🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✅آیت الله فاطمی نیا :
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود. کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است) آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم! تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
💥میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم. فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
✍اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت:
✨صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...!
🔺و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند
و هم دزد باورهای شان ... !!!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖حکایت مهمان بت پرست
حضرت ابراهیم علیه السلام بسیار میهماندوست بود و تا میهمان به خانه او نمى آمد، غذا نمى خورد.
زمانی فرا رسيد كه يك شبانه روز، هیچ میهمانی بر او وارد نشد؛ پس از خانه بيرون آمد و به جستجوى میهمان پرداخت.
پيرمردى را ديد، جوياى حال او شد، ولی فهميد آن پيرمرد، بت پرست است. حضرت ابراهيم گفت:
«افسوس! اگر بت پرست نبودی، میهمان من می شدى و از غذاى من مى خوردى»
پيرمرد از كنار ابراهيم گذشت.
در اين هنگام جبرئيل بر ابراهيم نازل شد و گفت:
«خداوند مى فرمايد اين پيرمرد، هفتاد سال مشرك و بت پرست بود، ولی ما رزق او را كم نكرديم. اينك که غذای يك روز او را به تو حواله نموديم، تو به خاطر بت پرستى، به او غذا ندادى!»
حضرت ابراهيم عليه السلام پشيمان شد و به جستجوى آن پيرمرد رفت. او را پيدا كرد و با اصرار به خانه خود دعوت نمود. پيرمرد بت پرست گفت:
«چرا بار اول مرا رد كردى، ولی حالا دعوت می کنی؟»
حضرت ابراهيم، پيام و هشدار خداوند را به او خبر داد.
پيرمرد به فكر فرو رفت و گفت:
«نافرمانى از چنين خداوند بزرگوارى، دور از مروت و جوانمردى است.»
آن گاه به یگانگی خداوند اقرار نمود و آيين ابراهيم عليه السلام را پذیرفت.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگرانه👌
اونقدر دنبال دنیا نباش
که زندگی کردن از یادت بره
زیاد فرصت نداری
زندگی خیلی کوتاهه...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#امیدانه👌
اگر گناہ مےڪنید اما هنوز در قلبتان محبت بہ حضرت صدیقہ سلام اللہ علیها را حس مےڪنید، امیدوار باشید.
✨آیت الله شاہ آبادے (ره)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#السلامعلیکیااباعبدالله❤️
نصيب همچو منی مهر تربت و حسرت
برات کرببلا هِی نصيب بعضیهـا...❣
#اللهمارزقنیزیاره🕊
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
【﷽】
💠اجْعَلْهُ أَیمَنَ یوْمٍ عَهِدْنَاهُ،
وَ أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ،
وَ خَیرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا 🌱
✨بارالها...
بر محمد و آلش درود فرست
و امروز را فرخندهترین روزی
قرار بده که تاکنون یافتهایم...
و کاملترین رفیقی که
با او همراه بودهایم...
و بهترین زمانی که
در آن بسر بردهایم....
📜صحیفه سجادیه
#آمینیاربالعالمین💚
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
از بزرگان عصر، يكي با غلام خود گفت كه از مال خود، پارهاي گوشت بستان و از آن طعامي بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم. غلام شاد شد. برياني ساخت و پيش او آورد. خواجه خورد و گوشت به غلام سپرد. ديگر روز گفت: بدان گوشت، آبگوشتي زعفراني بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم. غلام فرمان برد.
خواجه زهر مار كرد و گوشت به غلام سپرد. روز ديگر گوشت مضمحل بود و از كار افتاده، گفت: اين گوشت بفروش و مقداري روغن بستان و از آن طعامي بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم.
گفت: اي خواجه، تو را بهخدا بگذار من همچنان غلام تو باشم، اگر خيري در خاطر مبارك ميگذرد، به نيت خدا اين گوشت پاره را آزاد كن!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و میخواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عدهای به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذتبخش است و خدا نیز از او راضی است...
چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحتهای دیگران در گوشش فرو نمیرفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری؟
گفت: دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند میدادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمیشد بلکه حریصتر نیز میگشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟!
روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرتانگیز و ناهنجاریست؟ تاکنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیدهام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد!
دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟!
آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل میکند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیدهای باعث بدنامی و بیاعتباری آن باور میشوند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
در یکی از مسافرت های سلیمان(ع) که جن و انس و پرندگان او را همراهی می کردند، عبورشان به سرزمین مورچگان (سرزمینی در نزدیکی طائف و به قول بعضی در نزدیکی شام) افتاد. یکی از مورچه ها با تعجیل سایر مورچگان را آگاه ساخت و به ایشان گفت به خانه هایتان پناه ببرید و از مسیر سلیمان و یارانش دور شوید تا آنها شما را زیر پاهایشان لگدکوب نکنند. باد، صدای آن مورچه را به گوش سلیمان رسانید و سلیمان دستور داد تا او را به حضورش بیاورند. سپس به او گفت مگر نمی دانی که من پیامبر خدا هستم و از جانب انبیاء ستمی به دیگران نمی رسد؟ مورچه پاسخ داد چرا میدانم. سلیمان گفت: پس چرا مورچگان را از ما ترسانیدی؟ مورچه پاسخ داد منظور من این بود که آنها عظمت و شوکت ترا مشاهده نکنند تا خود را در مقابل تو حقیر پندارند و ناسپاسی به درگاه خداوند آغاز نمایند.
سخنان مورچه در نظر سلیمان معقول آمد. سپس مورچه سلیمان را خطاب داد و گفت: آیا می دانی چرا خداوند از میان تمام قدرت ها باد را برای حرکت دادن تخت تو انتخاب نمود؟ سلیمان جواب داد نمی دانم. مورچه گفت: برای اینکه بدانی تمام این قدرت و شوکت و مقام تو بر باد است و تو مغرور و متکبر نگردی. آنگاه سلیمان تبسم کرد و فرمود:"پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود را که به من و پدرم عطا فرمودی، عنایت فرما..."
داستان بر گرفته از آیات 18 و 19 سوره نمل
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
میدانيد آخرين زنگ زندگیتان کی ميخورد!؟
خدا ميداند، ولی...
آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد
ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت!
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود
و آن روز تازه می فهميم که زندگی عجب سوال سختی بود
سوالی که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد
روی تخته سياه قيامت، اسم ما را جز خوب ها بنويسند
خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم.
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا جلد کرده باشيم
و سعی ما بر اين بوده باشد که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
بچه که بودم وقتی کار اشتباهی میکردم مادرم میگفت " اشکال نداره حالا چیکار کنیم تا درست بشه"
اما مادر دوستم بهش میگفت "خاک برسرت یه کار درست نمی تونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم. وقتی اتفاق بدی می افته اولین فکری که به ذهنم میاد "خب چیکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل میکنم. اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار درست انجام بدم، چرا من اینقدر بدبختم؟"
حرفای امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای درونی فرزندمان خواهد شد.
مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان می دهیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
شکرگزار باش
وقتی تو شاکر باشی،
غیر ممکن است که منفی گرا باشی.
وقتی تو قدردان باشی،
غیر ممکن است که خرده گیر و سرزنشگر باشی.
وقتی تو شاکر باشی،
امکان ندارد دچارِ احساسِ اندوه یا هر نوع احساس منفی دیگری بشوی.
خبر خوش این است که اگر فعلاً در زندگیات وضعیتی منفی داری، با شکرگزاری مدت زمانِ زیادی طول نمیکشد که اوضاع دگرگون شود.
وضعیت های منفی در یک چشم به هم زدن، مثل یک افسون، محو میشود
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫امام صادق(علیه السلام ):
🌸ازشامگاه پنجشنبه و شب جمعه
✨فرشتگانی با قلمهایی
🌸از طلاو لوحهایی از نقره
✨از آسمان به سوی زمین میآیند
🌸و تا غروب روز جمعه
✨ثواب هیچ عملی را نمینویسند
🌸به جز صلوات برمحمدو آل محمد
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹
#در_ثواب_انتشار_شریک_باشید
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
امام علی علیه السلام:
حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ، و يُنجِي مِن تَقَلُّدِ الإثمِ
خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند
غررالحكم حدیث4823
🆔 #امیرالمومنین
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹
#در_ثواب_انتشار_شریک_باشید
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند
✍موضوع: قلبمون آهنی شده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔔کم گویی؛ از نشانه های خردمندی
#نهج_البلاغه
💥إذا تَمَّ العَقْلُ نَقُصَ الکلامُ
💠 آن گاه که عقل کامل شود، سخن کاهش می یابد»
📚#حکمت_71
#امیرالمومنین
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹
#در_ثواب_انتشار_شریک_باشید
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠نكوهش از سستى در عمل
🔻امیرالمؤمنین امام علی سلام الله علیه فرمودند:
🔹منْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ، وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ.
🔸 آن كس كه در عمل كوتاهى كند، دچار اندوه گردد، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نيازى نيست.
📗 #نهج_البلاغه حکمت 127
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تݪــنگـــراݩہ_امــــــروز ⚠️
شیطونـه ڪنارِ
گوشت زمزمه میڪنه:
تا جوونۍاز زندگیـت لذت ببر❗️
هر جور ڪه میشه خوش بگذرون😰
اما☝️تو حواسـت باشه،
نڪنه خوش گذرونیت به
قیمتِ شڪســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون باشه..
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از اولیای خدا میفرمودند:
برای افزایش رزق و روزی اگر دعای
اللهُمَّ یا سَبَبَ مَنْ لا سَبَبَ لَهْ
یاسَبَبَ کُلَّ ذی سَبَبٍ
یا مُسَبِّبَ الْاَسْبابِ مِنْ غَیْرِ سَبَبٍ
صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اَغْنِنی بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ
یا حَی یاُّ قَیّومُ
وَالحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ
وَ صَلِّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ
را خواندید و از آسمان براتون پول ریخت تعجب نکنید!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌 مهدویت در اندیشهٔ #امام_خمینی (قسمت هفتم)
📝 حضرت مهدی، ذخیرهٔ خداوند در زمین
🌅 بیتردید بشر از روزی که در بستر زمین قرار گرفته است همواره آرزوی یک زندگی اجتماعی همراه با سعادت و آسایش را داشته و دارد و به امید رسیدن چنین روزی لحظهشماری میکند. بر اساس تحلیل فلسفی اگر این خواستهٔ انسان تحقق عینی و خارجی نمیداشت و در حد یک آرمان دستنیافتنی بود هرگز چنین آرزو و امید همگانی در نهاد بشر نقش نمیبست چنان که اگر غذایی نمیبود گرسنگی هم نبود.
🔆 پس معلوم میشود به حکم ضرورت و جبر تکوینی، آیندهٔ جهان روزی را به خود خواهد دید که در آن روز جامعهٔ بشری به آرزوی خود برسد و در کنار هم در صلح و صفا با همزیستی مسالمتآمیز همراه با معنویت و غرق در فضیلت و کمال زندگی نماید.
🔹 این حقیقت به دست توانای انسانی که از او در معارف دینی به «مهدی» و «قائم آل محمد» یاد شده عینیت مییابد*1 و به این دلیل امام خمینی از حضرت مهدی به عنوان ذخیرهٔ خداوند برای بشر یاد نمود و گفته است:
📖 «خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت. من نمیدانم اسم رهبر روی ایشان بگذاریم، بزرگتر از این است. نمیتوانیم بگوییم که شخص اول است برای این که دومی در کار نیست. ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم. الّا همین که مهدی موعود است. آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.»*2
📚 1. علامه طباطبائی، شیعه در اسلام
2. امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 21، ص 325
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 امور شش گانهای که موجب شگفتی سلمان فارسی شده است
🔹عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ سَلْمَانُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَجِبْتُ بِسِتِّ ثَلَاثٌ أَضْحَكَتْنِي وَ ثَلَاثٌ أَبْكَتْنِي فَأَمَّا الَّتِي أَبْكَتْنِي فَفِرَاقُ الْأَحِبَّةِ مُحَمَّدٍ وَ حِزْبِهِ وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّتِي أَضْحَكَتْنِي فَطَالِبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ ضَاحِكٌ مِلْءَ فِيهِ لَا يَدْرِي أَ رَضِيَ اللَّهُ أَمْ سَخِطَ.
🔸 امام صادق(ع) فرمود: سلمان رحمة الله علیه گفت:
از شش چیز در شگفتم که سه چیز آن مرا میگریاند و سه چیز میخنداند؛
🔻اما آنچه مرا میگریاند عبارتند از:
◽️جدایی از دوستانم که محمد و یاران او هستند،
◽️ترس از قیامت
◽️ایستادن در پیشگاه خدای عزوجل هستند
🔻اما سه چیز که مرا می خنداند عبارتند از:
◽️کسی که درپی دنیا است در حالی که مرگ در پی او است
◽️غافلی که [خداوند] از او غافل نیست
◽️کسی که به پری دهان میخندد و نمیداند خداوند از او راضی است یا خشمگین.
📚 خصال شیخ صدوق، ج1، ص326
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#غصه_های_دنیا_را_به_کسی_نگو!
☘مرحوم اسماعیل دولابی:مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و طاقت بیاورد قوی میشود و هنگام بادهای تند حوادث،هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و...بیاید،خودش ذرهای تکان نمیخورد و آرام مینشیند و دیگران به او پناه میبرند و آرامش مییابند.
☘غصههای دنیا را به کسی نگو.با بزرگان بنشین غصهات از بین میرود.در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصهات زایل میشود.
📚مصباح الهدی، ص۶۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💟