🌹✨🌹
با این سه ذکر با خدا صحبت کنید▫️
شیخ اسماعیل دولابی:
✅همین که گردی بر دلتان پیدا میشود، یک «سبحان الله» بگویید، آن گرد ڪنار میرود.
✅هر جا هم فیضی و نعمتی به شما رسید، «الحمـدلله» بگویید، چون شکرش را به جا آوردی گرد نمیگیرد.
✅هر وقت خطایی انجام دادید، «استغفرالله» چارہ است.
با این سه ذکر با خدا صحبت کنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#سفیده_ی_تخم_مرغ
زنی را نزد عمر آوردند که دامن مردی از انصار را گرفته بود و میگفت: این جوان انصاری با من زنا کرده است. قضیه این چنین بود که آن زن، عاشق جوان انصاری شده بود و به هیچ وجه نمی توانست به وصال او برسد، پس تخم مرغی را گرفت و سفیدهی آن را بر دامن خود مالید. بعد نزد عمر آمد و گفت: این جوان انصاری با من زنا کرده و این نشانههایی که بر دامن من است، از او است! عمر خواست آن جوان را عقوبت کند که امیر مؤمنان فرمود: عجله نکن، شاید این زن حیله ای کرده باشد. سپس فرمود: آب جوشیده حاضر کنید. چون آب جوشیده آوردند. امام فرمودند: بر آن سفیدی بریزید. چون ریختند، دیدند بسته شد، فرمود: آن را بچشید. وقتی چشیدند، معلوم شد، سفیده ی تخم مرغ است. زن هم اقرار کرد که دامن این جوان پاک است پس به امر امام حد قذف بر زن زدند.
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 189. 188 ؛ به نقل از: قضاوتهای امیر مومنان / 88
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
بیا اینجا و با بیوت همه رو نگران کن♡💭
متن های آمیخته به رویای عشق♥️
قفلی میزنی رو بیوهای تک خطیش🔒✨
● eitaa.com/joinchat/4151705613C38e37b861f
با تکستاش عشقتو برگردون👆💔
✍#آهوی_بی_چشم!
رابعهی عدویه میگوید: روزی بر «عتبة بن علا» وارد شدم. عتبه در زهد غرق شده بود و به عبادت مشغول بود. گفتم: برایم بیان کن که چگونه از گناه برگشتی و توبه کردی! گفت: من در طول عمرم خیلی به زنان علاقه داشتم و حریص بودم و در بصره بیشتر از هزاران زن گرفتار من بودند. روزی از خانه بیرون رفتم، ناگهان به زنی برخورد کردم که به جز چشمانش چیزی آشکار نبود. گویا از
قلب من آتش افروخته شد، با او سخن گفتم؛ ولی او با من حرفی نزد. به او گفتم: وای بر تو! من عتبه هستم که بیشتر زنان بصره عاشق من هستند و با تو سخن میگویم و تو سخن نمی گویی. گفت: از من چه میخواهی؟ گفتم: میخواهم مرا مهمان نمایی. جواب داد: ای مرد! من که در حجاب و پوشش هستم، چگونه مرا دوست میداری؟ گفتم: چشمان تو مرا فریب داده است. گفت: راست گفتی، من از آنها غافل شدم. اگر دست برنمیداری، پس بیا تا حاجت تو را برآورم. همراه او رفتم تا داخل خانه شد و من داخل خانه شدم؛ ولی چیزی از اسباب خانه ندیدم. گفتم: چرا خانه از اسباب خالی است؟ گفت: اسباب این خانه را انتقال داده ایم، خداوند میفرماید: (تلک الدار الآخرة تجعلها الذین لا یریدون علوا فی الأرض ولا فساد و العاقبة للمتقین) ؛ این خانه ی آخرت است و آن را برای کسانی که در زمین، بلندی و فساد نمیکنند قرار دادیم و پایان نیکو برای پرهیزکاران است. اکنون ای مرد! حذر کن از این که بهشت را به دنیا بفروشی و حوریههای بهشتی را به زنان. گفتم: از این پرهیزکاری درگذر و حاجت مرا بده. گفت: اکنون از این کار نمیگذری؟ گفتم: نه. پس به خانه ی دیگری رفت و مرا گذاشت. دیدم پیرزنی در آن است و آن دختر فریاد زد که آب برایم بیاور تا وضو بگیرم و تا نصف شب نماز خواند و من در فکر بودم که چه کنم. پس فریاد زد: قدری پنبه و ظرفی بیاورید. پیرزن برای او برد. بعد از ساعتی ناگهان پیرزن فریاد کشید و گفت: «إنا لله وإنا إلیه راجعون ولا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم. » ناگهان دیدم آن دختر چشمان خود را با کارد بیرون آورده و بر روی پنبه گذاشته و درون ظرف است و چشمانش با پیه در حرکت بود و آن پیرزن آن دو چشم را نزد من آورد و گفت: شیفته ی هر آنچه بودی، بگیر؟ خدای بر تو مبارک نکند. تو ما را سرگردان کردی؛ خدا تو را سرگردان کند. ما ده زن بودیم که او بیرون میرفت و مایحتاج ما را میخرید. وقتی سخن پیرزن را شنیدم، غش کردم و آن شب را با فکر سپری کردم و به منزلم رفتم و چهل روز در منزل بیمار شدم و این، سبب توبه ی من شد.
📙زینة المجالس / 679
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹داستان آموزنده🌹
یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که پس از مرگش، انبار خرمای او را پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) به بینوایان انفاق کند.
پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها را به فقرا داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای میداد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 رئیس جهنم نشو!!!
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 استاد مهدی دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#روز_شرمندگی
قرآن میگه قیامت برای مجرمین، روز سرافکندگی و شرمندگی است:
وَ لَوْ تَریٰ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نٰاکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنٰا أَبْصَرْنٰا وَ سَمِعْنٰا فَارْجِعْنٰا نَعْمَلْ صٰالِحاً إِنّٰا مُوقِنُونَ (سجده/12)
چه صحنه دلخراشی است. اگر ببینی مجرمان را، هنگامی که نزد پروردگارشان سرهای خود را به زیر افکندهاند، و میگویند: پروردگارا! آنچه را وعده کرده بودی، دیدیم و شنیدیم، پس ما را به دنیا بازگردان، تا کار نیکو انجام دهیم، همانا ما به یقین رسیدیم.
سرکشیِ امروز، سر افکندگیِ فردای قیامت رو در پیش داره...
لذّتِ زودگذرِ گناهانِ امروز، خجالت و شرمساریِ فردایِ قیامت رو به همراه داره...
#تلنگر
قبل از اینکه تو قیامت، سرمون رو پائین بندازیم (نٰاکِسُوا رُؤُسِهِمْ) و بگیم خدایا غلط کردم،
همین الان، تو همین دنیا، تا فرصت داریم به خودمون بیائیم.
اونچه که در قیامت سبب نجاتِ ماست، فقط عمل صالح هست، که جاش توی این دنیاست.
قبل از اینکه اونجا با التماس بگیم خدایا! منو برگردون دنیا تا عمل صالح انجام بدم (فَارْجِعْنٰا نَعْمَلْ صٰالِحاً)، همین الان بارِ خودمون رو با اعمال صالح ببندیم.
قبل از اینکه اونجا با التماس بگیم خدایا! من دیگه به یقین رسیدم (إِنّٰا مُوقِنُونَ)، همین الان تا فرصت داریم روی باور و یقینمون کار کنیم.
چون منشاء گناهامون همینه:
"ما باور نداریم، هنوز یقین پیدا نکردیم که قیامتی در پیش داریم."
پس بسم الله...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی حضرت داوود از یك آبادی میگذشت. پیرزنی را دید بر سر قبری زجه زنان. نالان و گریان. پرسید: مادر چرا گریه می كنی؟ پیرزن گفت: فرزندم در این سن كم از دنیا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پیرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پیرزن گفت: چرا؟ پیامبر فرمود: بعد از ما گروهی بدنیا می آیند كه بیش از صد سال عمر نمیكنند. پیرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسید: آنها برای خودشان خانه هم میسازند، آیا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در این فرصت كم با هم در خانه سازی رقابت میكنند. پیرزن تعجب كرد و گفت: اگر جای آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا میپرداختم.
برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است
مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام حسن عسكرى (ع) میفرمایند:
مِنَ التَواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ
سـلام كردن به هر كس كه بر او مى گذرى و نشستن در جايى كه پايين تر از جايگاه توست نشانه تواضـع و فـروتنى اسـت.
بحارالانوار ج 78 ص 372
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فوق العاده است 👌
پیرمردی هر روز توی
محله پسرکی رو با پای برهنه
می دید که با توپ پلاستیکی
فوتبال بازی میکرد.
روزی رفت و یه کفش
کتونی نو خرید و اومد به
پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش
پسرک کفشا رو پوشید و
خوشحال رو به پیرمرد
کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد
لبش را گزید و گفت نه پسرجان
پسرک گفت:
پس دوست خدایی،
چون من دیشب فقط
به خدا گفتم کفش ندارم ....
دوست خدا بودن سخت نيست...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•