##حق_پدر_بر_فرزند
#منبرک_سبک_زندگی_اسلامی
#اخلاقی
🌹از امام #موسی_کاظم(علیه السلام) نقل شده که فرمود:
👈🏻مردی از پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) سؤال کرد:
حق #پدر بر فرزند چیست؟
🌹 حضرت فرمود:
1_ او را با نام صدا نکند.
2_ در راه رفتن از او جلو نیفتند.
3_ قبل از او ننشیند.
4_ کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش دهند.
📜عن ابی الحسن موسی(ع) قال:
سال رجل رسول الله(ص): ما حق الوالد علی ولده؟ قال: لا یسمیه باسمه، و لا یمشی بین یدیه، و لا یجلس قبله و لا یستسب له.
📙بحار الانوار، ج 74، ص 45.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🆔 @ayegeraphy💕
♦️تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز #مادر
دوستت نخواهد داشت
از آن دوست داشتنهای تمام نشدنی
♦️تمام دنیا را بگردی
هیچکس جز #پدر
غصه دار غمهایت نیست
❣پس دنیایت را به پایشان بریز🌸
گاهےدست وصورت "مادر"و "پدرت"را
ببـــــوس، ایــــــن بـــوسه
معجزه ای ميڪند!!
که وصف ناشدنـــــی ست...
گاهی همین بوسه،
گره گشای تــمــــام
مشکلاتت می شود،شـک نــکن.
@ghiamat_ir👈👈
💠 دعای مادر 💠
🍃 آیت الله میلانی نقل می کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم.
🍃 از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
🍃 پاسخ داد #پدر و #مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم.
🍃 یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
🍃 وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟
پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای.
اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
🍃 هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود.
✨ وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.✨
🍃 و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم.
🌸🍃﷽🌸🍃
✍ یاد قدیما بخیر
😐این روزها همه چی دیگه عوض شده، خیلی از چیزها دیگه مثل سابق نیست❌
دیگه یواش یواش همه چی رو یادمون رفته.🙄
👈یکی از این چیزهایی که یادمون رفته، احترام به #پدر و #مادر است👨👩👦👦
❗️تو زمانه ما اصلا انگار نه انگار، که خداوند در سوره اسراء به صراحت گفته؛
🕋 وَ لا تَقُل لَهُما اُفٍ
✨به پدر و مادرت، اُف نگو
📣📣 بیایید حداقل این یک مورد رو فراموش نکنیم و به فرمانِ قرآن، با #پدر و #مادر خودمون مهربانتر برخورد کنیم.
👇👇👇
🕋 وَ لا تَقُل لَهُما اُفٍ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً
✨ به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجيده و بزرگوارانه سخن بگو.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه جمله برای پدرت بنویس🌹😘 ای پـدر بـوی شقایق میدهی
💜عاشقی را یاد عاشق میدهی
🌸با تو سبزم ،گل بهارم ، ای پدر
💜هر چه دارم از تو دارم ای پدر
🌸تقدیم به همه ی #پدر های عزیز
دوستت دارم پدر عزیزم💞❤️❤️
•♡ @profile_313 ♡•
🌸🍃﷽🌸🍃
✍ مقام پدر و مادر، در قرآن.
✅ ببینید، چقدر مقامِ #پدر و #مادر بالاست که خداوند برای اونها:
👇👇👇
1⃣ هم فرمانِ #دعا صادر کرده،
2⃣ هم میگه جلوی #پدر و #مادر، پر و بالت رو پهن کن.
👈 یعنی نهایت فروتنی و مهر و محبت رو به اونها داشته باش.💝
🕋 وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما(اسرا،24)
✨و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خويش را براى آنان فرودآور.
✨و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور.
👇👇👇
✅ پس، فرزند بايد نسبت به #پدر و #مادرِ خودش ؛↶
☜هم متواضع باشه،🙇♂
☜هم از خداوند براشون #رحمت بخواد.💝
📖 ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
#خاطرات_شهید_محسن_حججی😍💖
#قسمت_دهم
😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"😩
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
.
🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃
هر روز محسن با #موتور می رفت به آن شش #پایگاه سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻
چون توی #سفرقبل، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻♂️ به چشم یک #فرمانده نگاهش میکردند.😲
بچه های #عراقی و #افغانستانی به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙
یک #جابر میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت.
خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄
او را پیش خودشان نگه می داشتند.
میگفتند: "جابر هم #عزیزدل ماست و هم توی این بیابان ،#قوت_قلب ماست."😍😇
✱✿✱✿✱✿✱✿✱
یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم #اسیر بشیم، بعدش #شهید بشیم."😖
نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای #مومن مثل بوییدن یک #دسته_گل خوشبو است."😌👌🏻
خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام."
بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. #راحت و #آرام!"😉
✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿
#عکس شهدای #مدافع_حرم نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗
بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های #حیدریون که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با #عربی دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌
بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. میگفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳
#ادامه_دارد...♥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷
#قسمت_سیزدهم_آخر
🌹بعد از شهادت🌹
تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😕
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😌
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.😯💪🏻
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.😏😤 پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"😯
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭
😠بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.😈🔫
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.☹️
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😫
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😮
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.😥
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.😶
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم😥
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی?"😢
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭😫
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"♥️😭
.
.
.
#پایان....🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تݪنگر🌱
روزِحساب ڪتاب ڪہ برسہ ..
بعضےاز گُناهاټـــ رو ڪہ بهت نِشوڹ میدڹ ،
مےبینےبراشوڹ استغفار نڪردے ،
اصݪاً یادټـــ نبوده !🥀
امّا زیرِ هر گُناهټـــ یہ استغفار نوشتہ
شده..
اونجاسټـــ ڪہ تازه میفهمے
یڪے بہ جاټـــ توبه ڪرده....
یڪےڪہ حواسش بهټـــ بوده؟
یہ #پدر دݪسوز..
یڪے مثلِ #مهدے ....❤️
[ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا...]
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽ـ
🌼وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَ هْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ
🌼و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حقّ #پدر و #مادر خود نیکی کن. خصوصا مادر که چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدّت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هر روز) بر رنج و ناتوانیاش افزوده است، (و فرمودیم که) شکر من و شکر پدر و مادرت بجای آور، که بازگشت (خلق) به سوی من خواهد بود.
#سورهعنکبوتآیه۸✨
جرعهای نور از کلام وحی 💫📗
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽ـ
🌼وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَ هْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ
🌼و ما به هر انسانی سفارش کردیم که در حقّ #پدر و #مادر خود نیکی کن. خصوصا مادر که چون بار حمل فرزند برداشته و تا مدّت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هر روز) بر رنج و ناتوانیاش افزوده است، (و فرمودیم که) شکر من و شکر پدر و مادرت بجای آور، که بازگشت (خلق) به سوی من خواهد بود.
#سورهعنکبوتآیه۸✨
جرعهای نور از کلام وحی 💫📗
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚠️ #تلنگرانه
راز هایت را به دو نفر بگو ...
#خودت و #خدایت
در تنگنا به دو چیز تکیه کن...
#صبر و #دعا
در دنیا مراقب دو چیز باش...
#پدر و #مادر
از دو چیز نترس که به دست خداست...
#روزی و #مرگ
و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن..
#رفاقت_با_خدا یا رَفیقَ من لا رَفیقَ لَه
تا وقتی نگاه خدا
به سوی توست از روی
گرداندن دیگران غمگین مباش...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎙سخنرانی #استاد_دانشمند
💠موضوع: مقام #پدر و #مادر
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🔺نقش #پدر در رشد روانی #دختر
اولین مردی که دختر به او ابراز علاقه می کند پدر اوست.گرمای رابطه عاطفی با پدر، بازیگوشی و عشق پدر برای رشد جنسی سالم دختر بسیار مهم است.بنابراین پدرها با رفتار استانداردشان خطوط را برای دخترانشان تعیین می کنند چرا که دخترها بر همین اساس مردها را قضاوت می کنند.
بنابراین بهتر این است که اولین کسی که دخترتان را به سینما،کنسرت،پارک،شهربازی و هر مکان دیگری می برد،شما پدر محترم باشید. اولین کسی که برایش قلب و شکلات و خرس عروسکی می خرد. فرزند شما این اولین بارها را فراموش نخواهد کرد و همین امر باعث آرامش روانی او تا پایان عمر خواهد شد و از شما به نیکی یاد می کند.
به لحاظ روانشناسی ثابت شده است دخترانی که در خانه مورد حمایت عاطفی پدرانشان قرار می گیرند، در ارتباط با جنس مخالف دچار تصمیم های سطحی و لحظه ای و زودگذر نمی شوند، اینکه با یک محبت کوچک دلشان بلرزد و فریب بخورند چرا که از نظر عاطفی اقناع هستند.
امام باقر عليه السلام فرمود:
حفظ اطفال از خطرات و انحرافها در صلاحيت و شايستگي (وظيفه) پدران آنها است.
📚 «بحار الانوار، ج 15، ص 178»
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
بینم دنبال #هدیه
برای روز #مادر و #پدر میگردی😏⁉️
هنوز نتونستی یه هدیه قشنگ پیدا کنی🤨‼️
.
پس چرا معطلی بیا اینجا و هدیه مامان و
باباتو امسال متفاوت تر قبل انتخاب کن
😍👇👇👇👇✨
https://eitaa.com/joinchat/1296892147Cfc27ef1065
.
به نظرم از اون هدیه ها بهشون بده ☺️
تا زمان استراحتشون🌈
توی قشنگ ترین ماگ دنیا،☕️
دوتایی یه نوشیدنی خوشمزه نوش جون کنن
مثل همین ست #ماگ بامزه که میبینے😉..
معدن مـــاگ های جینگول پینگول ایتا اینجاست با کلی ست های فانتزے 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/1296892147Cfc27ef1065
❤️🧡💛💚💙💜💘
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام زیـبـای #پــدر❤️ با سیم و زر باید نوشت
خوب و عـالی با عـیاری معتبر باید نوشت❤️
منبع اهنگ استوری کلیپ و تبریکات روز #پدر😍🎁🎈👇
http://eitaa.com/joinchat/3986751499C6c785d5a46
روز #پدر پیشاپیش مبارک😍❤️👆
شادی روح تمام پدران آسمانی🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎙سخنرانی #استاد_دانشمند
💠موضوع: مقام #پدر و #مادر
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘ از آیت الله تحریری پرسیدند :
🍁 در مواقعی که کارمان گره خورده چه کنیم ؟ فرمودند :
🌸 در اولین مرحله ، مشکلات را از خودمان ریشه یابی کنیم . به خودمان برگردیم ، در #اعتقادات و #اعمال ، ایرادی داریم یا نه .
🌷 مساله مهم دیگر ، #پدر و #مادر هستند . آیا از ما راضی هستند یا نه .
🌼 خواندن #آیت_الکرسی برای رفع مشکلات خیلی موثر است.
🌴 #اذان گفتن در منزل ، بطوری که در فضای اتاقها شنیده شود ؛ موثر است.
🌸 #تلاوت_قرآن در منزل ، خیلی مهم است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#شکسته_دل_شده_ای_زبی_وفایی_ما
فصل بهار ...
ماه پر از خیر خدا ...
نسیم نفس های سحر ...
جز یاد شما چه می طلبد محبوب من؟!
من اگر منتظر یار نباشم چه کنم؟
و اگر لایق دیدار نباشم چه کنم؟
#پدر محبوب مهربانم سلام...
#عرض_ارادت_کم_ما_را_قبول_کن
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•