eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
651 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️وزیر دفاع ارمنستان، سفیر ایران را در جریان اوضاع منطقه قرار داد 🔹به گزارش رسانه‌های ارمنستانی، «آرشاک کاراپتیان» امروز در مجتمع اداری وزارت دفاع این کشور میزبان «عباس بدخشان ظهوری» و سرهنگ «بهمن صادقین» وابسته نظامی سفارت ایران در ارمنستان بود ‌ 🔹طبق این گزارش، در این دیدار وزیر دفاع ارمنستان با ارائه وضعیت منطقه، بر نقش ایران در تأمین امنیت منطقه تاکید کرد؛ دو طرف همچنین درباره تعمیق همکاری ارمنستان و ایران و سایر موضوعات مرتبط با مسائل منطقه گفت‌وگو کردند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار مردم بحرین به وزیر خارجه رژیم صهیونیستی 🔹مردم بحرین در تظاهرات علیه حضور «یائیر لاپید» وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در خاک بحرین با پلاکاردی با عکس شمشیر ذوالفقار که بر روی آن نوشته شده بود: «آقای لاپید! می‌دانی این چیست؟» به رژیم صهونیستی هشدار دادند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت‌وگوی مردم با رئیس‌جمهور، شامگاه پنج‌شنبه در مسجد مقدس جمکران https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴اعتراض سفارت ایران در باکو به تعرض به‌حریم سفارت سفیر ایران در باکو : ▪️در پی تعرض عده‌ای به سفارت ایران در باکو در نیمه شب گذشته و اعتراض شدید و پیگیری‌های رسمی، پلیس دیپلماتیک و وزارت کشور آذربایجان چهار متعرض به ایران را شناسایی، بازداشت و بازجویی کرد. ▪️سفارت ایران در حال پیگیری موضوع تا حصول نتیجه و تنبیه خاطیان است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴نگرانی صهیونیست‌ها از رشد توان سایبری ایران ▪️اندیشکده صهیونیستی بگین_سادات در مقاله ای با بررسی توانمندی سایبری کشورمان نوشت؛ بعد از حمله ویروس استاکس نت به تاسیسات اتمی ایران، تهران توانایی های سایبری خود را با حکم رهبر انقلاب اسلامی به شدت افزایش داد و خود را از یک قدرت سایبری درجه سوم به یک نیروی تهدید کننده جدی تبدیل کرد. ▪️این اندیشکده فاش کرد ایران در سال 2012 بعد از حمله سایبری ویروس استاکس نت، در یک عملیات انتقامی به موسسات مالی آمریکا حمله سایبری کرد. این اندیشکده صهیونیستی مدعی شد ایران با مهندسی معکوس ویروس استاکس نت و ساخت یک ویروس جدید بنام شمعون به سازمان‌ها و وزارتخانه های عربستان سعودی حمله سایبری کرد. ▪️پیشتر ایگال اونا رئیس واحد سایبری رژیم صهیونیستی نیز مدعی شده بود که در پی حمله سایبری به سایت‌های هسته ای ایران با ویروس استاکس نت در سال‌های 2009 و 2010، ایران با مهندسی معکوس این ویروس و هک واحدهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به سلاح های سایبری جدیدی دست پیدا کرد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
♦️وزیر دفاع: ‏پاسخ دندان‌شکنی به هرگونه اقدام نابخردانه دشمنان خواهیم داد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با رزمنده‎ای که بعد از مجروح‎شدن در جبهه، خانواده‌اش او را نشناختند https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔺واکسن برکت خیلی موثرتر از واکسن سینوفارم است 🔹دکتر سامه یح، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: واکسن برکت خیلی موثرتر از واکسن سینوفارم است. واکسن کوو ایران برکت در پیک بسیار شدیدی که در سیستان و بلوچستان وجود داشت، امتحان و این پیک توسط همین واکسن مهار شد. همچنین در مدتی که واکسن تزریق شد، تعداد فوتی‌ها به صفر رسید. این از آثار برکت است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻امیر صباحی‌فرد: در حال حاضر قدرت مطلق منطقه‌ای در بحث پدافند هوایی هستیم 🔹 دشمنانی که ما را رصد می‌کنند این را به خوبی می‌دانند که نیروی پدافند هوایی از بهترین تجهیزات که همه بومی هستند استفاده می‌کند و ما در لبه فناوری روز دنیا در بحث سخت تجهیزات هستیم. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻گروه‌های مقاومت فلسطین، رژیم صهیونیستی را تهدید کردند 🔹گروه‌های مقاومت در این بیانیه به رژیم اشغالگر و جنایتکار اسرائیل هشدار دادند که جنایت وحشتناک اخیر یعنی کشتن محمد عمار، شهروند فلسطینی تخطی از تمامی خطوط قرمز است و تداوم این جنایت‌ها وضعیت را برهم خواهد زد و مسوولیت آن کاملا برعهده رژیم صهیونیستی است. 🔹حمله دشمن به ملت فلسطین به این شکل خطرناک، ایجاب خواهد کرد که واکنشی سخت از نوع خاص صورت بگیرد. 🔹ما همواره در کنار ملت فلسطین باقی میمانیم و به رژیم صهیونیستی اجازه نخواهیم داد که بدون پرداخت بها، به این ملت حمله کند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سربازهای ارتش آذربایجان میگویند : لبیک یا خامنه‌ای نفوذ ایدئولوژیک ایران باعث وحشت سران صهیونیستی جمهوری آذربایجان است https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحدیر(تندخوانی)جزء18 حدود۳۰دقیقه دورنوزدهم برای ظهور وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💠نماهنگ عظم البلا با استفاده از تکنیک دیپ فیک https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و نهم (۱۴۰۰/۷/۹) 🔻نامه ۵۳ ، بند ۱ تا ۳
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(31).mp3
7.83M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و نهم ختم نهج البلاغه نامه ۵۳ ، بند ۱ تا ۳
🌹 سهم : نامه ۵۳ بند ۱ تا بند ۳ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : (نامه به مالك اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامی كه او را به فرمانداری مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمّد بن ابی بكر متزلزل شد و از طولانی ترين نامه هاست كه زيباييهای تمام نامه ها را دارد) {قسمت_اول} ♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا علی اميرمؤمنان به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدی كه با او دارد، هنگامی كه او را به فرمانداری مصر بر می گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد. 1⃣ ضرورت خود سازی ♦️او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی كند، دستوراتی كه جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان ميدهد كه خدا را با دل و دست و زبان ياری كند، زيرا خداوند پيروزی كسی را تضمين كند كه او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد و به او فرمان ميدهد تا نفس خود را از پيروی آرزوها باز دارد و به هنگام سركشی رامش كند كه: «همانا نفس همواره به بدی وا ميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد»، پس ای مالك! بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم كه پيش از تو دولتهای عادل يا ستمگری بر آن حكم راندند و مردم در كارهای تو چنان می نگرند كه تو در كارهای حاكمان پيش از خود می نگری و درباره تو آن می گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی و همانا نيكوكاران را به نام نيكی توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختيار گير و از آنچه حلال نيست خويشتن داری كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد يا برای او ناخوشايند است راه انصاف پيمایی. 2⃣ اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم) ♦️مهربانی با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حيوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنيمت دانی زيرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دينی تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می باشند. اگر گناهی از آنان سر می زند يا علّتهایی بر آنان عارض می شود يا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتكب می گردند آنان را ببخشای و بر آنان آسان گير، آنگونه كه دوست داری خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتی نيست و از بخشش و رحمت او بی نياز نخواهی بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادی مكن و از خشمی كه توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو به من فرمان دادند و من نيز فرمان می دهم، پس بايد اطاعت شود كه اين گونه خود بزرگ بينی دل را فاسد و دين را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی كه داری، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينی شدی به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر كه تو را از آن سركشی نجات می دهد و تند روی تو را فرو می نشاند و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلی باز می گرداند. 3⃣ پرهيز از غرور و خود پسندی ♦️ بپرهيز كه خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شكوه خداوندی همانند او دانی زيرا خداوند هر سركشی را خوار می سازد و هر خود پسندی را بی ارزش می كند. با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادی از رعيّت خود كه آنان را دوست داری انصاف را رعايت كن كه اگر چنين نكنی ستم روا داشتی و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را كه خدا دشمن شود دليل او را نپذيرد كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد يا توبه كند و چيزی چون ستمكاری نعمت خدا را دگرگون نمی كند و كيفر او را نزديك نمی سازد كه خدا دعای ستمديدگان را می شنود و در كمين ستمكاران است. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانی از عاشقانه های شهدا https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... [[[[[[[[[[ از زبان مروا ]]]]]]]]]] با صحبت های حجتی تمام صحنه ها مثل یک فیلم از جلوی چشمام رد شد . مسئولیت... لجاجت من... نشستن زیر آفتابِ سوزانِ جنوب... خون دماغ شدنم... ورود آراد... سیاهی مطلق... تکرارِ دوباره‌ے خوابم... تازه دوزاریم افتاد که اینجا چه خبره . دستمو به کمرم زدم و با لحن طلبکارانه ای رو به حجتی که داشت وسایلاشو جمع میکرد گفتم. _خب؟ که چی؟ حجتی که انتظار داشت ازش عذر خواهی کنم ولی با این حرفم کل معادلاتش بهم ریخته بود . با تعجب بهم نگاه کرد و گفت +یعنی چی؟ _یعنی این که شما به چه حقی تو اتاق من هستید و به چه حقی بالای سرم قرآن میخوندید؟ ولی خودم رو که نمیتونستم گول بزنم. از حق نگذریم صداش منبع آرامش بود . حجتی با شنیدن کلمه به کلمه‌ حرفام، چشماش گرد تر و گرد تر میشد ، لب زد : +یعنی الان من باید ازتون عذر خواهی کنم؟! _نباید بکنید؟ + خیر ، چون دلیلی نمی بینم ! _اونوقت چرا؟ -به همون دلیلی که شما ازم توقع عذر خواهی دارید. ای خاک تو سرت مروا با خاک یکسانت کرد ... الان چی بهش بگم خدایا؟! دنبال کلمه ای میگشتم که جوابشو بدم . ولی در کسری از ثانیه در اتاق یهو باز شد... همون پرستار قبلی دوباره بی هوا وارد اتاق شده بود اخمی کردم و گفتم _خانم محترم ! یه در بزنید لطفا. شاید من داشتم لباس ع...... با یادآوردی حضور آراد، بقیه حرفمو خوردم و سرمو انداختم پایین و سرخ و سفید شدم. پرستاره بدون توجه به حرفم به سمتم اومد و شروع کرد به داد و بی داد کردن . = مگه ربع ساعت پیش بهت نگفتم لباستو عوض کن ! حرفش که تمام شد دوتا عطسه پشت سر هم کردم . = ای وای !!! خاک تو سرم شد ! سرما خوردی دختر ! بلند شو لباستو عوض کن . به سمتم اومد و دستشو به سمت یقه لباسم برد که دستشو محکم پس زدم و گفتم _ انگار متوجه نیستی بهت چی میگم ؟؟؟؟ میگم نمیخوا...... و دوباره عطسه ای کردم . _ میگم نمیخوام لباسمو عوض کنم . مشکلی داری ؟! سُرمی که بهم وصل بود رو گرفتم و در کسری از ثانیه محکم از دستم درش آوردم. پرستار با تعجب بهم خیره شده بود . نگاهی بهش انداختم و گفتم _ تا صبح میخوای اینجوری نگاهم کنی ؟! چپ چپ نگاهی بهم انداخت و سرشو تکون داد و نچ نچ کنان از اتاق بیرون رفت . به سمت آراد که با تعجب داشت بهم نگاه میکرد رفتم ... دستمو جلوی صورتش تکون دادم اما عکس العملی نشون داد ... _ کجا سیر میکنی جناب ؟ استغفراللهی زیر لب زمزمه کرد و دوباره مشغول جمع کردن وسایلاش شد . _ وسایلام کجاست ؟ همونجور که پشتش به من بود گفت + نمازخونه . به سمت در رفتم و باز عطسه ای کردم. نگاهی به آراد کردم و گفتم ... _ ای... و باز هم عطسه . _ این دسته گل توعه ها !!!!! ادامه دارد ... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... آراد نگاهی بهم انداخت و دوباره مشغول جمع کردن وسایلاش شد . چه رویی داره این بشررررر !!! یه عذرخواهیم نمی کنه ! پسره ریشو! بی اعتنا بهش به سمت پذیرش حرکت کردم . _ سلام ، خسته نباشید . ببخشید نماز خونه کجاست ؟! +سلام ، سلامت باشید . انتهای همین راهرو سمت چپ . _‌ ممنونم . به طرف نماز خونه قدم برداشتم. به نمازخونه که رسیدم آروم درو باز کردم. و متوجه خانومی شدم که درست رو به روی در نشسته بود و چادر سیاهی روی سرش انداخته بود. آب دهنمو قورت دادم و به سمتش رفتم . توی کسری از ثانیه چادر رو از روی صورتش برداشتم و با تعجب بهش خیره شدم . آیه بود . توی تاریکی اتاق قرمزی چشماش به وضوح مشخص بود. با دیدن من... چند دقیقه توی شُک بود . بعدش محکم بغلم کرد و در حالی که گریه میکرد جملات نامفهومی رو گفت که اصلا متوجه نشدم . سعی کردم آرومش کنم ‌، در حالی که سفت در آغوشش گرفتم گفتم _ آیه جانم چرا گریه میکنی؟! با بغض گفت +مرواااااا... و دوباره شروع کرد به گریه کردن. از خودم دورش کردم و نشوندمش روی زمین ، از پارچی که روی زمین بود یه لیوان آب بهش دادم. احساس کردم کمی آروم شده دوباره خواست حرف بزنه که کنارش نشستم و دستشو توی دستام گرفتم. _‌چیشده؟ چرا اینقدر بی قراری میکنی ؟ دوباره چشمه اشکش جوشید. +مرواااا نمیدونی از صبح تا حالا چقدر نگرانت بودم اگه...اگه تو رو از دست...میدادم...هیچ وقت...خودمو...نمی...بخشیدم. شگفت زده، دستمو به سمت چشماش بردم و اشکاشو پاک کردم. -برای من گریه میکردی؟ با خنده گفتم. _ از قدیم گفتن بادمجونِ بم آفت نداره فرزندم. من تا شوهر نکنم،ناکام از این دنیا نمیرم. آیه در حالی که فین فین میکرد لبخندی زد و گفت ‌+‌به موقعش شوهرتم میدیم. حالا کی اینجوری خیست کرده ؟ با یادآوری لباس های خیسم ، لبخندی زدم و گفتم _شوهرت. + شوهر من !؟ مه...مهدی !؟ _ مهدی کیه؟ من آقای حجتی رو میگم. نکنه اسم اسم اصلیش مهدیه ؟ آیه با شنیدن حرفم پقی زد زیر خنده... خندش که بند اومد، گفت +مروا جونم ببین. آراد برادر منه ، امروز صبح هم همون لحظاتی که حالت بد شد ، گفتم که برادرمه. آقا مهدی هم.... به اینجای حرفش که رسید با خجالت سرشو پایین انداخت. خندیدم و گفتم. _ آقا مهدیم به احتمال زیاد خواستگارته . لپ هاش گل انداخت و همون جوری که سرش پایین بود گفت + آره. چند دقیقه توی همون حالت بود و بعد سریع سرشو بالا آورد و گفت. + صبر کن ببینم. آخه آراد که..... حرفشو خورد و خواست بحثو عوض کنه . + ول کن این حرفا رو دختر بلند شو لباستو عوض کن تا سرما نخوردی. رو به آیه گفتم. _ خب ساکمو بیار . + ساکتو که مژده برده !!!! مگه بهت نگفتم !؟ با یاد آوری این موضوع دستمو محکم به پیشونیم زدم و کلافه سرمو تکون دادم. _ ای وای !!!! آره گفتی ، حالا چی کار کنم ؟! با اینا که نمیشه برم ، لباسای خودمم که خونیه !!!! ادامه دارد ... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... + ن... نه لباس های خودت ... وایسا از آراد بپرسم ببینم ساک منو آورده . _ ساک تو دیگه چرا ؟! + بهت لباس بدم دیگه ! _ آخه ... + آخه ماخه نداریم . سریع موبایلشو در آورد و با آراد تماس گرفت. + سلام داداش . نه نخوابیدم . میگم ساکمو آوردی ؟ آره همون ... خب کجاست ؟! آره پیشمه... خب ... باشه باشه اومدم. تماس رو قطع کرد و رو به من گفت. + مروا جان من برم ساکو بیارم ... زود میام. لبخندی زدم و تشکر کردم . هووووووف . چه غلطی کردیم اومدیما ! اون از ماجرای مرتضی . اون از تصادف ... اینم از این ماجرا. گوشیمم که نمیدونم کدوم گوریه ! مردم پدر و مادر دارن ، ما هم پدر و مادر داریم ... تو این مدت یه خبر خشک و خالی هم نگرفتن ، ولی از حق نگذریم بابا یک بار زنگ زد که جلوی حجتی ضایع شدم. هی خدا . شانسم که نداریم ... بعد از گذشت چند دقیقه محکم در باز شد و آیه نمایان شد. خندیدم و گفتم . _ شیری یا روباه ؟ + شیر عزیزم شیر ! _ بابا ایول . ساکشو زمین گذاشت . + لباس های من که اندازت هستن . هر کدومو خواستی بردار . _ لباس های خودم چی ؟ + اوناها که خونین عزیزم. حالا بیا ایناها رو بپوش . مانتوی و روسری قواره بلند و شلوار مشکی رو از ساکش در آورد . –آیه مگه قراره برم مجلس ختم ؟ ایناها که همش مشکیه ؟! +شرمنده دیگه لباس رنگ روشن همراه خودم نیاوردم. بگیر بپوش دیگه ! –خب اگه اشکالی نداره چند لحظه بیرون منتظر باش خواهر. یکم حیا دارم. آیه خنده ای سر داد و گفت +ببخشید حواسم نبود. چشم الان میرم. بیرون منتظر میمونم تا کسی نیاد داخل. -ممنون گلی. ادامه دارد ... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─