eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
19.8هزار ویدیو
279 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
‌.•°‌♡‌°•.📃💡‌.•°‌♡‌°•. 🔖📍 اونا‌چجوری‌ازآ‌رزوهاشون‌گذشتن(:🌱 وقتی‌مانمی‌تونیم‌از‌گناهامون‌بگذریم!🔥 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
- استاد پناهیان:🌱 برای رشد و‌ صعود، باید کسانی‌ را تحمل‌ کنی‌ که با تو جور نیستن:)☁️ 🦋 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🦋
💌 میگن سخت‌ترین صبر صبر در برابر گناهه؛ وقتی که می‌تونی دل به تیرگی بدی اما بخاطر خدا با شرایطتت مقابله کنی...🍁 خدا خودش خواست 🎀 برای داشتن یه قلب پاک وظایف خاص‌تری داشته باشن... پوشیده باشن، حتی قدم‌هاشون رنگ خدایی‌تر داشته باشه🌱 خودش می‌دونست یه وقتایی صبر دربرابر شرایطی 🌙 برای دخترها سخت‌تره... پس توی قرآن 🌿 یه داستان قشنگ رو آورد؛ اونجا که مریم (س) گفت من سمت گناه نرفتم... خدا هم بهش گفت: 💫 ... 🌸 معنی دخترونه‌ش این میشه که: ناراحت نباشی... تو پاک باش؛ توی شرایط سخت، حتی اگه همه دشمنت باشند خودم... خودم... من... هواتو دارم . . . 💚💜 📗 آیه‌های دخترونه. عاشقانه‌های خدا برای من. تولیدات فرهنگی حرم امام رضا (ع) 📙 قرآن کریم. سوره مریم. آیه 24 دخترونه حرم رضوی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💖 حجاب تا وقتے نباشد☹️🌹 تنها زیبایی های ظاهری دیده مے شود اما همین کہ پوشیدہ شد🙃 جزء به جزء زیبایی های باطنے به چشم مے آید☺️ رفتار😇 اخـــــلاق😇 و لطافت روح شخصیت🙃💕 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شهداشرمنده ایـم حجاب🌹🌹⬇️ اے خُدا 🙏ایـن چہ زَمانہ استـ بہ یڪی حِجاب نمــیاد... بہ یڪی واجـب نیست... یڪی با اینہ همسـرش راضےنیست... یڪے نمیـــتونہ حجـاب داشتہ بـاشہ... یڪی میگہ خب، لا اِڪراه في الدین... یڪے میگہ اه حوصلہ ایـن چـادر را ڪے داره... یڪی میگـہ دختـر ڪہ آرایش ،زینـت نده‌، دختـر نیستـ... یڪی میگہ من محـــلم منـاسب نیستـ ... چادربپوشـم... یڪی میگہ مـن بہ حجاب علاقہ اے نـدارمـ ... یڪے میگہ من نمــتونم تواینـ گـرما چادر بپــوشمـ ... یڪے میگہ من حوصلہ اشو ندارمـ ... یڪے میگہ من عمــــرأ از آرایشـم مُدم جـا نمیـمونم وجـا نمیـزارم ،،، ولے✋... خواهر عزیزم و برادرم گرامے ... درایــــن زمــــان مُد لبـاس نیستـ ... مانتـــو رنگارنگ مُد نیست... شلوار تنگ مُد نیست... آرایش در جلوے نامحـرم مُد نیست... با شلـوارڪ بیـرون رفتـن مُد نیست... رفتارت با محـرمت یا نامحـرمت فرقے نداره مُد نیست... فقط شڪستن دل یـوسف زهــــرا حضــرت مهــــدے (عج) مُد استـ ... لطفـ ـا دل آقـایی راڪہ میشڪنے اسمـت را شیعہ نذار...🌟 اینــجورے آقا بیشتــــر در عذاب است... شرمنــــده ایم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
؟ روزی ملک الموت پیش حضرت موسی (ع) آمد، همین که چشم موسی به او افتاد پرسید: برای چه آمده ای؟ منظورت دیدار من است یا قبض روح من؟ گفت: برای قبض روح آمده ام. موسی مهلت خواست تا مادر و خانواده ی خود را ببیند و با آنها وداع کند. ملک الموت گفت: نمی توانم اجازه بدهم. گفت: آن قدر مهلت بده تا سجدهای بکنم. پس او را مهلت داد و موسی به سجده رفت و گفت: خدایا! ملک الموت را امر کن مهلت دهد تا با مادر و خانواده‌ام وداع کنم. خداوند به عزرائیل امر کرد: قبض روح موسی علی را به تأخیر انداز تا مادر و خانواده اش را ببیند. موسی (ع) نزد مادرش آمد و گفت: مادر جان! مرا حلال کن، سفری در پیش دارم. پرسید: چه سفری در پیش داری؟ جواب داد: سفر آخرت. مادرش گریست و با او وداع کرد. پس از آن نزد زن و فرزند خود رفت و با همه ی آنها وداع کرد. بچه ی کوچکی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود، پیراهن حضرت موسی را گرفت و زار زار گریه کرد، حضرت موسی نتوانست خودداری کند و گریست. خطاب رسید: موسی! اکنون که نزد ما می‌آبی چرا این قدر گریه میکنی؟ عرض کرد: پروردگارا! برای بچه هایم گریه میکنم چون آنها را بسیار دوست دارم. خطاب رسید: موسی! با عصای خود به دریا بزن. حضرت موسی (ع) عصایش را به دریا زد، شکافته شد و سنگ سفیدی نمایان گشت. کرم ضعیفی را در دل سنگ مشاهده کرد که برگ سبزی به دهان داشت و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب کرد: ای موسی! من این کرم را در دل این سنگ فراموش نکرده‌ام آیا اطفال تو را فراموش میکنم؟ آسوده خاطر باش، من آنها را نیکو محافظت خواهم کرد. موسی (ع) به ملک الموت گفت: مأموریت خود را انجام بده. آن گاه او را قبض روح کرد. 📙پند تاریخ 181/5 -182: به نقل از: شجره ی طوبی / 279. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! آورده اند، در روزگار هارون الرشید سالی قحطی پیش آمد که باعث شد ارزاق عمومی به بالاترین قیمت خود برسد و مردم به شدت در رنج و مشقت بیفتند. هارون برای بهبود اوضاع اقتصادی، مردم را به گریه و زاری ودعا به درگاه الهی دعوت کرد. همچنین از مردم خواست ابزار موسیقی و شادی را بشکنند. مردم نیز به دستور هارون عمل کردند. روزی مردم غلامی را در حال رقص و پایکوبی دیدند که با آلات موسیقی به نوازندگی مشغول بود. عمل غلام را به هارون گزارش دادند. هارون غلام را احضار کرد و پرسید: چرا به دستور من عمل نکردی و به رقص و شادی پرداختی؟ غلام گفت: ای خلیفه! مولای من آدمی است که خزانه اش پر از گندم است و چون خرج من بر عهده ی او است، نگران چیزی نیستم؛ از این رو من شادم و پایکوبی میکنم! هارون پس از شنیدن جواب غلام، خطاب به اطرافیان گفت: جایی که این غلام بر آفریدهای چون خود توکل کرده، توکل کردن بر خداوند، اولین و برتر است! پس به مردم بگویید که بر خدای تعالی توکل کنند! 📙المستطرف 125/1 ؛ (باب 10، فصل اول، توکل). •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مقدس اردبیلی بارها خدمت حضرت حجة بن الحسن ال مشرف شده بود و مقامش به آن حد رسیده بود که بر سر قبر حضرت امیر المؤمنین علی با ایشان حرف می‌زد. سبب رسیدن او به این درجات این است: وی در ابتدای تحصیل با طلبه ای هم حجره بود. با هم عهد بستند که هر مشکلی برای شان پیش آمد به کسی نگویند. بالاخره زمانی رسید که از شدت فقر، چیزی برای خوردن نداشتند. دوستش در اثر ضعف و گرسنگی خیلی ضعیف شده بود؛ ولی به خاطر عهدی که بسته بودند با کسی صحبت نمیکرد. روزی یک نفر به مدرسه آمد و در غیاب مقدس، علت ضعف دوستش را از او پرسید. او نخست نگفت؛ اما وقتی آن شخص او را قسم داد، حقیقت را گفت که از فرط فقر و گرسنگی این طور ضعیف شده اند. آن شخص فورا رفت و غذا و کیسه پولی برای هر دو نفر آورد. وقتی مقدس اردبیلی آمد و متوجه جریان شد به رفیقش اعتراض کرد که چرا موضوع را گفتی؟ مگر ما عهد نبسته بودیم؟ خلاصه غذا را با هم خوردند و پول را هم نصف کردند. مقدس نیمه‌های شب بیدار شد که نماز شب بخواند. فهمید که محتلم شده است. به سوی حمام رفت؛ اما حمامی در را بسته بود و باز نمیکرد. مقدس اصرار کرد؛ ولی او در را باز نکرد. مقدس گفت: دو برابر پول میدهم. گفت: باز نمیکنم. مقدس گفت: سه برابر می‌دهم. خلاصه حاضر شد تمام پول‌هایی را که روز گذشته به دستش رسیده بود بدهد که حمامی در را باز کند و او غسلش را انجام دهد و نماز شبش فوت نشود. از همان شب، خداوند الطاف خاصی به او فرمود که نتیجه اش همین کرامات او است. 📙هزار و یک حکایت خواندنی 1/ 47 - 48؛ به نقل از: قیامت در قرآن / 206 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 مولا علی (ع) و شخص سائل ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سیده نفیسه دختر حسن بن زید (پسر امام حسن مجتبی علی) است. سید مؤمن شبلنجی در نور الابصار و شیخ محمد صبان در اسعاف الراغبین نقل کرده اند که سیده نفیسه در سال 145 هجری در مکه متولد شد و در مدینه نشو و نما کرد. روزها روزه می‌گرفت و شبها را به عبادت به سر می‌برد و دارای ثروت بود، به بیماران و عموم مردم احسان می‌کرد و سی مرتبه به حج مشرف شد که اکثر آن با پای پیاده بود. زینب دختر برادر نفیسه گفت: چهل سال به عمه‌ام خدمت کردم، در این مدت ندیدم شبی بخوابد یا روزی افطار کند، پیوسته شبها را به قیام و روزها را به روزه می‌گذراند. به او گفتم: چرا با خود مدارا نمیکنی؟ گفت: چگونه با نفسم مدارا کنم با این که در پیش رو عقباتی دارم که از آنها نمی گذرند مگر مردمان رستگار. سیده نفیسه از شوهر خود اسحاق دو فرزند به نام قاسم و‌ام کلثوم داشت که از آنها نسلی پدید نیامد. سالی با شوهرش به زیارت حضرت ابراهیم خلیل مشرف شد، در مراجعت به مصر تشریف آورد و در منزلی سکنی گزید. در همسایگی آنها دختر یهودی نابینایی بود. یک روز به آب وضوی نفیسه تبرک جست و چشمش بینا شد. یهودیان بسیاری اسلام آوردند و اهل مصر در حق آن مخدره بسیار مقیده مند شدند و از نفیسه خواهش کردند در مصر توقف کند. به زیارت او مشرف می‌شدند و برکاتی می‌دیدند و در مصر توقف کرد تا در همان جا از دنیا رفت. پس از فوت نفیسه مردم از دهات و شهرهای مصر اجتماع کردند. شمع‌های بسیاری در آن شب روشن کردند، از هر خانه ای که در مصر بود صدای گریه شنیده می‌شد، همه در ماتم آن بانوی ارجمند غمناک و افسرده بودند، جمعیتی بر جنازه اش نماز خواندند که سابقه نداشت، تمام بیابان را پر کرده بودند. وی در همان قبری که به دست خود حفر کرده بود دفن شد. نقل شده است که بعد از وفات نفیسه، شوهرش اسحاق خواست بدن او را به مدینه ی معلمه انتقال دهد و در بقیع دفن نماید، اهل مصر درخواست کردند آن مخدره را در مصر بگذارد و مال بسیاری بذل کردند؛ اما اسحاق راضی نشد تا آن که پیامبر اکرم را در خواب دید که فرمودند: به واسطه ی برکت او بر آنها رحمت نازل می‌شود. 📙پند تاریخ231/5 - 233؛ به نقل از: تحفة الاحباب / 393. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
؟! ابن ابی الحدید در باره ی مالک اشتر می‌نویسد: مالک مردی شجاع، بزرگوار، بردبار و شاعری شیرین گفتار بود و از بزرگان شیعه به شمار می‌رفت. وی در دلاوری و نصرت امیرالمؤمنین علی مقامی ارجمند داشت. آفرین بر آن مادری که مالک اشتر را تربیت کرد. اگر یک نفر قسم بخورد که خداوند در عرب و عجم شجاعی مانند مالک نیافریده مگر استادش علی بن ابی طالب، قسمی درست و به جا خورده است. آفرین بر کسی که وقتی از او در مورد مالک سؤال کردند در جواب گفت: چه بگویم درباره ی مردی که زندگی او باعث هزیمت و فرار شامیان و مرگش سبب شکست اهل عراق شد. راست فرموده امیرالمؤمنین: مالک اشتر آن طوری مرا یاری کرد که من پیامبر او را یاری کردم. مالک اشتر در جنگ جمل با عبدالله زبیر در آویخت، مدتی با یکدیگر با نیزه نبرد می‌کردند، بالاخره اشتر نیزه ای بر او فرو آورد و از اسب به زمینش انداخت و خودش پیاده شد و روی سینهی او نشست. عبدالله بسیار تلاش کرد تا خود را از دست او رهاند. اشتر در آن روز روزه داشت و دو روز قبل از آن روز را به واسطه ی بیماری چیزی نخورده بود و گرنه عبدالله هرگز نمی توانست از چنگ او خلاص شود. بعد از پایان جنگ جمل، روزی عایشه به مالک گفت: تو بودی که می‌خواستی پسر خواهرم عبد الله را بکشی. اشتر این شعر را در جوابش سرود: أعایش لولا أننی کنت طاویا ثلاثا لا لقیت ابن أختک هالکة فنجاه منی أکله و شبابه و خلوه جوف لم یکن متماسکا عایشه! اگر نبود در آن موقع که من سه روز را به گرسنگی گذرانده بودم، به یقین پسر خواهرت را کشته می‌یافتند؛ اما جوانی او و سیر بودنش و گرسنگی من که نیرویم را گرفته بود او را از چنگالم رهانید. زهیر بن قیس می‌گوید: روزی در حمام با عبدالله زبیر بودم، بر سرش اثر ضربه ای بود که اگر شیشه ی روغنی بر روی آن میریختی پایین نمی آمد. به من گفت: میدانی این ضربت را که زده است؟ گفتم: نه! گفت: پسر عمویت مالک اشتر. 📙پند تاریخ 5/ 334: به نقل از: الکنی و الألقاب 26/2 - 27 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
اگر او یک نفر بود؛ با رفتنش... یک مملکت بهم نمی‌ریخت؛ او یک راه بود... یک نماد بود... او یک دنیا از دنیا دور بود؛ و چه زیبا فرمود عزیزِ ما؛ "حاج قاسم یک مکتب بود" ❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 ✨ حق الناس اوج حماقت است...❌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 گر گناهی کردم و دارم، خداوندا ببخش چون گنه را عذر می‌آرم، خداوندا ببخش پای خجلت را روایی نیست، بر درگاه تو دست‌ِحاجت پیش‌‌میدارم خداوندا ببخش •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍استاد دانشمند هر کسی را می بینید که انگ و ننگ به این و اون می چسبونه بدونید خودش اینکاره هست! حدیث هم داریم، یک کسی به امیرالمومنین گفت: فلانی چشم چران است. حضرت فرمود: تو برو خودتو اصلاح کن! تو خودت هم چشم چران هستی که چشم چران را میشناسی. حالا ما خودمان خیلی مبتلا هستیم به خیلی کارها، ولی به راحتی این و اون را متهم می کنیم. و الا آدم مومنی که پاک هست، همه را پاک می بینه. قدیمی ها چقدر قشنگ حرف میزدند، یک وقت یه نفر به آدم میگفت من شما را خیلی دوست دارم و شما خیلی بزرگواری، در جواب میگفتن که چشماتون بزرگوار می بینه، خودتون آقایین که مارو آقا می بینید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅صلوات در ماه مبارک رمضان ✍امام رضا علیه السلام فرمود: شما را به کثرت در ذکر خدا و صلوات بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله در شب و روز ماه رمضان، به مقداری که می توانید، توصیه می کنم. 📚بحارالأنوار، ج 96،ص380 مرحوم شیخ مفید در «مقنعه» می نویسد: از سنت های نبوی آن است که هر روز از ماه رمضان، صدبار بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستاده شود، و صلوات به تعداد بالاتر بهتر است. 📚المقنعة، ص313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 چهار اصطلاح غلطی که نیاز به اصلاح دارد: 1- خدا بد نده: این کلام بی معرفتی به پروردگار است. زیرا خدای تعالی در قرآن فرموده: هیچ خوبی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خدا و هیچ بدی به شما نمیرسد مگر از ناحیه خود شما (که بخاطر اعمال خودتان است) 2- عیسی به دین خود، موسی به دین خود: این جمله معنای صحیحی ندارد. زیرا بین پیامبران خدا، کوچکترین اختلافی نبوده و همه آنها مردم را به توحید و یکتاپرستی دعوت میکردند و عقیدۂ یکسانی داشتند. 3- ولش کردی به اَمان خدا: این حرف کفر آمیز است. زیرا اگر کسی مال یا فرزند خود را به امان خدا بسپارد که غمی نیست. بهتر است بجای این کلام گفته شود: "ولش کردی به حال خودش" 4- انسان جایز الخطاست: این حرف نیز غلط است، زیرا انسان برای خطا کردن جایز نیست. بهتر است بگوییم انسان "ممکن الخطا" است. یعنی ممکن است خطا کند و بهترین خطا کنندگان، توبه کنندگان هستند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 همه آمرزیده می شوند به جز!؟ امام رضا(ع): در ماه رمضان، در هر شبی، هفتاد هزار نفر آمرزیده می‌شوند و در شب_ قدر، خداوند به اندازه ای که در ماه رجب و شعبان و رمضان آمرزیده است، بنده هایش را می‌آمرزد؛ مگر مردی را که میان او و برادرش دشمنی و کینه ای باشد. آنگاه خداوند عزّ و جلّ می فرماید: "اینها را تا زمانی که با هم آشتی نکرده اند نیامرزید". •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 سلطان محمود غزنوی به وزیرش گفت آیا کسی هست که فالوده نخورده باشد؟ وزیر گفت بلی، بسیارند. قبول نکرد و مبلغی بین ایشان شرط شد. سربازها از دروازه‌ شهر، مسافر ژنده‌ پوشی را آوردند. سلطان محمود، فالوده را نشان داد و پرسید این چیست؟ مسافر گفت من ندانم، اما در زادگاه ‌من مردی هست که هر ساله یک مرتبه به شهر می‌ رود. او می‌ گفت در شهر، حمام‌ های خوب ساخته می‌ شود، به گمانم این حمام است. پادشاه بسیار بخندید. وزیر گفت پادشاه دو برابر باید سکه بدهند، چون این مرد نه فالوده دیده نه حمام. منبع: موش و گربه، شیخ بهایی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام علی (ع) میفرمایند: الصَّدیقُ الصَّدوُقُ مَن: صَحَکَ فِی عَیبِکَ و حَفِظَکَ فِی غَیبِک و آثَرَکَ عَلى نَفسِهِ دوست راستین، کسى است که تو را در: عیب‏هایت پند دهد در غيابت هواى تو را داشته باشد و تو را بر خود ترجیح دهد غررالحکم، ح 1904 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حکایت مردی در ماه رمضان به کناری سفره نان و بریانی را پهن کرده و مشغول خوردن بود که ناگهان دید دستی دراز شده و بی اجازه در غذا شریک شد. نگاه کرد دید کلیمی است. گفت: من به خوردن تو در این غذا اعتراضی ندارم، اما تعجب می کنم تو چطور یهودی هستی که به ذبیحه مسلمانان رغبت می کنی؟؟؟ یهودی گفت: تعجب نکن، یهودی بودن من هم، دست کمی از مسلمان بودن تو ندارد.  •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حمله به مقر موساد در عراق بخشی از انتقام شهید فخری زاده بود 🔻جزئیات عملیات نابودی مرکز موساد در شمال عراق، به نقل از یک منبع امنیتی در ایران ✍یک تیم ویژه وابسته به وزارت اطلاعات ایران یک عملیات امنیتی بسیار دقیق را در شمال عراق انجام دادند که از طریق آن یک افسر ارشد هماهنگی به نام "هسکل یاعیل"که گمان می رود ناظر مستقیم عملیات خرابکاری تاسیسات هسته ای نطنز در ایران بود، کشته شد. 🔺پانزده نفر از اعضای این مرکز از جمله افسران ارشد نیز کشته شدند. ما با پیگیری‌ها توانستیم به اسامی زیر پی ببریم: - باراک زعبی -تامانو شاكيد -اريل ايتام نوام -عكيفا عامى - نيرا ريغيف 🔹دولت اقلیم کردستان عراق و موساد در مورد این حادثه توضیحی ندادند. 🔺این عملیات با موفقیتی چشمگیر و بدون خسارت به تیم عمل کننده انجام شد. 🔸اعتقاد بر این است که این مرکز مستقیماً بر عملیات خرابکاری در داخل ایران نظارت می کرد و به همین دلیل ایران تصمیم به نابودی آن و کشتن اعضایش گرفت تا پیامی به صهیونیست ها باشد که می تواند به مراکزشان در هر جایی دسترسی پیدا کند. 🔹این عملیات همزمان با عملیات موشکی(پهپادی) موفقی است که "سپاه پاسداران" در حمله به کشتی اسرائیلی در نزدیکی بنادر امارات انجام داد. 🔸این پیامی بر توانایی ایران، در مانور همزمان در بیش از یک جبهه است. 🔹در تماس با فرمانده سرویس اطلاعات فدرال و برخی مقامات امنیت ملی و مبارزه با تروریسم ، هرگونه عملیاتی را منکر شدند که این بیانگر بی اطلاعی این سرویس ها از آنچه در شمال عراق اتفاق می افتد ، یا فرار آنها از رسوایی است! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
••⚠️🚫 [ ] میگن : ⬅️هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد 🦚 خواهرم برادرم ☺️ میخوای همسر پاکدامن و همه چی تموم داشته باشی؟🤓 پس به خودت توجه کن ...😉 پس اون جوری باش که میخوای همسر آینده ات باشه ✅ سیاه🤨 اره خب سخته....👍 ولی طاووس میخوای؟🤔 جور هندوستان و بکش و بعد لذتشو ببر🌁 آره....این طوریاست ....😉 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•