eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
678 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
📎🔹 به مناسبت بیستم فروردین روز ملی فناوری هسته‌ای ستارگان عرصه دانش و اقتدار 🔸 کامران پورعباس به مناسبت فرا رسیدن روز ملی فناوری هسته‌ای، از شهدای این عرصه یاد می‌کنیم: شهید پرویز منشادی از پرویز منشادی به عنوان نخستین شهید سازمان انرژی اتمی یاد می¬شود. او در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌ها حضور داشت. منشادی 14 آذر 1357، در تهران بر اثر اصابت گلوله عوامل حکومت پهلوی به شهادت رسید. شهید سید احمد طبیب¬‌زاده دزفولی سید احمد طبیب‌زاده در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی شیمی خواند و سپس در اداره انرژی اتمی تهران به کار و جهاد علمی مشغول شد. اول مهر سال 1359 به جبهه رفت و ۱۶ مهر ۱۳۵۹ در اهواز به شهادت رسید و به عنوان نخستین شهید صنعت هسته¬‌ای ایران در دفاع مقدس شناخته شد. شهید پرویز احمدی پرویز احمدی دانشجوی کارشناسی در رشته انرژی اتمی و مهندس شرکت انرژی اتمی بود. 22 مهر ۱۳۵۹، در سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش خمپاره نیروهای عراقی شهید شد. شهید محمدعلی مهدوی محمدعلي مهدوي قبل ازانقلاب در امتحان ورودی سازمان انرژی اتمی قبول شد. از نيروهاي انقلابی بود و همين امر باعث اخراجش ازنيروگاه و در ادامه اعتصاب دوستانش و ديگر اعضا در نيروگاه شد. بعد از پیروزی انقلاب، قراردادهای راکتورهای اتمی ایران با کشورهای آلمان و فرانسه لغو شد و با خروج نیروهای خارجی از کشور، کار سازمان انرژی اتمی متوقف گردید. محمدعلی به همراه سایر دانشجویان در شهریور سال 58 دعوت به کار شد. او در دیزل¬‌خانه برق بوشهر مشغول به کار شد. محمدعلی مهدوی بدون آنکه از تجارب نیروی متخصص خارجی استفاده کند، دیزل¬‌خانه را راه‌انداخت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت. با وجود نیروگاه، منطقه دارخویین حساس شده و زیر باران حمله¬‌های دشمن قرار گرفت. محمدعلی برای دفاع به آنجا اعزام شد. درسن 22سالگي و در آذر سال 1359، هنگامي كه در پروسه آب¬كشي براي به گل نشستن ‌تانك‌هاي عراقي كار مي‌¬كرد، با برخورد ترکش در بمباران منطقه دارخویین شهید شد. شهید سید علی موسوی سیدعلی موسوی نیز از دانشجویان و فعالان دانش هسته‌ای کشورمان بود. سید علی بعد از شروع جنگ به جبهه رفت و در بیست سالگی در ۱۴ خرداد ۱۳۶۴ در منطقه هورالهویزه در جزیره مجنون به شهادت رسید. بر اساس وصیت¬نامه این شهید سرافراز، وی همگان را به پایبندی به دین و انقلاب اسلامی و همچنین پیروی از خط امام و ولایت ¬فقیه و البته استقامت و پایداری در مقابل سختی‌¬ها و گرفتاری‌¬ها فرا خوانده است... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰"فناوری چرخه هسته ای مدیون شهدای هسته ای" https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🔰"روز شهدای هسته ای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وششم سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)🌼 🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده!🌜🍃 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸 🔰بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد توصیه حضرت قدس‌سره) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و دوم 🔻نامه ۶۹
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(24).mp3
5.28M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز پنجاه و دوم ختم نهج البلاغه نامه ۶۹
🌹 سهم : نامه ۶۹ ┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄ 📜 : نامه به حارث همدانی 1⃣ اخلاق كارگزاران حكومتی ♦️به ريسمان قرآن چنگ زن و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار و حقّی را كه در زندگی گذشتگان بود تصديق كن و از حوادث گذشته تاريخ برای آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده و پايان دنيا به آغازش می پيوندد و همه آن رفتنی است. نام خدا را بزرگ دار و جز به حق بر زبان نياور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوی مرگ مكن جز آنكه بدانی از نجات يافتگانی، از كاری كه تو را خشنود و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز، از هر كار پنهانی كه در آشكار شدنش شرم داری پرهيز كن، از هر كاری كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذرخواهی كند، دوری كن، آبروی خود را آماج تير گفتار ديگران قرار نده و هر چه شنيدی بازگو مكن، كه نشانه دروغگویی است و هر خبری را دروغ مپندار كه نشانه نادانی است. خشم را فرونشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حكومت مدارا كن تا آينده خوبی داشته باشی، نعمتهایی كه خدا به تو بخشيده نيكو دار، و نعمتهایی كه در اختيار داری تباه مكن و چنان باش كه خدا آثار نعمتهای خود را در تو آشكارا بنگرد. 2⃣ اوصاف مؤمنان ♦️و بدان، بهترين مؤمنان آنكه جان و خاندان و مال خود را در راه خدا پيشاپيش تقديم كند، چه آن را كه پيش فرستی برای تو اندوخته گردد و آنچه را كه باقی گذاری سودش به ديگران می رسد. از دوستی با بيخردان و خلافكاران بپرهيز، زيرا هر كس را به دوستش می شناسند و در شهرهای بزرگ سكونت كن زيرا مركز اجتماع مسلمانان است و از جاهایی كه مردم آن از ياد خدا غافلند و به يكديگر ستم روا می دارند و بر اطاعت از خدا به يكديگر كمك نمی كنند بپرهيز. در چيزی انديشه كن كه ياريت دهد، از نشستن در گذرگاههای عمومی و بازار پرهيز كن كه جای حاضر شدن شيطان و برانگيخته شدن فتنه هاست و به افراد پايين تر از خود توجه داشته باش، كه راه شكرگزاری تو در برتری است. در روز جمعه پيش از نماز مسافرت مكن، جز برای جهاد در راه خدا و يا كاری كه از انجام آن ناچاری، در همه كارهايت خدا را اطاعت كن كه اطاعت خدا از همه چيز برتر است. 3⃣ روش به كارگيری نفس در خوبيها ♦️نفس خود را در واداشتن به عبادت فريب ده و با آن مدارا كن و به زور و اكراه بر چيزی مجبورش نساز و در وقت فراغت و نشاط به كارش گير، جز در آنچه كه بر تو واجب است و بايد آن را در وقت خاص خودش به جا آوری، بپرهيز از آنكه مرگ تو فرا رسد در حالیكه از پروردگارت گريزان باشی و در دنياپرستی غرق باشی، از همنشينی با فاسقان بپرهيز كه شر به شر می پيوندد، خدا را گرامی دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهيز كه لشكر بزرگ شيطان است، با درود. ┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
رمان عشق گمنام پارت ۴۰ تصمیم گرفتم که بخوابم شاید از فکر خیال در اومدم . یکم هم خسته بودم . گوشیم رو تا ساعت اذان کوک کردم که اون موقع بیدارم کنه . تا سرم رو گذاشتم روی بالشت خواب به چشمانم اومد رفتم توی عالم دیگه . ** اشهد ان علی ولی الله چشمامو بزور باز کردم زمزمه کردم :خدایا قربونت برم که صدام میکنی .ولی کاشکی یکم ...نه اصلا ولش کن فقط بخاطر تو بلند میشم . سریع از رختخواب بلند شدم که دیگه شیطون گولم نزنه . از اتاق اومدم بیرون از پله ها رفتم پایین ویدا نشسته بود روی مبل آرمان هم تو آشپز خونه داشت ظرف میشست . هاااااان رو کردم به ویدا گفتم :علیکم سلام .ویدا خانم شما اینجا شلغمی ؟که داداشم ظرف میشوره ؟ ویدا چینی به ابروش داد گفت :سلام به به ساعت خواب ،بعد هم خودش خواست ظرف هارو بشوره. آرمان چون شیر آب باز بود صدامو نو نمشتید . وگرنه با شوت پرتم میکرد چون داشتم با ویدا کلکل میکردم دیگه باهاش حرف نزدمو رفتم دست شور وضو گرفتم . ** السلام علیکم و رحمه الله و برکاتو نمازمو تموم کردم حوصلم تو اتاق سر میرفت بخاطر همین رفتم پایین کنار ویدا . من :به به عروس مامان کو ببینم حلقه هاتو نو . آرمان از داخل آشپزخانه گفت داخل ماشینن . من : سویچ ماشین رو بده خودم برم بیارم . ویدا :بیا دست منن . من :راستی مامان کو ؟ آرمان :داخل اتاق داره نماز میخونه . اها نی گففتم سویچ رو گرفتم رفتم بیرون چون ماشین تو کوچه بود مجبور شدم .چادر بپوشم . در رو باز کردم فقل ماشین رو زدم .ماشین با صدای دینگ قفلش باز شد . در شاگرد رو باز کردم ندیدمش فکر کنم تو داشبورده بازش کردم .بله دوتا جعبه شیک خوشگل پیدا شد .برشون داشتم در ماشین رو هم قفل کردم خواستم برم به طرف در خونه که یکی از پشت سر صدام زد :آوا خانم . سرم رو به عقب متمایل کردم ؛عه اینکه علی اقا خودمو جم جور کردم من:سلام علی اقا علی اقا :سلام علیکم من :ببخشید کارم داشتین ؟ علی اقا :میخواستم از اتفاق امروز ازتون عذر خواهی کنم ..... ادامه دارد .....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۴۱ علی اقا : واقعا نمیتونستم شمارو پیاده کنم چون ممکن بود شمارو حدف بگیرن . بعد به فرمانده هم گفتنم که گفتن نمیشه . ببخشید من شعور دارم پس بیشعور نیستم . الدنگ هم نیستم . از رفتار امروزم خیلی شرمنده شدم چرا خودم فکر نکردم که شاید منو بزنن . آب دهنمو قورت دادم گفتم :شما هم ببخشید من واقعا رفتارم بد بود .اون موقع خیلی ترسیده بودم . علی آقا این دفعه سرش بیشتر گرفت پایین حس کردم میخواد چیزی رو بگه . گفت :ببخشید شما واقعا از من متنفری ؟ نمیدونستم منظور این حرفش چیه من:بله ؟ علی اقا :هیچی وسریع رفت این پسر چرا اینقدر این روزها مشکوکه . منو دیگه رفتم داخل خونه . ویدا:رفتی دوتا حلقه بیاری ها . من : شد یبار منو سوژه قرار ندی ؟ مامان :دخترا بعدش بیایین سالاد درست کنید . منو ویدا :باشه حقله های آرمان ویدا رو در اوردم نگاهشون کردم واقعا قشنگ بودن این همشون سلیقه داداش گلمه . من:وای ویدا خیلی قشنگن . ویدا :بله 😌 آروم گفتم :راستی پسر رجایی چی شد ؟ ویدا آروم تر از من گفت : نمیدونم فکر نکنم بدونهه نامزد کردم ،علی میگفت فعلا آلمان رفته تا بیاد شما دوتا عقد کردین . آوا :خدارو شکرررر . ویدا :حالا پاشو بریم سالاد درست کنیم . با ویدا دوتایی به طرف آشپز خونه راه افتادیم . یه سالاد شیرازی مشتی هم درست کردیم . **** امروز عقد آرمان ویدا بود خیلی خوشحالم که بالاخره داداشم به دختر مورد علاقه‌اش میرسه . آرمان ویدا سر سفره ی عقد نشسته بودن . قران هم به دستشون بود علی آقا کنار ویدا وایستاده بود منم کنار آرمان . عاقد هم با یه صلوات شروع کردم به خواندن خطبه . - ........عروس خانم ویدا حسینی فرزند حسین آیا وکیلم شمارو به عقد دائم آقای آرمان محمدی در آورم . من :عروس خانم دارن قران میخونن عاقد :...............وکیلم من :عروس خانم دارن دعا میکنن عاقد :و.................عروس خانم وکیلم . ویدا :با اجازی آقا امام زمان و بزرگترها بله . همه مون صلوات فرستادیم .آرمان انگشتر رو کرد دست ویدا .ویدا هم همینکارو کرد . قرار بود بعد محضر بریم خونه ویدا که مهمان ها قرار اونجا بیان . ویدا آرمان رفتن که باهم بگردن بعد بیان ماهم راه افتادیم به سمت خونه خاله فیروزه . ادامه دارد.....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۴۲ توی ماشین بودیم که به مامان گفتم :مامان حالا از فردا کی منو ببره دانشگاه . مامان خندید گفت :تو نگران این نباش آرمان هرجور شده تو رو میرسونه . حرصم گرفت با خودم فکر کردم الان میگه خب با ماشینت برو 😒 دیگه هیچی نگفت بالاخره رسیدیم خونه خاله فیروزه نگاهی به ساعت کردم ساعت ۱۵:۴۰ دقیقه بود مهمون ها هم نزدیک های غروب میان . **** خاله فیروزه:علی مامان از دست آوا این بشقابا رو بگیر . علی آقا :باش . علی آقا اومد طرف من گفت : بشقابا رو بدین منم . من:بفرمایید . بشقابا رو دادم رفتم طرف قاشق ها چون یکم خیس بودن شروع کردم به خشک کردنشون . دومین قاشق رو که برداشتم صدای در اومد . علی آقا در رو باز کرد . عمه ی سارا ویدا اومد . سارا تا که منو دید اومد طرفم گفت :سلام به آوا خانم خوبی . من:سلام مرسی عزیزم حالا که اومدی اینجا نباید بشینی بیا کمک من قاشق هارو خشک کنیم . فقط برو داخل یه پارچه تمیز بیار چون این بیرون نیست . سارا :،باشه . سارا رفت بعد چند دقیقه اومد .نشت کنار من شروع کرد به خشک کردن ولی کلا هوش هواسش جایی دیگه بود 😉 روکردم بهش گفتم : سارا خانم اینطوری که تو نگاه میکنی همه ملت میفهمن . سارا :هان تو از کجا .... بعد جلو دهنشو گرفت . خندیدم و گفتم :بابا ضایعست . سرش رو گرفت پایین سرخ شد بد بخت . منم دیگه هیچی نگفتم بعد از نیم ساعت خشک کردن قاشق ها تموم شد . دوتایی با سارا بلند شدیم اومدم طرف بقیه ببینیم کاری ندارن انجام بدین . من :خاله فیروزه کاری دیگه نیست انجام بدیم ؟ خاله فیروزه : نه عزیزم شما دیگه برین داخل بقیه کارا مال شما نیست . دست سارا رو گرفتم گفتم :بیا بریم اتاق سارا . در رو باز کردیم رفتیم داخل که سارا روبه رو من وایستاد عقب عقبی راه رفت گفت : آوا تا حالا عاشق شدی ؟ کمی فکر کردم گفتم : آره سارا وایستاد گفت :خب بگو اسمش چیه؟ من: اسمش خیلی خواصه سارا: بگو کنجکاو شدم من : اسمش مهدی هست سارا : جدی کجا دیدیش خواستم حرف بزنم که صدای سرفه ای اومد به عقب نگاه کردم علی آقا بود . رد شد از کنارمون . سارا : خب بیا بریم داخل اتاق بقیه حرفامو بزنیم . من :بریم 😊 ادامه دارد .....🥀 نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 این به دلیل علاقه فراوانی که به داشت، همیشه جلوی موتورش عکس بزرگی از این گرانقدر نصب داشت و در خصلت‌ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. که در درگیری های فتنه 88 جانباز شده بود، جهت دروس حوزوی به نجف رفت و پس از بروز تحولات عراق و بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات به ویژه سامرا و حرمین عسکریین، به عضویت سازمان بدر عراق درآمد. در نهایت در 26 بهمن سال 93 چند روز پس از سالگرد ، همان که الگوی زندگی‌اش شده بود در مکیشفیه سامراء صدای انفجار مهیبی عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی آمد و مدافع حرم ، در دفاع از حرم آل الله به مقام شامخ نائل آمد و به آرزویش رسید . https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💐🌼🌺🍀🌺🌼💐 💐 خدایا از تو می خواهم که اراده من جز اراده تو نباشد خدایا توفیق بده که شب های جمعه دعای کمیل را فراموش نکنم خدایا من عاشق تو هستم ، کمک کن که در خوشحالی و پریشانی ، همیشه درفکرتو باشم خدایا کمکم کن در هر کاری حضرت علی (ع) را سرمشق خود قرار دهم ، حضرت علی (ع) در روزگار نظیر نداشت ، از تو می خواهم کمکم کنی با عدل حضرت علی (ع) زندگی کنم خدایا زیارت خانه خود و چهارده معصوم (ع) را نصیبم گردان 🌹 🕊 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 💐 ای مردم آن شور اول انقلاب را که پشتیبانی از روحانیت اصیل بوده حفظ کرده و نگذارید که روحانیت را تضعیف کنند که اگر مواظب نباشید در این صورت است که دشمنان داخلی از این ضعف ما استفاده می‌کنند و انقلاب اسلامی را به انحراف می‌کشانند . 🌹 🕊 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
اگر‌دختری حجابش را‌رعایٺ‌ڪند، ۅ پسری غیرتش راحفظ ڪند، و‌هر‌جوانی کھ نما‌ز‌اول‌وقت‌ را درحدتوان شرو‌ع‌ڪند؛ اگر‌دستم‌برسد‌سفارشش‌رابھ مولایم امام‌حسین‌«؏»خواهم‌ڪردو اورا دعا‌مے‌کنم. 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
مثل آوینی رهبر انقلاب: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید این جهاد عظیم مقابله با را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: پروردگارا! را مشمول لطف و رحمت و هدایت خود قرار بده و قدمهای آنها را در صراطِ مستقیمِ حق ثابت بدار. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ایران اسلامی را روز‌به‌روز سربلندتر بفرما... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
حمایت گروهک منافقین از عامل هتک حرمت حرم رضوی گروهک تروریستی منافقین که سابقه بمب گذاری حرم مطهر رضوی و به شهادت رساندن جمع کثیری زائران امام رضا (ع) را در کارنامه دارد، از اقدام تروریست وهابی به حرم مطهر رضوی ذوق زده شد و تمام تلاشش را کرد تا از عامل این هتک حرمت یک قهرمان ساخت https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
❌مدعیان اصلاح‌طلبی و عدم تحمل غیرخودی روزنامه در شماره دیروز خود و طی گزارشی نوشت: «...باید تأکید داشت که افکار عمومی مخالفتی با مبارزه با فساد و حذف مدیران فاسد در هر رده و مقامی ندارد؛ اما مسئله تسویه‌حساب سیاسی و حذف مدیران سازمانی به بهانه خدمت در دولت قبل خوشایند افکار عمومی نیست. از سویی هم حمایت از اعضای جبهه پایداری و انتصاب افراد وابسته به این جبهه و دبیر‌کل آن در وزارت کار از‌جمله به‌عنوان مدیران عامل تأمین اجتماعی، رئیس‌صندوق بازنشستگی، معاون اداری و مالی، رئیس‌صندوق عشایری، رئیس‌صندوق فولاد شرایط را برای ادامه کار او در وزارت کار به چالشی جدی تبدیل کرد و زنگ هشداری را برای بهارستان‌نشینان به صدا در‌آورد. در مجلس گروهی از نمایندگان که از ابتدا مخالف سپردن سکان هدایت وزارت کار به عبدالملکی بودند، درخواست استیضاح او را امضا کرده و نطق‌های تندی علیه توانایی‌های او ارائه کردند و فضای انتقادات همچنان ادامه دارد.» در این باره لازم به ذکر است که مدعیان اصلاح‌طلبی خود در عدم تحمل مدیری از جناح رقیب صاحب سبک هستند. یکی از این مصادیق به شوراهای شهر در دوره قبل بازمی‌گردد که محسن‌هاشمی ریاست شورای شهر تهران را برعهده داشت. یکی از وظایف شورای شهر انتخاب شهردار است. زمان انتخاب شهردار زمزمه‌هایی در مورد انتخاب محسن‌هاشمی به شهرداری تهران به گوش رسید اما اخبار دیگری نیز متعاقب آن به گوش می‌رسید. یکی از آنها این بود که اصلاح‌طلبان با رفتن به شهرداری موافق نبودند و دلیل آن این بود که مطابق قانون اگر این اتفاق می‌افتاد از لیست نتایج انتخابات اولین نفر از راه نیافتگان به شورای شهر باید به شورا می‌آمد و او کسی نبود جز و از آنجا که او به جناح رقیب تعلق داشت اصلاح‌طلبان با آمدنش موافق نبودند. چنان‌که می‌دانید در آن دوره تمام اعضای شورای شهر تماما اصلاح‌طلب بودند و آمدن یک اصولگرا هیچ تاثیری در تصمیم گیری‌ها نمی‌توانست داشته باشد اما با این وجود اصلاح‌طلبان حتی تاب تحمل یک عضو غیرخودی را در میانشان نداشتند https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─