؛
و اسمش را می گذاریم حق
غافل از اينكه ...
اگر در تمام این موارد
فقط کمی صبوری کنیم؛
دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم
ریشه ی زندگیِ انسانها را دریابیم
و چون ریشه های قالی
محترم بشماریم
گاهی متفاوت باش
#بخشش را از خورشيد بیاموز
#محبت را بی محاسبه پخش کن
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍂🍂🍂🍂🍂
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
❌سوالات شرعی بانوان❌
❗️ فلسفه غسل جنابت چیست؟
❗️حکم غسل جنابت هنگام حیض ؟
❗️حکم غسل و وضو با موی بافته شده؟
❗️ موارد خلاف شرع در ارتباط با همسر؟
❗️عواقب ترک نکردن روابط ناسالم ؟
❗️چه زنی را ملائکه تا صبح لعن میکنند ؟
❗️حکم تاتو و هاشور برای وضو و غسل ؟
❗️حکماپیلاسیون بدن توسط همجنس ؟
❗️سوال پر تکرار دختران عقد شده ؟
❌ و سوالاتی که روتون نمیشه هیچ جا بپرسید رو اینجا بپرسید ↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/1773338626C6ef479346a
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
مادربزرگ تعریف میکرد:👌
نمک، سنگ بود.
برنجِ چلو را ساعتی با نمکسنگ
می خواباندیم تا کمکم شوری بگیرد
عکسِ یادگاریِ توی دوربین را هفتهای،
ماهی به انتظار می نشستیم
تا فیلم به آخر برسد و ظاهر شود.
قلک داشتیم
با سکهها حرف می زدیم
تا حسابِ اندوخته دستمان بیاید.
هر روز سر می زدیم به پستخانه
به جست و جویِ خط و خبری عاشقانه
مگر که برسد.
«انتظار» معنا داشت.
دقایق «سرشار» بود.
هرچیز یک صبوری می خواست
تاپیش بیاید.
زمانش برسد.
جا بیفتد.
قوام بیاید…
انتظار قدردانمان ساخته بود
صبوری را از یاد نبریم...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حکایت
فلمینگ، یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود.
یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید،
وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند.
فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد.
روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود. اشراف زاده گفت:
" می خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی".
کشاورز اسکاتلندی جواب داد:
" من نمی توانم برای کاری که انجام داده ام پولی بگیرم".
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف زاده پرسید:
" پسر شماست؟"
کشاورز با افتخار جواب داد: "بله"
با هم معامله می کنیم.
اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد.
پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد.
سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد.
چه چیزی نجاتش داد؟
پنسیلین...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفات یک مومن واقعی چیست!؟
١٠ صفتی که هیچ کدامش ربطی به عبادت ظاهری و شکل صورت و غیره ندارد! حتما ببینید تا با مفهوم عبادت و بندگی خدا آشنا شوید!👌
👤 دکتر الهی قمشهای
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حکایتی زیبا
✍در شهر خوی حدود 200 سال پیش دختر ماهرخ و وجیهه و مومنهای زندگی میکرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند. عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق میترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. به خانه مرد مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت.
عاقبت به فردی به نام علی باباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او میترسیدند. علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور. این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید. مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد. خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم . برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد.
مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه میکنی؟ علی باباخان گفت: از روزی که همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در امانتی که به من سپرده بودی خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیدهام و اینجا خانهای اجاره کردهام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان خوی.
❖زهد با نیت پاک است نه با جامه پاک
❖ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 اخرین درس شیخ مرتضی طالقانی
هیچ وقت دیر نیست....
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹داستان آموزنده🌹
روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من “علی” فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی “علی” عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان “علی” در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست؛ سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
🔴#تــــولـــــدت مــبــــارک😍 اسفند ماهی
زیباترین متن و تبریک #تولد🎻🎻 روزانه👌🏾👌🏾
🎶 آهنگ تولدت مبارک 🎵 🎥 #کلیپ_تولد
#پروفایل تولدت رو از اینجا بردار👇🏿👇🏿
https://eitaa.com/joinchat/698679329C66aac9f490
🔵 اســــــتیکرااای تـ♡ــولد🤞🏾
#اسفند_ماهی جااان عضو شو😍💯
✍#پارسا_و_دزد!
شیخ اجل سعدی میگوید:
دزدی به خانه ی پارسایی در آمد.
چندان که جست، چیزی نیافت. دلتنگ شد. پارسا خبر شد، گلیمی که بر آن خفته بود، در راه دزد انداخت تا محروم نشود؛ شنیدم که مردان راه خدای دل دشمنان را نکردند تنگ تو را کی میسر شود این مقام که با دوستانت خلاف است و جنگ مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفانه چنان کز پست عیب گیرند و پیشت بیش میرند.
در برابر، چوگوسپند سلیم در قفا، همچو گرگ مردم خوار
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد!
📙 گلستان / باب دوم، حکایت 4.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حضرت موسی عليه السلام فقيری را ديد كه از شدت تهيدستی ، برهنه روی ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد : ای موسی ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكی به من بدهد كه از بی تابی ، جانم به لب رسيده است .
موسی برای او دعا كرد و از آنجا (برای مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز می گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتی بسيار در گردش اجتماع نموده اند .
پرسيد : چه حادثه ای رخ داده است ؟
حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازه گي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويی نموده و شخصی را كشته است .
اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند !
خداوند در قرآن مي فرمايد :
اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند.
ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض (شوری-27)
پس موسی عليه السلام به حكمت الهی اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود .
📚حکایتهای گلستان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگي
کدخدای ده گفت: اگر با برادرت در افتادی
و می خواهی او را بکشی،
اول بنشین
و چپقت را چاق کن.
چپق اول که تمام شد، متوجه
می شوی که روی هم رفته
برای خطای انجام شده مجازات
سنگینی است و خود را راضی می کنی
که تنها با چوب و چماق به جانش بیفتی.
آن وقت چپق دوم را چاق کن و تمامش کن.
بعد به این فکر می افتی که
به جای کتک زدن بهتر است
به سختی دعوایش کنی.
حالا چپق سوم را چاق کن.
وقتی آن را تمام کردی، پیش برادرت
می روی و به جای دعوا کردن ،
او را در آغوش می گیری!
نکته:
در واقع آنکس که شما را عصبانی
می کند، شما را فتح کرده.
اگر به خود اجازه می دهید
از دست کسی خشمگین باشید
و بخش عمده ای از عاطفه و
ذهنتان را به او اختصاص دهید،
در واقع به او اجازه تصاحب
این بخشهای وجودتان را داده اید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج اقا دانشمند
💠 موضوع: خبر خوش
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•