✨﷽✨
#تأمل
✍️امام سجاد عليه السلام فرمودند:
سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهی می باشد و از سختی ها و شدايد صحرای محشر در امان است👇
اول آن كه در كارگشائی و كمک به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
دوم آن كه قبل از هر نوع حركتی بينديشد كه كاری را كه می خواهد انجام دهد يا هر سخنی را كه می خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودی خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او می باشد.
سوم قبل از عيب جوئی و بازگوئی عيب ديگران، سعی كند عيب های خود را برطرف نمايد.
📚بحارالأنوار، ج 75، ص 141،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تامل
✍به اندازه ای قـوی باشید که بتوانید رها کنید، و به اندازه ای عاقل باشید که بتوانید برای آنچه لیاقتش را دارید، صبر کنید…
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تامل👌
🟢 فقط جلب رضای خدا
شاگردی از استادش درباره جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید.
استاد گفت:
به گورستان برو و به مردهها توهین کن شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت.
استاد گفت: جواب دادند؟
شاگرد گفت: نه
استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آنها را ستایش کن.
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت.
استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مردهها جواب دادند؟
و شاگرد گفت: نه...
🟡استاد گفت: برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن:
نه به ستایشهای مردم توجه کن و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان؛ بدین صورت است که میتوانی راه خودت را در پیش گیری...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تامل👌
امام علی علیه السلام چون گفتگوى عمار با مغيره را شنید فرمود:
👈عمار! رهایش کن...
زيرا او از دين چیزی نگرفته، مگر همان كه او را به دنيا نزدیک كند و به عمد برای خود شُبهه میآفریند
تا شبهات را بهانهی لغزشها و خلافهايش قرار دهد.
📙حکمت 405 نهج البلاغه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تامل✋️
🔹کاروانی عازم مکه بود که در میان کاروان پسر جوانی به نیابت از پدر مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال حج به مکه میرفت.
🔸پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در کاروان سپرده بود که مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در طول سفر هم عبادت خدا کند و هم اینکه عمر را به بطالت نگذراند.
🔹همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی شیرین عقل گشته بود و او را برای شفا به کعبه میبردند.
🔸در منزلی در کاروانسرایی، کاروان حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد.
🔹چون از خواب برخاست، دید جمعی با مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح میکنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد را از خود دور دیده بود و با آنان در گناه جمع شده بود.
🔸پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت:
زیاد سخت نگیر، در طول 40 روزی که منزلمان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشتهام. ما این همه رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما میگذرد. نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتنمان برای ادامۀ پر شور سفر لازم است.
🔹پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان نارضایتی فقط سکوت کرد.
🔸ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروانسرا خواندند.
🔹پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان پوست شکسته و مانده بود.
🔸پیرمرد گفت:
بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد.
🔹پسر جوان گفت:
نمیتوانم خار در پایم آزارم میدهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمیتوانم پای بر زمین بگذارم.
🔸پیرمرد گفت:
از تو این سخن بعید است، جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمیشود از پای درآورد و نتواند راه برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!!
🔹سخن پیرمرد که اینجا رسید، پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را پایین انداخت.
🔸پیرمرد گفت:
پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله فرمودند: هرکسی گناهی را چون به نیت آنکه کوچک است و خدا آن را میبخشد مرتکب شود نوعی وهن به مقام قدسی خویش میداند و خداوند آن گناه را هرگز نمیبخشد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
࿐჻❥⸙♥️⸙❥჻࿐
#تأمل
نگویید: خدایا به تو پناه میبرم از فتنه،
چرا که هیچکس نیست مگر اینکه
درگیر با فتنه و امتحانات الهی است،
بلکه از گمراهی و سقوط در فتنهها به خدا پناه ببرید...
مولا علی علیه السلام
نهج البلاغه، حکمت 9
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا