eitaa logo
این عمار
3.2هزار دنبال‌کننده
30.5هزار عکس
26.3هزار ویدیو
732 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
4.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینقدر میگی یاحسین، بنظرت ارباب شبِ اولِ قبر بهت سَر می‌زنه؟ لُطفی که تو به من کردی، مادرم نکرد اِی مهربان‌تر از پدر و مادرم، حسین✨ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🕊سبک بالان🕊 💟فرازی از وصیت نامه شهید ✍🏻مادرم نمی خواستم این مطالب را بر روی کاغذ بیاورم ولی چه کنم که این افکارم است که بر قلم حکومت می کند. و منظور اینکه یک وقت در صف کوفیان قرار نگیرید . مادرم می دانم از جور زمانه چه می کشی ولی این را بدان خداوند مهربان هر که رابیشتر دوست داشته باشد بیشتر او را آزمایش می کند و با سختیها او را می آزماید ☝🏻 😍پس اگر آخرت را میخواهی اگر ملاقات با حضرت رسول (ص ) را میخواهی اگر دیدار حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) را میخواهی اگر حضرت رقیه را میخواهی که جانم به قربانش که بعد از واقعه چه بلایی بر سرش آمد و چه مصائبی را همراه با عمه اش کشید باید شکیبا باشی و کنی و غم روزگار را تنها به خداوندبگویی واز او یاری بجویی که خداوند با صابران است.... رضا سینایی🌹 بگیریم از شهدا شادی روح https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
شهید سید مجتبے علمداربر مشامَم می رسد ، لحظه بوی کَربَلا.mp3
زمان: حجم: 1.09M
بر مشامَم می رسد ،هر لحظه بوی با نوای ملکوتی سید مجتبی از چه اینگونه با اطمینان میگویی ؟ گویی میدانستی که راهی قافله ی شهدا میشوی ! م نشر مطالب باذکر صلوات https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
Kam Kam Dare Ydam Mire ~ UpMusicKam Kam Dare Ydam Mire(320).mp3
زمان: حجم: 2.61M
*اصلا خبر داری که از دوری دارم دق می کنم* *هر شب با عکس یه گوشه هق هق می کنم* *آخه دوری دل ما رو می سوزونه* https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
36.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیابان هم که باشی حسین آبادت میکند درست مثل https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
Roze Aba Abdellah Alayhessalam.. - @Aminikhaah.mp3
زمان: حجم: 4.97M
🔸 روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
وقتی مجید از برگشت ازش پرسیدم : از امام حسین(؏) چی خواستی؟! گفت : یه نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل(؏) کردم یه نگاه به گنبد سیدالشهداء(؏) فقط بهشون گفتم : "آدمم کنید" 🕊 راوی مادر شهید https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
امیر کرمانشاهی enc_16756346335552506852801.mp3
زمان: حجم: 2.44M
چقدر حرفِ نگفته رو دلم تلنباره ؛ فقط حِیف آخرین باره ! . https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا گلزار شهدای کرمان قطعه ای ناب از آیات خدا قطعه ای دیدنی از بهشت قطعه ای سبز از ملکوت قطعه ای نورانی از اینجا شهر شهیدان خداست چه زیباست وقتی برای دیدن به بهشت زمین می آیند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اومده میگه من میخوام.... ✨فقط نگاهِ رهبر 😘 دیگه حله... که آرام و قرار را از ابرقدرتهای دنیا ربوده، اینگونه است رفتارش با کودکان.. پيامبر صلي الله عليه و آله : مَن كانَ عِندَهُ صَبِيٌّ فَليَتَصابَّ لَهُ ؛ هر كس كودكى دارد، بايد با او رفتار كند https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 دلیل سجده و شکر بعد از زیارت عاشورا 🎤 حاج مهدی توکلی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت لحظه ای از نگاه علی آب شدم☺️🙈 ٬آنقدر نگاهش حس تحسین داشت که در دلم کیلو کیلو قند آب میشد٬ به خود آمدم و به گام هایم شتاب دادم٬لرز بدی به جانم افتاده بود ٬اما تصمیم را گرفته بودم باید تکلیفم را مشخص میکردم تا کی این جدال بین من و خانواده ام باید ادامه پیدا میکرد؟؟😐 -فاطمه جان میخوای چی کار کنی؟لطفا اگر به خاطر من... -علی بهم اعتماد کن😊 و سرش را به نشانه تایید کلافه وار تکان داد٬ همراه هم به حیاط بیمارستان رسیدیم به علی گفتم _من با پدرم میروم و تو به دنبال ما بیا. سوار ماشین شدم و عصبانیت را در صورت پدرم به راحتی دیدم٬منتظر من بود که مکان را تایین کنم. -کجا؟ -اهم٬مزارشهدا..🇮🇷👣 -چی؟منو به مسخره گرفتی؟😠 -نه بابا لطفا بریم٬حداقل یه بار بنظرم احترام بزارید.😊 و در سکوت به ماشین💨🚙 گاز داد و راه افتادیم٬دعا دعا میکردم انتخابم درست باشد ٬درست... -همینجاست بابا در را باز کردم و حجم خاک های سرد سریعا به روی روحم نشست٬لحظه ای بغض گلویم را فشرد و سرم گیج رفت اما حالا وقت جا زدن نبود باید برای زندگیم میجنگیدم برای پاک بودنم ٬برای.. قدم هایم را مصمم تر برداشتم٬قلبم ارام بود خیلی آرام... دسته ای 💐گل خریدم و علی ماشین را پارک کرد و به سمت من آمد٫انگار این خاک سرد برقلب اوهم نشسته٬شیشه ای گلاب خرید و چند دسته گل دیگر که بعد جویا شدن دلیلش فهمیدم برای قبور دیگر میخواهد٬ پدرم با اکراه قدم برمیداشت و اخم هایش درهم گره بود😠 ٬ رسیدیم ٬ محل شهادت: علی با تعجب و سوال به من نگاه میکرد و من محو این مزار بودم٬باید شروع میکردم😊😌 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده: نهال سلطانی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─