eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.6هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21هزار ویدیو
286 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🖤」 حسین‌منی‌و‌انا‌من‌حسین:)🌿 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجت داری بگو یاابوالفضل (ع) .ای که نام تو کلید همه درها عباس ای که یاد تو دوا هست و مداوا عباس 🍃💐🍃🖤🖤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
هفت مصیبت:👇👇👇 🏴امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. 1- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند. 2- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت. 3- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. 4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. 5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند. 6- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. 7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
▪ 🥀یا_حضرت_سجاد_ع ▪🖤سلام برآقایی که ▪🥀آب می دیــــــد ▪🖤به فکر فرو میرفت ▪🥀نوزاد می دیـــــد ▪🖤اشک می ریخـــت ▪🥀طفلان و کودکان را ▪🖤می دید ناله می کرد. ▪🥀شهادت جانسوز امام ▪🖤سجاد(ع) تسلیت باد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حضرت علی بن الحسین علیه السلام: بـراستى آمادگى براى مـرگ، دورى از حرام و بذل و بخشش در كار خير است. 🏴 سالروز شهادت زین العابدین، امام سجاد علیه السلام را تسلیت می گوییم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
السلام علی الحسین در سلام برتو دست بر سینه می گذاریم تا قلب از جایش کنده نشود....❤️🖤 ﹝@Jomlax
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شمر فهمید که انگار نیست چه عجولانه به گودال سرازیر شده 😭 . دو قدم رفت به پایین و دو باره برگشت داد زد زود بیایید گیر شده 😭 . همه حیرت زده دیدند حسین بن علی چقدر بعد علی اصغر خود پیر شده 😭 . یک نفر از سر اشاره می کرد که غروب است ببرید دگر دیر شده 😭 ❤️❤️❤️❤️❤️ صدای هلهله و بانگِ طبل می آید صدای تق تق تعویض نعل می آید...😭 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
😭👇 . . مقتل نوشته:(قسمت کوچیکی از مقتل)👇😭 قال القوم : نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِ بِکُلِّ یَعْبُوب شَدیدِ الاَْسْرِ ما سینه حسین(ع) را بعد از پشت وى با اسبان قوى هیکل و نیرومند درهم کوبیدیم!!😭 . . بخونید و اشک بریزید👇 . یکی از رخدادهای جانکاه غروب عاشورا، ماجرای تاختن اسب هاست . برابر فرمانی که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود پس از شهادت امام حسین ع بدن مبارکش را زیر سمّ اسبان قرار دهد؛ وی که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیال خامش برای رسیدن به حکومت ری از هیچ جنایتی خودداری نمی‏‌کرد، در میان اصحابش فریاد زد: «مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْن علیه السلام فَیُوطِیَ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ؛ کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وی را زیر سم اسبان پایمال کند؟!😭 . شمر که قساوت فوق‏‌العاده ‏ای داشت با شنیدن این فرمان، پیش قدم شد و بر بدن پاک زاده زهرا علیهاالسلام اسب تاخت. ده نفر دیگر نیز از وی تعبیت کردند که عبارت بودند از: . 1. اسحاق بن حُویّة. 2. هانی بن ثُبیت حضرمی. 3. واحظ بن ناعم. 4. اسید بن مالک. 5. حکیم بن طفیل طائی. 6. اخنس بن مَرثَد. 7. عمرو بن صُبیح. 8. رجاء بن مُنقِذ عبدی. 9. صالح بن وهب. 10. سالم بن خثیمه(اگر تحقیق کنید درباره این 10 نفر متوجه میشید همشون زنا زاده هستن) . اینان آن قدر با اسبان خویش بر پیکر مقدس فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله تاختند که استخوان‌‏ها را درهم شکستند. آنان نه تنها از این عمل ننگین خویش پروایی نداشتند که به آن افتخار هم کرده تقاضای جایزه نمودند، چنانکه اسید بن مالک یکی از این افراد در برابر ابن زیاد چنین گفت: «ما سینه حسین علیه‌السلام را بعد از پشت وی با اسبان قوی هیکل و نیرومند درهم کوبیدیم!» . زبونم لال ای خاک بر دهانم که بیش از این امکان گفتن و نوشتن نیست.... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📿🌺🍃 🌺 ❇️ نیامدی یا راهت نداند!!؟ 💠 دلی که می‌خواهد از امام حسین (علیه السلام) نور بگیرد، باید گناه را از خود جدا کند. ✍ او خیال می‌کند که شب تاسوعا و عاشورا به حسینیه نیامده؛ 👈 بیچاره نمی‌داند که او را به حسینیه راه نداده‌اند که نیامده، نه اینکه خودش نیامده است! ✍ وقتی بَشَر، آلوده و ناپاک شد، از این دستگاه دور می‌شود و مُقَدَّمات اِنصرافش را فراهم می‌کند. 📚 آیت‌اللّٰه‌العظمی‌وحیدخراسانی علیه‌السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥💥 _مشكلات_دشوار با خواندن 🌱🌱آقاى ... مى نويسد دوبار با مشكلات دشوارى مواجه شدم كه با خواندن زيارت عاشورا همه مشكلاتم حل شد. 🔆اولين توسل : با سه مشكل مهم رو به رو شدم ، و به شدت از آنها متأ ثر شدم . ✨1 براى خريد منزل دويست هزار تومان مقروض بودم و در طى نه سال قادر به اداى قرض نبودم . ✨2 با مشكل سخت ديگرى مواجه شدم كه قادر به گفتن آن نيستم . ✨3 از لحاظ رزق و روزى در مضيقه بودم . اين مشكلات به من بسيار فشار مى آوردند و براى حل آنها از همه چيز نا اميد شدم ، به حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام متوسّل شدن و به ذهنم خطور كرد كه زيارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم ، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا كنم ، و با شفاعت اين خاتون نزد فرزندش امام زمان همه اين مشكلات حل شود. 🌱توسل را به اين ترتيب آغاز كردم : هر روز بعد از نماز صبح زيارت امين اللّه را به قصد زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى خواندم و سپس زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام مى خواندم و سجده زيارت را به جاى مى آوردم ، و دو ركعت نماز زيارت را مى خواندم پس از آن دعاى معروف به دعاى علقمه را مى خواندم ، در روز بيست و هشتم و به طريقه اى شگفت مشكل دوم من حل شد. 🌱در روز سى و هشتم يكى از دوستانم كه به قرض منزلم آگاه بود آمد و حالم را پرسيد، سپس مبلغ دويست هزار تومان به من داد و گفت : اين مبلغ براى قرض منزل توست . بعد از چهل روز وضع اقتصادى من نيز بهتر شد، و پس از آن با مشكل اقتصادى مواجه نشدم . 🔆دومين توسّل : پس از گذشت يك سال از اولين توسّل ، با مشكل ديگرى مواجه شدم : يكى از تجار تهران نزد من آمد و گفت : ما كالاهاى بسيارى براى شما مى فرستيم تا بفروشى و مبالغ آن را ارسال كنى . با بعضى از دوستان و تجار در اين باره مشورت كردم گفتند: مبلغ هفتصد هزار تومان به عنوان پيش پرداخت براى او بفرست تا رضايت او را جلب كنى ، من نيز مبلغ يكصد هزار تومان از قرض الحسنه تهيه كردم و يكى از دوستان پانصد هزار تومان به من داد، به هر حال براى او مبالغ را جور كردم و فرستادم و به مدت سه روز منتظر ماندم تا اجناس برسد، اما متأ سفانه برايمان آشكار شد كه تاجر از حقه بازان بوده ، و پس از گرفتن پولها از بانك متوارى شده و بدهى بسيارى دارد كه بالغ بر هفتاد ميليون تومان مى شود... مدّت سه ماه دنبال او جستجو كرديم ولى اثرى از او نيافتيم تا ما را به او برساند. ✨با استفاده از اولين تجربه ام كه آن را از خواندن زيارت عاشورا به دست آورده بودم ، اين بار نيز با همان نيّت و با همان سبك متوسل شدم ، پس از بيست روز اين تاجر با من تلفنى تماس گرفت و مبلغ را پس داد، بعد از چند روز او را بازداشت كردند و به تهمت حقه بازى و مال مردم خورى به زندان انداختند، و هيچ طلبى به ديگران مسترد نشد. مايلم متذكر شوم كه در هر دو بار با قلبى اندوهگين و با قطع اميد از همه به وسيله اين زيارت به سرور شهيدان متوسل شدم . 📚زيارت عاشورا و داستانهاى شگفت آن : ص 46 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•