eitaa logo
«آیه‌جان»
426 دنبال‌کننده
111 عکس
76 ویدیو
9 فایل
🔹مجله قرآنی آیه‌جان ❤️ 🔹اینجا دربارهٔ آیه‌های امیدبخش خدا می‌خوانید و می‌شنوید. 🔹 آیه‌جان در سایر شبکه‌های اجتماعی: https://yek.link/Ayehjaan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻درگیری مالی، گرفتاری مالی، مشکل داری؟ کمبود داری؟ بگو أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ 🔹 اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا، يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا 🔸از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است، تا از آسمان برايتان پى‌درپى باران فرستد. نوح، ١٠-١١ 🎙️ برشی از سخنرانی آقای محمد شجاعی @ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻 افکار منفی و ناامیدکننده داری؟ 💠 این رو بدون که: 🔸 الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ 🔹 شیطان شما را وعده فقر و بی‌چیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند. بقره، ٢٦٨ 🎙️ برشی از سخنرانی مرحوم آیت‌الله فاطمی‌نیا @ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♥️ گذشته‌ت هر چی بوده و هرچی شده، این ماه می‌تونی تمومش رو جبران کنی. فقط کافیه دستت رو سمت خدا دراز کنی... ✨حلول ماه مبارک رمضان مبارکمون✨ @ayehjaan
. امام علی علیه السلام توصیه کردند که در شب اول ماه رمضان، دعای جوشن کبیر را بخوانید تا هم شب قدر را درک کنید و هم کل ماه را در امان باشید. @ayehjaan
. یِا مَنْ أَخَذَ الْقَلِيلَ وَشَكَرَ الْكَثِيرَ اقْبَلْ مِنِّى الْيَسِيرَ ای کسی که کم را پذیرفته و‌ قدردان اعمال فراوانی، این مقدار ناچیز را از من بپذیر! [از دعای شب آخر ماه شعبان و‌ اول رمضان] @ayehjaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻از پیامبر (ص) روایت داریم «هرکسى که در ماه مبارک رمضان یک آیه قرآن بخواند پاداش او همانند کسى است که قرآن را در ما‌ههاى دیگر ختم کرده است.» و از امام رضا (ع) حدیث داریم که «آن مقدار قرآن بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفای باطن و نشاط روحانی و معنوی باشد.» 🔻 پس چه بهتر که حتی اگر یک آیه می‌خوانیم همراه با تدبر، فهم معنا و مضمونش باشد؛ چرا که قرآن دوای تمام دردهای زندگی‌ است. 🎙️ برشی از سخنرانی سید علی خامنه‌ای @ayehjaan
. ✨ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ 💠 از رحمت خدا مأيوس مشويد، زيرا تنها كافران از رحمت خدا مأيوس مى‌شوند. یوسف، ٨٧ 📸 عکاس: اعظم مؤمنیان 🖼️ گرافیست: الف حاء میم @ayehjaan
«آیه‌جان»
چراغِ خانه‌ی برف‌گرفته خانه‌ی کودکی ما در نزدیکی جاده، موقعیت موحشی بود که احتمالاً کمتر کودکی در جهان می‌توانست با آن کنار بیاید. یک خانه در انتهای محله‌ای مجاور به دشت که زوزه‌ی سگ‌ها با صدای کامیون‌ها، افکت بی‌رحم شب‌هایش بود. پدرمان هم در ماه، سه هفته را به خاطر کار یا تهران بود یا ماهشهر یا خیلی دورتر از ما، بیرون کشور. تنها نقطه‌ی گرمی که باعث می‌شد آن روزها برایمان شیرین شود مادر بود. شب‌ها چه می‌کرد که راحت خوابمان می‌برد؟ خودش کی می‌خوابید؟ نمی‌ترسید؟ این سوال‌ها در عالم کودکی، به فاصله‌ی یک سوره خواندن مادر بالای سرمان به خواب می‌رفتند. اولین ماه رمضان آن خانه، زمستانی پربرف بود. ما فرزندان که روزه نمی‌گرفتیم ولی ضیافت هر شب به مناسبت تمام شدن گرسنگی مادر تنها را دوست داشتیم. از قبل ماه، مادر خانم‌های محل را برای جلسه‌ی قرآن دعوت کرده بود. شب اول دو ساعت بعد تمیز کردن خانه، بالاخره همسایه‌ای اهل دزفول با یک ظرف آش در زد. خواست حتی داخل نیاید ولی به دعوت مادر، آمد. چند دقیقه‌ای قرآن خواندند و رفت. شب دوم خانم دزفولی با خودش خانم دیگری هم آورده بود. با خیالی راحت از موفقیت در شب دوم، با فرزند آن خانم مشغول بازی شدیم. شب چهارم دو خانم دیگر هم آمدند. شب‌های پنجم و ششم و دهم و بیستم، پشت هم آمدند و هر کدام، با خود زنان و کودکانی را گرد قرآن نشاندند. در هال خانه، مادران قرآن زمزمه می‌کردند و  در اتاق‌ها ما بچه‌ها در حد مرگ، بازی می‌کردیم و شب‌ها را راحت‌تر از هر وقت دیگری، می‌خوابیدیم. شب آخر، مادر آمد در اتاق بازی ما بچه‌ها و گفت وقت دعا کردن است. شما هم می‌آیید که با هم از خدا چیزهای خوب بگیریم؟ نشستیم. به نوبت، ما بچه‌ها هم دعا کردیم. از عروس شدن و خلبان شدن تا قهرمانی ایتالیا در جام جهانی را در دعاها از خدا خواستیم. وقت دعای مادر شد. زنی که سی شب ساکنان محله‌ی غربت را دور قرآن جمع کرده بود، در انتهای ضیافتش از خدا چه می‌خواست؟ یادم هست که گفت «خدایا در این روزگار تاریک، بین ما و کتابت جدایی ننداز» و آخرش را بغض کرد؛ سرش را زیر انداخت و دور چشمانش مهیای اشک شد. لحظه‌ی باشکوه سکوت را خانم سالخورده‌‌ی رشتی با «الهی آمین» شادی شکست. مهمان‌ها دوباره همهمه کردند و عید فطر را به هم تبریک گفتند. مادر چایی آورد و زن‌ها بعد از خوش‌و‌بش و حلالیت، خاطرات چند هفته‌ای‌شان را با خود میان برف‌ها بردند و مادر، چراغ‌های بیرون در را خاموش کرد. در روزهایِ سردی و غربت، خوش دارم که دوباره خودم را به کتابِ محکم بچسبانم و چراغی را در دل زنده نگه دارم. که فرمود: قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ * و مادر، این را خوب فهمیده بود. *قطعاً براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است. خدا به وسیله‌ی آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راه‌های سلامت راهنمایی می‌کند. مائده، ١٥_١٦ ✒️ نویسنده: شهاب منضود @ayehjaan
«آیه‌جان»
ما تروریستیم! مسلمانان! به ما می‌گویند تروریست. مدت‌هاست ما را چنین خطاب می‌کنند. پیامبرمان را خشن و دینش را خشونت‌زا نامیده‌اند. به ماها گفتند شما آدم‌کشید. زن و بچه و آدم بی‌گناه می‌کشید. ما از همه‌جا بی‌خبر، توی چاردیواری‌هایمان نشسته بودیم که سرمان ریختند و گفتند خاک آباء و اجدادی‌مان را صاحب شده‌اید. تهدیدمان کردند به مرگ، به نسل‌کشی. به اخراج از وطن. زمین و آشیانه‌هایمان را غصب کردند. دورمان را حصاری نامرئی کشیدند. مشت‌مان را از زیتون خالی و با قلوه‌سنگ پر کردند. مردان‌مان را جلوی ما عذاب دادند و به ضرب گلوله کشتند. دختران و پسران و اطفالمان را با ترس، شوک، تروما، بی‌نانی و بی‌آبی شکنجه‌ی روحی و جسمی کردند. سرمان بمب و موشک ریختند و خانه‌‌هایمان را خاکستر و تن عزیزنمان را صدپاره کردند. زنان‌مان را پیش چشم مردان و فرزندان برهنه کردند و هزار بار کشتند و زنده کردند. مسلمانان، ما را تروریست می‌نامند! من، تو، همه‌ی ما که دل در گرو محبت محمد مصطفی داریم را آدم‌کش می‌نامند. نمی‌خواهید کاری بکنید؟ یادتان رفته پیامبرمان را که با بنی‌قریظه چه کرد؟ یادتان رفته رحمتش برای مومنان بود و خشمش برای کفار؟ مگر قرآن نگفته: با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمى‌آورند و چيزهايى را كه خدا و پيامبرش حرام كرده است بر خود حرام نمى‌كنند و دين حق را نمى‌پذيرند جنگ كنيد، تا آنگاه كه به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند. توبه، ٢٩ مسلمانان! پس چرا کاری نمی‌کنید؟! @ayehjaan