eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.6هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
20.7هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🌸الگوی زیبایی برای دیگران باش. 👈سعی کن کسی که تو را می‌ببیند، آرزو کند مثل تو باشد. ✔️از ایمان، ✔️از عقیده، ✔️از اخلاق، ✔️از مهربانی و انسانیت، ✔️از تعهد سخن نگو ... 🔸دورۂ خوب حرف زدن، دیگر تمام شده! 💠بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند … •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هواۍ‌رفقایش‌راداشت، تاجایۍڪہ‌میتوانست‌ڪمڪشان‌میڪرد؛ ونسبت‌بہ‌حرمتۍڪہ‌بین‌رفقایش‌بود، حساسیت‌نشان‌میدادوبامعرفت‌بود🍃 حتۍ نسبت‌ بہ‌دوستانش‌ ارزش‌ و احترام‌ قائل‌ بود:)! 🕊 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
• شهادٺ•♥️لباس‌تڪ‌سایزي‌است|...❛ که‌بایدتڹ‌آدمے‌به‌اندازه‌ی‌آن‌در‌آید♡🌿، •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 تپ اختر ها( ستاره های نوترونی) 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️حکاکی (‌سنگ‌نویسی) نقل می‌کند: روزی خانواده‌ای اشرافی با لباسی سیاه برای سفارش سنگ قبر قیمتی به کارگاه آمدند. آن‌ها برای نوشتن اسم پدر مرحوم‌شان روی سنگ قبر دچار اختلاف رأی بودند که بنویسند سرهنگ احمد... و یا حاجی احمد، چون مرحوم پدرشان هم سرهنگ بود و هم به حج رفته بود و می‌دانستند روی سنگ قبر باید یکی از این القاب فقط نوشته شود.(که آن هم نیاز نبود) دیدم پسرش گفت: اگر مردم نمی‌خندیدند هر دو را می‌نوشتیم!!! حاجی سرهنگ احمد. متوجه شدم خیلی در قید و بند نام و نشان دنیوی هستند، رفتند با خانواده مشورت کنند. یا باید لقب دنیوی او را می‌نوشتند سرهنگ احمد.. یا لقب اخروی او را حاجی احمد. آنجا بود که فهمیدم طبق حدیث حضرت علی علیه السَّلام واقعا دنیا و آخرت مانند آب و آتش در یک‌ جا هرگز جمع نمی‌شود ولی این بشر به زور می‌خواهد دنیا و آخرت را در یک جا جمع کند، هم دنبال ثروت و دنیا و عیش و نوش دنیوی باشد و هم به دنبال نماز و روزه و ذکر اخروی!!! هر چند یقین داشتم آن مرحوم را آن دنیا حتی حاجی احمد هم صدا نمی‌کنند (هر چند تصمیم‌شان بر نوشتن حاجی شد) آن دنیا او را فقط می‌پرسند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌹مضرات و عوارضِ مقایسه و چشم هم چشمی 💫در آیه 32 سوره النسا اندکی دقت می‌کنیم: 📖وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلي‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً. آرزو مکنید آن چیزهایى را که بدانها، خدا بعضى از شما را بر بعضى دیگر برترى داده است. مردان را از آن‌چه کنند نصیبى است و زنان را از آن‌چه کنند نصیبى و روزى از خدا خواهید که خدا بر هر چیزى آگاه است. اندکی در پایان این کلام حضرت حق تأمل کنیم می‌بینیم، مانند آیات بسیاری نفرموده، خداوند بر همه چیز تواناست. بلکه فرموده شما از من بخواهید من به همه چیز آگاه هستم. یعنی خیر و صلاح شما را من می‌دانم اگر صلاح باشد می‌دهم، اگر نباشد نمی‌دهم. پس در قبول خواسته دنیوی انسان، شرط را قدرت خود قرار نداده، بلکه شرط را آگاهی از شرایط خواسته انسان قرار داده است. قیاس و مقایسه در دین ما به استثنای، اموری نادر، در کل امری نادرست است. این‌که ما در خانه‌ی خود بنشینیم و زندگی خود را با همسایه و یا دوستی مقایسه کنیم این امر به استناد آیه مذکور که با 《لای نفی》 شروع شده است، فعلی نهی شده و ناپسند است. که متاسفانه در بین بانوان مرسوم‌تر است و عوارض و زیان‌های زیر را دارد. 🔵 به عوارض آن می‌پردازیم: 1- مقایسه زندگی خود با دیگران و اصطلاحا چشم هم چشمی، از سه حالت خارج نیست: یا فردی که خود را با او مورد مقایسه قرار داده‌ایم از ما بهتر و بالاتر است، پس حسودی می‌کنیم.یا پایین‌تر از ماست که به او فخر می‌فروشیم.و یا مساوی ماست که در این حالت هم سعی داریم، مساوی را نپذیریم و یا برتر بدانیم یا پَست‌تر، چرا که مقایسه با فردی در حالت مساوی اصلا برای ما جذبه و معنی ندارد. 2- مقایسه زندگی با دیگران، ما را در حسرت نداشته‌هایمان می‌سوزاند و از لذت بردن از داشته‌هایمان محروممان می‌کند. چون در حالت مقایسه، ما به تمام داشته‌های خود چشم می‌بندیم و نداشته‌هایمان را در دیگران می‌جوییم و در حسرتیم. 3- در مقایسه، حس کنجکاوی و تجسس خود و به نوعی فضولی را، شکوفا می‌کنیم و ارزش و هویت و منِ واقعی خود را می‌بازیم و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهیم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 پادشاهی دستور داد 10 تا سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری را که از او اشتباهی سرزد او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام اورا بخورند. , در یکی از روزها یکی از وزراء رأی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که اورا جلوی سگ ها بیندازند. 💭وزیر گفت ده سال خدمت شما را کرده ام حالا اینطور با من معامله میکنی گفت خوب حالا که چنین است ده روز تا اجرای حکم بهم مهلت بده. گفت این هم ده روز. وزیر رفت پیش نگهبان سگ ها و وگفت میخواهم به مدت ده روز خدمت این ها را من بکنم او پرسید از این کار چه فایده ای میکنی گفت به زودی بهت میگم. 💭 نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگ‌ها از دادن غذا و شستشوی آنها وغیره. ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد دید همه سگ ها به پای وزیر افتادند وتکان نمیخورند. پادشاه پرسید با این سگ ها چکار کردی ؟ 💭جواب داد ده روز خدمت این ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی پادشاه سرش را پایین انداخت ودستور به آزادی او داد. ✍حاج آقا انصاریان : امیرالمومنین(ع) در بیان یکی از اوصاف شیعیان و متقیان می فرمایند: اگر کسی بر او ستم کند او را عفو کند و اگر کسی او را از بخشش خود محروم کند، او در مقابل، از آنچه دارد نسبت به او دریغ نکند و اگر کسی از نزدیکان، رابطه اش را با او قطع کند، او رابطه را وصل کند...» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام حسن عليه السلام: هرکه خدا را بندگی کند خداوند همه چیز را بنده او می‌کند. 📚تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۰۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به واسطه یوسف ✍استاد عالی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
اطلاعات عمومیت ضعیفه!؟😕 دوست داری تو یه جمع ساکت نباشی و حرفایی واسه گفتن داشته باشی و كم نيارى؟!🗣😊😎 اینجا اطلاعات عمومیت رو بالا ببر...👇 https://eitaa.com/joinchat/3172270153Cc215a3e6a8
••♥️•• ✍‏خودش گفته:«یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم» ‏یعنی بنده‌ی من ‏نگران فردایت نباش ‏از اَفعال آدم‌ها دلگیر نشو ‏کاری از آنها ‏برنمی‌آید دستت را به من بده. ‏تا من نخواهم برگی از درخت نمی‌افتد!!! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مردی به پیامبر خدا ،حضرت سلیمان ، مراجعه کرد و گفت ای پیامبر میخواهم ، به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی . سلیمان گفت : توان تحمل آن را نداری . اما مرد اصرار کرد سلیمان پرسید ، کدام زبان؟ جواب داد زبان گربه ها، چرا که در محله ما فراوان یافت می شوند. سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت روزی دید دو گربه باهم سخن میگفتند. یکی گفت غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم . دومی گفت ،نه ، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت ؛ به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا خواهم فروخت، و فردا صبح زود آنرا فروخت گربه امد و از دیگری پرسید آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما، گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید ایا گوسفند مرد ؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحب خانه خواهد مرد، و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! 🍂پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی،سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی ، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 🍥حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با اشتباه خود آن را باز پس میخوانیم ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•