eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
652 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و نهم 🔻نامه ۵۳ ، بند ۱ تا ۳
🌹 سهم : نامه ۵۳ بند ۱ تا بند ۳ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 : (نامه به مالك اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامی كه او را به فرمانداری مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمّد بن ابی بكر متزلزل شد و از طولانی ترين نامه هاست كه زيباييهای تمام نامه ها را دارد) {قسمت_اول} ♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا علی اميرمؤمنان به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدی كه با او دارد، هنگامی كه او را به فرمانداری مصر بر می گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد. 1⃣ ضرورت خود سازی ♦️او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی كند، دستوراتی كه جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان ميدهد كه خدا را با دل و دست و زبان ياری كند، زيرا خداوند پيروزی كسی را تضمين كند كه او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد و به او فرمان ميدهد تا نفس خود را از پيروی آرزوها باز دارد و به هنگام سركشی رامش كند كه: «همانا نفس همواره به بدی وا ميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد»، پس ای مالك! بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم كه پيش از تو دولتهای عادل يا ستمگری بر آن حكم راندند و مردم در كارهای تو چنان می نگرند كه تو در كارهای حاكمان پيش از خود می نگری و درباره تو آن می گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته میگویی و همانا نيكوكاران را به نام نيكی توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختيار گير و از آنچه حلال نيست خويشتن داری كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد يا برای او ناخوشايند است راه انصاف پيمایی. 2⃣ اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم) ♦️مهربانی با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حيوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنيمت دانی زيرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دينی تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می باشند. اگر گناهی از آنان سر می زند يا علّتهایی بر آنان عارض می شود يا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتكب می گردند آنان را ببخشای و بر آنان آسان گير، آنگونه كه دوست داری خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتی نيست و از بخشش و رحمت او بی نياز نخواهی بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادی مكن و از خشمی كه توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو به من فرمان دادند و من نيز فرمان می دهم، پس بايد اطاعت شود كه اين گونه خود بزرگ بينی دل را فاسد و دين را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی كه داری، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينی شدی به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر كه تو را از آن سركشی نجات می دهد و تند روی تو را فرو می نشاند و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلی باز می گرداند. 3⃣ پرهيز از غرور و خود پسندی ♦️ بپرهيز كه خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شكوه خداوندی همانند او دانی زيرا خداوند هر سركشی را خوار می سازد و هر خود پسندی را بی ارزش می كند. با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادی از رعيّت خود كه آنان را دوست داری انصاف را رعايت كن كه اگر چنين نكنی ستم روا داشتی و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را كه خدا دشمن شود دليل او را نپذيرد كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد يا توبه كند و چيزی چون ستمكاری نعمت خدا را دگرگون نمی كند و كيفر او را نزديك نمی سازد كه خدا دعای ستمديدگان را می شنود و در كمين ستمكاران است. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(31).mp3
7.83M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و نهم ختم نهج البلاغه نامه ۵۳ ، بند ۱ تا ۳
رمان عشق گمنام پارت ۵۸ اامرروز هم تموم شد خیلی خوب بود به غیر از اونجایی که شروین باقری زنگ زد . علی اقا واقعا مهربون بود الان میتونم بگم عاشقش شدم . امشب بابا ،عمو باهم صحبت کردن عقد و عروسی قرار شد باهم برگزار بشه . برای دوهفته ی دیگه که بتونیم بین این دوهفته رو خرید ههای لازم رو انجام بدیم . امشب ویدا بهم گفت : که به سارا گفته سارا هم الان چند روزی میشه موبایلش خاموشه . دوست نداشتم اینجوری بشه ...ولی دل رو میشه چیکار کرد ؟؟؟؟ لحظه شماری میکنم برای دو هفته ی دیگه . خواستم لامپ رو خاموش کنم که گوشیم زنگ خورد بدون اینکه نگاه کنم ببینم کیه جواب دادم & الو سلام آوا جان من:شما &شروینم دیگه .شنیدم با اون پسره پاسداره نامزد کردی . ببین آوا به نفعته که ولش کنی وگرنه کاری میکنم که .... من: چی میگی تو لطفا دیگه مزاحمم نشو . تماس رو قطع کردم شماره رو هم مسدود کردم . دراز کشیدم روی تخت خدایا این شروین از جونم چی میخواد آخه . فکراش مدام میومد توی ذهنم . اگه واقعا کاری کنه چی ؟ به هر بدبختی بود فکرای مزاحم رو دور کردم .وبه خواب رفتم . صبح با صدای اذان بیدار شدم . رفتم پایین وضو گرفتم اومدم بالا نمازمو خوندم دوباره خوابیدم . *** صبح حس کردم که یکی داره ته پامو قلقلک میده نمیذاشت بخوابم کسی بجز آرمان همچین کاری رو نمی کرد بخاطر همین گفتم :آرمان ولم کن، میخوام بخوابم . صدای نیومد باز شروع کرد به قلقلک دادن این دفعه گفتم :آرمان میزنمت . & بیا بزن صدای آرمان نبود سرم رو از زیر پتو آوردم بیرون با علی روبه رو شدم یه جیغ زدم و دوباره رفتم زیر پتو گفتم : ترو خدا علی اقا برین بیرون من روسری ندارم تو رو خدا برین . علی اقا خندید گفت:باشه بابا چرا قسم میدی بعد هم من که نامحرم نیستم . هیچی نگفتم . از صدای بسته شدن در فهمیددم علی اقا رفته بلند شدم لباسام رو عوض کردم رفتم پاییین . ادامه دارد ......🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۵۹ (روز عقد) امروز روز عقد وعر...بود از دیشب تا صبح نخوابیدم از بس استرس دارم . نمیدونم از صبح که پا شدم چرا یه دلشوره دارم همش منتظر یه اتفاق ام . علی اومد کنارم گفت: خب اماده ای بریم ؟، من:اره قرار بود علی منو برسونه آرایشگاه . سوار ماشین شدیم که علی گفت: آوا از صبح حس میکنم منتظر یچیزی هستی چیزی شده؟، من: نمیدونم چرا دلم شور میزنه . علی:به دلت بد راه نده خیره ان شالله . رسیدیم آرایشگاه علی: هرموقع که تموم شد بهم زنگ بزن بیام دنبالت . من: باشه خداحافظ علی :خداحافظ از پله های آرایشگاه رفتم بالا تا به خودت اتاق رسیدم .آرایشگر خوش برخوردی بود :،سلام به به خوش اومدین . من: ممنون آرایشگر:بیا عزیز بشین اینجا که من وسایل هارو آماده کنم . نشستم روی صندلی بعد از چند دقیقه گفت:من این آینه رو بردارم که آخر سر خودت رو نگاه کنی .😁 * خودم رو توی آینه نگاه کردم واقعا خودم بودم ؟؟؟ فکر نکنم .خندم گرفته بود .آریشگره گفت :من تاحالا عروس به این خوشگلی ندیده بود داماد بیهوش نشه خوبه . گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به علی بعد از چند دقیقه جواب داد علی:بله خانم من:علی تموم شد کی میایی؟ علی:الان میام عزیزم یه ۲۰دقیقه دیگه اونجام . من:باشه . علی دقیقا راس بیست دقیقه اومد . تا منو دید چشماش دقیقا اینجوری شد😍 بعد هم شنلمو قشنگ اورد پایین که اصلا هیچ جارو نمیدم . توی ماشین بودیم که علی گفت بعد از جشن آرایشت رو پاک کن لباسات رو عوض کن بیا باهم بریم جایی . من:‌کجا ؟ علی :سورپرایزه . خندیدم که علی گفت:خنده هاتم قشنگه ها . قند توی دلم آب شد . **. علی:رسیدیم . همه دست میزدن خاله فیروزه نقل میپاشید . رفتیم داخل نشستم روی مبلی که گذاشته بودند علی هم نشست کنارم . علی:شنلتو در نیار الان عاقد میاد . من:باشه ادامه دارد ......🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۶۰ بعد از چند دقیقه عاقد به همراه چند نفر دیگر آمدند داخل . بعد یه صلوات شروع کرد به خواندن خطبه عقد . عاقد :.......عروس خانم آوا محمدی فرزند حسین آیا وکیلم شمارو به عقد دائم اقای علی حسینی فرزند حسین در بیاورم ؟ ویدا:عروس خانم دارن دعا میکنن عاقد:برای بار دوم ............عروس خانم وکیلم ؟ ویدا: عروس دارن سوره ی نور میخونن عاقد:..........عروس خانم وکیلم ؟ من: اعوذبا الله من الشیطان رجیم بسم الله الرحمن الرحیم ،،با اجازه ی امان زمانم بزرگترها بله . با گفتن بله من همه صلوات فرستادن .بعد هم علی آقا بله گفت . قرار شده بود که عروسیمون بدون هیچ گناهی انجام بشه واز هیچ موسیقی وحتی ملایم هم استفاده نشه . وقتی که عاقد رفت علی شنلمو در آورد آروم لب زد چه خوشگل شدی . سرم رو گرفتم پایین چیزی نگفتم . علی هی با دستمال داشت عرقای پیشونیش رو پاک میکرد منم بودم باید پاک میکردم بین این همه خانم علی هم که ... علی آروم در گوشم گفت: آوا جان من دیگه برم طرف آقایون . خندیدمو گفتم : برو که از خجالت آب نشدی . یه لبخند زدو بلند شد . بعد از رفتن علی ویدا سریع اومد جای گرفت گفت: سارا رو ندیدم فقط مامانش اومده. هیچی نگفت فقط سری تکون دادم که ویداگفت: علی واسه چی اینقدر زود رفت؟ من: بابا آقامون خجالتین 😂 اینجا هم بود ندیدی نزدیک بود گردنش بشکنه . ویدا هم خندیدو گفت : زدی تو خال آره دیدم یه چند بار هم خواستم بهش بگم که یادم رفت . *** من: علی الان من میرم خونه خودمون تو هم برو خونتون لباسای مجلسیتو عوض کن که بریم . علی : ای به روی چشم . هنوز بعضی از فامیلا داخل تالار بودن که منو علی طوری که کسی نفهمه سوار ماشین شدیم فقط به ویدا گفتم . علی :بیا رسیدیم تا یک دقیقه دیگه همینجا باشی ها . خندیدمو گفتم: سعی خودمو میکنم . درو باز کردم پیاده شدم رفتم داخل خونه . با این لباس پف وپفی نمیشد پیاده رفت گشت مجبور بودم عوضش کنم .با یه لباس بیرونی عوضش کردم بعد هم رفتم دست شور آرایشمو پاک کردم روسریم رو هم سرم کردم دنبال یه گیره میگشتم که بزنم به روسریم . ندیدمش داشتم کشو هارو نگاه میکردم که یکدفعه جعبه ای رو دیدم .برشداشتم بازش کردم وای این ساعته اس .یه لبخند زدمو گفتم : خدا حکمتتو قربون . یه گیره هم داخل همون کشو بود برداشتم باهاش روسریم رو درست کردم . چادرم رو هم سرم کردم رفتم پایین . علی داخل کوچه به ماشین تکیه داد بود رفتم طرفش منو دید گفت: از یک دقیقه گذشت که خانم ادامه دارد .....🥀 نویسنده : فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رسم شده بود توی شیراز که علما و پیش نمازهای معروف، می آمدند تشییع شهدا. و حتی تلقین می خواندند برایشان. بعد از عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر هم، شهید آوردند شهر؛ و همین مراسم برقرار بود . . . حاج آقا طوبایی، پیش نماز مسجدِ کوشک عباس علی شیراز هم آمده بود. حاج آقا موقع تلقین دادن، وقتی رسید به نام حضرت حجت، حالش منقلب شد، ضعف کرد و سست شد. حتی خودش نمی توانست بیاید بالا و کشیدنش بیرون! پرسیدند: " چی شد حاج آقا؟ " گفت: " به اسم آقا که رسیدم، شهید به احترام سرش را خم کرد روی سینه! حس کردم، امام زمان (عج) اینجاست و او احترام می گذارد. " شما بودید، حالی به حالی نمی شدید؟ رسم عاشقی است دیگر، به هوایِ معشوق که بروی، به هوایت می آید . . . https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رگ هاش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح و دید به من گفت بیارمش داخل اتاق عمل. من چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم رو در بیارم تا راحت تر بتونم مجروح رو جابه جا کنم ... مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش اومده بود، به سختی گوشه چادرم رو گرفت و بریده بریده و سخت گفت: " من دارم می رم تا تو چادرت رو در نیاری. ما برای این چادر داریم می ریم ... " چادرم تو مشتش بود که شهید شد ... از اون به بعد تو بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم رو کنار نگذاشتم ... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 شهیدی که به دزدها هم کمک می‌کرد! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه شهادت مدافع حرم😭😭😭 میگه سید دارند صدام میکنند💔 ارباب مارو هم صداکن آقاجان😭😭 🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‏ناوشکن آمریکایی سولیوانز در بندر بوفالو در آمریکا در حال غرق است. مقامات آمریکا می‌گویند تحقیقات در مورد علت غرق آن آغاز شده است. کاربران فضای مجازی آن را پاسخ روسیه به کمک آمریکا در غرق نمودن ناو موسکوا دانستند. ‌‎اتفاق مربوط به روز جمعه است و رسانه‌های خودشان هم کم کم بصورت جسته گریخته به موضوع پرداختند و سعی کردند بگویند چیزی نشده و اصلا کشتی خودش قدیمی بوده و اصلا باد و باران هست که کار را خراب تر کرده و.... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
انتخاب نام "حسن" توسط پیامبر(ص) گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بخشش تمام دارایی‌ها در راه خدا گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
تولد در شریف‌ترین خانواده در شهر مدینه گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
شبیه‌ترین فرد از نظر اخلاق به پیامبر(ص) گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
محبت در معاشرت با مردم گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بندگی و عبادت در زندگی گزیده‌هایی از کتاب صلح امام حسن(ع)، ترجمه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | از آخرین توصیه‌های پیامبر اکرم (ص) درباره مرگ شرح حدیث توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
وزارت دفاع عربستان اعلام کرد که قصد دارد مردان و زنان را در مشاغل نظامی و حتی خدمت سربازی به‌طور یکسان جذب کند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬وقتی سربازان فراری ارتش افغانستان مزدور آمریکا و انگلیس در اوکراین می‌شوند. وقتی بچه‌های فاطمیون علیه داعش و القاعده می‌جنگیدند دولت اشرف غنی ملعون و آن بسم‌الله محمدی بی‌شرف و همین افغان‌های قلم به دست مزدور سفارت انگلیس و امریکا در کابل چه چیزهایی در مورد این رزمندگان می‌نوشتند و آن‌ها را مزدور «ایرانی‌ها» می‌دانستند و دولت وقت افغانستان چقدر آن‌ها را آزار و اذیت می‌کرد؟ حالا بیایند و توضیح دهند که مزدوری یعنی چه؟ این‌هایی که به دستور ارباب انگلیسی و امریکایی راهی اوکراین شده تا منافع غرب بجنگند در چه قالبی قرار می‌گیرند؟ مزدور هستند یا اینکه.... دنیا خیلی کوچک است، خیلی... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬برافراشته شدن پرچم فلسطین در میدان کرامت شیلی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
49.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬ریشه های فرهنگ لینچ کردن در آمریکا+ زیرنویس فارسی چند روز قبل با امضاء بایدن، قانون امت تایل مصوّب کنگره آمریکا، در سطح فدرال اجرایی شد که طیّ آن، لینچینگ Lynching (نوعی مراسم قتل وحشیانه که بصورت گروهی انجام می شود و قربانیان آن عمدتا سیاه پوستان قربانی آن هستند) جُرم خواهد بود. جالب است بدانید ده ها سال زمان برده است که این قانون در کنگره به تصویب برسد. پیش از این کنگره بیش از 200 بار از تصویب قانون ضد لینچ خودداری کرد تا این که این لایحه در نهایت در سال جاری به تصویب رسید. اما لینچینگ چه بوده و چرا در آمریکا جاری بوده و چرا جرم انگاری آن در آمریکا انقدر زمان برده است ؟ این ویدئو تلاش کرده به این سوال پاسخ دهد. | https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─