eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
23.3هزار ویدیو
652 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📣 (از خطبه های شگفت آور امام عليه السّلام كه به آن خطبه «غرّا» گويند ) 1⃣ شناخت صفات الهی ♦️ستايش خداوندی را سزاست که به قدرت والا و برتر و با عطا و بخشش نعمت ها به پديده ها نزديک است. اوست بخشنده تمام نعمت ها و دفع کننده تمام بلاها و گرفتاری ها. او را می ستايم در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگيرش. به او ايمان می آورم چون مبدأ هستی و آغازکننده خلقت آشکار است. از او هدايت می طلبم چون راهنمای نزديک است و از او ياری می طلبم که توانا و پيروز است و به او توکّل می کنم چون تنها ياور و کفايت کننده است. و گواهی می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاده تا فرمان هايش را اجرا کند و بر مردم حجّت را تمام کرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند. 2⃣ سفارش به پرهيزكاری ♦️سفارش می کنم شما بندگان خدا را به تقوای الهی، که برای بيداری شما مَثَل های پندآموز آورده و سرآمد زندگانی شما را معيّن فرمود و لباس های رنگارنگ بر شما پوشانده و زندگی پروسعت به شما بخشيده و با حسابگری دقيق خود بر شما مسلّط است. در برابر کارهای نيکو به شما پاداش می دهد و با نعمت های گسترده و بخشش های بی حساب، شما را گرامی داشته است و با اعزام پيامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را برحذر داشته است. تعداد شما را می داند و چند روزی جهت آزمايش و عبرت برای شما مقرّر داشته که در اين دنيا آزمايش می گرديد و در برابر اعمال خود محاسبه می شويد. 3⃣ دنيا شناسی ♦️آب دنيای حرام همواره تيره و گل آلود است. منظره ای دل فريب و سرانجامی خطرناک دارد. فريبنده و زيباست اما دوامی ندارد. نوری است در حال غروب کردن، سايه ای است نابودشدنی، ستونی است در حال خراب شدن. آن هنگام که نفرت دارندگان، به آن دل بستند و بيگانگان به آن اطمينان کردند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمين می کوبد و با دام های خود آنها را گرفتار می کند و تيرهای خود را سوی آنان پرتاب می نمايد. طناب مرگ به گردن انسان می افکند، به سوی گور تنگ و جايگاه وحشتناک می کشاند تا در قبر، محل زندگی خويش بهشت يا دوزخ را بنگرد و پاداش اعمال خود را مشاهده کند و همچنان آيندگان به دنبال رفتگان خود گام می نهند. نه مرگ از نابودی انسان دست می کشد و نه مردم از گناه فاصله می گيرند. که تا پايان زندگی و سرمنزل فنا و نيستی آزادانه به پيش می تازند. 📜 ، ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📣 خطبه غرّا 7⃣ راههای پند پذيری (راههای شناخت) ♦️خدا گوش هايی برای پند گرفتن از شنيدنی ها و چشم هايی برای کنار زدن تاريکی ها، به شما بخشيده است و هر عضوی از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکيب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند. با بدن هايی که منافع خود را تأمين می کنند و قلب هايی که روزی را به سراسر بدن با فشار می رسانند و از نعمت های شکوهمند خدا برخوردارند و در برابر نعمت ها شکر گزارند و از سلامت خدادادی بهره مندند. مدّت زندگیِ هر يک از شماها را مقدّر فرمود و از شما پوشيده داشت و از آثار گذشتگان عبرت های پندآموز برای شما ذخيره کرد. لذّت هايی که از دنيا چشيدند و خوشی ها و زندگی راحتی که پيش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گريبان آنها را گرفت و ميان آنها و آرزوهايشان جدايی افکند. آنها که در روز سلامت چيزی برای خود ذخيره نکردند و در روزگاران خوشِ زندگی عبرت نگرفتند. آيا خوشی های جوانی را جز ناتوانی پيری در انتظاراست؟ و آيا سلامت و تندرستی را جز حوادث بلا و بيماری در راه است؟ و آيا آنان که زنده اند جز فنا و نيستی را انتظار دارند؟ با اينکه هنگام جدايی و تپش دل ها نزديک است که سوزش درد را چشيده و شربت غصّه را نوشيده و فرياد ياری خواستن برداشته و از فرزندان و خويشاوندان خود در خواست کمک کرده است. آيا خويشاوندان می توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آيا گريه و زاریِ آنها نفعی برای او دارد؟ 📜 ، ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(12).mp3
13.49M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس 🔷 سهم روز صد و شصت و هفتم : خطبه ۸۳ قسمت ۱ تا ۷
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📣 خطبه غرّا (از خطبه هاي شگفت آور امام عليه السّلام كه به آن خطبه «غرّا» گويند ) 4⃣ وصف رستاخيز ♦️تا آنجا که امور زندگانی پياپی بگذرد و روزگاران سپری شود و رستاخيز برپا گردد، در آن زمان انسانها را از شکاف گورها و لانه های پرندگان و خانه درندگان و ميدانهای جنگ بيرون می آورد که با شتاب به سوی فرمان پروردگار و وعده گاهش می روند و به صورت دسته هايی خاموش و صف های آرام و ايستاده حاضر می شوند. چشم بيننده خدا آنها را می نگرد و صدای فرشتگان به گوش آنها می رسد. لباس نياز و فروتنی پوشيده، درهای حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است. دل ها آرام، صداها آهسته عرق از گونه ها چنان جاری است که امکان حرف زدن نمی باشد. اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته بانگی رعدآسا و گوش خراش همه را لرزانده به سوی پيشگاه عدالت برای دريافت کيفر و پاداش می کشاند. 5⃣ وصف احوال بندگان خدا ♦️بندگانی که با دست قدرتمند خدا آفريده شدند و بی اراده خويش پديد آمده پرورش يافتند، سپس در گهواره گور آرميده متلاشی می گردند. و روزی به تنهايی سر از قبر بر می آورند و برای گرفتن پاداش به دقّت حسابرسی می گردند. در اين چند روزه دنيا مهلت داده شدند تا در راه صحيح قدم بردارند، راه نجات نشان داده شده تا رضايت خدا را بجويند، تاريکی های شک و ترديد از آنها برداشته شد و آنها را آزاد گذاشته اند تا برای مسابقه در نيکوکاری ها خود را آماده سازند، تا فکر و انديشه خود را به کار گيرند و در شناخت نور الهی در زندگانی دنيا تلاش کنند. 6⃣ مثلهای پند آموز (سمبل های تقوی) ♦️وه چه مثال های بجا و پندهای رسايی وجود دارد، اگر در دل های پاک بنشيند و در گوش های شنوا جای گيرد و با انديشه های مصمّم و عقل های با تدبير برخورد کند. پس از خدا چونان کسی پروا کنيد، که سخن حق را شنيد و فروتنی کرد، گناه کرد و اعتراف کرد، ترسيد و به اعمال نيکو پرداخت، پرهيز کرد و پيش تاخت، يقين پيدا کرد و نيکوکار شد، پند داده شد و آن را به گوش جان خريد، او را ترساندند و نافرمانی نکرد، به او اخطار شد و به خدا روی آورد، پاسخ مثبت داد و نيايش و زاری کرد، بازگشت و توبه کرد، در پی راهنمايان الهی رفت و پيروی کرد. راه نشانش دادند و شناخت، شتابان به سوی حق حرکت کرده و از نافرمانی ها گريخت. سود طاعت را ذخيره کرد و باطن را پاکيزه نگاه داشت. آخرت را آبادان و زاد و توشه برای روز حرکت، هنگام حاجت و جايگاه نيازمندی، آماده ساخت و آن را برای اقامتگاه خويش، پيشاپيش فرستاد. ای بندگان خدا! برای هماهنگی با اهداف آفرينش خود از خدا پروا کنيد و آنچنان که شما را پرهيز داد از مخالفت و نا فرمانی خدا بترسيد تا استحقاق وعده های خدا را پيدا کنيد و از بيم روز قيامت بر کنار باشيد. 📜 ، ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
رمانی از عاشقانه های شهدا این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
محمد گفت:چی نه؟🤔 گفتم: _قبلنا نورانی تر بودی.😄دلتو خوش نکن،لامپ هات خراب شدن.😝 محمد لبخند زد.☺️ -بادمجونی دیگه،😁اونم از نوع بم.. نوچ..آفت نداری.🙁😁 همه لبخند زدن.😊😊😊 -مال مرغوبی نیستی داداش.😐☝️(به مریم اشاره کردم)بیخ ریش صاحبت میمونی داداش.😁😉 همه خندیدن...😁😃😄😀 محمد هم که فضا رو مناسب دید شوخی میکرد. ساعت سه و نیم🕞 بود و لحظه به لحظه به رفتن محمد نزدیکتر میشد و قلب همه مون فشرده تر... دیگه نتونستم تحمل کنم.رفتم توی اتاقم تا نماز بخونم.😞😣✨ بعد نماز میخواستم برم سجده که محمد گفت: _قبول باشه..برای منم دعا کن. اومد جلوم نشست.ازدیدن اشکهام جا خورد.😭 ابروهاش رفت تو هم.سریع اشکهامو پاک کردم.گفت: _حواسم بهت بود...بزرگ شدی.😊 نگاهش نمیکردم... اگه نگاهش میکردم اشکهام😭 سرازیر میشد و محمد ناراحت میشد.ولی دلم میخواست این ساعت های آخر نگاهش کنم.گفت: _چرا به من نگاه نمیکنی؟😊 -آخه...اشکهام..😔😢 زیر چونه مو و گرفت و سرمو آورد بالا -به من نگاه کن.اشکهاتم اومد اشکالی نداره.😊 نگاهش میکردم و اشکهام بی اختیار میریخت.😭 -فکر کنم اونقدر بزرگ شدی که بتونم روت حساب کنم....حواست به مریم وضحی باشه.بیشتر ازقبل.مخصوصا مریم...بارداره.☺️ ازتعجب چشمهام گرد شد.گفتم: _زن باردارتو میذاری و میری؟ اون به تو نیاز داره نه من.😳😥 -خوش گذرانی که نمیرم.😊 از حرفم شرمنده شدم.چند ثانیه سکوت کرد.بلند شد و رفت سمت در... برگشتم سمتش.اونم برگشت و گفت: _ممنون.امروز باشوخی های تو خداحافظی بهتر از دفعات قبل بود.😊 -محمد -جانم؟ با بغض گفتم:برمیگردی دیگه؟😢 -آره بابا.بادمجون بم آفت نداره.😁 چراغهامم خاموش کردم،نور بالا نزنم تا حوریه ها اغفالم نکنن. 😂😜 بعد بلند خندید. اومد نزدیک.سرمو گذاشتم رو شونه ش و آروم گریه میکردم.😣😢 مریم در زد... از بغل محمد رفتم کنار و اشکهامو پاک کردم.محمد گفت: _بفرمایید مریم درو بازکرد و گفت: _محمد،مامان کارت داره.😒 -باشه.الان میام.☺️ به مریم نگاه کردم.... چقدر خودشو کنترل میکرد تا گریه نکنه. محمد کلا به گریه کردن همه حساس بود و به گریه های مریم حساس تر،اصلا طاقت دیدن اشکهاشو نداشت. مریم هم خیلی خوب محمد رو درک میکرد و پیش اون گریه نمیکرد.باهم رفتن بیرون. محمد برگشت سمت من و گفت: _یادت نره چی گفتم. گفتم:_باشه -راستی تا برنگشتم به کسی نگو مریم بارداره.😊 -چشم😞 -ولی خودت حواست بهش باشه ها.حالش زیاد خوب نیست.حتی خانواده ش هم نمیدونن. -چشم داداش.اصلا تا شما بیای میرم خونه ی شما میمونم، خوبه؟😕😒 لبخندی زد و رفت بیرون...☺️ دیگه پاهام تحمل ایستادن نداشتن.روی صندلی نشستم و به مریم فکر میکردم. ساعت نزدیک پنج بود... 😧🕔 ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
ساعت نزدیک پنج بود...😧🕔 هربار با ماشین دوستش میرفت.همه همینجا،تو خونه باهاش خداحافظی میکردیم و هیچ جا برای بدرقه ش نمیرفتیم.😞😣 رفتم تو هال.همه باهاش خداحافظی کرده بودن و داشت با ضحی صحبت میکرد... هیچکس متوجه من نبود.ضحی گفت: _عمه تو نمیخوای بابامو بوس کنی؟☹️👧🏻 تازه همه متوجه شدن که من تا الان نبودم... لبخند زدم و قیافه مو یه جوری چندش آور کردم و گفتم: _ایش..نه عمه جون..آخه بابای تو هم بوس کردن داره؟😬 همه باتعجب نگاهم کردن.محمد خندید😁 و گفت: _ولش کن بابا،عمه بدسلیقه س.😜😁 ضحی اولش از حرفم ناراحت شد ولی وقتی دید باباش میخنده،خندید و گفت: _اصلا نمیخواد بابامو بوس کنی،☹️فقط خودم میخوام بوسش کنم.😘😍 بعد صورت محمد رو چند بار محکم بوسید... همه از حرف و حرکت ضحی خندیدن. بخاطر همین هم ضحی راحت تر از باباش جدا شد. همه روی ایوان ایستاده بودیم... همیشه آخرین نفری که با محمد خداحافظی میکرد مریم بود که تا جلوی در باهاش میرفت. محمد باهاش صحبت میکرد.همیشه برای بار آخر برمیگشت سمت همه و دست تکون میداد،ولی امروز برنگشت.آخرش اشکهاش صورتش رو خیس کرده بود.😢رفت بیرون و درو بست... ضحی بغل من بود.سریع رفتم تو خونه و با بچه ها مشغول بازی شدیم.ولی قلبم داشت می ایستاد.😣 اون روز خیلی سخت گذشت... اما در راه بود. روزهایی که هر روزش به اندازه ی چند ماه میگذشت.محمد بار سنگینی روی دوش من گذاشته بود.😣 اون شب مریم و ضحی پیش ما موندن.تنها کسی که خوابش برد ضحی بود. اون شب با تمام دلتنگی ها و دلشوره ها و طولانی بودنش بالاخره تموم شد.صبح پدر مریم اومد دنبالشون و بردنشون خونه شون. با حانیه تماس گرفتم،جواب نداد.رفتم پیش مامانم.داشت نماز میخوند و گریه میکرد.😢✨ گرچه دقیقا درکش نمیکردم ولی عمق نگرانیش رو میتونستم حدس بزنم.بابا هم خونه نمونده بود.به قول مامان بره سرکار بهتره براش. رفتم آشپزخونه.کلی کار مونده بود.مرتب کردن آشپزخونه تموم شد و غذا هم درست کردم.بابا هم اومد... دوباره با حانیه تماس گرفتم.دیگه داشتم قطع میکردم که با گریه گفت: _زهرا،امین رفت.😭😫 گریه ش شدت گرفت و گوشی قطع شد... حالا که بابا خونه بود و مامان تنها نبود میتونستم برم پیش حانیه. مامان حانیه هم حال خوبی نداشت. آرامبخش خورده بود و خواب بود.حانیه روی تخت دراز کشیده بود و سرم به دستش بود.😣🛌 کاملا واضح بود چقدر حالش بده.شکسته شده بود.تا منو دید دوباره با صدای بلند گریه کرد.بغلش😭😫 کردم.آرومتر که شد گفتم: _از امام حسین(ع)خواستی که برگرده؟ نگاهی تو چشمهام کرد و گفت: _کاش اونقدر خودخواه بودم که میتونستم...😭 نتونست حرفشو ادامه بده.آروم تو گوشش قرآن میخوندم.چه سعادتی که قرآن رو حفظم.✨💖 خیلی وقتها کمکم میکرد بشم یا مثلا تو اتوبوس،مترو و خیابان و جاهای دیگه که نمیشد از رو قرآن خوند،من میتونستم از حفظ قرآن بخونم.😇👌 آروم شد و خوابید. دو ساعتی بود که خوابیده بود.یه دفعه با جیغ از خواب پرید... سریع بغلش کردم.معلوم بود کابوس دیده.با صدای بلند امین رو صدا میکرد و گریه میکرد.خواهرش بهش آرامبخش داد.به هر زحمتی بود دوباره خوابید. مامانم تماس گرفت📲 وگفت: _کجایی؟😕 -هنوز پیش حانیه هستم.کاری داری مامان جان؟ -مریم رفته خونه خودشون.امشب میتونی بری پیشش؟😒 -آره.حتما میرم.😊 -زهرا -جانم مامان -خودت خوبی؟😒 -خوبم قربونت برم.نگران من نباش. رسیدم پیش مریم باهات تماس میگیرم. خداحافظ.😍 -مراقب خودت باش.خداحافظ.😊 امروز به تنها کسی که فکر نمیکردم خودم بودم.حانیه خواب بود.خداحافظی کردم و رفتم پیش مریم و ضحی.تابستان بود.بستنی خریدم.🍦ضحی تا منو با بستنی دید پرید بغلم.محمد معمولا سه روز یکبار زنگ میزد.هربار زنگ میزد تا دو روز حال مریم خوب بود و تا دو روز ضحی بهونه میگرفت.دیگه از بار سوم که زنگ میزد صداشو ضبط میکردیم و ضحی روزی چندبار گوش میداد.😊 دو ماه از رفتن محمد میگذشت.کلاس های دانشگاه هم شروع شده بود.من یا دانشگاه بودم،یا خونه خودمون یا خونه محمد.وقتم خیلی پر بود. حتی گاهی وقت کم میاوردم.دفتر بسیج و باشگاه هم دیگه نمیرفتم.😣 یه روز ریحانه گفت: _کم پیدایی؟😅 اوضاعم رو که بهش گفتم،گفت:_کمک نمیخوای؟😥 گفتم: _آره.از حانیه بی خبرم.بهش سر بزن.😊 دانشگاه نمیومد.خبری هم ازش نداشتم.گاهی تلفنی باهاش صحبت میکردم. روزها خیلی طولانی به نظر میومد.برای همه مون ماه ها گذشته بود انگار... محمد تو آخرین تماسش گفته بود دو هفته دیگه میاد.همه مون از خوشحالی گریه مون گرفته بود. ولی دو هفته هم خیلی طولانی بود... اما بالاخره روز موعود رسید....😍☺️ ادامه دارد.. این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
اما بالاخره روز موعود رسید...😍☺️ قرار بود محمد قبل ظهر برسه.همه خونه ما جمع بودیم.خانواده ما و خانواده مریم.عمه ها و خاله و دایی هم بودن.من فقط یه عمو داشتم که از بابا بزرگتر بود و زمان جنگ شهید شده بود.یکی از دایی هام هم شهید شده بود.🌷🇮🇷 خونه حسابی شلوغ بود.همه خوشحال بودیم و منتظر.بالاخره زنگ در زده شد و محمد وارد حیاط شد... اولین کسی که رفت بغل محمد،ضحی👧🏻 بود.رفت که نه،پرید بغل محمد.تا ضحی پرید بغلش،محمد اخمهاش درهم شد.وای نه،خدای من،نکنه زخمی شده؟!!!😨😥 جدا کردن ضحی از محمد شدنی نبود. محمد هم معلوم بود درد داره.ولی ضحی رو بغل کرده بود و با بقیه روبوسی میکرد.دیگه طاقت نیاوردم... رفتم جلو و با هر ترفندی بود ضحی رو از بغل محمد گرفتم.بردمش تو اتاق و عروسکی که تازه براش خریده بودم رو بهش دادم. خیلی دوست داشتم برم محمد رو ببینم و باهاش حرف بزنم ولی فعلا تو اتاق نگه داشتن ضحی واجب تر بود.بعد از نماز،ناهار خوردیم. مهمان ها کم کم میرفتن که مثلا محمد استراحت کنه.فقط خانواده مریم بودن.ضحی هم روی پای محمد نشسته بود.محمد با آقایون صحبت میکرد و خانم ها هم تو آشپزخونه بودن.منم یه گوشه ایستاده بودم و به محمد نگاه میکردم.👀😍 خیلی خوشحال بودم برگشته.من حتی نتوسته بودم با محمد احوالپرسی کنم. داشت به حرفهای ضحی گوش میداد که چشمش به من افتاد. چند ثانیه نگاهم کرد بعد با اشاره سر بهم فهموند برم تو اتاق.نمیدونستم چرا بهم گفت برم تو اتاق،ولی رفتم.سجاده مو پهن کردم که نماز شکر بخونم.😍✨دستهامو آوردم بالا که تکبیر بگم، گفت:_زهرا برگشتم سمتش.وای خدا،داداشم بود.سرمو گذاشتم روی شونه ش و فقط گریه کردم.😭محمد هم هیچی نگفت و صبر کرد تا آروم بشم.نمیدونم چقدر طول کشید.تمام دلتنگی ها و بدو بدو کردن های این مدت و از همه سخت تر مراقبت از امانتی هاش حسابی پیرم کرده بود.گفت: _چرا اینقدر شکسته شدی؟!! تو مثلا بیست و دو سالته؟😒 لبخند زدم و گفتم: _من یه دختر یک قرن و بیست و دو ساله هستم.پیرم کردی محمد.😒دفعه بعد خواستی بری یه فکری برا زن و بچه هات بکن.من دیگه مسئولیت امانت قبول نمیکنم.😥 -مریم گفته خیلی به زحمت افتادی. -زن داداش کم لطفی کرده.زحمت؟!! روزی هزار بار مردم و زنده شدم.😢 بالبخند گفت:تازه یکی رو پیدا کردم که بتونم با خیال راحت زن و بچه هامو بهش بسپرم.فکرکردی خواهرمن، حالاحالاها زحمت داریم برات.☺️ با اشک و بغض گفتم:... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
شهـیدانـہ🕊 رفیقش‌میگفت: یه‌شب‌توخواب‌دیدمش بهم‌گفت: به‌بچه‌هابگوحتی‌سمت‌گناه‌هم نرن!! اینجاخیلے‌گیرمیدن .. آره‌خلاصه !! این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
همیشه ‌دنبال ‌این ‌نباش‌ کہ ‌چے ‌ثواب‌ دارھ ..! ‌دنبال ‌این ‌باش کہ‌ چے گناهه ..‼️ تا ‌بوےِ‌گناه ‌رو ‌نشناسے؛ کیسه‌ےِ‌ثواب‌هات‌ سوراخ‌بمونہ ‌رفیق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
شهیدابراهیم‌هادی‌همیشہ‌آیہ‌ی‌‌ وَجَعَلْنا... (یـس،آیہ⁹)رازمزمہ‌مے‌کرد؛🌿 ‌گفتم: آقاابراهیم‌این‌آیہ‌برای‌محافظت‌درمقابل‌ دشمنہ‌اینجاکہ‌دشمن‌نیست! نگاه‌معنادارۍ‌کردوگفت : دشمنےبزرگترازشیطان ‌هم‌وجودداره..؟! :)🍃 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🎗 آیت الله فاطمۍنیا: بعضۍ از اعمال‌وگناهان مانـع اجابت دعا هستند. یڪۍ از آن‌ھا میباشد متاسفانه بعضۍازمابہ راحتۍدل‌ میشڪنیم و توفیقات را از خودمان سلب می‌ڪنیم..!💔🚶🏻‍♀ مواظبِ‌زبان‌خودباشیم🌿 ؟؟ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🛑 زبان بدن رهبر انقلاب در زمان واکسیناسیون 🔸💠🔹 🔰 🇮🇷 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداکثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📚🍃 🍃 [• ° •] 📣 قابل توجه برندگان محترم قرعه کشی مسابقه بزرگ «بصیرت در انتخابات» ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ✨🎁 جهت اعطای جایزه مسابقه، لطفا شماره کارت بانکی خود را همراه با مشخصات به آی دی زیر ارسال فرمایید:👇👇👇 🆔 @ad_basirat 🖇 🖇 ◀️ نشر حداکثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
▼گزارش روز                                بن‌بست اصلاح‌طلبی! «محمدعلی وکیلی»، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در روزنامه ابتکار نوشت: «همه ظرفیت ما خرج همتی شد. حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریان‌ترین شکل برای همتی شدیم، اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فروافتاده است. حیثیت اکثر احزاب و نمایندگان رسمی اصلاح‌طلب به‌پای همتی آورده شد، اما افاقه نکرد. این یعنی نهادهای رسمی جریان اصلاح‌طلب، نمی‌تواند نماینده مطالبات اصلاح‌طلبانه باشد. اگر برای ریاست جمهوری بهانه رد صلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانه‌ای داریم؟». گزاره‌های تحلیلی: نوشتار وکیلی، ادامه مواضع و واقعیت‌های درون‌حزبی اصلاح‌طلبانی است که در بدبینانه‌ترین حالت دست‌کم 10 میلیون و در خوش‌بینانه‌ترین حالت حتی رفتن به دور دوم را برای نامزدشان پیش‌بینی کرده بودند، اما نتیجه انتخابات عکس این پیش‌بینی را رقم زد. بالطبع مواضع سران و برخی چهره‌های شاخص این جریان درخور توجه است: 1- صادق زیباکلام (يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰) گفت: «رهبری اصلاحات اگرچه با تأخیر اما تمام‌قد به حمایت از آقای همتی برخاست، یکی پس از دیگری چهره‌های اصلاح‌طلب از شخص آقای خاتمی گرفته تا جناب کروبی، غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی تا چهره‌های روشنفکری همچون دکتر عبدالکریم سروش و استاد مصطفی ملکیان مردم را به شرکت در انتخابات و رأی به آقای همتی دعوت کردند، اما هیچ‌یک از آن حمایت‌ها و دعوت‌ها نتوانست یخی را آب کند. دو و نیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاح‌طلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسی‌شان بود»؛ 2- روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد (دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰) نوشت: «شورای نگهبان از میان صدها نامزد رسید به هفت نام اما با قطعیت می‌گوییم حتی اگر همه نام و نشان‌دارها آمده بودند با همه سلایق، بازهم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمی‌شد؛ یکی در جلب و جذب مشارکت، دیگری در پیروزی سید ابراهیم رئیسی. این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم، به تیر غیب حسن روحانی و کلاب هاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند. 3- حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در خصوص تشتت میان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان موسوم به ناسا در ارتباط با حمایت یا عدم‌حمایت از همتی نیز بیان کرد: «واقعیت این است که حتی در صورت اعلام موضع واحد بازهم نتیجه اصلی هیچ تفاوتی نمی‌کرد. خیلی روشن در شورای شهر تهران، اصفهان، مشهد و شهرهای بزرگ همه اصلاح‌طلبان با تصمیم جمعی حضور داشتند اما هیچ تفاوت معناداری بین اینکه همه گروه‌ها می‌آمدند یا تصمیم جمعی اتخاذ نشد، دیده نمی‌شود. کما اینکه در شورای شهر تهران و شهرهای بزرگ همه گروه‌ها با وحدت در عرصه انتخابات لیست داده بودیم و حضور داشتیم اما نتیجه تغییری نکرد». 4- محمدعلی ابطحی نیز گفته است: «اصلاح‌طلبان نتوانستند مانند مردم بن‌بست اصلا‌ح‌طلبی را بفهمند!». نکته پایانی: بن‌بست جریان اصلاح‌طلبی نتیجه فاصله گرفتن از مشکلات واقعی مردم بود؛ مدعیان تدبیر با بی‌تدبیری و ناکارآمدی، نارضایتی را به اوج خود رساندند. شرطی کردن اقتصاد کشور، ضرورت سازی ساختگی، دیو و دلبرسازی از ترامپ و بایدن، مقصر تراشی، حاشیه‌سازی و به دنبال دوقطبی‌های کاذب رفتن و درنهایت مأیوس و ناامید کردن مردم، ازجمله شگردها و رفتارهایی بود که صف «تغییر» را طولانی‌تر از صف «تکرار» پای صندوق‌های رأی رقم زد. (نویسنده: حسین عباسیان)
▼حرف روز             آسیب‌شناسی انتخابات 1400 معناکاوی‌ها و ارائه تفسیرهای متنوع از انتخابات و رفتارهای انتخاباتی ایرانیان پس از ده روز از انتخابات 28 خرداد1400 همچنان ادامه دارد و به نظر می‌رسد حالا حالاها این مباحث تداوم خواهد داشت. دلیل این موضوع علاوه بر اهمیت راهبردی این انتخابات از منظرهای مختلف، به پاره‌ای از آسیب‌ها، کاستی‌ها و نقایص کارگزاری و تا حدودی ساختاری انتخابات نیز مربوط می‌شود. ازاین‌رو، طرح مباحث و تفاسیر انتخاباتی می‌تواند راهی باشد به شناخت بهتر و بیشتر از ضعف‌ها و آسیب‌ها و البته در ادامه فرصتی را فراهم می‌نماید تا در پرتو شکل‌گیری دیالوگ و گفتمانی در میان نخبگان و رسانه‌ها، به اصلاح روندهای انتخاباتی و تقویت مردم‌سالاری دینی منجر شود. نکات تحلیلی: 1- انتخابات در ایران اسلامی نه همانند بسیاری از کشورها صوری و بی‌اهمیت است و نه تحت دموکراسی‌های هدایت‌شده یا القایی و تبلیغاتی، نتیجه‌اش از پیش تعیین‌شده؛ چراکه مردم ما و افکار عمومی دنیا و نظار جهانی به‌عین دیده و تجربه کرده‌اند که تک‌تک آرای مردم است که تعیین‌کننده پیروز میدان قدرت و سیاست در ایران است و دلیل اصلی این موضوع نیز به مردم پایه بودن قدرت در نظام جمهوری اسلامی مربوط می‌شود. 2- جالب است احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی از اپوزیسیون و ضدانقلاب خارج‌نشین تا مخالفان و منتقدان داخلی که بیشترین انتقادها را به انتخابات و سازوکارهای سیاسی دارند، بیشترین تلاش و تحرک را نیز برای اثرگذاری بر رأی مردم در فصل انتخابات دارند و همین متناقض عمل با گفته، نشان‌دهنده واقعی بودن عرصه انتخاب در ایران اسلامی است. 3- مهم‌ترین و اصلی‌ترین محورهای آسیب‌شناسی در عرصه انتخابات 1400 را می‌توان در چند سرفصل موردبررسی قرار داد: آسیب‌شناسی نهادی، آسیب‌شناسی نقش و عملکرد جریان‌های سیاسی، آسیب‌شناسی رفتاری کارگزاران سیاسی در هر دو جریان اصلی، آسیب‌شناسی روندی و فرآیندهای منتهی به انتخابات، آسیب‌شناسی ساختاری، آسیب‌شناسی قانون انتخابات، آسیب‌شناسی رفتار انتخاباتی جامعه و مردم، آسیب‌شناسی از منظر و رهیافت جامعه‌پذیری سیاسی، آسیب‌شناسی نشاط و امید انتخاباتی و آسیب‌شناسی رسانه‌ای. هرکدام از این موارد راهی برای اصلاح و تقویت سیستم انتخاباتی است. نکته پایانی: طرح بحث آسیب‌شناسی انتخابات از اقدامات راهبردی است که به مجالی بیشتر نیاز دارد و اساساً باید در اتاق‌های فکر نظام اسلامی موردبررسی قرار گیرد. این نوشته به‌مثابه تلنگری بود برای یادآوری این موضوع که شرایط کنونی مطلوب‌ترین زمان برای این کار است. (نویسنده: فتح‌الله پریشان)
🔰 برادرِ روحانی چوب لای چرخ دولت گذاشت/ رای همتی ممکن بود با حمایت خاتمی کمتر شود 👤 محمدعلی وکیلی، فعال سیاسی اصلاح طلب: 🔹در همه ادوار گذشته روسای جمهور دلشان می‌خواست دولت اجماعی به‌منظور دسترسی به کارآمدی ایجاد کنند؛ اما شعاع قدرت مانع آن‌ها شد. 🔹شعاع قدرت احزاب و اطرافیان رئیس‌جمهور و ذی‌نفعان جناحی هستند که با انحصارطلبی مانع از تشکیل دولت‌های اجماعی درگذشته شده اند، مثلا در دوران روحانی برادر او و برخی نزدیکانش مانع از آن شدند که دولت کارآمد شود. 🔹آن‌ها روحانی را به سمت خودشان کشانده و چوب لای چرخ دولت گذاشتند. اما رئیسی متفاوت با روحانی است؛ او در لایه‌های بالای نظام مقبولیت داشته و برخلاف روحانی از ویژگی‌های اخلاقی برخوردار است، ازاین‌رو می‌تواند بر شعاع قدرت غلبه کند. 🔹این دسته که پای صندوق رأی نیامده‌اند؛ از نظام قهر نکرده‌اند، بلکه به اصلاح‌طلبان و دولت وابسته به آن‌ها اعتراض دارند 🔹حتی اگر همتی امضاء خاتمی و جبهه اصلاحات را نیز می‌گرفت؛ رأی او بیش از نتیجه لیست جمهور در انتخابات شورای شهر تهران نشده و حتی ممکن بود سبدش از همین رأی فعلی نیز کوچکتر شود. 🔹اصلاح‌طلبان باید تعریف کنند در جمهوری اسلامی هستند یا بر آن!/ متأسفانه مشخص نیست که متولی اصلاحات چه کسی است، آیا اصلاح‌طلبانی که خودشان را در نظام تعریف می‌کنند را باید صاحب این جریان دانست یا امثال تاج‌زاده و حجاریان را که در جبهه براندازان قرار دارند. 🔹ما قربانی دولبه قیچی شده ایم. یکی اصلاح‌طلبان رادیکال که زبان براندازان خارجی و منافقین است و دیگری لیبرال‌های حزب کارگزاران که فرزندخوانده سرمایه‌داری جهانی شده است. این دودسته اصلاحات را از درون تهی و بی هویت کرده است./ مشرق نیوز
🔰قالیباف: قانون اقدام راهبردی دقیقاً در حال اجراست رئیس مجلس درباره اجرای قانون اقدام راهبردی: 🔹پس از گذشت فرصت سه ماهه‌ای که در قانون آمده، هیچ چیزی تمدید نشده و پس از آن نیز هیچ کدام از موضوعاتی که در داخل ضبط شده، هیچ‌وقت به آژانس داده نشده و در اختیار جمهوری اسلامی ایران است. 🔹قانون اقدام راهبردی دقیقاً در حال اجراست/ باشگاه خبرنگاران جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قول فرمانده کل سپاه به آمریکایی‌ها سردار سلامی در حاشیه مراسم رونمایی از واکسن نورا: 🔹به آمریکایی‌ها قول می‌دهم به هر آنچه که آنها تحریم کرده‌اند دست خواهیم یافت و حاضریم دانش این پیشرفت‌ها را به آنها هم بدهیم. 🔹به ملت ایران هم قول می‌دهم این پیشرفت‌ها ثمره مقاومت آنها است و ادامه خواهد داشت.
🔰 عکس نخست : دکتر غنی با همسرش و دکتر عبدالله در راس هیآتی مفصل به امریکا رفتند ولی هنگام ورود هیچکس(واقعا هیچکس) به استقبال آنها نیامد. آمریکایها حتی خودرو برای بردنشان به هتل نفرستادند. خودروهایی که برای انتقالشان آمد، توسط سفارت درآنجا اجاره شده و به گفته خودشان هنوز پولش را هم نداده‌اند. یکی از دوستان افغانستانی ذیل این عکس نوشت: این آقایی که به استقبال اشرف غنی و عبدالله آمده راننده تاکسی اوبر [چیزی شبیه اسنپ] است. اما اشرف غنی فکر کرده یک ژنرال امریکایی است و لذا خیلی مودب دست به سینه مقابلش تعظیم کرده است. بر پدر روزگار بد لعنت! هر آمریکایی را که دیدند دست به سینه می‌شوند که مبادا در دولت امریکا کاره‌ایی باشد. . پی‌نوشت: عکس سوم؛ سفرناگهانی ترامپ به پایگاه بگرام در هشتاد کیلومتری کابل. دولت افغانستان از رسانه‌ها خبردارشد. دکتر غنی بدون دعوت سریع خودش را به بگرام رساند. ترامپ اینطوری یکساعت پیرمرد هفتاد ساله را بین سربازان ۱۹-۲۰ساله نگهداشت. حتی یک صندلی برایش نیاوردند. ✍️ Mh.jafarian
🔴 مراسم تجليل از حضرت آيت الله رئيسي، ⭕️ مرد تحول قضايي در گام دوم انقلاب، "تحول قضايي و الزامات آن از شهيد بهشتي تا آيت الله رئيسي " ✳️يكشنبه 6 تير ساعت ۱۴ 🌺سخنران: حضرت آيت الله كعبي عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان رهبري و عضو هیئت امنای پژوهشگاه قوه قضاییه لینک وبینار: https://vc.nasraa.ir/r4f6xx7glnfl/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 |مستند کوتاهی در خصوص ترور آیت‌الله خامنه‌ای توسط مجاهدین خلق 📌 شش تیرماه سالروز ترور رهبر انقلاب در مسجد ابوذر
🔰 محسنی اژه ای رئیس قوه قضائیه می‌شود؟ 🔹مهدی پیش بین فعال رسانه ای در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد حجت الاسلام محسنی اژه ای معاون اول فعلی قوه قضائیه، رئیس دستگاه قضایی کشور خواهد شد