فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیتنامهخـــوانی
حاج قاسم سلیمانی
با بیان حججاسلام عالی، اسلامیفر، طائب، پناهیان، بیآزار تهرانی و سرلک.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫خونی که تمام منطقه را به سمت ظهور، سالها به جلو پرتاب کرد!
🌀مردی که یک ملت بود
قدرت حاج قاسم⁉️
#وقایع_آخرالزمانی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ماجرای ترسیدن سروش از مناظره با علامه مصباح در برنامه زنده تلویزیونی
🔹حالا میشه فهمید چرا جریان لیبرال داخلی و اصلاحطلبان انقدر از این عالم بزرگوار کینه دارند؛ چون مبانی پوچشون رو زیر سوال برد
دختر شهید ابومهدی المهندس:
معتقدم ترامپ پدرم را شهید نکرد، او بهدست آمریکا شهید شد و حکومت آمریکا او را به شهادت رساند.
[شما بصیرت دارید که درک میکنید،اما درایران جریانی وجود دارد که نمیخواهد بفهمدمشکل ترامپ وبایدن نیست،بلکه این سیاستهای کلی آمریکاست که جنایتکارانه، جنگ طلبانه و استعماری است.]
#GlobalMartyr
#ابومهدی_المهندس
💢 پیام علامه حسنزاده آملی به تمام حاضران در فضای مجازی :
دستوالعمل ۱۲ بندی حضرت علامه حسنزاده آملی به تمام حاضران در دنیای مجازی را مطالعه فرمایید.
که در گروه دوستان نیز مورد توجه قرار میگیرد
🔹۱) حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید.
🔹۲) باطل را با ترک کردنش نابود کنید.
🔹۳) از تصاویر حرام و غیرشرعی پرهیز کنید.
🔹۴) از بحثهای بیهوده بپرهیزید.
🔹۵) از جوکهایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملتها و قومیتها را مسخره میکند، بپرهیزید.
🔹۶) مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث یا روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید.
🔹۷) بگذارید آن کلامی که میفرستید به نفع شما گواهی دهد نه علیهتان.
🔹۸) خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید.
🔹۹) هر متنی و پیامی که میفرستید به منزله تأیید و با امضای شما است. نگو که به من رسیده و کپی کردهام.
🔹۱۰) تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این فناوری بکار گیرید و از آن برای دعوت الیاللّه و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی بعنوان یک اصلاحگر به تمام معنا، و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید.
🔹۱۱) برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید، دین و حق بر هر چیز مقدم و شایستهتر هستند.
🔹۱۲) تصویر پروفایل شما و پیامهایتان معرف شخصیت شماست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️علت عصبانیت حسن روحانی از آیت الله مصباح چیست؟
🔻سخنان صریح عمار انقلاب درباره نوع تفکر و ارتباطات حسن روحانی
🔴 درباره مرحوم آیت الله مصباح یزدی
🔻آیت الله مصباح یزدی از جمله معدود روحانیون قبل از انقلاب اسلامی بودند که اندیشه و مسایل دنیای مدرن را جدی گرفتند و باز از معدود روحانیونی بودند که "پروژه فکری" خود را مواجهه اسلامی با این مسایل قرار دادند و تلاش کردند از موضع یک مسلمان باورمند با آنها رویارو شوند. دوره ۶ جلدی فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق، انسان شناسی اسلامی، معرفت شناسی، خداشناسی و الهیات و فلسفه سیاسی که به عنوان متون آموزشی از سوی شاگردان ایشان تالیف شده است، یکی از محصولات و رهاوردهای این مواجهه است که مسایل جدید در حقوق و اخلاق و سیاست از منظری اسلامی طرح و بررسی شده است و دیدگاه اسلامی در این حوزه ها تبیین شده است.
🔹 یکی دیگر از نقاط تمایز ایشان با دیگر دانشوران مسلمانِ روحانی و غیر روحانی، اسلامی اندیشی بدون "انفعال" و "التقاط"، با این مسایل جدید بود. آیت الله مصباح یزدی در این باره، سخت حساس و غیر قابل انعطاف بود و اهل سهل گیری و تسامح نبود. بسیاری از مجادلات ایشان با اصحاب فکر و نظر چه در پیش از انقلاب و چه پس از آن ماحصل این سخت گیری در مبانی فکری بود.
🔹 آیت الله مصباح یزدی بر عقاید و آرا خود استوار بود و از مخالفت ها و فضاسازی ها و فشار رسانه ای واهمه ای نداشت. در دو دهه گذشته تقریبا هیچ اهل فکری به اندازه او مورد مخالفت و حتی هجو و هو سازمان یافته و طراحی شده قرار نگرفت و البته او بر راه فکری خود مستدام ماند و این فشارها تاثیری بر جهت گیری فکری او نگذاشت.
🔹از دیگر ویژگی های ممتاز ایت الله مصباح یزدی، روحیه و رویکرد تشکیلاتی وی بود که ماحصل آن پاگرفتن موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و برگزاری دوره های متوالی طرح ولایت برای دانشگاهیان بود که اولا این امکان را فراهم میکرد که پروژه اسلامی اندیشی درباره مسایل جدید، خصلت جمعی بگیرد و ثانیا کادرسازی شود.
🔹آیت الله مصباح یزدی در ادوار حیات فکری خود، مخالفان سرسختی داشت که بسیاری از آنها دعوی سفت و سختی درباره آزادی داشتند اما بارها دعوت او را به گفتگو و مناظره فکری نپذیرفتند در حالیکه او علاوه بر حضور در گفتگوهای تلویزیونی اول انقلاب اسلامی، حاضر شد در دوره اصلاحات نیز با فردی در تراز پایین تر، چند دور درباره مسئله خشونت گفتگو کند که از تلویزیون نیز پخش شد.
🔹 با آرا و افکار و مشی سیاسی مرحوم آیت الله مصباح یزدی می توان معقولانه و واقع بینانه مخالفت کرد و نظرگاهی دیگر داشت، اما نمی توان این واقعیت را کتمان کرد که ایشان از مصادیق و نشانه های هستند که مشت ریاکارانه بسیاری از مدعیان آزادی و گفتگو را در دو دهه گذشته باز کردند و نشان دادند این مدعیان از آزادی به عنوان سلاحی علیه آزادی و از گفتگو حربه ای برای هموار کردن جاده مونولوگ گویی خود استفاده میکنند.
رحمت و رضوان الهی بر او باد.
✍ #پرویز_امینی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جزءخوانی
تحدیر (تند خوانی قرآن) جزء 7
قاری معتز آقایی
🍃حدود30 دقیقه باخدا
🍃💐🍃دور#یازدهم قرآن کریم
هدیه به #امام_حسین_علیه_السلام
و۷۲تن یارصدیق ایشان
ومادرمان #حضرت_زهراسلام_الله_علیها
، حضرت #فاطمه_معصومه_سلام_الله
مادرمکرمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت #نرجس_خاتون_سلام_الله_علیها
✅جهت سرنگونی استکبارجهانی
✅ازبین رفتن صهیونیسم
✅ نجات قدس ازبحرتانهر
✅وظهورمنجی عالم بشریت
#محرم
#ماه_حسین
#ماه_پیروزی_حق_بر_باطل
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی_عظم_البلا
نماهنگ جدید ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 علی فانی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آتش به اختیار:
# استادعالی
🌴سبک زندگی حضرت زهرا
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
.......... به نام خدا............
خوشا به حال انان که زیبا اما مظلومانه در این دنیا زیستند وخیلی زیباتر ومظلومانه تر از,این سرای,فانی پرکشیدند ودر جوار رحمت حق مأوا گزیدند....
تقدیم به تمامی,شهدای حرم,علی الخصوص شهیدان لشکر فاطمییون,که در پاسداری از حریم اهل بیت ع گوی سبقت را از دیگران ربودند وعاشقانه رفتند,رفتند تا ما با ارامش بمانیم .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
رمان مذهبی و بسیار زیبای #یوزارسیف با موضوع شهدای مدافع حرم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هرگونه نظر ، انتقاد و پیشنهادی رو می تونین به آیدی من و یا آیدی خانم فنودی انتقال بدین
آیدی من :
@bashohadatakarbala
آیدی خانم فنودی :
@fanoodi
یوزارسیف قسمت۳۶:
انگار همه خواب بودن,یا شایدم درفکر وخیال اینده دست وپا میزدند وخودشان را به خواب زده بودند ,درهرحال خیلی راحت,ابی به سروصورتم زدم ویه لیوان اب خنک بالا زدم وامدم تا ادامه ی نامه را بخوانم :وناگاه با صدای رگباری شدید واه وناله های مظلومینی که در اطرافم در خون خود میغلتیدند سرم را بالا اوردم وبا پاشیده شدن خون خدیجه خانم برصورتم,اشکم جاری ودوباره به پناهگاه خودم فرو رفتم...دلم میخواست من هم میمردم وشاید مرده بودم ونمیدانستم ,افرادی که حمله کرده بودند,وقتی مطمین شدند هیچ کس زنده نمانده است قصد ترک اتوبوس را داشتند که یکی از انها با لهجه ای غلیظ گفت:محمد عمر ...پایین بیا ,این رافضیها الان در ورودی جهنم صف کشیدند,بیا بیرون,بقیه ی مجاهدان منتظرند تا ما اینجا را ترک کنیم وبا یک شلیک رگباری به باک اتوبوس,همه شان را به هوا بفرستیم ویک اتش بازی حسابی راه بیاندازیم وابوعمر قهقه ای شیطانی سرداد ودرجوابش گفت:بصیر ...هی بصیر...اگر اتوبوس را هوا بفرستیم بوی کبابی که از جزغاله شدن این رافضیها بلند میشود ,اشتهای من را تحریک میکند ومیدانی وقتی هوس کنم چیزی بخورم باید بخورم وچون دراین بیابان هیچ گوشت حیوانی گیرنمیاید که به دندان بکشم مجبورم تو را کباب کنم وبه نیش بکشم وبااین حرف محمدعمر ,هردو زدند زیر خنده,انگار اینان که جلویشان به کام مرگ فرو رفته اند,انسان نیستند همه از یک مشت مورچه هم در پیش چشم اینان کمترند وکمترین عذاب وجدانی از این کشتار فجیع ,نداشتند...
باشنیدن حرفهای ان دو سلفی خیالم راحت شد که تا دقایقی دیگر من هم به خواهرم زهرا...زهرایی که مظلومانه امروز پر کشید,به او میپیوندم واز عذاب ورنج این دنیا خلاص میشوم...
با پایین رفتن ان چند مهاجم خونخوار چشمانم را بستم ودرعالم بچگی مدام امام حسین ع را صدا میزدم تا شاید با اوردن این نام مقدس ,درد کشته شدن ومرگم اسان تر شود...اخر پدرم همیشه توصیه میکرد هرجا کارتان گیر کرد دست به دامان ابا عبدالله بزنید که خود چاره هر مشکل است ومن دراین سن کم,این لحظات رقص مرگ را مشکل ترین مشکل دنیا میدانستم ومدام نام مبارک ارباب را تکرار میکردم ,که ناگهان....
ادامه دارد...
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
یوزارسیف قسمت۳۷:
که ناگهان صدای اهسته نا مفهوم اقا رضا من را از عالم خودم بیرون اورد:یوسف,یوسف زنده ای؟تیرنخوردی ؟؟اگر زنده ای حرفی بزن پسرک....
به ارامی اما با بغض جواب دادم :بله...زنده ام اما جام خیلی تنگه نمیتونم تکان بخورم.
اقارضا اهسته خدیجه خانم بیچاره را تکانی داد,که جسم بی جان خدیجه خانم به یک طرف خم شد وبی اختیار سرش به صندلی جلویی گرفت وبه همان حالت ماند,ارام از زیر بدن خمیده ,خدیجه خانم ,خودم را به طرف اقا رضا کشیدم,اقا رضا با فرزی اما به ارامی ,جسم نحیف مرا به سمت خودش کشید وسر همسرش را صاف کرد وبرای اخرین بار به چشمان خیره واما بی جان او که هزارن هزار حرف از مظلومیتش داشت,نگاه کرد ودرحالیکه بغضش میشکست واشکش جاری شده بود,اخرین وداع را با همسر وفرزند بیگناه وشهیدش انداخت وبه من اشاره کرد که به صورت خمیده وسینه خیز به سمت در برویم,وضع خیلی اسفناکی بود خصوصا وقتی که مجبور بودیم برای رسیدن به دراتوبوس از روی جسدهای همسفرانمان بگذریم که تا ساعتی قبل زنده بودند وبه امید رسیدن به ایران ارزوها در دل داشتند.
به سرعت وبا کمترین صدایی خودمان را به در رساندیم واقا رضا مرا زیر بغلش زد وبا یک حرکت ,خمیده در تاریکی خود را به بیرون پرتاب کرد وپرتاب شدن ما همزمان شد با رگباری شدیداز تیروترکش که به سمت اتوبوس به باریدن گرفت ,اقا رضا به سرعت و با تمام توانی که در بدن داشت درتاریکی بیابان ,از اتوبوس فاصله گرفت وبه سمتی میرفت که خلاف جهت تکفیریها بود ودر کمتر از دقیقه ای اتوبوس با تمام شهدای درونش وشاید برخی از,انها زخمی بودند وهنوز جانی در بدن داشتند,در شعله ای سهمگین سوخت وما که در پناه تپه ای کوچک وشنی پنهان شده بودیم ,درشعله های اتشی که اطراف را روشن کرده بود ,کمی دورتر از اتوبوس,دسته ای از تکفیریها را دیدیدم که با هر شعله ای از اتش که گر میگرفت ,قهقه ی مستانه شان بلند وبلند تر میشد...
ادمیانی که در حقیقت ادم نبودند وشیاطینی بودند که در جلد انسان حلول نموده بودند....
ادامه دارد...
📝نویسنده...ط,حسینی
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
یوزارسیف قسمت ۳۸:
سلفیها که از اتش هنرنمایی شیطانیشان سرمست شدند ,سوار بر ماشینهایشان به سمتی حرکت کردند وبا رفتن انها من واقا رضا از پناهگاهمان خارج شدیم وبا پای پیاده,درتاریکی شب ,با دلی داغدار عزیزانی که مظلومانه به دست تکفیریها کشته شده بودند,طی مسیر کردیم,گاهی اشک راه دیدگانمان را میگرفت ودنیای تاریکمان را تاریک تر میکرد وگاهی نفسمان به تنگ میامد وساعتی استراحت میکردیم,اقا رضا دست راستش تیر خورده بود اما خیلی عمیق نبود وبا شالی که بر کمرش,بسته بود ,دستش را باند پیچی کرد,ان شب انقدر رفتیم تا از دور کور سو نور ابادی در چشممان امد,اقا رضا مرا زیر بغل زد تا زودتر طی مسیر کنیم ودر پناه دیواری مخروبه ,چشمانمان گرم شد...
من درست به خاطر ندارم اما اقا رضا میگفت بالاخره پس از گذشتن سه روز,از ان حادثه با هر بدبختی که بود خود را به مرز,رساندیم,مادرم اوراق هویت من را درجیب لباس زیرینم پنهان کرده بود ,بعداز طی مراحل قانونی از مرز گذشتیم و وارد کشور ایران شدیم.
با ماشینهای باری که در مرز,بودند به زاهدان امدیم وچون پول وپله ای در بساطمان نبود ,اقا رضا تصمیم گرفت مدتی در زاهدان مشغول کار شود تا بتواند سرمایه ای به اندازه ی رسیدن به مشهد فراهم کند بااینکه زخم دستش خوب نشده بود وزخم دلش هنوز التیام نیافته بود ,کار میکرد وکارمیکرد وهرکاری انجام میداد.
یک ماه در زاهدان ماندیم وبه هر کاری روی اوردیم ودقیقا روز سی ویکم ورودمان به ایران ,همزمان شد به رسیدن به دیار غریب الغربا,امام رضا ع... دل در دلم نبود در عالم کودکی خیال میکردم تا به شهر مشهد وارد شوم,گنبد وبارگاه اقا امام رضا ع را درجلوی خود میبینم ,اما وقتی که در گاراژ از ماشین پیاده شدیم جز جمعیت زوار ودود ودم ماشین ودستفروشهای اطراف جدولها چیزی که مرا به بارگاه امام راهنمایی کند دیده نمیشد,پرسان پرسان با فارسی دری راه حرم امام را پیاده طی میکردیم که بالاخره بعد از ساعتی پیاده روی گنبد طلایی اقا امام رضا ع شروع به درخشیدن در پیش چشممان کرد وانگار داشت به سمت ما چشمک میزد...
ادامه دارد....
📝 نویسنده ....ط,حسینی
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
یوزارسیف قسمت ۳۹:
چشمم که به گنبد امام رضا ع افتاد ناخوداگاه عقده ی چندین وچند روزه ام ترکید وبغض فروخورده ام جان گرفت وبی صدا اشک میریختم اما چون کودک بودم وخجول یک دستم به دست اقا رضا بود با استین دست دیگرم اشکهایم را پاک میکردم تا مبادا اقا رضا متوجه گریه ام شود,نگاهم را به صورت اقا رضا دوختم ووقتی چشمهای خیسش را دیدم ,کمی از شرمم شکست,هرچه که نزدیک تر به صحن وسرا میشدیم ,دل در دلم بی قرار تر میشد,بااینکه بچه بودم اما عشق امام در وجودم انگار سالهای,سال از سن من بزرگتر بود.
خودمان را به حرم رساندیم وقتی ضریح مبارک جلوی چشممان امد ,دلگویه هایم شروع شد...اقاجان ما هم مثل شما در این دیار غریبیم,اقا جان درد غربت بد دردیست ودرد مظلومیت در وطن از ان هم بدتر است...اقاجان توکه ضامن اهو شدی,ضامن ما هم بشو تا در دیاری غریب,رهسپار اینده ای غریب تر شویم...
بعداز زیارت ونماز ودعا ,حال کمی سبکبال تر شده بودیم وبا احساس قدرتی بیشتر باید به دنبال زندگی جدیدی میشدیم,اقا رضا پرسان پرسان نشانی مسافرخانه ای را که پدرم گفته بود پیدا کرد ودم دمهای غروب خودمان را جلوی مسافرخانه ی شیخ طبرسی در عمق یک بازارچه ای,شلوغ یافتیم...
ادامه دارد...
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
یوزارسیف قسمت۴۰:
با اقا رضا وارد مسافرخانه شدیم ,مکان خیلی شلوغی بود اما اغلب مسافرینش از افاغنه بودند,اقا رضا به اتاق مدیر مسافرخانه رفت ودرحالیکه جویای اتاق خالی میشد از پدرم که اینجا هم معروف به اخوندعلی سبحانی بود خبر میگرفت ومتاسفانه ایشان با اینکه پدرم را به خوبی میشناخت اما از او بی خبر بود,انگار پدرم هم هنوز موفق به امدن به ایران نشده بود.
به سمت اتاقی که اقارسول به ما داده بود راه افتادیم,کلید قفل اویز را به ان انداختیم که ناگهان از روبه رو مردی با لهجه ی افغانی صدا زد,رضا سبحانی؟؟خودتی مرد؟ودر,بین بهت وحیرت من اقا رضا وحیدر که حالا میفهمیدم علاوه بر همولایتی بودن قوم وخویش هم هستیم,یکدیگردر اغوش گرفتند....
دراتاق راباز کردیم وحیدر هم همراه ما داخل شد.اتاق ما اتاق کوچک وتقریبا ده متری بود که.با فرشی نخ نما پوشیده شده بود وگوشه اش دودست رختخواب کثیف ورنگ ورو رفته روی هم تلنبارشده بود,از خستگی نای ایستادن نداشتم وبه محض ورود به اتاق,به توصیه ی حیدر که میخواست سر درد دل وسفر را با اقارضا باز کند, دراز کشیدم ودیگر هیچ از اطرافم نفهمیدم ودرخوابی عمیق فرو رفتم..
ادامه دارد...
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#تلنگرانہ🌱
#شهیدانہ ✨🕊
✍این روزها ...
👌ســـــعے ڪن
مـــــدافع قـــــ❤️ـــــلبت باشے
ازنـــــفوذ شـــــیطان🐲که باچه کسی چت
می کنی مطمئنی نامحرم نیست
☘شاید سخت تر از مدافع حـــــرم بودن مدافع قــــــلب شدن باشد
♥️" الْقَـــــلْبُ حـــــَرَمُ اللَّه "ِ
قـــــلب،حرم خـــــ❣ـــــداوند متعال است
🍂پس درحـــــرم او
غیر او را ســـــاڪن نڪن‼️
الا بذڪر الله تطمئن القـــــلوب
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2