سهم روز ۱۴۸ از خطبه ۱۲۰ تا خطبه ۱۱۷ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز (22).mp3
زمان:
حجم:
7.03M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و چهل و هشتم : ختم نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰ تا خطبه ۱۱۷
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استادعالی
"🔰توصیه می شود حتما ببینید
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسله جلسات تحلیلے
#دهه_بصیرت_1400🚩
🎙| کارشناس:
موسی سلیمانی
🌀| موضوع:
➖ بازخوانی حماسهیِ 9 دی
چه ضرورتی دارد!؟
🖇 #روشنگری #ثامن
#جلسه 9⃣2⃣1⃣
🔸️جهت دریافت پاسخ پرسشها
و شبهات بصیرتی دوستان خود،
آنان را به کانال دعوت کنید💡
🖇 #بصیرت #نه_دی
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #نشست_بصیرتی
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🎥 #موشن_گرافی
✅ موضوع:
حاجی! عرف نظامی اینه...
🍃🌀🍃
🖇 #شهید_سلیمانی
🖇 #قهرمان #قهرمان_محبوب
🖇 #سلیمانی #حاج_قاسم
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #روشنگری #ثامن
#Hero
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🖼 #پوستر
🛑 قهرمان من
🍃🌀🍃
🖇 #شهید_سلیمانی
🖇 #قهرمان #قهرمان_محبوب
🖇 #سلیمانی #حاج_قاسم
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #روشنگری #ثامن
#Hero
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسله جلسات تحلیلے
#دهه_بصیرت_1400🚩
🎙| کارشناس:
موسی سلیمانی
🌀| موضوع:
➖ بازخوانی حماسهیِ 9 دی
چه ضرورتی دارد!؟
🖇 #روشنگری #ثامن
#جلسه 9⃣2⃣1⃣
🔸️جهت دریافت پاسخ پرسشها
و شبهات بصیرتی دوستان خود،
آنان را به کانال دعوت کنید💡
🖇 #بصیرت #نه_دی
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #نشست_بصیرتی
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسله جلسات تحلیلے
#دهه_بصیرت_1400🚩
🎙| کارشناس:
سیدجلال امینی
🌀| موضوع:
➖ دستاوردهای خارجیِ
9 دی را بیان نمایید!؟
🖇 #روشنگری #ثامن
#جلسه 0⃣3⃣1⃣
🔸️جهت دریافت پاسخ پرسشها
و شبهات بصیرتی دوستان خود،
آنان را به کانال دعوت کنید💡
🖇 #بصیرت #نه_دی
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #نشست_بصیرتی
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسله جلسات تحلیلے
#دهه_بصیرت_1400🚩
🎙| کارشناس:
سیدجلال امینی
🌀| موضوع:
➖ دستاوردهای خارجیِ
9 دی را بیان نمایید!؟
🖇 #روشنگری #ثامن
#جلسه 0⃣3⃣1⃣
🔸️جهت دریافت پاسخ پرسشها
و شبهات بصیرتی دوستان خود،
آنان را به کانال دعوت کنید💡
🖇 #بصیرت #نه_دی
🖇 #حاج_قاسم_سلیمانی
🖇 #نشست_بصیرتی
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمانی از عاشقانه های شهدا
#رمان_عاشقانه_شهید_حمید_گلکار
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
قسمت 54 :
بوی برنج و کباب سراسر خیابان که یک طرف منزل آقای کمندی زنانه و طرف دیگر خانه ی علی مردانه بود پیچید از هر دو خانه صدای صلوات و تکبیر می آمد. و او آمد با صلابت و متین آمد تا عقدش را با نسرین ببندد. سرش پایین بود و شرم از صورتش می ریخت. کنار عروسش نشست و خطبه خوانده شد قلب مادر در سینه طور دیگری می تپید. ناهید هم خودش را رسانده بود او می گفت: وقتی خبر ازدواج حمید را شنیدم مثل اینکه دنیا مال من شد. روزها و شبها در غربت به حرم می رفتم و برای سلامتی اش دعا می خواندم. شبهای جمعه بدون وقفه به دعای کمیل که در حرم امام رضا برگزار می شد می رفتم برای اینکه خدا او را به ما ببخشد. ولی همیشه قلبم برایش می لرزید و ترس از دست دادنش وجودم را به آتش می کشید و حالا با این خبر روی پابند نبودم.” و قتی او را در لباس دامادی دیدم، همان لباس ساده و بی آلایش، هزاران بار خدا را شکر کردم و برای انتخاب عروس خوبش به او تبریک گفتم.” حمید آنقدر خاص بود که بعد از عروسی همسرش را سوار ماشین کرد و بدون بدرقه کننده از آنجا دور شد و این از ویژه گی های خاص خودش بود. احساسش، حساس بودنش، محبتش، همه خاص خودش بود. به کسی نمی گفت دوستت دارم ولی نگاه و رفتارش گویای همه چیز
بود. در زندگی زناشویی هم همین طور بو.د دقیق و نکته سنج. او برای یک غذای خوشمزه کلی از همسرش تعریف می کرد و از آن غذا برای همه می گفت و آنرا با لذت می خورد. وقتی نسرین خانم یک کوبلن دوخت ساعتها آنرا به همه نشان می داد و تعریف می کرد. خودش فورا را قاب گرفت و به دیوار زد. بارها دیده بودند که وقتی از حیاط رد می شود یک شاخه گل می چیند و به اتاقش می برد و کنار تخت همسرش می گذارد. اگر در خانه بود و نسرین آشپزی می کرد به یاریش می رفت. نسرین خانم تعریف میکرد “یک روز خورش قیمه درست کرده بودم. نزدیک ظهر بود کهحمید آمد. من سیب زمینی ها را در ماهی تابه ریختم تا سرخ شود. حمید به آشپزخانه آمد و پرسید کمک نمیخوای گفتم چرا شما اینها رو سرخ کن تا من سفره را پهن کنم” وقتی برگشتم او سیب زمینی های سرخ شده را در بشقاب کشیده بود و گفت: ” ببین چقدر خوب سرخ کردم” چشمم به یکی از آنها افتاد که زیاد سرخ شده بود به شوخی گفتم “این یکی سوخته” حمید خیلی جدی گفت “آخ اونو ندیدم بخورم بقیه ی سوخته هاشو خوردم” به قدری من از این حرف او خنده ام گرفت که همه با من خندیدند و آن ناهار را با شادی خوردیم. از این نوع خاطرات زیاد با حمید داشتم که برایم فراموش نشدنی است. دهم خرداد۶۱ بعد از ازدواج شان با هم به مشهد می روند و هشت روز آنجا نزد ناهید می ماند روزگار خوشی برای همه ی آنها. زیارت امام رضا برای آنها که تازه پیوندشان را شروع کرده بودند لذت بخش بود. علاوه بر این چند روزی هم به یکی از روستا های اطراف مشهد رفتند و از باغهای میوه و فضای آرام آن لذت بردند. وقتی دوتایی در باغ قدم می زدند و آلبالو می چیدند، خواهر از دور نظاره گر بود و باز هم برای دیدن چنین روزی شکر خدا را بجا می آورد. او می دید که حمید چقدر با همسرش مهربان است و رفتار سنجیده و محبت آمیزی دارد و باز هم به او افتخار می کرد.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─