eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
647 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🔰 توصیه‌های امام خامنه‌ای برای شب‌های قدر https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره): اگر در شب های قدر، همه مردم کسانی را که به گردنشان حقی دارند را ببخشند، مشکل همه در یک شب حل می‌شود. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ایام قدر، قله ماه رمضان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: قلّه‌ی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکه‌ی قدر است؛ ما به این قلّه رسیده‌ایم؛ از فرصت بی‌نظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم... برای خودتان و همه‌ی برادران دینی‌تان و کشورتان و جامعه‌تان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید. ۱۴۰۰/۰۲/۱۲ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان عشق گمنام پارت ۶۷ استرس داشتم از اینکه علی اگه منو ببینه باز چی میگه . انگار عمو هم فهمیده بود هی میگفت : نترس بابا جان . بالاخره رسیدیم بیمارستان عمو پیاده شد گفت: من میرم کمک علی تو همینجا بمون تا بیاییم . من: چشم . عمو رفت منم هی طول ،عرض ماشین رو طی میکردم . توی فکر بودم که یکی صدام زد ،برگشتم عقب عمو بود: آوا در ماشین رو باز کن . نگاهی به علی که روی ویلچر نشسته بود نکرم .گفتم :چشم . درو باز کردم اومدم کنار، عمو هم کمک علی داد که بشینه روی صندلی ،منم رفتم صندلی عقب نشستم .عمو هم رفت که ویلچر رو بزاره داخل بیمارستان . علی :شما باز چه اومدین میشه بپرسم دقیقا برای چی هی چلو چشمای منین . به سختی گفتم : علی تو واقعا منو نمیشناسی؟ علی کلافه گفت: خانم محترم منم خودمم نمیشناسم ،چه برسه به شما . یه قطره ی اشکی از چشمام جاری شد . ...... بالأخره عمو اومد ،راه افتادیم به طرف خونه . ، تقریبا اقوام‌درجه یک اومده بودن خونه ی خاله فیروزه . از در که وارد خانه شدیم . علی طوری که فقط من بشنوم گفت : چند روز بیهوش بودم . نگاهش کردم گفتم :تقریبا دو هفته ‌. دیگه هیچی نگفت خاله اسپند دود کرده بود دور سر علی میچرخوند . * الان نزدیک دو ساعتی میشه که اومدیم . عمه ،دایی،عمو،خاله های علی تقریبا همه اومدن . از موقعی که اومدیم علی رفته اتاقش استراحت کنه .به فکر این که میوفتم که علی من یادش نمیاد بغضم میگیره .خودم رو با کارا مشغول میکنم که گریه ام نگیره . الان که هیچ کاری نیست ، تصمیم میگرم برم اتاق ویدا تا کمی استراحت کنم . در رو که باز میکنم ،با سارا روبه رو میشم . چرا توی این دوساعت ندیدمش ، میرم جلو :سلام سارا خوبی؟ سارا نگاهی به من می اندازد :علیک سلام ، ممنون . من:چرا اینجا نشستی میرفتی کنار بقیه . سارا چیزی نمی گوید بعد روبه من میگوید : ادامه دارد ......🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۶۸ :یادم رفت بهت بگم ان شا الله خوشبخت بشین . اشک در چشمانم جمع میشود ،سارا داشت متلک میگفت . بلند میشود بعد از کنارم رد میشود ،روی تخت ویدا مینشینم . باورم نمیشه که همچین اتفاقی افتاده ، صدا ی موبایلم بلند میشود از جیب مانتو ام برش میدارم ،نگاهی به صفحه می اندازم رئیس پایگاه بسیج مونه طی این چند روز دانشگاه هم نرفتم حتم دارم که این ترم میوفتم . تماس را وصل میکنم ‌. من:سلام خوبین خانم ستوده ؟ خانم ستوده:علیکم سلام ،خانوم شما چرا این چند روز نمیایی دانشگاه ؟ من:ببخشید خانم اینقدر سرم شلوغ بود . خانم ستوده:معلومه سرت شلوغه خب عروس خانمی دیگه مهمون میاد میره . در دلم میگویم ای کاش همینطور بود . باصدای لرزونی میگویم : خانم کاری داشتین ؟ خانم :آره عزیز چند روزه دیگه وفات حضرت زینبه ،دقیقا میشه دو هفته دیگه . میخواستیم حسینه ی بسیج رو سیاه پوش کنیم گفتم اگه میتونی بیا . من: اگه تونستم میام . خانم : اگه میتونی با آقا داماد بیا که ماهم ببینیمش . ابن دفعه بغضم بیشتر میشود میگویم: خانم فکر نکنم بتونن بیان . خانم ستوده انگار متوجه ی بغضم من شده باشه میپرسد:چیزی شده ؟ گریه ام میگیرد میگویم :....... تمام ماجرای این دو هفته را میگویم ،خانم ستوده هم میگوید:نگران نباش توسل کن به حضرت زینب که بی جواب نمیزارتت . بعد صحبتی طولانی تماس را قطع میکنم . دیگر حال خوابیدن را ندارم . از اتاق میروم بیرون . انگار همه رفتن ،ففط ما موندیم . ویدا روی مبل نشسته در حال تلویزیون دیدن است ،آرمان هم کنارش ،مامان هم داخل آشپزخانه خانه با خاله فیروزه ،بابا را نمیبینم احتمالا رفته مطب ،عمو هم ..... نگاهی میکنم او هم نیست بیخیال میشوم ،میخواهم بروم به اتاق علی به سمت اتاقش میروم در میزنم . -تق تق بعد از چند ثانیه میگوید : بله ؟ در را باز میکنم میروم داخل روی تخت دراز کشیده گوشی ام دست سرش را بلند میکند که با من روبه رو میشود . ادامه دارد ......🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است 🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۶۹ اخم هایش در هم میشود روی تخت مینشیند میگوید :باز که شما میشه بگین باز چیکار دارین ؟ سرم را پایین میگیرم که نم اشک را در چشمانم نبیند .وچیزی هم نمی گویم . انگار که کلافه است میگوید : واقعا نمیدانم چکار کنم .شما همجا هستین ،حتی در گالری ،عکس های گوشیم . سرم را بلند میکنم یک لحظه به چشم های دیگر نگاه میکنیم .علی سرش را به طرف سمت راست برمیگرداند وگوشی را برمیدارد میگوید : در مورد این عکس بهم بگو . عکس را نگاه میکنم همان عکسی که برای خرید حقله رفته بودیم ، در حال بستنی خوردن بودیم . با دست های یکدیگر یک قلب درست کرده بودیم . با دیدن عکس اشک هایم سرازیر میشوند با گریه میگویم:این عکس موقعی که برای خرید حلقه رفته بودیم .بعد از خرید گفتی بریم جایی بستنی بخوریم . درحال بستنی خوردن بودیم که گفتی بیت یک عکس یادگاری بگیریم . خودت این ایده را دادی یه یک قلب درست کنیم . علی پوفی میکشد میگوید:بسه . میخوام تنها باشم خواهشا برو . اشک هایم را پاک میکنم از اتاق بیرون میروم . ویدا مرا میبیند که از اتاق علی بیرون امدم به طرفم می آید میگوید :چرا گریه کردی؟چیزی گفت؟ من: نه چیزی نگفت ازم خواست در مورد یه عکس بگم منم از مرور خاطرات گریم گرفت . ویدا :اخ بمیرم برات . بعد به یه حالتی میگوید: تا حالا دیده بودی خواهر شوهر قربون صدقه عروسشون بره ؟ خنده ام میگیرد میگویم : از خداشم باشه خواهر شوهرم . ویدا هم میخندد میگوید:آفرین بخنذ ... ادامه دارد .....🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
دلم گریه میخواد 😭 از اون گریه ها که دلتو بلرزونه.. از اونها که عرش تو به لرزه بندازه .... اخه من عبد گناهکارت به کی رو بزنم که ببخشه منو ؟! که رهام نکنه ... که واقعا دوستم داشته باشه ‌.... خدایا ببخش منو .. حلالم کن https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ماجرای که سالها قبل از شهادتش امام زمان را ملاقات کرده بود 🔹دیدار خانواده این شهید با انقلاب و قرائت دستنوشته شهید برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یاد شهید اسماعیل خان زاده همیشه جاودان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👌اگر می‌خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آن‌ها از تو راضی باشند، هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آن‌ها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کرده‌ای. " از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) " https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃 ماجرای شال سبز مادر شهید محمد معماریان 🤔 🌹بشنویم از زبان مادر شهید 👆👌👆 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 وقتی خدا دلش بخواد ببخشه، جای گناه ثواب می‌نویسه! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
33.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️ برای چه کنم؟◾️ من نور بارون میشه🌙 با ذکری که شیرین تره از عسل✨ به جای تموم ها؛🌱 میگم العجل،العجل،العجل🍃 التماس‌دعا https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی یک تجربه‌گر مرگ موقت سردار سلیمانی را در آن دنیا میبیند و با او گفت‌وگو می‌کند ❣️ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶 نماز مهم دورکعتی شب قدر پیامبر صلی الله علیه و آله: هركس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند؛ در هر ركعت سوره‌ى فاتحة الكتاب( سوره حمد) را یک بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ» را هفت بار و وقتى نماز را به پايان برد، هفتاد بار استغفار كند، از جاى خود برنمى‌خيزد مگر اين‌كه خداوند، او و پدر و مادرش را مى‌آمرزد و فرشتگانى را مى‌گمارد تا سال آينده براى او اعمال نيك بنويسند و نيز فرشتگانى را به سوى بهشت‌ها گسيل مى‌دارد تا براى او درخت كاشته و قصر ساخته و جوى‌ها جارى كنند و پيش از آنكه از دنيا برود، اين‌ها را مى‌بيند عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه آله: مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ فَقَرَأَ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ مَرَّةً وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا فَرَغَ يَسْتَغْفِرُ سَبْعِينَ مَرَّةً فَمَا دَامَ لَا يَقُومُ مِنْ مَقَامِهِ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِأَبَوَيْهِ وَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَائِكَةً يَكْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ إِلَى سَنَةٍ أُخْرَى وَ... 📗 مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، جلد‏7، صفحه 455 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: اصول در قرآن ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ❌ قسمت(۷)- آخر | عزت و استقلال 🔻يقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ لا يَعْلَمُونَ «منافقون/۸» 🔸 مى‌گويند: «اگر (از اين سفر جنگى) به مدينه بازگرديم، عزيزترين افراد، ذليل‌ترين مردم را بيرون خواهد كرد»، در حالى كه عزّت و اقتدار مخصوص خدا و پيامبرش و مؤمنان است، ولى منافقان نمى‌دانند. 🌀پیام‌ها 1⃣ منافقان، در صدد براندازى حكومت اسلامى هستند. «لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» 2⃣ منافقان، خود را عزيز و پيامبر و مؤمنان را ذليل مى‌دانند. «لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» 3⃣ خداوند، پيروزى و عزّت مؤمنان را به شرط مؤمن ماندن تضمين كرده است. 4⃣ عزّت، در انحصار خدا، پيامبر و مؤمنان است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» 5⃣ به ياوه سرايى دشمن پاسخ دهيد و به كسانى‌كه خود را عزيزترين مردم و پيامبر را ذليل‌ترين مى‌پندارند بگوييد: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
6437191665.pdf
762.4K
🇮🇷🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 📝 🔻موضوع: امام علی علیه‌السلام پیشگام جهاد تبیین 🍃🌀🍃 ⛔️ /سخنرانان 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
341-sedayeenghelab_ir.mp3
7.05M
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎙 | 💢 موضوع: اعلام اسامی بدهکاران بانکی از گمنامی تا بدنامی 🎤 کارشناس برنامه: میثم مهرپور 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
◾️🍃 🍃 [• | •] ⭕️ اعمال شب قدر 🔸 شب قدر یکی از شب‌های با فضیلت و یکی از الطاف و موهبت‌های ویژه خداوند در ماه مبارک رمضان 🖇 نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
◾️🍃 🍃 [• | •] •| شکر لله که منم شیفته نام علی دل دیوانه من خاک کف گام علی •| بخدا نام علی منشعب از نام خداست حوض کوثر بِعَلی قطره ای از جام علی •| نور ربّ ازلی همچو خدایش ابدی زاده اورا به دَرِ خانه حق مام علی •| همه ی عالم هستی ز وجودش موجود آسمان جلوه ای ازآینه تام علی •| همه افلاک جهان گر که مطیعش گردند نبود جای تعجب که شوند رام علی •| باب علم نبوی جلوه ذات احدی که تواند که رسد بر لبه بام علی •| عارفان ریزه خور خوان ولیُّ اللَّهیَش عابدان در عجب از سجده ی مادام علی •| دل (برهان) که بود برسر کویش حیران روزیش کن که شود شیعه خوشنام علی ✍/ برهان باقری 🖇 نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─