✨﷽✨
🍃 جهـالت در مـورد مــرگ 🍃
✍یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند: از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم. یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است. از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید.
امام هادی (ع) فرمودند: اگر به فرض چرک و کثافت بدن تو را گرفته باشد. در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفت شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید. آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟
گفتند: نه. مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند. آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت.
📚از بیانات حجت الاسلام عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅تلنگر
✍هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن :
١_پدر ٢_مادر
هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو :
١_نمیتونم ٢_بد شانسم
هیچ وقت این دو تا کارو نکن :
١_دروغ ٢_غیبت
همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار:١_آرامش با یاد خدا ٢-دعای پدرو مادر
همیشه دوتا چیز و به یاد بیار:
١_دوستای گذشته رو٢_خاطرات خوبت رو
همیشه به این دو نفر گوش کن :
١_فرد با تجربه ٢_معلم خوب
همیشه به دو تا چیز دل ببند :
١_صداقت ٢_صمیمیت
همیشه دست این دو نفرو بگیر:
١_یتیم ٢_فقیر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگــربرایخودموشما
بر نَفْس خود...؛
#امیر باشیم
نه #اسیر...!
زندگی، اسارت نیست
زندگی محل #پرواز تا خداست♥️...!!
#پروازکنتاخدا...
[ اَعُوذُ بِاللّهِِ
مِنْ شَرِّ نَفْسِی
وَ مِنْ شَرِّ غَيْرِی
وَ مِنْ شَرِّ اَلشَّيَاطِينِ...]
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
#داستان_امامان
ابوبصیر نقل کرده است:
روزی به امام کاظم عرض کردم که امام زمان را چگونه می توان شناخت؟
امام فرمود: امام زمان را به چند چیز می توان شناخت.
یکی از آنها سخن گفتن امام به هر زبانی است.
در حال صحبت بودیم که مردی از جانب خراسان آمد و پس از سلام شروع به صحبت کردن به زبان عربی کرد و حضرت پاسخ او را به زبان خراسانی داد.
مرد خراسانی گفت به خدا سوگند من به این جهت با شما به زبان عربی صحبت کردم که تصور می کردم شما زبان خراسانی نمی دانید.
اکنون می بینم که شما فصیح تر از من به زبان خراسانی صحبت می کنید.
حضرت فرمود: اگر من این زبان را بهتر از تو ندانم پس فضیلت و علم من بر تو چگونه است و چگونه مستحق خلافت و امامت هستم؟
سپس امام فرمود: کلام و زبان هیچ قبیله ای بر ما پوشیده نیست
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_1575101502.mp3
1.39M
✅ تقوا
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از گسترده "شما'
#پیشـنهاد_ویـژه #رسـمی
🦋شما دعوت هستید به کانال ویژه سربـازان امام عصـر(عج).
👌یکـ کانال #جامع برای محبّـین حضرت ولی عصـر(ع)
✅مطالب ناب مهـدوی
✅اخبـار و حوادث آخـر الزمان
✅آشنایی با سيره عـملی حضرت (ع)
✅کلـیپ های اخلاقـی، معنـوی
😍ضمنا کنار این همه محتوای بی نظیر یک #فروشگاه شیک امام زمانی راه انداختیم، #جذاب و #دیدنی 😍
http://eitaa.com/joinchat/2567634968C00a6b59d7b
#به_جمع_امام_زمانی_ها_بپیوندید
✅بوی بد گناه
✍️بعضی از گناهان ما، بوی بدی دارد که مشامِ ملکوتیان را آزار میدهد. طبق بعضی روایات، بعضی از ملائکه از بوی بد گناهان آزرده میشوند؛ همچنین است اولیائی که مشامِ برزخیشان باز است، از بوی بد گناهان ما آزرده میشوند.
چه باید کرد تا این بوی بدِ گناه، ما را نزد ملکوتیان رسوا نکند؟
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ:
با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند...
📚 منبع : امالی الطوسی، ص ۳۷۲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔅🔅⚜️🔆⚜️🔅🔅
روزي حضرت كاظم عليه السلام از در خانه (بشر حافي ) در بغداد مي گذشت كه صداي ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنيد.
ناگاه كنيزي از آن خانه بيرون آمد و در دستش خاكروبه بود و بر كنار در خانه ريخت.
امام فرمود : اي كنيز صاحب اين خانه آزاد است يا بنده ؟
عرض كرد : آزاد است .
فرمود : راست گفتي اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد .
كنيز چون برگشت (بشر حافي ) بر سر سفره شراب بود و پرسيد : چرا دير آمدي ؟ كنيز جريان ملاقات را با امام نقل كرد .
بشر حافي با پاي برهنه بيرون دويد و خدمت آن حضرت رسيد و عذر خواست و اظهار شرمندگي نمود و از كار خود توبه كرد .
⚠️ادامه داستانو من مینویسم ...
ازآن روز به بعد بشر پا برهنه میکشت مردم می پرسیدند توچرا این گونه می گردی و بشر جوا ب داد: آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم این گونه میکردم تا همیشه به یاد آن روز باشم. حافی ینی پابرهنه ...
💯خوش به حالش
جامع السعادات ، 2/235
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️ آیه های آتش افزا♨️
🔷🔹احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
🔷🔹گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
📚 به نقل از: داستان های پراکنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1_111454047.mp3
468.7K
🎤 آیت الله ضیاء آبادی
🔻خوبی در مقابل بدی 🔻
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌺
📙 حکایت واقعی
✍️در بلخ زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.
روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم
پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پسرک را به اتاق خواب خود برد و با شهوت زیاد شروع به در آوردن لباس های خود کرد.
ناگهان فکری به سر پسرک خطور کرد. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت، باصورای آلوده به مدفوع برگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی در هم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.
📚منبع: الکنی و الالقاب، ج۱ ،ص۳۱۳
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•