🌷نوشتہ اے از سبڪزندگانےآیتـ اللہ بہجتـ(ره):
•همیشہ بعد از درس یا نماز، همہ را دعا میڪرد
و راه مےافتاد.
درمــسیر مسجد تا خانه، خیلےها همراهےاش میڪردند؛
سعےمیڪردند درست پشت سرآقــا حــرڪت ڪنند،
یــا نزدیـڪ به او،
تااگر حرفے زد و نصیحتے ڪرد، اولین ڪسے باشند
ڪہ میشنود.
گاهے جمعیتــ آنقدر زیاد مےشد ڪہ پایشان بہ پشت پــاے آقــا میخورد.
یڪ لحظہ مےایــستاد،
چشمانش را مےبستـ
ودوباره بہ راهش ادامه میداد.
بہ خانہ ڪہ میرسید، نعلینهایش را در مےآورد.
جورابش را آهستہ پایین مےآورد و پشت پایش را بررسےمیڪرد؛
گاهےپشتـ جورابش خونےبود!
📚این بهشت، آن بهشت، ص45
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپدلنشین👌
💠سخنانی برگزیده از امام علی علیه السلام
#دکتر_انوشه🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
▫️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله:
أَرْبَعَةٌ فِي الذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَارُ.
💬 چهار چیز در مورد گناه، حتی از خود گناه هم بدتر است:
کوچک شمردن گناه،
افتخار کردن به گناه،
خوشحال شدن از گناه
و اصرار کردن بر گناه.
📚مستدرك الوسائل ج11، ص 349.
#حدیث_گرافی
#سبک_زندگی_مهدوی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♥️🦋
#همسفر_تا_بهشت🕊
✨پسرانِ خوبــ
به دنبال زیباترین
دختـر دنیا نیستند ...
آنها به دنبال دختـرے هستند ڪه
آخرتشان را زیبــا بسازد !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
حکایت خر و زنبورها
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.
خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید : « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»
ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.
ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»
خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.
ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟»
ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه، در این ماجرا، با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است»
باید آهسته نوشت
با دلی خسته نوشت
گرم و پر رنگ نوشت
روی هر سنگ نوشت
تا بدانند همه: که اگر عقل نباشد ، جان نیست
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 بهشت چگونه جایی است ؟ 💠
◀️ بهشت، جایگاهی است که همه انسان ها رسیدن به آن را آرزو می کنند. همه افراد در نهاد خویش، چنین خواسته ای را دارند و اهل ایمان هم سودای دستیابی به آن عالم جاویدانِ بدونِ رنج و ناراحتی را در سر می پرورانند.
👈 آنان هم که با بصیرت و عرفان به جهان هستی می نگرند و خود را پاک و صالح احساس می کنند، برای نجات از سختی ها و تلخی ها و پرگشودن به جهان نعمت ها و لذّت ها، با خوشحالی خواستار کنار رفتن «پرده و حجاب تن» هستند.
⁉️ اما اینکه بهشت چگونه جایگاهی است، عوامل ورود به بهشت چیست و درجات بهشتیان چگونه است، از مجهولاتی است که دست یافتن به آن ها برای آدمی بسیار خوشایند است.
⚜ امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به این مسائل پرداخته است.
💠بهشت چگونه مكانى است؟💠
🔸امام علیه السلام در توصیف جایگاه بهشت می فرماید:
💢 «وَ یُخَلِّدْهُ فِیَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِی دَار اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَ نُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلاَئِكَتُهُ، وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ؛
خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا كه خود مى خواهد، زندگى جاوید مى دهد و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى دهد؛ در سرایى كه خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او و روشنایى آن، خوشنودى او و دیدار كنندگان آن، فرشتگان و دوستان آن، پیامبران مى باشند.»
📕 نهج البلاغه، خطبه 183.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
°•﷽•°
من سیصــد سال با داروهای مختلفــ
مردم را مداوا کــردم؛ و در این مدت
به این نتیجہ رسیدم؛ هیـــچ دارویے
بهتـــــر از " #مــــحبتــــ " نیستــــ !
کســــــے از او پـــرســــیـــد :
و اگـــــر این دارو هم اثر نکرد چہ ؟
لقمان حکیم لبخنــــدے زد و گفت ؛
"مقـــــدار دارو را افزایـــش بــده !
#لقمــــان_حکیــــم 🍃📚
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•چرتــــــ زدن هــــم تاثیــــر دارد•
شــما شبــــــ از خوابــــــ بیــدار شــوید و ســجاده را پــــهن ڪنید و بنــشینید ســر سجــاده..
حتے چرتــــــ زدن سر ســجاده نــماز شبــــ در زندگے اثر مےگذارد!
درمحضــرآیتــــ اللہحقشــناس🌿
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺳﺮ ﺩﺍﺭﺩ ؛
ﻭﻟﯽ ﻣﻐﺰ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺳﺮ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﻐﺰ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ...
ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان ﻧﺪﻫﯿﻢ ؛
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ
بهترین جوابِ بدگویی، سکوت؛
بهترین جوابِ خشم، صبر؛
بهترین جواب درد، تحمل؛
بهترین جواب سختی،توکل؛
بهترین جواب خوبی، تشکر است👌🏻
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#نشانه_ی_حماقت؟
عمرو بن بحر جاحظ در تصانیف خود آورده است: روزی مأمون با جمعی از ندما نشسته بود و با ایشان در هر مورد گفت و گو میکرد. در این هنگام گفت: «هر کس ریش دراز بود، احمق باشد! » طایفه ای گفتند: «ما به خلاف این بسیار دیده ایم، که ایشان ریشهای دراز دارند؛ اما مردمانی زیرک اند. » مأمون گفت: «امکان ندارد. » در این سخن بودند که مردی از راه درآمد با ریش دراز و دراعه ای فراخ آستین و به آستری نشسته. مأمون او را احضار کرد. امیر المؤمنین گفت: «تو را چه نام است؟ » گفت: ابوحمدویه. گفت: کنیه ی تو چیست؟ گفت: علویه . مأمون در حاضران نگریست و گفت: مردی را که نام از کنیه نداند، باقی افعال بر این قیاس باید کرد. پس از وی سؤال کرد: چه کار کنی؟ گفت: مردی فقیهم و در علوم سعی کرده و اگر امیر خواهد، از من مسئله ای پرسد تا جواب گویم. مأمون گفت: مردی گوسفندی به یکی فروخت و مشتری گوسفند قبض کرد و هنوز بها تسلیم نکرده، ناگاه گوسفند پشکلی انداخت و بر چشم یکی آمد و کور شد. دیه ی چشم او بر که واجب آید؟! مرد چون این مسئله بشنید سر فرو انداخت و بسیار فکر کرد. آن گاه سر بر آورد و گفت: دیه چشم بر فروشنده بود نه مشتری. گفتند: چرا؟ گفت: چون مشتری را اعلام نداد که در ماتحت این گوسفند، منجنیق نهاده اند و سنگ میاندازد، تا خود را نگاه داشتی! مأمون و حاضران خندیدند و او را تشریف داد و رفت. [مأمون] گفت: درستی سخن من، شما را معلوم شد که بزرگان گفته اند: دراز ریش احمق بود و از بهر آن احمق خوانده اند که ریش هر چه از دو مشت زیادت بود، چون ناخن است و او آن زیادتی نبرد، محض حماقت بود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 استغفار برای گفتن الحمدلله!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•