eitaa logo
 أین صاحِبُــنا؟!
20.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
2 فایل
«حضرت مهدی(عج)»: فَاِنّا یحیطُ عِلمُنا بِأَنبائِكُم و لایعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن اَخباركُم. ما از اوضاع شما کاملاً باخبریم و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست. (بحار، ج ٥٣، ص ١٧٥) خادم المهدی👇 @mahmode110 تبلیغات 👇 @tabligh810
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام پدر مهربانم❣ برگـــــــــــــردانتظار اهالی آسمان.... خیره به راه آمدنت مانده چشممان... داریم از نیامدنت زجر می کشیم... عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان... 💚☀️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
🔻آیت‌الله بهجت قدس‌سره: حاج محمدعلی فشندی (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند، و دوستان شما ناراحتند. حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!‌ 📚(در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۷) =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
 أین صاحِبُــنا؟!
داستان تشرف " در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت سوم) سپس ایشان دست به جیب خود کردند و کاغذ تا
داستان تشرف "در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت چهارم) در حال بیهوشی دیدم همان آقا بالای سرم آمدند و فرمودند: «بلند شو برو، من که گفتم گرفتاریهایت تمام شد بلند شو!» چشم خود را که باز کردم آن آقا را ندیدم. ازطرفی ناراحت بودم که چرا آقا را نشناختم و از طرفی خوشحال که رفع نگرانی هایم شده، از همانجا به خانه برگشتم و جریان را به همسرم گفتم. دوستی به نام اقای سید حسن مطهری کیا داشتم که از جریان من با خبر بود. همان ساعت با همسرم نزد او رفته و بعد از گریهٔ زیاد جریان مسجد جمکران و ملاقات آقا را در ماشین به او گفتم. او نیز گفت: همین الان برویم درب مغازه آن بهائی که چک ۵۰۰هزار تومانی را نداده و حکم جلب تو را هم گرفته است. سه نفری حرکت کردیم و رفتیم تا درب دکان او رسیدیم، به محض اینکه جلوی دکان نام برده از ماشین پیاده شدیم و چشم او به ما افتاد خوشحال و خندان به طرف ما آمد و مرا بغل کرد و بوسید و گفت کجا بودی؟ خوب شد آمدی، چهار پنج ساعت است مثل اینکه یک نفر مأمور با اسلحه پشت سر من ایستاده و به من میگوید: چرا چک این مرد که پول تو را داده اجرا گذاشته ای و حکم جلب او را گرفتی، از خدا نمیترسی!؟ منتظر بودم که بیایی و چک را تحویل شما بدهم. چک را با سه هزار تومان که زیادی داده بودم، پس داد و مرا بوسید و عذر خواهی کرد. از او جداشدیم و به سایر بدهکاران مراجعه نمودیم. همان گونه که آقا فرموده بودند با روی باز از من استقبال کردند و رفع گرفتاری ها و دفع نگرانی هایم شد، تا الان که سال ۱۴۱۴هجری قمری است به خوبی و آبرومندی و بدون نگرانی زندگی کرده ایم و این از عنایت امام زمان ارواحنافداه و نامه ای که حضرت به من داده اند، می باشد. 📗شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج2 ص55 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸تو میتونی امام زمان عجل الله رو ببینی!!! 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
آیت الله سعادت پرور میفرمایند از علامه طباطبایی(ره) سوال کردم: «آیا امکان تشرف به محضر امام زمان(عج) وجود دارد و در صورت امکان چه اعمال و دستوراتی تشرف را حاصل می کند؟» ایشان فرمودند: در این مورد، رعایت سه مطلب ضروری است: ●برای دیدار امام زمان(عج) باید بسیار باتقوا و پرهیزکار بود. ●باید محبت، عشق و معرفت فرد زیاد باشد. البته هرگز کسی نخواهد توانست به حدی معرفت کسب کند که درخور امام زمان(عج) باشد، اما می توان در حد توان نسبت به این مسئله تلاش کرد. ●مداومت کردن بر یکی از زیارت های مشهور. 👈خود ایشان در این مورد زیارتی را که با «سلام علی آل یاسین» آغاز می شود توصیه می فرمودند. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
خلاد بن صفار می‌گوید: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی»؛ خیر! اگر دوران او را درک می کردم، همه‌ی زندگی ام را در خدمت به او می گذراندم 📚الغیبة نعمانی، ص ۲۴۵. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
4_5893221547073605919.mp3
4.94M
▪️او قرن‌هاست که می‌بیند روضه‌هایی را که ما فقط شنیده‌ایم. عجیبی از زندگی مرحوم آقا نجفی قوچانی 📚سیاحت شرق، ص۲۴۶. =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
 أین صاحِبُــنا؟!
داستان تشرف "در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت چهارم) در حال بیهوشی دیدم همان آقا بالای سرم آ
داستان تشرف " در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت اول) جناب آقای محمدخزاعی از خدمتگزاران با اخلاص و رئیس اداره خدمه حرم مطهر آقا علی‌ابن‌موسی الرضا علیه السلام نقل کرده اند: در سال ١٣٧٠ شمسی بعنوان مدیر گروه، مشرف به حج شدم. یکی از حجاج، شخصی بنام آقای عباس کاریزنویی بود که مبتلا به آسم و تنگی نفس شدید بود و بهمین جهت این پیر مرد ضعیف و ناتوان به نظر می رسید. در مدینه مرتب به دکتر مراجعه می کرد و دوا می گرفت و برای تنفس از پمپ مخصوص آسم استفاده می کرد. روزی خبر دادند که حاج عباس در شرف مرگ است و به حالت اغما افتاده. بالای سرش رفتم، بیهوش افتاده بود، فورا از همان پمپ استغاده کرد و به او نفس دادیم، با تلاش زائرین حالش رو به بهبودی رفت و قدری بهتر شد. توقفمان در مدینه تمام شد و به مکه رفتیم با سختی اعمال عمره تمتع را انجام داد و برای حج تمتع آماده شد. بعد از رفتن حجاج برای رمی جمرات، ایشان به اتفاق خانم یکی از بستگان و حاجی دیگری برای رمی جمرات رفتند و در آنجا ایشان گم شدند! بعد از بازگشت از مسلخ و قربانی کردن حجاج، خدمه کاروان و چند نفر از حجاج اظهار داشتند که: "عباس را آوردند" و همه خوشحال شدند. من نزد او رفتم و از حالش پرسیدم. گفت: تا محل رمی با رفقا بودم بعد از اینکه بیرون آمدیم گم شدم، به طرف چادرها رفتم، چون حواسم به جمع نبود و ناراحت بودم، یک وقت متوجه شدم که در جایی هستم که جز من کسی در این مسیر نیست. هوا گرم و آفتاب داغ و با وضع ناراحتی که داشتم خیلی نگران شدم. در همین هنگام... ادامه دارد ..... =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اینجوری منتظر امام زمان(عج) نباش 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 ائمه (علیه السلام) فرموده اند شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید! چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد! =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
 أین صاحِبُــنا؟!
داستان تشرف " در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت اول) جناب آقای محمدخزاعی از خدمتگزاران با اخل
داستان تشرف " در محضر امام زمان ارواحنا فداه" (قسمت دوم) در این هنگام چشمم به اتومبیلی که کنار خیابان ایستاده بود، افتاد. برای کمک گرفتن به طرف اتومبیل رفتم، دیدم چند نفر از اعضای یک خانواده‌اند. پیش مرد خانواده رفتم و با مختصر عربی که می دانستم فهماندم که آب می خواهم. گفت: بنشین تا برایت آب بیاورم. تا نشستم گفتم: یا الله! یا علی! یا محمد! مرد عرب با عصبانیت و پرخاش گفت: «مو علی، مو محمد، فقط الله، انت جعفری؟»(نه علی، نه محمد، فقط خدا! تو شیعه ای؟) گفتم: نعم، بله. مرا طرد کرد و به من آب هم نداد. از ترس بلند شدم و براه افتادم. جوانی دنبالم آمد و ظرف آب را بدستم داد و فهماند که پدرم خیلی عصبانی است زود بخور و برو که ممکن است تو را بکشد! به راه افتادم و چون جایی را بلد نبودم تا نزدیک غروب راه می رفتم، حالم کاملا دگرگون و مشرف به مرگ بودم، نفس تنگی و ضعف مرا ناراحت کرده بود از خداوند مدد خواستم و توسل به اهل بیت علیهم السلام خصوصا امام زمان ارواحنا فداه پیدا کردم. در این هنگام چشمم به درختی افتاد، با خود گفتم: حالا که می میرم بهتر است خودم را به درخت برسانم که زیر درخت بمیرم. هنوز به درخت نرسیده بودم که صدایی شنیدم به زبان فارسی می گفت: حاج عباس! حاج عباس! برگشتم، جوانی را دیدم با پیراهن سفید و عبای زردرنگی که... ادامه دارد ... =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلِ سنگ به طرف امام زمان (عجل الله) نمیره... 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝