eitaa logo
این عمار
3.2هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.2هزار ویدیو
638 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃👌🌸امروزمیهمان عزیز مشهد هرچندامین، بسته دنیا نیم اما دلبسته یاران خراسانی خیشم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ همتی: در این دو سه روز تذکر داده‌اند و می‌گویند چرا گفتی پیامک حجاب نفرستند. باید قانون تصویب کنیم و اینها را ممنوع کنیم. نحوه کار گشت ارشاد باید ممنوع شود. زاکانی: در حالی صبحت از نشاط می‌کنند که نشاط برای وقتی است که جیب پدر پر باشد جیب پدران را خالی کرده و آنها صورت شان را با سیلی سرخ می‌کنند. یا این که درباره پیامک صحبت می‌کنند بدترین پیامک‌ها مربوط به اقساط معوق بانک و نبود موجودی در حساب است. پدر مردم را در آوردید چرا به درد مردم نمی‌رسید.
‌ رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: «روحانی و همتی اختلاف نداشتند. کسی که می‌خواهد رای بیاورد متوسل به هر چیزی می‌شود. اگراختلاف داشت که این قدر در مسئولیت خود نمی‌ماند. حتی وقتی هم که آقای همتی کاندیدا شد، می‌خواست مرخصی بگیرد که اگر رای نیاورد سرکارش برگردد. معمولا در دنیا اینگونه است که رؤسای بانک مرکزی کم حرف می‌زنند، کم مصاحبه می‌کنند اما سنجیده سخن می‌گویند.». ‌ عبدالناصر همتی در جریان مناظره تلویزیونی خود با دیگر کاندیداها، با بیان اینکه با رئیس جمهور در حوزه اقتصادی اختلاف داشته و روحانی را اقتصاددان نمی‌داند، گفته بود که به دلیل همین اختلاف نظر با رئیس‌جمهور از مسئولیتش عزل شده است. ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ مهرعلیزاده: ما نباید به دخترخانومی که یک‌ذره از موهایش بیرون است، پیامک وحشت بدهیم. نباید به ۴ پسری که رفته‌اند در پارک آب‌بازی کرده‌اند گیر بدهیم. جلیلی: بارها درباره بانوان صحبت شده اما نتیجه‌اش تقریبا هیچ بوده است. اینکه دلسوزی می‌کنیم چرا پیامک حجاب برای زنان رفته، در همین زمان هزاران خانم بودند که مشکلات معیشتی داشتند. ‌
31.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیست و هفتمین قسمت طنز لیچار با موضوع مناظره اول 😂 خیلی عالی حتما ببینید🙃
حمایت های از در این سالها آقای همتی شب انتخابات از بانک مرکزی بیرون اومده و میگه من فقط شهروند ساده هستم و روحانی من رو قبول نداشته اگر قبول داشت که عزلم نمیکرد اونم چی شب انتخابات😂 مام آره . . ۱۴۰۰ . @raefipourfans
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قیام مردم خوزستان در حمايت از آیت الله 1400/3/19 🔸 هر نفر یک ستاد | رسانه باشید 🔸 و.. 🍃👌🌸امروزمیهمان عزیز مشهد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
* و به 🆘🔻 هشدار و این خطر مهم را حتما تا . ❌ برنامه ریزی برای تخریب سنگین دکتر رئیسی به این روزهای روحانی و لاریجانی و احمدی نژاد نگاه نکنید. به هوچی گری های چیپ و بداخلاقی های انتخاباتی همتی و مهرعلیزاده نیز توجه نکنید. اصل و اساس تخریب دکتر رئیسی را برای روز آخر گذاشته اند. ستاد بظاهر تعطیل لاریجانی و جهانگیری که گعده های عملیات روانی و ج.آ.ج در آن فعالیت می کند با کمک چند زباله گرد مجازی، ۲۵ محور تخریبی را احصاء نموده و در حال پخت و پز می باشند. گعده عملیات روانی علیه رئیسی که جلسات آنها در سه نقطه شهر تهران برگزار می شود شامل: ۱. منزل عبدالله نوری در خیابان اندرزگو ۲. منزل خاتمی در جماران ۳. دفتر علی ربیعی در خیابان خورشید. افراد فعال در گعده عبدالله نوری: ۱. تاجزاده ۲. موسوی لاری ۳. عرب سرخی ۴. شیخ الشریعه ۵. عماد باقی ۶. قوچانی ۷. منتظری ۸. کرباسچی افراد فعال در گعده خاتمی: ۱. سعید حجاریان ۲. محمدرضا تاجیک ۳. هادی خانیکی ۴. مجید انصاری ۵. قدرت الله علیخانی ۶. سیدرضا صالحی امیری ۷. علی یونسی ۸. محمد علی ابطحی ۹. مرتضی حاجی افراد فعال در گعده خیابان خورشید: ۱. علی ربیعی ۲. حسام الدین آشنا ۳. ابراهیم حاجیانی ۴. محمد فاضلی ۵. رنانی ۶. میرموسوی ۷. کریمی مله برنامه فرایندی عملیاتی: ۱. طرح مسائل در گعده عبدالله نوری و خاتمی ۲. ارائه مسائل به گعده خورشید ۳. دسته بندی و مستندیابی یا مستندسازی ۴. اجتماعی سازی و جامعه پذیری محورهای تخریبی ۵. ارائه محورها از گعده خورشید به دو گعده فوق الذکر به منظور تایید و نظر ۶. ابلاغ محورهای ۲۵ گانه به ستادهای عملیاتی تخریب در داخل و خارج از کشور ۷. طبقه بندی و اولویت بندی به منظور انتشار ۸. طراحی پیوست طرح عملیات روانی و کاراکترسازی برای همتی و مهرعلیزاده ۹‌. تقسیم کار و تعریف نقش برای دو کاندیدای حاضر و ستادهای انتخاباتی و نگارش سناریو و تولید محتوا برای دو ستاد حاضر ۱۰. رویکرد بمباران محورهای تخریبی برای ۴۸ ساعت مانده به انتخابات تا حدی که فرصت برای پاسخگویی و روشنگری وجود نداشته باشد. ۱۱. تعریف نقش و نگارش متن مصاحبه برای دو نفر از مسئولان حاضر در پست های خاص و حساس برای مصاحبه‌های هدفمند در روز انتخابات. بعدا که !! را تا می توانید هوشیار کنید
رمانی از عاشقانه های شهدا این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷رمان محتوایی ناب😍👌 🌷 🌷 قسمت استادشمس شروع به تدریس کرد. وسط کلاس گفت: _تو این صفر و یک های برنامه نویسی عشق معنایی نداره،👈مثل زندگی این بچه مذهبی ها. بعد نگاهی به امین و بعد به من کرد.. و به تدریسش ادامه داد. کلا استادشمس اینجوریه.یه دفعه، ، یه حرفی میگه.منتظر حرفی از 🌷امین🌷 بودم.ولی امین ساکت بود. آخرکلاس استاد گفت: _سؤالی نیست؟ وقتی دیدم امین ساکته و بچه ها هم سؤالی ندارن،گفتم: _من سؤال دارم.🙂☝️ استادشمس که انگار منتظر بود گفت: _بپرس.😏 -گفتین عشق تو زندگی مذهبی ها معنایی نداره؟ باپوزخند گفت: _بله،گفتم.😏 -معنی حرفتون این بود که عشق توی مذهب جایی نداره؟🙂 یه کمی فکر کرد و گفت: _نمیدونم عشق تو مذهب معنا داره یا نه.ولی تو زندگی بچه مذهبی ها که معنی نداره.😏 _ توی جایگاه ویژه ای داره. همه ی نگاهها برگشت سمت من،جز امین. گفتم: _عشق یعنی اینکه کسی تو زندگیت باشه که بدون اون نتونی زندگی کنی.زندگی منظورم نفس کشیدن،غذا خوردن و کار کردن نیست. مثل که اگه نباشه،اسکناس زندگی ارزشی نداره. اسکناس درسته ولی نداره..عاشق هرکاری میکنه تا به چشم معشوقش بیاد..هرکاری که معشوقش بگه انجام میده تا معشوقش ازش راضی باشه..عشق همون چیزیه که باعث میشه عاشق شبیه معشوقش بشه. استادشمس گفت: تو تا حالا عاشق شدی؟😕 -من هم عاشق شدم...🙂منم سعی میکنم هرکاری معشوقم بهم میگه انجام بدم...من اونقدر عاشقم که دوست دارم همه حتی از هم بفهمن معشوقم کیه...خوشم میاد هرکسی منو میبینه میفته.. بلند شدم،رفتم جلوی وایتبرد ایستادم و با تمام وجود گفتم: _من عاشق ✨مهربان ترین موجود عالم✨ هستم و به عشقم افتخار میکنم،با تمام وجودم.حتی دوست دارم همه تون بدونید که من عاشق کی هستم. با ماژیک روی وایتبرد پررنگ و درشت و خوش خط نوشتم *خدا*❤️✋ برگشتم سمت بچه ها و گفتم: _آدمی که مهربان ترین نباشه عاشق هیچکس دیگه ای هم باشه.😊👌 وسایلمو برداشتم،رفتم جلوی در... برگشتم سمت استادشمس و بهش گفتم: _کسیکه عاشق باشه کاری میکنه که معشوقش ازش باشه.شما تمام روزهایی که من میومدم کلاستون منو مسخره میکردید،چون میخواستم طوری باشم که معشوقم ازم راضی باشه.منم هرجایی باهاتون بحث کردم یا جایی سکوت کردم فقط و فقط بخاطر بوده. رفتم توی حیاط.... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷رمان محتوایی ناب😍👌 🌷 🌷 قسمت رفتم توی حیاط.... ریه ها مو پر از هوای معشوقم کردم.😌حالا که عشقمو جار زده بودم حال خوشی داشتم.😇😍 بازهم کلاس داشتم... ولی روی نیمکت نشستم و بالبخند 😊✨ذکر میگفتم. موقع اذان ظهر🌇✨ رفتم مسجد دانشگاه.وضو داشتم،سعی میکردم باشم. تو حال و هوای خودم بودم و کاری به اطرافیانم نداشتم. عصر هم کلاس داشتم. تا عصر توی مسجد بودم.حالم تقریبا عادی شده بود.کلاس عصرم رو رفتم. ولی از نگاه 👀👀👀👀دانشجوهای کلاس و حیاط و راهرو معلوم بود خبرها زود میپیچه. مذهبی ترها لبخند میزدن،.. ☺️ بعضیها سؤالی نگاهم میکردن،😟بعضیها با تأسف و تمسخر سر تکان میدادن.😑 هرجور بود کلاسم تموم شد و رفتم خونه.مامان تا چشمش به من افتاد گفت: _هیچ معلوم هست کجایی؟😐 -سلام.آره،دانشگاه بودم دیگه.😕 -علیک سلام.چرا گوشیتو جواب نمیدی؟ -سایلنته.یادم رفت از سکوت درش بیارم.حالا چیشده مگه؟!🙁 -مگه تو با محمد قرار نداشتی؟😐 -آخ،تازه یادم افتاد.😅 -چند بار زنگ زده بهت،جواب ندادی،زنگش بزن.😕 گوشیمو از کیفم درآوردم... سیزده تا تماس بی پاسخ.😳پنج تاپیام. 😯اوه..چه خبره.... پنج تماس ازمحمد،😅سه تماس از خانم رسولی،😆سه تماس از حانیه،🙈دو تماس از یه شماره ناشناس.🤔دو پیام از محمد.😄 پیامهاشو بازمیکنم: 📲کجایی خواهرمن؟جواب بده.جوون مردم منتظره. 📲با سهیل قرار گذاشتم برای امشب،خوبه؟ سه پیام از حانیه و خانم رسولی: 📲دانشگاه رو ترکوندی. 📲کجایی؟ 📲خبری ازت نیست؟ دو پیام از شماره های ناشناس.یکیش نوشته بود: 📲سلام سهیل هستم.روی کمک شما حساب کرده بودم.آقا محمد میگه قرار امشب کنسله.میشه قرارو بهم نزنید لطفا؟ یکی دیگه ش نوشته بود: 📲سلام خانم روشن.🌷رضاپور 🌷هستم. متأسفم که مجبور شدم سکوت کنم و شما صحبت کنید.دلیل قانع کننده ای داشتم.حتما خواست خدا بوده،چون جواب شما مثل همیشه عالی بود.موفق باشید.. شماره ی محمد رو گرفتم. -چه عجب!خانوم!افتخار دادید تماس گرفتید،سعادت نصیب ماشد که صداتون رو بشنویم.😁 -خب حالا...سلام😅 -علیک سلام.معلوم هست کجایی؟😐 -بهت گفتم که تا عصر کلاس دارم.توی کلاس گوشیم رو سایلنته آقا.😌 -ولی قرار بود منتظر خبر من باشی.اینجوری؟😑 -قرار کنسل شد؟😕 -همین الان با سهیل صحبت کردم،گفت هنوز هم دیر نشده.تو چی میگی؟🤔 -الان کجایی؟ تا بیای دنبالم دیر نمیشه؟😟 -اگه زود آماده بشی نه.جلوی در خونه هستیم.😊 -خونه ی ما؟! اینجا؟!😳 -بعله.بامریم و ضحی.سریع آماده شو.😁 سوار ماشین محمد شدم... -کجا قرار گذاشتین؟😃 -دربند خوبه؟😁 بالبخند گفتم:... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
✨هــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷رمان محتوایی ناب😍👌 🌷 🌷 قسمت بالبخند گفتم:☺️ _اونجا الان سرده.کاش میگفتی پالتو بردارم.😝 -خجالت بکش... 😠😁سهیل پیشنهاد داد بریم یه پارک خانوادگی.🌳⛲️ما هم بخاطر تو به زحمت افتادیم و شام 🌮🌯و زیرانداز و خلاصه وسایل پیک نیک آوردیم.😍😁 به مریم گفتم: _ای بابا!شرمنده کردین زن داداش.😅 مریم گفت: _خواهرشوهری دیگه.چکارکنم.گردنمون از مو باریکتره.😄 پارک پر از درخت بود.... سکوهایی برای نشستن خانواده ها درست کرده بودن. یه جایی هم تاب و سرسره برای بچه ها👦🏻👧🏻 گذاشته بودن.روشنایی خوبی داشت. سهیل قبل از ما رسیده بود... روی یکی از سکوهای نزدیک تاب و سرسره نشسته بود.بعداز سلام و احوالپرسی محمد و سهیل وسایل رو از ماشین آوردن و مشغول پهن کردن زیرانداز شدن. ضحی👧🏻😍 تا تاب و سرسره رو دید بدو رفت سمت بچه ها. من و مریم هم دنبالش رفتیم. وقتی محمد و سهیل زیرانداز هارو پهن کردن و همه ی وسایل رو آوردن ما رو صدا کردن که بریم شام بخوریم.محمد و مریم مشغول راضی کردن ضحی بودن که اول بیاد شام بخوره بعد بره بازی کنه. سهیل از فرصت استفاده کرد و اومد نزدیک من و گفت: _ممنونم که اومدید.وقتی جواب تماس هامو ندادید نا امیدشده بودم.😊 -عذرخواهی میکنم.متوجه تماس ها و پیامتون نشده بودم. -بله.آقا محمد گفت. مؤدب تر شده بود.😟 مثل سابق نگاه و از ضمیر استفاده میکرد. صحبت میکرد... راضی کردن ضحی داشت طول میکشید و سهیل هم خوب از فرصت استفاده میکرد.انگار ضحی و سهیل باهم هماهنگ کرده بودن. سهیل گفت: _نمیدونم آقامحمد درمورد من چی گفته بهتون. گرچه واقعا دلم میخواست جوابتون به خواستگاری من مثبت باشه اما من به نظرتون میذارم.👌فقط سؤالایی برام پیش اومده که....البته آقامحمد به چندتاشون جواب داد و بعضی از سؤالامو هم از اینترنت💻 و کتابها📚 گرفتم، اما رو هم میخوام بدونم. تا اون موقع با فاصله کنارم ایستاده بود.. ولی بحث که به اینجا رسید اومد رو به روی من ایستاد... من تمام مدت . بالاخره محمد اومد،تنها.گفت: _ضحی راضی نمیشه بیاد.شام ضحی رو میبرم اونجا خانومم بهش بده.😊🌮 بعد توی یه ظرف کوکو و الویه گذاشت و با یه کم نون رفت سمت مریم و ضحی. چند قدم رفت و برگشت سمت من و گفت: _سفره رو آماده کن،الان میام. دوباره رفت... رفتم سمت وسایل و سفره رو آماده کردم. سهیل هم کمک میکرد ولی... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍️ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 یه آیه تو قرآن هست که ویژه الان بارِ مسولیتش ، مستقیم رو دوش خودته ، رودوشِ شمایِ نوجوونِ دهه هشتادی ... حواست هست؟😉🖐 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
ڪسایی ڪه علم ندارن مثل:⇩↻ شما بگو😁 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
خدارحمت کندآقای شکینی را:انتخابات راتشبیه میکرد به کربلا ومیفرمود: ...... ✌️🏼 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2