eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
10هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
19.4هزار ویدیو
274 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🔅السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ... 🌱سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست! 🌱و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه های این کارشناس برای لاغری معجزه کرد👌 ⭐️دیدن کلیپ معجزه میکنه⭐️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
یک لحظه تفکر👌 🌹بشتابید به سوی خداوند که این دنیای دو روزه ارزش خراب کردن اخرتمان را ندارد.🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
الکیز مومن باید زیرک باشه 🚨 هشدار...!!! می دونین این حیوان های انسان نما کارشون چی بوده...؟؟؟ هر کسی که وسیله ای برای فروش می گذاشته توی دیوار ، این زنها میرفتن به قصد خرید ، وقتی می رسیدن تو خونه اجناس رو ببینن ، آمار میگرفتن چند نفر تو خونه هست ، بعدش با گوشی به مردا خبر می دادن و میومدن اهالی منزل رو خفت می کردن و در منزل هم همه چی رو جارو می کردن و خیلی راحت می رفتن...!!! ⚠️به هرکسی به راحتی اطمینان نکنید. لطفا نشر شود👌 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 
تولد دختر خالم رفته بودیم 🎂 همگی محو 🎉 شده بودیم 😳😻😻 آخه از این دست و پا چلفتی این هنرها بعید بود🤔 با کلی و افاده گفت از بیرون آوردم🤥 من زرنگتر از این حرفا بودم از کارش سردرآوردم🤪 https://eitaa.com/joinchat/1146028079Cddbb82c0a4 👈بی سلیقه بیا🐒 هنرمند برو🧚‍♀ 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 با این اوضاع داغون، با این همه فقــر، با این همه فساد ... چجوری شماها روتون میشه حرف از "تمدن‌ الهی جهانی" می‌زنید؟ حتماً با این وضع، ماجرای ظهور به تأخیر میفته ❗️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠مردی حکیم از گذرگاهی عبور می کرد ، دید گروهی می خواهند جوانی را به خاطر گناه و فساد از منطقه بیرون کنند و زنی از پی او سخت گریه می کند . پرسیدم این زن کیست ؟ گفتند : مادر اوست . دلم رحم آمد ، از او نزد جمع شفاعت کردم و گفتم : این بار او را ببخشید ، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست که او را از شهر بیرون کنید . حکیم می گوید : پس از مدتی به آن ناحیه بازگشتم ، در آنجا از پشت در صدای ناله شنیدم ، گفتم شاید آن جوان را به خاطر ادامه گناه بیرون کردند و مادر از فراق او ناله می زند . در زدم ، مادر در را باز کرد ، از حال جوان جویا شدم . گفت : از دنیا رفت ولی چگونه از دنیا رفتنی ؟ وقتی اجلش نزدیک شد گفت : مادر همسایگان را از مردن من آگاه مکن ، من آنان را آزرده ام و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش کرده اند ، دوست ندارم کنار جنازه من حاضر شوند ، خودت عهده دار تجهیز من شو و این انگشتر را که مدتی است خریده ام و بر آن « بسم اللّه الرحمن الرحیم » نقش است با من دفن کن و کنار قبرم نزد خدا شفاعت کن که مرا بیامرزد و از گناهانم درگذرد . به وصیتش عمل کردم ، وقتی از دفنش برمی گشتم گویی شنیدم : مادر برو آسوده باش ، من بر خدای کریم وارد شدم 📙تفسیر روح البیان : 1 / 337 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 بهترین راه شیطان برای فریب انسان چیه (شیطان خودش گفته این راه رو) 🌱استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌱حکایت کوتاه شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد به بهلول گفت: هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت: البته که هست! مرد ثروتمند گفت: چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بگو بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 و مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. بقره/۲۰۷ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️سه مطلبی که روی شمشیر پیامبر نوشته شده بود ...! 🎙 1⃣صل من قطعک ... اونایی که باهات قطع رابطه کردن، تو وصل کن ...! 2⃣قل الحق ولو علی نفسک حق را بگو حتی اگر به ضررته ...! 3⃣احسن الی من عصی الیک کسی که به شما بدی کرد، بهش خوبی کن ...! ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی چه قدر بی حوصله و کم طاقت میشوم وقتی دعایم به اجابت نمیرسد چشم میبندم و لحظه ای تامل میکنم جور دیگری میبینم خداوندا! گاهی یادم میرود چیزهایی که امروز دارم پاسخ دعاهای چند سال پیشم هست گاهی یادم میرود بنده هستم و صلاحم را تو بهتر میدانی گاهی هم شاید باید گوشه ای خلوت کنم و یک دل سیر گریه کنم و بگویم: "پروردگارا ببخش آن گناهی را که سبب حبس و برآورده نشدن دعایم میشود" مراببخش به خاطر تمام لحظاتی که بودی و حضورت را احساس نکردم و نا امید بودم. ببخش همه را صدا زدم و هر دری را زدم ، جز نام تو و درگاه تو را. ببخشم برای تمام لحظاتی که منتظرم بودی و من نبودم . ببخشم برای تمام گله هایی که کردم و نفهمیدم که گاهی از سر حکمت نمیدهی و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم. و در نهایت بر تو توکل میکنم ، چه زیبا گفتی: "آیا خدا برای بنده اش کافی نیست 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حضرت عیسی (ع) از قبرستانی می‌گذشت، پیرمردی را بر سر قبری مشاهده کرد. سبب این کار را پرسید، عرض کرد: من با همسرم عهد بسته بودم که هر کدام زودتر از دنیا رفتیم دیگری بر سر قبر او معتکف شود تا اجل او نیز برسد. اکنون همسرم از دنیا رفته و من بر سر قبرش نشسته ام. حضرت عیسی (ع) پرسید: می‌خواهی او را زنده کنم؟ پیرمرد عرض کرد: این کار، کمال احسان است، سپس آن زن با دعای حضرت زنده شد، پیرمرد همراه زنش به سوی صحرا رفتند تا جایی که پیرمرد خسته شد، سر بر زانوی همسرش گذاشت و خوابید. در همان لحظه، شاهزاده ای از آن جا عبور می‌کرد، چشمش به زن زیبایی افتاد که سر پیرمردی را روی زانو گذاشته است، گفت: تو با این زیبایی این جا چه می‌کنی؟ زن گفت: این پیرمرد، مرا دزدیده است. جوان گفت: پس آهسته سرش را بر زمین بگذار و با من بیا. چیزی نگذشته بود که پیرمرد بیدار شد و از پی آنها دوید؛ ولی به آنها نرسید. بالاخره از دست آنها به پادشاه شکایت کرد. پادشاه گفت: اگر حضرت عیسی (ع) تو را تصدیق کند، گفته ات را می‌پذیرم. عیسی (ع) آمد و آن زن را نصیحت کرد؛ ولی او قبول نکرد، آن گاه حضرت فرمود: پس با یکدیگر مباهله کنید (در حق هم نفرین کنید)، از هر کدام که مستجاب شد حق با اوست. پیرمرد نفرین کرد و زن در دم جان داد. ندانی که مردان پیمان شکن ستوده نباشند در انجمن که هر کس ز گفت خود اندر گذشت ره رادمردی ز خود در نوشت شهان گفته ی خود به جا آورند ز عهد و ز پیمان خود نگذرند سپهبد کجا گشت پیمان شکن بخندد بدو نامدار انجمن بکوشید و پیمان خود نشکنید پی و بیخ پیوند بد برکنید مبادا که باشی تو پیمان شکن که خاک است پیمان شکن را کفن 📙پند تاریخ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍آیت الله فاطمی نیا: سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا می داد. از آیت الله بهاالدینی راز این سید را پرسیدم، با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند: درِ آتش را بسته بودند. 🌺پیامبر اکرم (ص): ای ابوذر! هیچ چیزی برای زندانی شدن طولانی، شایسته تر از زبان نیست. (وسائل الشیعه، کتاب حج، باب وجوب حفظ اللّسان) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ ؟ گناه جاریه گناهـی است که حتی با مــرگ فــرد هـم این گناه تمـام نـمیشود و به هر میـزان که باعث گمـراه شدن افراد دیگر شود به کارنــامه اعمـال او ایـن گنــاه اضافه میشود گناهی که با اشتـراک گذاری شمـا منتشـر میشود و منتشـر میشود و منتشـر میشود و درصحــرای قیامــت با انبوهــی از گنــاهان مواجــه خواهی شد که حتی فکرش را هم نمیکردی آیا این ها گناهان من است؟ من که اصلا این اشخاص را نمیشناسم ! چرا من مسئول گناهشان هستم و در آن شریکم؟ مطمئن باشیــد شما با نشر یک عکس حدیث دروغ، تصویر ترانه های مبتذل و...دعوت به کارهای منکر و...یا فیلم یا آهنگ در این گنــاه شرکت خواهی کرد پستهای سیاسی دروغ وآنچه به صحت آن مطمئن نیستی وبرای خوشایند وخنده دیگران ارسال میکنی... چه بسیار کسانی که به وسیله شما با آن گناه آشنا شوند و آن را منتشر کنند با هر نشر ،گناهی به گردن شماست.. احتیاط کنیم مبادا کارنامه اعمال ما پر شود از گناهان جــــاریه که تا قیامت جریان دارند و حتی پس از مرگ ما هم دفتر ثبت این گناهان بسته نخواهد شد پـاک کن آنچه را که روز حساب برعلیه تو شهادت میدهد🤳 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سنگ و چوب و گیاه چه ذکری میگن؟! #️⃣ #▪︎تمام عالم هستی مشغول گفتن ذکر «سُبُّوحٌ قُدُّوس» هستند و عبادت میکنند پردوگار عالم رو «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوح» ‌ 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️(ردّپا) ✍ 🔷 شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنه‌ی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار مي‌شود. در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسه‌ها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد. 🔸متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد. او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفته‌ام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟ 🔹معبودش پاسخ داد: "عزيزم، آفریده‌ی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را مي‌بيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل ميكنم." •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️عاقبت بخیری ...! 🎙 امیر المؤمنین علیه السلام: أنَّهُ قالَ «‌مَکْرُوهٌ تُحْمَدُ عاقِبَتُهُ خَیرٌ مِنْ مَحْبُوبٍ تُذَمُّ مَغْبَتُهُ؛ کار مورد کراهتی که عاقبتش ستایش شود بهتر از کار دوست داشتنی است که عاقبت آن مورد مذمت است.» 📙غرر الحکم، ج6، ص122 ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ شیخ حسنعلی : اگر شخص مرتكب غـيبتی شد یك گـــــناه بيشتر در نامه اعمال او نمى نويسند؛ اما اگـر عــاق پــدر و يا مــادر شد تا حــلاليت حاصـــل نشده است هـــــرروز گـناهــڪار اســت! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 تجلی اسماء خدا ┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 استاد مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
...! یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت: مادرم دارد می میرد! علامه گفت: من که طبیب نیستم! جوان گفت: پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما ...؟؟؟ علامه امینی با شنیدن این حرف، تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست./ سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار... ان شالله که خوب می شوند... اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن./ جوان کاغذ را گرفت و رفت... چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند... علامه پرسید چه خبر شده است؟ شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند گویا مادرش شفا یافته است... سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد: زن گفت: من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند... ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند... و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم... سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که: در آن کاغذ چه نوشته بودید؟ علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید.. کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم از عبدالحسین امینی به مولایش امیرالمومنین(ع) اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید والسلام... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 
🔴 از دست خطت خجالت میکشی😓 ⬇️ 👩‍🏫 یاد بگیر👌 ✍چطور شی؟؟😍 ✍چطور با همه‌رو متعجب‌کنی!؟😳 ✍چطور رو زیبا بنویسی ؟!🤩 ✍چطور اسم خودتو بنویسی؟!😎 ♥️اگر دوست داری با خطتت همه رو مجذوب خودتت کنی! بیا💘🙊👇🏿 http://eitaa.com/joinchat/81592335Ce6ce76b827 ✅ڪانال با خودکار☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با چله نشینی کسی به امام زمان عج نمیرسه! یه داستان فوق العاده زیبا و کاربردی برای منتظران❤ اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها 🤲 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺اوصاف پیامبر(ص) در کلام امام حسن(ع): رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، پیوسته دل غمگین و همواره متفکر بود، آسودگی نداشت، سکوتش طولانی بود، جز در هنگام ضرورت سخن نمی‌گفت، آغاز و انجام سخنش را از همه فضای دهان انجام می‌داد نه از بینی و یا نوک زبان، کلمات جامع و سخنان کم لفظ و پرمعنی را شمرده بر زبان می‌راند، نه فزونی داشت نه کاستی، نرم گفتار و خوشخو بود، در سخن خود نه به کسی ستم می‌نمود و نه کسی را تحقیر می‌کرد، نعمت‌های خداوندی هر چند هم ناچیز بود در پیش او بزرگ می‌نمود، از هیچ نعمتی به بدی یاد نمی‌کرد جز اینکه از مزه طعام نه بد می‌گفت و نه آن را می‌ستود. ناهنجاری‌ها و کاستی‌های دنیا و امور مربوط به آن او را به خشم نمی‌آورد، اما هرگاه حق زیر پاگذاشته می‌شد چنان خشمگین و دگرگون می‌شد که کسی او را نمی‌شناخت و تا مظلوم را یاری نمی‌نمود و حق او را از ظالم نمی‌گرفت، هیچ چیز در برابر غضب او تاب نمی‌آورد، تا حق را به حق‌دار برساند. هر گاه به کسی یا به چیزی اشاره می‌نمود با همه کف دست و انگشتان اشاره می‌فرمود: هرگاه در تعجب می‌شد، برای اظهار شگفتی خود همه آن را می‌چرخاند، هرگاه سخن می‌گفت دست‌ها را به هم نزدیک نموده، کف دست راست خود را بر باطن انگشت ابهام چپ می‌زد، هرگاه به کسی غضب می‌نمود، از او رو بر می‌تافت و پرهیز می‌نمود هرگاه خوشحال می‌شد، دیدگانش را فرو می‌هشت، عمده خنده او تبسم بود که در اوج خود، دندان‌های سپید تگرگ گونش نمایان می‌شد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•