eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
20.1هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی حضرت یوسف علی پادشاه شد و در قصر خود نشسته بود، جوانی با لباس‌های کهنه، از پای قصر او عبور می‌کرد. جبرئیل آمد و عرض کرد: ای یوسف! این جوان را می‌شناسی؟ فرمود: نه، عرض کرد: این همان طفلی است که وقتی زلیخا پیراهنت را از پشت گرفت و پاره شد و عزیز مصر سر رسید، زلیخا گفت: کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و عذاب نیست. تو گفتی: او مرا با اصرار به سوی خود دعوت کرد و من از این اتهام بیزارم. پس این طفل به عنوان شاهد از خانواده ی آن زن به سخن آمد و شهادت داد که اگر پیراهن او از پشت پاره شده باشد، آن زن دروغ می‌گوید وگرنه، او از راستگویان است. چون عزیز مصر دید پیراهن از پشت پاره شده است، از تو رفع اتهام کرد و گفت: این حیله ی زنانه است. در واقع به خاطر شهادت همین جوان، طهارت تو ثابت و تهمت ناروا از تو دور شد. حضرت یوسف علی فرمودند: او را بر من حقی است، او را بیاورید. وقتی او را حاضر کردند امر کرد او را تمیز نمایید. لباس‌های فاخر به او بپوشانید و هر ماه برای او حقوقی مقرر نمود و در حق او بسیار اکرام کرد. جبرئیل تبسم کرد. یوسف پرسید: آیا در حقش کم احسان کرده‌ام که تبسم کردی؟ عرض کرد: نه! تبسم من از این جهت بود که تو در حق این جوان که شهادت حقی داد، این همه احسان کردی، پس خداوند کریم در حق بندهی مؤمن خود که تمام عمر بر او شهادت حق داده است، چه قدر احسان خواهد فرمود. 📙یکصد موضوع، پانصد داستان 2/ 190. 191؛ به نقل از: خزینة الجواهر 593. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•