🌹امام جعفرصادق علیه السلام:
#لقمه_حرام ، ایمان را از انسان سلب میكند.
📙مواعظ العددیّه، ص۱۵۳
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پرواز پرستویی دیگر ...
رزمنده مدافع حرم
#شهید_مجتبی_برسنجی
اعزامی از سوادکوه مازندران
در منطقه المیادین سوریه
به فیض شهادت نائل آمد
#هنیئا_لڪ_یا_شهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
در آن زمین که شهیدی
به خـون نغلتیده ست
بهار ، لالهی سیراب برنمیآید ...
۲۵ اسفند ۱۳۶۶، ماووت
عملیات بیت المقدس سه
عکاس : بهزاد پروین قدس
#شهید_حمید_غمسوار
#شهید_ابراهیم_فرهمند
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽؛ #احکام_شرعی
✅ پس گرفتن طلاهای هدیه شده
📝 سؤال : طلا و هدایایی که در دوران ازدواج ، مرد به همسرش هدیه می دهد ، آیا پس از طلاق و در صورت مطالبۀ زوج ، زوجه باید برگرداند ؟ رهبری
📖 جواب : اگر بین زن و شوهر خویشاوندی نسبی وجود نداشته باشد ، در صورتی که هدایا موجود باشد مرد می تواند پس بگیرد ، هر چند احتیاط مستحب آن است که پس نگیرد .
🙂🌹#سوالات احکام🌹🙂
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACAtpgUQqU-0677kwVrHFyC9VfQOg3PQACWgEAAvsGGFC_wfKOJ9bz4R4E.mp3
3.97M
🌟 #شعبان_و_آشتی_کنان ۱
حس میکنی
خدا، توی دلـت کمرنگ شده؟❤️
یا سنگین شدی
و یه چیزی به زمین بَندِت کرده؟⛓
نترسیــا🖐
اگه یه کم بجنبی
توی شعبان، میتونی تمومِ
گذشته رو جبران کنی.😍
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام على عليه السّلام فرمودند:
تهيدستي كه به تو رو آورَد فرستاده خداست، پس آن كه دست رد به سينه او نهد در واقع خدا را رد كرده است، و آن كه او را عطا كند گويي به خدا بخشيده است.
"إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ
مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ."
📚 نهج البلاغه، حکمت ۲۹۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅برکات خدمت به مردم
✍امام حسین (علیه السلام) :
هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند، خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد و از گرفتاری های دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد و هرکس غمی را از دل مؤمنی بزداید، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را بر طرف می کند و هرکس نیکی کند، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
📚بحارالأنوار ، ج ۷۵، ص۱۲۱
كشف الغمه،ج۲،ص۲۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACAwpgUlsSksd3DwgiraLehHx4mPdBnwACagcAAndqYVES7r2nmWM5Zh4E.mp3
2.25M
🎧🎧
⏰ 5 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ باطن بداخلاقی در خانواده
🔹وارد شدن یک سگ بزرگ به قبر و توسل به حضرت اباعبدالله(ع)
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🕊کانال استاد #مهدی_دانشمند👇
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅مقام حضرت عباس علیه السلام در کلام حضرت امام سجاد علیه السلام
✍از ثابت بن ابى صفيت نقل است كه سرور عابدان، امام سجاد عليه السلام نگاهی به عبيدالله پسر اباالفضل العباس كرد و گريست. سپس فرمود: بر رسول خدا صلى الله عليه و آله، روزی سخت تر از روز جنگ اُحد نبود كه در آن عمويش حمزه بن عبدالمطلب شير خدا و شيرمردِ رسول خدا کشته شد و پس از آن سختترين روز پيامبر، روز جنگ موته بود كه در آن پسر عمويش جعفر بن ابی طالب كشته شد. اما هرگز روزی چون روز حسين عليه السلام نیست. در آن روز سی هزار مرد بر او گِرد آمدند كه خود را از اين امت میپنداشتند و همگی با ريختن خون او، بخدای عزوجل تقرب میجستند و او هر چه خدا را به يادشان میآورد پندی نمیگرفتند تا اينكه او را از سر عداوت و ستم و سركشی كشتند.
💥سپس فرمود: خدا عباس را رحمت كند كه ايثار كرد، آزموده شد و جانش را فدای برادرش ساخت، تا آنجا که دو دستش از تن جدا شد و خدای عزيز و جليل بجای دو دستش، به او دو بال داد تا با آنها در بهشت همراه فرشتهها پرواز كند، همان طوری كه براى جعفر بن ابی طالب (جعفر طيار) مقرر ساخت. براستی كه عباس را پيش خدای تبارك و تعالی جايگاهی ويژه است كه همه شهيدان در روز رستاخيز به آن غبطه میخورند و رشك میبرند.
📚الأمالي (شيخ صدوق ره) ،ص547
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد
سقای حسین سید و سالار خوش آمد
🌹علمدار خوش آمد🌹
🌹علمدار خوش آمد🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
برای داشتن یک زندگی آرام
و پر از عشق؛
اول عاشق خويشتن شو،
خود را تماشا کن،
برای خود شعر بنویس،
خود را ستایش کن ..
عاشق خويش که شدی؛
یاد میگیری آدمِ درستی را برای عاشقی انتخاب کنی،
عاشق خودت که باشی دیگر عاشق کسی که فقط عذابت میدهد نمیشوی،
عاشق خودت که باشی آنی را انتخاب میکنی که آغوشش امنیت و لبخندش آرامش است،
دوستت دارد و به تو احترام میگذارد ..
اگر از زندگی عشق میخواهی،
اگر از آدم زندگی ات عشق میخواهی،
اول باید عاشق خودت شوی
تا به جهان بگویی؛
عشقي كه لايق آني ارزاني ات كند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا …صفحه141
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
در کتاب الامالی شیخصدوق آمده است: روزی امایمن کنیز مادر نبی مکرم اسلام (ص)، همسایگانش نزد ایشان آمدند و گفتند: امایمن از شب تا صبح نخوابیده و گریه کرده است. پیامبر (ص) کسی را فرستادند تا او را نزد ایشان آوردند و از او سؤال کردند: خداوند چشمانت را نگریاند، چرا شب تا صبح گریه کردهای؟
امایمن گفت: دیشب خواب بدی دیدهام. پیامبر (ص) فرمودند: خوابت را بگو. گفت: سخت است بگویم. پیامبر (ص) گفتند: بر خود من بگوی. امایمن گفت: شب دیدم عضوی از بدن تو در خانهی من افتاده است. پیامبر (ص) فرمودند: برو شب را آسوده بخواب که امروز دخترم زهرا (س) حسین را به دنیا آورده است. هفت روز گذشت، امایمن امام حسین (ع) را در پارچهای پوشانده شده به نزد نبی مکرم اسلام (ص) آورد. حضرت فرمودند: این تأویل خواب تو بود.
در این داستان یک نکته مهم معرفتی وجود دارد و آن این است که گاهی خوابهای بدی که ما میبینیم و ممکن است از دیدنِ آن روزها ذهنمان مشوش و درگیر باشد، خوابهایی باشند که مژده اتفاقات خوب را به همراه خود دارند ولی ما از پیام آن بیخبریم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند
✍موضوع: زن گل است
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام حسین (ع) میفرمایند:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ نَافِسُوا فِي المَكَارِمِ وَ سَارِعُوا فِي المَغَانِمِ وَ لَا تَحتَسِبُوا بِمَعرُوفٍ لَم تَعجَلُوا.
اى مردم در خوبیها با يكديگر رقابت كنيد و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نماييد و كار نيكى را كه در انجامش شتاب نكردهايد، به حساب نياوريد.
بحارالأنوار، ج 78، ص 121 ح 4
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم...
امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
سلیمان فرزند داود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند.
این دیوان، همان لشکریان نفسند که اگر آزاد باشند، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند، خادم دولتسرای عشق شوند.
روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد. در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( از آنکه از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند.) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و در عین سلطنت خود را " مسکین و فقیر " می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم حکومت کند. چون مدتی بدینسان بگذشت، مردم آن لطف و صفای سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند :
که زنهار از این مکر و دستان و ریو
به جای سلیمان نشستن چو دیو
و بتدریج ماهیت ظلمانی دیو بر خلق آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند که به گفته ی حافظ :
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل، دیو سلیمان نشود
بجز شکر دهنی، مایه هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی
و به زبان مولانا :
خلق گفتند این سلیمان بی صفاست
از سلیمان تا سلیمان فرق هاست
و در این احوال، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت. روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا، خاتم گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد. سلیمان به شهر نیامد، اما مردم از این ماجرا با خبر شدند و دانستند که سلیمان حقیقی با خاتم سلیمانی، بیرون شهر است. پس بر دیو بشوریدند و همه از شهر بیرون آمدند تا سلیمان را به تخت باز گردانند ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼🍃🌼🍃🍃
مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.
💠 پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.
حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم" نگفت این کتاب را من خودم نوشتم،
نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم"
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در وضو چه اسراری نهفته است؟
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 302
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•