eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
20هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸یا مقلب القلوب و الابصار 🌺یا مدبرالیل و النهار 🌸یا محول الحول و الاحوال 🌺حول حالنا الی احسن الحال 🌸حلول سال نو و بهار پرطراوت را 🌺که نشانه قدرت لایزال الهی 🌸و تجدید حیات طبیعت می‌باشد 🌺به تمامی عزیزان تبریک 🌸و تهنیت عرض نموده 🌺و سالی سرشار از برکت 🌸و معنویت را ازدرگاه خداوند 🌺متعال و سبحان 🌸برای شما عزیزان مسئلت دارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا ... چگونه بُگذرم از سیم خـاردارهای نفسـی ڪه شماها را از من گرفته اسـت؟!💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 گفتن عباراتی مانند : «لطفا» ، «سپاسگزارم» یا «معذرت می خوام » ، نباید فقط مخصوص محل کار و یا با افراد غریبه باشد. رفتار مودبانه و محترمانه با افرادی که قرار هست سال ها با هم زندگی کنید بسیار مهم است همان احترامی که برای میهمان قائل هستید برای خانواده تان هم قائل باشید. آگاهانه و هدفمند ؛ مودبانه صحبت کنید. کمی ظرافت در رفتار ؛ تاثیر به سزایی بر احترام دوجانبه و محبت ناخودآگاه خواهد داشت. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 بیست بار با شترش رفته بود حج، بدون اینکه حتی یک شلاق به او بزند! بعد از شهادت، شتر بدون اینکه قبر او را دیده باشد آمد همانجا، زانوهایش را خم کرد؛ افتاد روی خاک. با همان زبان بسته صیحه می کشید، خودش را می مالید به خاکها، سرش را به زمین می زد، اشک چشمهایش خاک را تر کرده بود. خبرش وقتی به امام باقر (علیه السلام) رسید، آمد و از او خواست آرام باشد. شتر از کنار قبر بلند شد و چند قدم برداشت ولی انگار دلش آرام نگرفت، برگشت و دوباره همان ضجه ها را شروع کرد. امام یکبار دیگر آمد و آرامش کرد. بار سوم ،که بی قراری اش را دید فرمود: رهایش کنید. سه روز آنجا ماند و بالاخره از درد فراق، جان داد. همانجا، کنار تربت مولایش، زین العابدین (علیه السلام)... ٤٦ص١٤٨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 تاجری انگلیسی هر روز اشیا تاریخی مصر را بار شتر می کرد تا به کشتی برساند و به انگلیس ببرد . افسار شتر را هم مرد عربی می کشید که از این که تاریخش به تاراج می رفت ناراحت بود و مدام به زمزمه به تاجر انگلیسی فحش می داد ولی برای مزد هنگفتی که می گرفت راهنمای کاروان هم بود! تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟ مترجم گفت : به شما فحش می دهد و نفرین می کند تاجر گفت این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد تاجر لبخندی زد و گفت بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 امام سجاد علیه السلام : سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است : اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى باشد. سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⊰•💘°🙃•⊱ . ‌‌‌‌ به کسی که ◗عاشـــقته◖🍓🌿 هیچ وقت نگو بهتر از منم هست! اون اگه◗چشــماش◖:) بهتر از تورو میدید درگیر◗تُـــــو◖ نمیشد♥️🖇✨ •💕•ʝօɨռ↓ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿روز نـو 🌸هفته نومبارک 🌿سال نو 🌸ان شاءالله 🌿این امسال براتون 🌸سرشار از خیر و برکت 🌿ولبریز از موفقیت باشه 🌸الهی 🌿اتفاق های خوب و خوش 🌸 براتون رقم بخوره 🌸عیدتون پیشاپیش 🌿 مبارک
3 🤞😕 گفته‌شدکه‌شهوترانی‌درابتدالذت‌داره‌ولی‌هرکسی گرفتارش‌بشه‌واقعابدبخت‌وبی‌آبرو‌خواهدشد.... درهمین‌زمینه‌امیرمومنان‌علی(ع)میفرماید: ... أوَّلُ‌الشَّهوَةِ‌طَرَبٌ‌وآخِرُهاعَطَبٌ غررالحکم، ح3133 نکته‌بعدی‌درموردرابطه‌بانامحرم‌اینه‌که‌این "یه امتحان‌عمومی" هست‌درواقع‌هرکسی‌درهرسن و جایگاهی‌باشه‌حتماباشهوت‌امتحان‌خواهدشد. یاجوان و.... درهرصورت‌دنیابرات شرایطی‌روپیش‌میاره‌که‌با امتحان‌بشی. بنابراین‌هییییچ‌کسی‌نبایدخودش‌روازاین‌امتحان درامان‌بدونه. اگه‌بسیجی‌هستی یاطلبه‌یاسپاهی یا امام‌جمعه‌یاآیت‌الله و.... بالاتریاپایین‌تردرهر صورت‌بایدخودت‌روبرای‌امتحان‌شهوت‌آماده‌کنی. امتحانی‌که‌بسیااااار‌ریزوپنهان وآروم‌سراغ‌انسان میاد... ...🦋 ✋🙂 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💕خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید. روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود. در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹"عیــد" نزدیک است دلمـان یک "تحـول عظیم" می خواهد🍃 🌹یک "انقـــلاب روحــی" یک "حـال خـوب"🍃 🌹الهی "معجـــزه ای" کن که سخــت "محتاجیـم"🍃🙏 🙏🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این مرد از کودکی کور رنگ بوده است 🔸بچه هایش برای او به عنوان کادو، یک عینک میخرند که بتواند رنگ ها را ببیند! واکنش پدر را ببینید . . . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بـهار تا دروازه هاى شهر رسیده🌸🍃 ورستاخیز دوباره درگیتى دمـیده🌸🍃 ومن دردعایی خاضعانه به درگاه🌸🍃 مدبر هستی احسن الحال را🌸🍃 برای شما آرزو میکنم🌸🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ داستان کوتاهي از غرور و تکبر !!!يک روز گرم شاخه اي مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال ان برگهاي ضعيف جدا شدند و ارام بر روي زمين افتادند شاخه چندين بار اين کار را با غرور خاصي تکرار کرد تا اين که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسيار لذت مي برد .برگي سبز و درشت و زيبا به انتهاي شاخه محکم چسبيد ه بود و همچنان از افتادن مقاومت مي کرد .در اين حين باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ي خشکي که مي رسيد ان را از بيخ جدا مي کرد و با خود مي برد . وقتي باغبان چشمش به ان شاخه افتا د با ديدن تنها برگ ان ا زقطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بين شاخه وبرگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندين با ر خودش را تکاند تا اين که به ناچاربرگ با تمام مقاومتي که از خود نشان مي داد از شاخه جدا شد و بر روي زمين قرار گرفت .باغبان در راه برگشت وقتي چشمش به ان شاخه افتاد و بي درنگ با يک ضربه ان را از بيخ کند شاخه بدون انکه مجال اعتراض داشته باشد بر روي زمين افتاد. ناگها ن صداي برگ جوان را شنيد که مي گفت: 👈اگر چه به خيالت زندگي ناچيزم در دست تو بود ولي همين خيال واهي پرده اي بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کني نشانه حياتتت من بودم 👌 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷🌷🌷 *حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید* ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد ! ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود. ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ . ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ‏(ﺧﺮ ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید . ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ... ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست... *ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد* حق الناس تنها موضوعیست که در قیامت با شفاعت هم حل نمیشود، آنچه از من بر دل دارید دانسته یا ندانسته در این روزهای پایانی سال ببخشید🙏🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💖برای سال جدیدت آرزوی تحول دارم. 🌸آرزو می‌کنم که زندگی و جهانت به سوی سبز شدن متحول شود و حال دلت به احسن‌ترین حال‌ها برسد. 🌸آرزو می‌کنم که در تمام روزهای پیشِ رو، حال خودت و حال جهانت خوب باشد. 🌸آرزو می‌کنم سلامت بمانی و هرکجا پرسیدند چه خبر، با لبخند بگویی "سلامتی" اما نه از روی عادت، که از روی آگاهی... 🌸آرزو می‌کنم روزهای تلخ گذشته، در گذشته‌ها جا بمانند و جز یاد و خاطره‌ای برای عبرت، چیزی از آن‌ها باقی نمانَد. 🌸آرزو می‌کنم بیفتد برایت تمام اتفاقات خوبی که سال‌هاست آرزوی افتادنشان را داری و آدم‌هایی در زندگی‌ات بمانند که لایق‌اند به حضور و لبخندهای تو. 🌸آرزو می‌کنم شادترین و بدون تشویش‌ترین روزها را پیش رو داشته باشی و همراه با ساقه‌های سبز گیاه، سبز شوی و همراه با شکوفه‌های بهاری نویدبخش امّید باشی برای تمام آدم‌ها. 🌸آرزو می‌کنم آدم‌های خوب‌تری شویم و جهان جای زیباتری شود برای زیستن. 🌸آرزو می‌کنم ببینمت به زودی وقتی که تلخی‌ها تمام شده‌اند و تو با لبخند و آرامشی عمیق، میان سبزترین کوچه‌های بهار، بدون دلواپسی، قدم می‌زنی، آفتاب دارد بی‌منت می‌تابد، شاخه‌های سبز با نوازش‌ِ دستان باد می‌رقصند و صدای گوینده‌ی رادیو در تمام خیابان پیچیده که دارد بدون وقفه خبرهای خوب می‌خواند و آدم‌ها در گوشه گوشه‌ی شهر، جشن شکرگزاری و لبخند می‌گیرند. 🌸آرزو می‌کنم امسال سال ما باشد، سال همه‌ی ما... ❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه هایی زیبا از حمله ی عقاب به انواع حیوانات ، و نیز به انسان!!! 👌بسیار زیبا! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⭕️ اگر توانستید با این متن اشک نریزید... بسیااار زیباست 👇 ⚠️ امروز عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود. مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز. من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث می‌کردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید. آیه‌ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می‌آید. 🔊 صدایت آشنا و پُر‌رنج بود؛ پدرم بی‌درنگ از خواب پرید. مادرم با کفگیر به زمین تکیه داده بود. من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم. اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می‌کردند. و تو خود را معرفی کردی: ⚪️ « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم... » 😍 باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گُل از گُلمان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» 🔰 بعد با طنین محمدی‌ات ما را خواستی:«...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاریمان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم». وصف نشدنی است. در پوست خود نمی‌گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجدهٔ شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه می‌کرد و من و برادرم به خیابان دویدیم. 👈 خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه‌هایی که خانه‌هایشان اسیر سیلاب شده، بیرون می‌ریختند. یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری‌اش را میان کوچه محکم می‌کرد، عده‌ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفش‌های پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می‌افتاد! 💠 مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک می‌گفتند. قنادی، رایگان شیرینی پخش می‌کرد و دَم گل‌فروشیِ سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! 🔸 ماشین‌ها بوق‌زنان و بانوان کِل‌کشان و گلاب‌پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور می‌خواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» 📺 خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابرهٔ جهانی شود. نذر 313 صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشهٔ مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات می‌فرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. 🌅 در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌ و‌ سرکه می‌جوشید اما کسی فکر نمی‌کرد به این زودی‌ها ببیندت. 🔆 راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود: «مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی‌آيد مگر ناگهانی» قسم می‌خورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَمت مانده‌ایم. 😭 کاش زودتر برسی... 📌 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
سجده نزدیک‌ترین حالت بنده است به خدا! و تو سیّدِ سجده‌کنندگانِ عالم!💐 ما در انتظار ملاقات کسی هستیم؛ که می‌گویند؛ تمثالِ همه‌ی لطافت و قرابتِ تو به خداست !✨ الهی بحقّ علیه السلام، إشفِ صدورنا، بظهور الحجّه 🤲💫 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼بدون شرح •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖼 ؛ 📝 امام عصر (عج) فرمودند: پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید؛ زیرا بر ماست که شما را سیراب از سرچشمه بیرون آوریم همانطور که ما شما را به سرچشمه بردیم. آنچه بر شما پوشیده است، برای اطلاع از آن اصرار نورزید، و به چپ و راست میل نکنید. مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید.🌇✨ 📚 الغیبه شیخ طوسی، الغیبه للحجه، ص ۴۶۱ 🔖 ؛ 🌟۱۰ روز تا سالروز میلاد منجی عالَم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 ✨ميتوانيم در ثواب نشر سهيم باشيم...! 🌹قرائت همگانی دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (الهی عظم البلاء) ⚠️ (لطفا این استوری را در صفحات شخصی خود منتشر فرمایید و برای دوستان خود که امکان نشر دارند ارسال فرمایید) اللهم عجل لولیک الفرج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚜ ⚜ روزی عبدالملک بن مروان دور کعبه طواف می‌کرد. حضرت علی بن الحسین علیه السلام نیز پیشاپیش او در حال طواف بود و اعتنایی به او نمی‌فرمود. عبدالملک به نگهبانان خود گفت:«این کیست که جلوتر از ما طواف می کند و به ما بی‌اعتناست؟» گفتند:«علی بن الحسین.» عبدالملک رفت بر جایگاه مخصوصش تکیه زد و گفت امام را نزد او بیاورند. آن‌گاه به امام گفت:«من که قاتل پدر تو نیستم. پس چرا نزد ما نمی‌آیی؟!» امام سجاد علیه السلام فرمود:«قاتل پدر من با کار خود، دنیای پدرم را نابود کرد ولی پدرم آخرت او را تباه ساخت. پس تو نیز اگر دوست داری مانند قاتل پدرم باشی، باش.» عبدالملک گفت:«هرگز!! اما تو نیز گاهگاهی به نزد ما بیا تا از دنیای ما بهره‌مند شوی!» امام با شنیدن این سخن ردای خود را پهن کرد، بر زمین نشست و چنین دعا فرمود:«بارپروردگارا، حرمت و جایگاه اولیائت را نزد خودت به او نشان بده!» ناگهان ردای امام پر از درّ و گوهر شد، درّهایی که چشم‌ها را خیره می‌نمود. آنگاه امام فرمود:« کسی که نزد خداوند چنین جایگاهی دارد، آیا به دنیای تو نیازمند است؟!» سپس عرض کرد:«بارالها! اینها را از من بگیر که من هیچ نیازی ندارم.» 📚📚 منابع بحارالانوار ‌ج 46 ص 120 حدیث 11 به نقل از الخرائج و الجرائح •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚜ ⚜ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ، (فرازی از دعای کمیل) «خدایا ! براى من بیامرز گناهانى كه دعا را از مستجاب شدن باز مى دارد» 💟 امام سجاد عليه‏ السلام فرمود: گناهانى كه دعا را رد مى‏ كنند، عبارت ‏اند از: 1⃣👈 بدى نيّت 🌸شامل نیت های غیرالهی و شوم. 2⃣👈 بد ذاتى 🌸یعنی فرد دعاکننده، خیرخواه مردم نباشد، حالت حسودی و یا خوشحالی از گرفتاری مردم داشته باشد. 3⃣👈 دورويى با برادران 🌸یعنی با مردم دوروئی داشته باشد. 4⃣👈 باور نداشتن اجابت دعا 🌸باید آنچنان یقین به اجابت داشته باشد، گویا حاجات او همین الآن آماده است و به سرعت برآورده می شود. 5⃣👈 به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا هنگامى كه وقتشان بگذرد. 🌸آیت الله مجتهدی مےفرمودند: کسانی که هر چه مےزنند ولی کاروبارشان درست نمےشود ، واسه اینه که نماز اول وقت نمےخوانند. 6⃣👈 و تقرّب نجستن به خداوند عزّ و جلّ با نيكى كردن و صدقه دادن. 7⃣👈 بد زبانى 🌸مثل نیش زدن به دیگران ، تهمت، غیبت، سخن چینی و... 8⃣👈 ناسزا گفتن 🌸فحش و ناسزا نکته ای که مردم خیلی کم به آن توجّه دارند. 📚 معانى الأخبار، ص 271، ح 2 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روي عن مولانا زين العباد، علي بن الحسين السجاد عليه السلام، أنه قال: 🌺حَقُّ ذِى المَعروفِ عَلَيكَ فَأن: 👈 تَشكُرَهُ 👈 وتَذكُرَ مَعروفَهُ 👈 وَ تُكْسِبَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ 👈 وَتُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ وَ بَينَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ ❗️ فَإذا فَعَلتَ ذلِكَ كُنتَ قَد شَكَرتَهُ سِرّا وَ عَلانيَةً ، ثُمَّ إن قَدَرْتَ عَلى مُكافاتِهِ يَوما كافَيْتَهُ؛ 🌺 حق كسى كه به تو نيكى كرده، اين است كه: 👈 از او تشكر كنى 👈 و نيكي اش را به زبان آوری 👈 و از وى به خوبى ياد كنى 👈 و ميان خود و خداى عزّوجلّ برايش خالصانه دعا كنى ❗️ هرگاه چنين كردى بى گمان پنهانى و آشكارا از او تشكر كرده اى، سپس اگر روزى توانستى نيكى او را جبران كنى، نیکی اش را جبران كن. 📚 الخصال، ص ٥٦٨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•