eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
652 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۷قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و دوم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸 💖پازل 💖 قسمت سی ویکم لحظات سختی رو داشتم پشت سر میذاشتم... دلم هوای روضه کرده بود... هوای حسین(ع)... غم عجیبی قلبم رو تحت فشار قرار داده بود و میدونستم این ساعت ها تنها ساعاتی هست که توی این چهل روز می تونم خودم باشم با این غم! مسیرم رو از سمت خونه کج کردم به سمت گلزار شهدا... باید با یکی حرف میزدم... داشتم دیونه میشدم... وقتی رسیدم چون توی هفته بود خلوت بود و من از خدا همین رو میخواستم! گریه کردم... داد زدم... به شهدا گفتم: دیدید آخرش من هیچ جای این فیلم نبودم! دیدید محمد کاظم شد قهرمان داستان و اسطوره ی دنیا و آخرت! اما من موندم و هیچی به هیچی... خدایا توی این پازل دنیات من بیخود که آفریده نشدم! آخه خودت گفتی مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا... پس من کجای این داستانم خدا...‌ حرفم به اینجا که رسید دست یه خانمی خورد به شونه ام! فکر نمی کردم کسی اون اطراف باشه بخاطر همین واقعا ترسیدم، لحظاتی قالب تهی کردم تا برگشتم پشت سرم رو دیدم! پیرزنی بود عصا به دست با کمری خمیده و صورتی چروکیده اما پر از نور ، نشست کنارم و بدون اینکه ازم سوالی بپرسه بی مقدمه گفت: سلام دخترم نمیخوام مزاحمت بشم ولی حالت من رو یاد روزایی از زندگی خودم انداخت مادر...! و شروع کرد از داستان زندگی خودش گفتن! از روزی که خبر شهادت همسرش رو دادن و چند وقت بعد خبر شهادت پسرش! بعد هم ادامه داد: من نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده، ولی دخترم یه چیزی بهت میگم تا به چشم خدا قشنگ و عزیز بیای... راهش هم اینه صبر کنی، اون هم به قول خود خدا یه صبر جمیل یه صبر قشنگ... حرفهاش رو که زد به کمک عصاش بلند شد و خداحافظی کرد و رفت..‌. من حرفی نزدم و فقط شنیدم، اما از حرفهاش یه چیزی رو خوب فهمیدم اون هم اینکه اوج داستان زندگی من همین لحظه هاست که خودم رو نشون بدم به خدا... دلم آروم گرفته بود... نگاهی انداختم به آسمون نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خدایا من صبر میکنم، یه صبر جمیل به قول خودت... احساس میکردم خدا داره نگام میکنه ببینه، تمام اون حرفهایی که میزدم فقط حرف بوده یا توی عمل هم می تونم نشون بدم که اگر تونستم، اثری خواهم گذاشت! راه افتادم سمت خونه ولی دیگه اون رضوان یک ساعت پیش نبودم..‌. تقریبا این مسیر نیم ساعته رو سه یا چهار ساعت بود که توی راه بودم اما هنوز نرسیده بودم... گوشیم زنگ خورد... با اینکه هنوز خبری نبود و من فردا قرار بود مبینا رو ببرم برای آزمایش DNA تا تکلیف شهید مشخص بشه (یا بهتر بگم تکلیف ما مشخص بشه)، ولی نمیدونم چرا با هول و ولا گوشی رو از کیفم آوردم بیرون تا جواب بدم! اما شماره عاکفه بود، سریع جواب دادم... گفت: معلوم هست کجایی دختر؟ با صدای گرفته مختصر گفتم: دارم میام نزدیکم... گفت: رضوان چرا صدات گرفته؟ نمی تونستم حرفی بزنم، فقط گفتم: چیزی نیست میام حالا می بینمت... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸 💖پازل 💖 قسمت سی ودوم رسیدم جلوی در خونه... نگاهی به آسمون انداختم و گفتم: خدایا خودت کمکم کن... میدونستم و مطمئن بودم حرف زدن با خدا همیشه جواب میده حتی اگر من الان جواب رو نبینم! آیفون رو زدم... عاکفه در رو باز کرد... و زود خودش رو رسوند جلوی در که ببینه چی شده؟! چشمهای قرمزم یه چیزی می گفت، که با حرفهایی خودم شروع کردم به زدن در تناقض بود و این پارادوکس اینقدر واضح بود که مبینا هم فهمید و گفت: مامان چرا گریه کردی؟! لبخندی زدم و گفتم: ای شیطون بلا، بگو ببینم با خاله عاکفه چه بازیابی کردی ؟ و شروع کرد به توضیح ریز به ریز دادن که چه کار کردن.... عاکفه هم در حمایت از مبینا گفت که خیلیم دختر خوب و گوش به حرفی بوده الانم نقاشیش تموم نشده زود میره که یه نقاشی خوشگل بکشه برو خاله جون برو... مبینا که رفت عاکفه گفت: خوب چی شد؟ چه خبر؟ بدون اینکه جوابش رو بدم گفتم: میدونم مبینا کلی وقتت رو گرفته ولی تونستی مقاله ای، مطلبی ، چیزی پیدا کنی؟! عاکفه قشنگ فهمید که نمی خوام بهش چیزی بگم! کمی متحیر نگاهم کرد! اما وقتی دید من واکنش خاصی نشون نمیدم شروع کرد با حالت خاصی صحبت کردن و گفت: از اونجایی که من خیلی با شعورم و شعور توی رفاقت خیلی مهمه، چون احساس کردم نمیخوای چیزی از اتفاقاتی که برات افتاده بهم بگی منم اصرار نمی کنم رضوان خانم! اصلا مسائل خانوادگی شما چه ربطی به من داره مگه نه! با این حرفش لبخند بی رمقی روی لبم نشوند و با همون صدای گرفته گفتم: خداروشکر توی این مورد اشتباه نکردم! عاکفه که نتونسته بود احساسات من رو درگیر کنه و بفهمه قضیه چیه دیگه چیزی نپرسید، ادامه داد: رضوان وقتی نبودی، توی اینترنت داشتم در مورد بانو امین سرچ می کردم یه مطالبی دیدم که خیلی برای خودم عجیب بود! فکر کن هشت تا فرزند خدا بهش داده بود که هر کدومشون به دلیل خاصی فوت کردن به جز یک نفر! ولی با این حال به زندگیش ادامه داده، افسردگی نگرفته، بهانه نیاورده! ودر کنار تمام اتفاقات و بالا و پایین های زندگیش هم به درسش رسیده هم عمل به اونچه میدونسته و خونده! یعنی برای رسیدن به هدفش جنگیده و تلاش کرده! من اگه بودم بینی و بین الله درس که هیچ! دور از جون، ممکن بود دین و ایمانمم بذارم کنار! البته میدونم خدا اینجور امتحان ها رو از هر کسی نمیگیره چون ما ظرفیتش رو نداریم، و هر کسی به اندازه ی ظرفیتش امتحان میشه، یکی مثل من سلمانی رو میندازه جلوش تا کلی حرص بخورم اما ببینه راه درست رو انتخاب می کنم یا نه! یکی کنکور خراب میکنه، چمیدونم یکی با ازدواجش امتحان میشه، یکی با بچه اش، یکی با معلولیت، یکی با پولش، یکی هم رضوان مثلا همین امروز خودت رو در نظر بگیر حالا من که نمیدونم چی شده، ولی چشمات که میگن کلی سر خدا غر زدی! بعد هم نیمچه لبخندی زد و گفت: الکی میگم! نفس عمیقی کشیدم سرم رو انداختم پایین... ( عاکفه بدون اینکه بدونه، حرفهایی رو میزد که دقیقا برای شرایط الان من بود تا حواسم باشه....) لحظاتی گذشت و من توی همون حال بودم، اومد زد به شونم و گفت: خیل خوب حالا ، منم بهتر از تو نیستم، کم کم درست میشیم به قول گفتنی: پله پله بریم می رسیم یکدفعه ای هیچ کس به جایی نرسیده...! نگاهم رو متمرکزش کردم و با یه حسرتی گفتم: آره پله پله... عاکفه بدون توجه به حال من، یکدفعه تغییر موضع داد و با یک حالت شادی گفت: ولی رضوان جوش نزن، من راه حل فرار حتی از همین امتحانها رو پیدا کردم بعد چشمکی زد و گفت:... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💌 🌹شهـــید دکتر عبدالحمید : ▫️مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذره‌ای عدم خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط میکنیم. فردا نباشد، پس فردا سقوط میکنیم. چون هر زمان یک موج میزند و یک مشت زباله را بیرون میریزد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
. . 🌷یک روز زنگ زد گفت: با تعدادی دوستان بسیجی و با صفا که هستند در یک جلسه خودمانی که است به نیت شهادت گرفته‌ایم. حدودا ۱۰ یا ۱۲ جوان فوق العاده بودند که الان متوجه شدم خداوند حرف آن‌ها را خرید و من را نخرید. از آن جمع ۳ نفر به شهادت رسیدند. متوجه شدم که خداوند آن جوانان را مورد عنایت قرار داده و از این چله نشینی‌ها نتیجه گرفتند. : 🕊🌺 به که پیش با رفقایش کردند برمی‌گردد؛ یک ، برپا کردند و فقط از اهل بیت (علیهم السلام) شهادت را طلب می‌کرد. دعای هایش این بود که رقم بخورد. یکی از خصوصیات اخلاقی بارز شهید این بود که در زیادی داشت و معتقد بود که هر کاری را باید به نحو شایسته انجام دهد. ۹۴ شهید مدافع حرم 🕊 💙🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 حرف زدن با امام زمان علیه السلام 🔵 مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال‌ هم‌ نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح بخواند، با همین زبان خودمان و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند. 🔹آیت الله بهجت می فرمود: بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید. 🔸در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟ 🌹حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏» لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم.😔 📚 کشف المحجة لثمرة المهجة ج۱ ص۲۱۱ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صفاتی که بعد از مرگ هم همراهمون هستند ... یاد کنیم از و اموات با فاتحه ای به همراه https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ واجبه همه نگاه کنن! صحبت های منطقی یک راجب حجاب و بدحجابی! مشاوری که دراروپا تحصیل کرده! 🔺اثرات حجاب در زندگی!! 🔺برای چی دین این همه روی حجاب تاکید داره!؟ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥شیوه های جذب و تبلیغ برخی بی حجاب ها در این روزها با یک شکلات کوچک ببینید فقط ، چطوری اینها درحال تبلیغن ❌ما کجاییم؟؟؟!! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
⭕️ ‏تروریست‌ها در سوریه ترور می‌کردند، رسانه‌ها میگفتن کار خود اسده ، شهرها سقوط میکردند بازهم می‌گفتند کار خود اسده، وقتی مردم فهمیدند چه بلایی سرشون اومده که زنهاشون در بازار برده فروشها قیمت خوردند ... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎞 📱 چرا استفاده از شبکه‌های اجتماعی رایگان است؟ 🔹 اگه واسه محصولی پول نمیدی یعنی خودت محصولی...‼️ ✋ 🏴 🔖 🔖 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
[• 🖼 •] 🔻موضوع: دلنوشته فرمانده ارتش برای آرتین 📝 ‏«برای یک سرباز ایرانی هیچ چیز سخت‌تر از آن نیست که در عین توانایی، خون دل بخورد، دندان به هم بفشارد و صبوری کند و شمشیر در نیام نگه دارد.» ✋ 🏴 🌷 🔖 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
[• | •] مشهد شهرشهادت میزبان‌شهیدان 🥀 تشییع ۱۱ شهید مظلوم 🥀 جنایت تروریستی حرم حضرت شاهچراغ در مشهد الرضا (ع) 🎤 همراه با مداحی مداحان مطرح کشوری 🔻| شنبه ساعت ۱۵ |🔻 از میدان بسیج به سمت حرم مطهر 📣 اطلاع رسانی حداکثری بفرمایید ✋ 🏴 🌷 🔖 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون تعارف با خانواده شهید «حسین تقی‌پور» شهیدی که برای نجات دوست خود جان خود را فدا کرد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
آلمان سفیر ایران را به وزارت خارجه این کشور احضار کرد رویترز: سخنگوی وزارت امور خارجه آلمان روز جمعه در یک نشست خبری گفت که این کشور روز پنجشنبه در اقدامی متقابل سفیر ایران را برای مذاکره احضار کرد. ایران سفیر آلمان را احضار کرده بود تا برلین درباره مداخله در امور داخلی جمهوری اسلامی پاسخ دهد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
یک کشته و ۱۴ مجروح در اغتشاشات امروز زاهدان بیانیه شماره ۲ شورای تامین سیستان و بلوچستان: پیرو اطلاعیه قبلی در خصوص حوادث ۶ آبان ۱۴۰۱ به اطلاع مردم شریف و آگاه سیستان و بلوچستان می رساند که در پی اغتشاشات امروز یکی از شهروندان در اثر تیراندازی افراد ناشناس جان خود را از دست داده و در این میان ۱۴ نفر از مردم و نیروهای حافظ امنیت مجروح شدند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
میدونید چرا خانم معتمدآریا میتونه عربده بزنه و مادر مهسا باشه ولی نمیتونه مادر آرتین باشه و سکوت میکنه؟ چون با لیبل مادر مهسا میتونه به بالا و پایین نظام فحش بده، ولی با لیبل مادر آرتین باید به سعودی و اینترنشنال فحش بده! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه سرویس‌­های جاسوسی غربی در برخی کشورها دوره‌های براندازی و جنگ‌های ترکیبی تشکیل می‌دادند. به‌عنوان مثال انتشار اولین عکس از مهسا امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزش­دیدگان همین دوره­ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهت‌­دار پرداخت. اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور در سقز، به تحریک اطرافیان مرحوم، کارگردانی برخی صحنه‌­ها و انعکاس اخبار جهت­‌دار از مراسم تشییع و تجمعاتِ شکل­گرفته به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزش‌­دیده­ دوره‌­های آمریکا در کشورهای خارجی است. توییتر به دستور آمریکا، میدان جنگ رسانه‌ای علیه ایران را با نادیده گرفتن همه قوانین بین‌­المللی و دستورالعمل‌های فنی و حقوقی خودش به سود دشمنان ایران هموار کرد. فقط در بازه زمانی ۲۰ شهریور تا ۲۰ مهر بیش از ۵۰ هزار کاربر جدید فارسی‌زبان با هویت‌های جعلی در توییتر ساخته شده تا بر علیه ایران فعالیت کنند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─