در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان ڪند!!
به شیخ بهایے ڪه اسبش جلو میرفت گفت:
اےن میرداماد چقدر بے عرضه است اسبش دائم عقب مے ماند.
شےخ بهائے گفت:
ڪوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان ڪشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت:
این شیخ بهائے رعایت نمیڪند، دائم جلو مے تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینڪه آدم بزرگے چون شیخ بهائے بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.
اےن است "رسم رفاقت..."
در غیاب یڪدیگر حافظ آبروے هم باشیم...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از سابقه گسترده پربازده رویالت💚
#شعر_عجیب_ایرج_میرزا_برای
#شهدای_کربلا
🔴 #علامه_طباطبائی
من حاضر بودم تمام کتاب #المیزانم را بدهم به #ایرج_میرزا و این بیت شعرش را بگیرم
🔸من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را میشناسید❓
🔴 او هجو سرا است.
🔻علامه میفرماید بله میشناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه میفرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من میداد و من المیزان را به او میدادم و ادامه میدهد.....
🔴 #برای دیدن ادامه گفتگو و همچنین #شعر بینظیر ایرج میرزا به یکی از نابترین کانال عرفانی دعوتید🔰🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95
http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
🔴 #دستور_العمل نــمــاز تـــوبـــه به #یــــزیــد 😳
یزید لعنت الله آمد پیش امام چهارم (علیه السلام) گفت: میخواهم توبه کنم. امام چهارم به یزید فرمودند: دو رکعت غفیله را اگر بخوانی توبهات قبول است.
حضرت زینب (سلام الله علیها) شنیدند، ناراحت شدند و گفتند: برادر زاده این چه حرفی است که زدی؟ برادر من را شهید کرده حالا برود دو رکعت نماز بخواند تا خدا او را ببخشد!
💢 ادامـــه داســـتـــان واقــــعـــے🔰🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2755264534C0c28fb1205
700 سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
از شایعه بترسید !
در تجارت و کسب و کارتان ،
حتی در زندگیتان از شایعه بترسید !
اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد....!!
#دکتر_الهی_قمشه_ایی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#آیه_درمانے
🌹 #آية_الكرسے براے بركت غذا🌹
💜👈دربحارالانوارج86 نقل شده است
مردے نزدرسول خدا(ص)آمدواز بے بركتے آنچه كه درخانه داشت شكايت نمود👇
💜👈 حضرت فرمود:
چراازخواندن آية الكرسے غفلت مے ورزے برهر غذاو خورشتے خوانده نمے شود مگر آنكه خداوند متعال به آن طعام و خورشت بركت عنايت مي فرمايد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
#رمان_آنلاین 😃🏃♀ #رمان_آنلاین
با دیدن پیامڪش در دلم عروسے شد.
ذوق زده به پیامش نگاه میڪردم و زیرلب
نامش را صدا میزدم:
_سجاد...سجاد...سجاد
گوشے موبایلم را روے قلبم گذاشتم و
چشمانم را بستم و بهــ رویاے زیباے
#عروس شدنم فڪر کردم.
چقدر من در لباس عروس ڪنار #سجاد زیبام!
افڪار زیبایم با صداے عصبے پدرم شڪست:
_من اجازه نمیدم #حسنا با اون پسره ے
بی دین و ایمون ازدواج ڪنه...
مگهــ از جنازه من رد بشهــ...
○●○●○●○●○●○●○●○
داستان دخترے مذهبے ڪه عاشق
هم دانشگاهیش شده♥️😍
بیا ببین بهشــ میرسهــ یا نهــ؟!😃😁
http://eitaa.com/joinchat/2984443937Cb006e8763d
آیه گرافـی 🇵🇸
#رمان_آنلاین 😃🏃♀ #رمان_آنلاین با دیدن پیامڪش در دلم عروسے شد. ذوق زده به پیامش نگاه میڪردم و زیرلب
اگهــ این رمانو از دست بدے ڪل عمرتو باختے!
انقدر #جذاب و #قشنگه 😍😍
دختره و پسره عاشق هم شدن😁
دختره مذهبیهــ😱
_سجاد؟
_جانم؟
_هیچیوقت فڪرشو نمیڪردم عاشق
یهــ همچین آدمے بشم!
😌♥️ بیا اینجا دنبالش ڪن
http://eitaa.com/joinchat/2984443937Cb006e8763d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سجده شکر بعد از نجات
پیدا کردن از مرگ سبحان الله🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بانوی تازه مسلمان شده از علی میگیوید...
💠امام علی(ع)میفرمایند:
🏃♂از شتاب کردن در کیفر بپرهیز!
زیرا این کار نزد خدا منفور و موجب نزدیک شدن پیشامد هاو دگر گونی نعمتها میشود.
📚میزان الحکمه ص۴۸۸ج۷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📔#حکایت_جور_استاد
معلمی دیدم در دیار مغرب، ترشرویِ تلخگفتارِ بدخویِ مردمآزارِ گداطبعِ ناپرهیزگار!!! 🤯 که عیش مسلمانان به دیدن او تباه گشته!!!
جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار؛ نه زهره خنده و نه یارای گفتار...
القصه شنیدم که آن معلم را بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت و اخلاق خوب معلم دومین را دیدند و یک یک دیو😈 شدند و به اعتماد حِلم او ترک علم کردند!!!
(و به بازی مشغول شدند)
⚘استاد معلم چو بود بی آزار
خرسک بازند کودکان در بازار
بعد از دو هفته بر آن مسجد گذر کردم، معلم اولین را دیدم که به جای خویش بازگردانده بودند.
برنجیدم و گفتم که ابلیس را معلم ملائکه چرا کردند؟!!!
پیرمردی ظریف و جهاندیده گفت:
⚘پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمین بر کنارش نهاد
⚘بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
🔺 برداشت ها از این حکایت متفاوت است. بنظر میرسد سعدی در این حکایت میخواهد بگوید که در تربیت نه افراط و نه تفریط!
نه آنقدر مهربان و بیخیال، نه آنقدر ترشرو و سختگیر.
یا اینکه سبک های تربیت برای هر تیپ شخصیت متفاوت است؛ با برخی باید سختگیرانه برخورد کرد و با برخی نرم تر. محبت زیادی به کسانی که ظرفیتش را ندارند، آنان را تبدیل به دیو میکند.
یا اینکه برای آموختن علم، باید ناملایمت ها و سختی ها را تحمل کرد...
*گلستانسعدی_ باب هفتم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•