eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
24هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانی از عاشقانه های شهدا https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... کفشامو در آوردم و رفتم داخل مژده و راحیل چادر سفید رو سرشون بود وداشتن با هم صحبت میکردن . بی توجه بهشون داشتم از کنارشون رد می شدم هنوز چند قدمی برنداشته بودم که با شنیدن حرف هاشون ، ناخود آگاه پاهام قفل شد ... +مروا ... مژده داشت بلند صحبت میکرد که با تشر راحیل کمی تن صداشو آورد پایین . +کاریه خیلی خوب نیست خوشم نیومد ازش ×منم همینطور پس چیکار کنیم ؟ باید یه جوری دکش کنیم دیگه +نمی دونم والا بازم باید با مرتضی صحبت کنم ببینم چی میگه ... ×آره حتما چون من تا آخر سفر تو فکرش میمونم ، سفر کوفتم میشه آخه لبا ... با شنیدن حرفاشون دستالم لرزید و فکم منقبض شد خشم کل وجودمو فرا گرفت اینا درباره من حرف میزدن؟ منی که با پولم میتونستم کل جد و آبادشونو بخرم ؟ یه لحظه یاد حرف آنالی افتادم فکر کردی اگر بری اونجا میخوان بهت بگن عشقم ، عزیزم ، گلم ؟ نخیر با تیپا پرتت میکنن بیرون حرف های آنالی مثل پتک به سرم میخوردن ... ادامه دارد ... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... دیگه واقعا عصبانی شده بودم ... با عصبانیت به طرف مژده که فاصله زیادی با من نداشت برگشتم و با داد شروع کردم به صحبت کردن -این بود عدالت؟ این بود دوستی ؟ من بهت اعتماد کردم چطور تونستی؟ اگه از من خوشت نمیومد چرا اومدی نزدیکم ؟ من با یه اشاره میتونم همتونو یه جا بخرم تو چطور جرئت کردی ؟ حالم از همتون بهم میخوره مژده و راحیل ناباور بهم خیره شده بودن بقیه هم بخاطر صدای بلندم ، اطراف نمازخونه جمع شده بودن یه زن پیر اومد و با عصبانیت بازومو گرفت و بهم توپید =دختره خیره سرِ چش سفید با این وضع میخوای بری پیش شهدا ؟! تو حیا نداری ؟ کی تو رو راه داده ؟ بازوم رو محکم تر فشار داد و با عصبانیت گفت : =جواب بده دیگه ، چرا لال شدی ؟ اشک تو چشمام حلقه زد ، بغض توی گلوم سنگینی میکرد ... تا حالا هیچ کس جرئت نکرده بود اینطوری باهام حرف بزنه اما حالا ... راحیل به سمت پیرزن اومد و با هزارتا عذر خواهی و التماس راضیش کرد تا بره بیرون و پیرزن هم غرغرکنان از نمازخونه خارج شد ... مژده بزور لب زد +تو...تو...از...کِی...این ...جایی؟ پوزخندی زدم و با صدای بلند تری گفتم _نمیدونستی یه روز دستت رو میشه نه؟ +درباره ...چی...داری...حرف...میزنی...؟ ادامه دارد... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... _بسه بابا حالمو بهم زدید چقدر تظاهر ؟ چقدر فیلم ؟ بس کن... +صبر...کن...بهت...توضیح...بدم _هرچیزی که نیاز بود رو شنیدم دیگه حتی صداتم نمیخوام بشنوم چادر نمازی که سرم بود رو پرت کردم گوشه ای و با عجله زدم بیرون سریع کفش هام رو پوشیدم و رفتم وسط جایی که اکثرا اونجا ایستاده بودن و داد زدم _تو این خراب شده یه قارقارک پیدا میشه ؟ یه مرد به طرفم اومد ×چه خبرته خانم؟ اینجا رو گزاشتی رو سرت از پشت سرم یه صدایی اومد +اونجا چه خبره ؟ ×والا نمیدونم قربان این خانم داد و هوار راه انداخته برگشتم طرفش یه مرد با لباس سپاهی بود اومد جلوتر و با چند متر فاصله با هم ایستاد سرشو انداخت پایین و سلام زیر لبی کرد که بی جواب موند +چی شده خواهرم؟ _اولا من خواهر تو نیستم دوما اولا ... سوما با همین جانماز آب کشیدناتون مغز مردمو شست و شو میدید مرده شور همتونو ببره با صدایی که رگه های عصبانیت توش موج میزد گفت : +از شما سوال کردم چی شده؟ _من دیگه نمیخوام اینجا بمونم +مگه اینجا مهد کودکه که هر وقت بخواید بیاید و هر وقت نخواید برید ؟ این خیلی حاضر جواب بود و همین اعصابمو خط خطی می کرد ... ادامه دارد... 🍃💚🍃💚🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‍ یادی از شهدا جنازه‌ای که هرگز نپوسید روزی چند نوبت باید برای سیدالشهدا گریه می‌کرد؛ محمدرضا شفیعی را می‌گویم ... صبح‌ها زیارت عاشورا که می‌خواندیم، گریه و ناله‌هایش، جانسوز و شنیدنی بود. ساعت ۹ که کلاس عقیدتی داشتیم، استاد بعد از درس روضه می‌خواند و او باز هم می‌گریست. نماز جماعت هر نوبت هم با ذکر مصیبت حسین (علیه‌السلام) شروع می‌شد و خاتمه می‌یافت و محمدرضا همچنان دوشادوش دیگران گریه می‌کرد. غروب که می‌شد، کتابچه زیارت عاشورایش را برمی‌داشت و می‌رفت «موقعیت صفا» قبری که با دستان خودش کنده بود، بچه‌ها این اسم را رویش گذاشته بودند. بعد از هر گریه، اشک‌هایش را پاک می‌کرد و به‌صورت و بدنش می‌مالید! سر این عملش را نمی‌دانستم، اما سال‌ها بعد فهمیدم. محمدرضا جزء نیروهای تخریب بود و در عملیات کربلای ۴ مجروح شد و به دست عراقی‌ها افتاد. پیکر مجروحش را به بیمارستان بغداد منتقل کردند و آنجا به فیض شهادت رسید و همان‌جا دفنش کردند. پودرهایی روی بدنش ریخته بودند که متلاشی شود و از بین برود، اما اثر نکرده بود. پیکر مطهرش را ۳ روز در معرض نور شدید آفتاب قرار دادند تا بپوسد، اما بعد از ۱۶ سال، خاک را که کنار زدند، هنوز جنازه محمدرضا مثل روز اول بود ... او را با دیگر هم ‌رزمانش در قالب «کاروان شهدا» به ایران برمی‌گردانند. نامش در میان ۷ شهیدی که پیکرشان سالم است، ثبت شده. توفیق دفن جسم از سفر برگشته‌اش، نصیب من می‌شود. راستی که فیض عظیمی است ... . مادر محمدرضا، عقیقی به من می‌دهد و سفارش می‌کند آن را زیر زبانش بگذارم. لب، زبان و دندان‌هایش هیچ تغییری نکرده‌اند! شانه‌هایش را که برای تلقین خواندن، در دست می‌گیرم، تمام گوشت‌هایش را حس می‌کنم. بعد از ۱۶ سال! گویی تازه، روح از بدنش جدا شده است. ✅محمدرضا از موقعیت صفا و اشک‌هایی که بعد از هر گریه برای سیدالشهدا به‌صورت و بدنش می‌مالید، ارث زیبا و ماندگاری برد. ✍راوی: حسین علی کاجی شهید محمدرضا شفیعی 🍁🕊🍁🕊🌻🕊🍁🕊 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
اولین سال بعد از شهادت شوهرم زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست،یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی ناآرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی،خیلی اصرار کرد آخرش دید که من کوتاه نمی‌آیم، گفت: بهت قول داده زمستون که میاد اولین برف که رو زمین می‌شینه چی برات بخره؟چشمهایم پر از اشک شد، گریه‌ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ گفتم: شوخی می‌کرد و می‌گفت بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه می‌خرم، این دفعه آقا جون گریه‌اش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می‌کرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منیژه قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش. 🌷شهید ناصر کاظمی🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
👈 قابل توجه دوستانی که برای شهدا کار میکنند. روز بعد از مراسم یادواره شهدا سید را دیدم و بابت مراسم خوب دیشب تشکر کردم . گفت: ما کاری نکردیم؛ زحمت کار به دوش بچه‌های مسجد و خود شهدا بود . گفتم: سید میخوام ماجرایی رو برات تعریف کنم که دیگه احساس خستگی‌‌ نکنی! سال قبل در یکی از مساجد تهران یادواره شهدای مسجد برگزار شد . مسئول فرهنگی مسجد خیلی برای هماهنگی برنامه تلاش میکرد اما کارها خوب پیش نمیرفت . تا اینکه شب قبل از مراسم، خیلی سریع همه چیز مرتب شد؛ سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر ‌میکرد بهتر برگزار شد . من میگفتم و سید باتعجب گوش میکرد . مسئول فرهنگی خیلی خوشحال بود اما میدانست این اتفاق عادی نیست! همان شب یکی از شهدای مسجد را در خواب میبیند . شهید از او تشکر میکند و میگوید: فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود ✨حضرت زهرا سلام الله علیها ✨تشریف بیاورند؛ ما هم برنامه را هماهنگ کردیم . سید عینکش را برداشت و با پشت دست اشک هایش را پاک میکرد . 📚منبع:کتاب همسفر شهدا 🌷شهید سید علیرضا مصطفوی🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🌸🌱🌸🌱💓🌱🌸🌱🌸 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
{🌹🇮🇷🌹} شهدا برڪتی بودن! حرڪت پر برڪت باشه خوبه برڪتی شو تا ان‌شاءالله بشی :)🕊 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔴 سخن آخر با واکسن هراسان‼️ 1⃣ : آیا شما مخالف طب اسلامی و سنتی هستید؟ 🔹 : اولا بین طب سنتی و اسلامی تفاوت است ؛ ثانیا مخالف طب سنتی نیستیم؛ دوگانه طب سنتی و طب نوین خطاست ولی هر کدام جایگاه و حدودی دارد، مگر نمیتوان مکمّل همدیگر باشیم. چرا اسیر یک دوقطبی موهومی شده ایم که گاهی از مرگ فلان مروج طب سنتی یا مرگ فلان پزشک خوشحال میشویم! ؛ 🔹در طب سنتی و نوین به نظر متخصصین و کارشناسان ( نه کارشناس پندارهای سوداگر ) احترام میگذاریم 2⃣ : چرا اینقدر به مخالفان واکسن میتازید؟ 🔹 : اولاً چون ضربه ای که این دوستان عزیز دیندار به مفاهیم ارزشی(آتش به اختیار، جایگاه دین، انقلابی،روحانیت) میزنند کمتر از تیرهای مسموم دشمن نیست 🔹با افتخار در مقابل علم و واکسن هراسان میزنم تا فرداها خناسان فرصت طلب و اصحاب تحریف، گفتار و رفتار جماعتی قلیل را به پای همه دینداران و بچه های انقلاب نگذارند 🔹ثانیاً برخی ادعاها موجب القائات خطرناک به بهای از دست دادن جهت مراجعه به بیمارستان میشود و دوستان نادانسته در بغض و ندامت بچه های یتیم شریک هستند 3⃣ کرونا جنگ بیولوژیک نیست؟ 🔹 : تاریخ و گذر زمان پاسخ خواهد داد؛ بر فرض اثبات چنین گمانه ای در مقابل جنگ بایست عاقلانه دفاع کنیم و جلوی ترفند قربانیان جنگ بیولوژیک بگیریم ولی بی جهت به قدرت دشمن ضریب ندهید؛ چگونه آمریکا کرونایی ساخته که خود بیشترین قربانی میدهد! 4⃣ : به نظر شما نباید صبر کنیم که برکت تولید شود؟ 🔹 : نظر شخصی حقیر اگر مهم باشد(که نیست) اصرار بر تزریق برکت است!؛ اما منطق حکم میکند در زمانی که سیل کرونا روزانه ۷۰۰ قربانی میگیرد بیماران زمینه ای و...برای برکت صبر کنند؛ با اولویت واکسن برکت ، به نظر علمی پزشک احترام میگذاریم و اصراری برای تعیین تکلیف برای دیگران نداریم 5⃣ :ممکن نیست که واکسن برای تحدید نسل باشد؟ 🔹 : فعلا اگر دغدغه تحدید نسل دارید تلفات کرونا را دریابید؛ یعنی دانشمندان چین و فخری زاده ها و جوانان انقلابی ایران واکسن سینوفارم و برکت تولید کرده اند تا هموطنان خود را بکشند؟!؛ اندکی درک و اخلاق و وجدان! 6⃣ : میگن فلانی با ۳۰ درصد درگیری ریه داروی بنفشه یا... خورده و حالش خوب شده؟ 🔹 : بنده متخصص نیستم ولی همه پزشکان عمومی و متخصصین ریه معنقدند خاصیت ریه عموماً خوددرمان است و ۹۰ درصد مبتلایان کرونا یا متوجه نمیشوند یا خود به خود درمان میشوند 7⃣ : پس چرا برای کرونایی که درصد زیادی فوت نمیکنند همه باید واکسن بزنند؟ شما میگویید واکسن هیچ عوارضی ندارد؟ با واکسیناسیون اجباری موافقید؟ 🔹 : هیچ کس چنین ادعایی ندارد. لیکن بنا به نظر کارشناسان فعلا بهترین گزینه است و بنا به تصریح رهبر حکیم انقلاب واکسیناسیون عمومی انجام گیرد. در خصوص واکسیناسیون اجباری تابع قانون هستم و اگر نقدی هست میبایست هوسمندانه و عالمانه مطرح شود 🔹 اما چنددرصد از مردم تصادف میکنند؟ چند درصد از متوفیان تصادف به دلیل نبستن کمربند ایمنی است؟ پس چرا همه باید کمربند ببندند و چرا سالانه میلیون ها تومان جریمه؟! 8⃣ : میگم هر که رفت بیمارستان فوت کرده؟ 🔹 : اولا چرا هر آمار دروغی باور و تکرار میکنیم!؛ ثانیاُ طبیعی است که همه از بیمارستان زنده بیرون نیایند. ثالثا همان مدعیان داروی بنفشه وقتی که حالشان بد شد در شرایط حاد نهایت تسلیم بیمارستان میشوند و... 9⃣ : برخی ها ناظر به فرمایشات رهبری با واکسن و واردات واکسن مخالفند؛ میگویند به رهبری اصرار کردند؟ رهبری مجبور شد؛ و..؛ نظرتان چیست؟ 🔹 : آقای ناز ما را برای اثبات کُری های بیهوده و دوقطبی های خودساخته ی موهومی و بی ارزش بی جهت ضعیف نشان ندهید؛ روایت های نامربوط تاریخی را تحریف نکنید؛ در یک بحث علمی زیاد و بی جهت از ولایت هزینه نکنید؛ اجتهاد در مقابل نص صریح ولایت ممنوع! ؛ آنکس که برای درک هر موضوع علمی و عیانی منتظر یک روایت است خیلی جدی نگیرید. گاهی درایت لازم است نه روایت! 🌼 : اگر منتقد و عزیزی میخواهد یا نمیخواهد واکسن بزند مختار است و باید به این حضرات احترام گذاشت ولی کوبیدن بر طبل واکسن هراسی و تعصب و لجاجت با مخفی شدن زیر لوای دیانت و عبای ولایت بسیار بسیار خطرناک است!؛ واقعاً اگر بعد از این همه آمارعلمی و واقعیت های محسوس میدانی، نظر متخصصین، تاکید رهبر عزیز انقلاب( ) خواب زدگان بزرگواری بخواهد با هزینه کردن از رهبری تجویز واکسن هراسی کند بنا به منطق قران فقط با یک ایشان را بدرقه فرمایید و دوستانه پیشنهاد میکنم فاصله اجتماعی با این جماعت رعایت فرموده و از ادامه در فضای مجازی با این دوستان عزیز بپرهیزید 🖌
13.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تصاویر فرزند احمد شاه مسعود و افسران صهیونیست و دکتربرنارد لوئیس منتشر شد!🔻 , تئوریسین تجزیه کشورهای اسلامی حمله به افعانستان عراق سوریه و جنگ یمن و تئوریسین جنگ تمدنهای هانتینگتون و جنگ تمدن لیبرال و تمدن اسلامی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺شاهکار ارتش در قم/ ساخت بزرگترین بیمارستان تنفسی کشور توسط ارتش در ۸ روز این بیمارستان ۷۰ تختخوابی امروز در محوطه بیمارستان شهید بهشتی افتتاح شد.