eitaa logo
محمد ایوبی پور
57 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش شما در مقام مدیر این نیست که خودتان کارها را انجام دهید. حتی اگر در آن بهترین هستید زیرا این کار شما را از وظایف اصلی تان بسیار دور می کند. نقش شما به عنوان مدیر بهبود اهداف، افراد و فرایند تیم به صورتی که اثر تصاعدی چشمگیری بر نتیجه جمعی داشته باشید.
محمد ایوبی پور
برنامه صد روزه ترامپ در قبال ایران فایل شامل یک برنامه ۱۰۰ روزه برای دولت ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵ با محوریت سیاست‌های مرتبط با ایران را ارائه می‌دهد. این برنامه توسط گروه United Against Nuclear Iran (UANI) تهیه شده است و پیشنهادهایی برای تقویت فشار بر جمهوری اسلامی ایران و تغییر رفتارهای این کشور ارائه می‌دهد. این پیشنهادها در چهار حوزه اصلی دسته‌بندی شده‌اند: دیپلماسی، عملیات اطلاعاتی، نظامی، و اقتصادی. در ادامه، نکات اصلی این برنامه را بررسی می‌کنیم: ۱. حوزه دیپلماسی سخنرانی سیاست ایران توسط رئیس‌جمهور: ترامپ باید یک سخنرانی مهم ارائه دهد و استراتژی خود را برای تضعیف جمهوری اسلامی و حمایت از مردم ایران اعلام کند. تصویب قطعنامه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی: ارجاع موارد نقض توافقات هسته‌ای توسط ایران به شورای امنیت سازمان ملل. فعال‌سازی مکانیزم تحریم‌های U.N.: بازگرداندن تحریم‌های پیشین سازمان ملل علیه ایران. تشکیل ائتلاف مقابله با ایران: ایجاد یک ائتلاف جدید بین کشورها برای فشار همه‌جانبه بر ایران در زمینه‌هایی چون هسته‌ای، موشکی، و حقوق بشر. محدود کردن سفر مقامات ایرانی: اعمال محدودیت‌های ویزا برای مقامات ایرانی در سازمان ملل. ۲. عملیات اطلاعاتی و مقابله با سانسور عملیات روانی: ایجاد تیمی برای اجرای عملیات روانی به زبان فارسی جهت تضعیف رژیم ایران و تقویت انگیزه‌های دموکراتیک مردم ایران. تضعیف سانسور: گسترش دسترسی مردم ایران به اطلاعات بدون سانسور از طریق فناوری‌هایی مانند استارلینک. مقابله با اطلاعات نادرست: تدوین استراتژی برای مقابله با تبلیغات رژیم ایران و افشای فساد و سرکوب‌های داخلی. ۳. اقدامات نظامی و عملیات ویژه اعلام سیاست صریح در استفاده از نیرو: اعلام آمادگی برای استفاده از نیرو در صورت تهدیدهای جدی از سوی ایران. تقویت همکاری با اسرائیل: انتقال تسلیحات پیشرفته برای تقویت توان دفاعی اسرائیل در برابر تهدیدات ایران. هدف‌گیری فرماندهان سپاه: حمله به فرماندهان و تأسیسات سپاه پاسداران در صورت تهدید به شهروندان یا منافع آمریکا. ۴. حوزه اقتصادی تحریم‌های مالی: تمرکز بر شناسایی و قطع منابع مالی رژیم ایران و مقابله با فعالیت‌های پولشویی. مسدود کردن بانک‌های ایرانی در اروپا: فشار بر کشورهای اروپایی برای تعطیلی بانک‌های مرتبط با رژیم ایران. ایجاد صندوق دموکراسی: استفاده از دارایی‌های بلوکه‌شده ایران برای حمایت از فعالیت‌های دموکراسی‌خواهانه در داخل کشور. مقابله با دور زدن تحریم‌ها: اجرای تحریم‌های سخت‌گیرانه علیه کشتی‌رانی غیرقانونی ایران. نتیجه‌گیری این برنامه یک نقشه جامع برای تقویت فشار بر ایران ارائه می‌دهد و هدف آن کاهش توانایی جمهوری اسلامی در حمایت از تروریسم، سرکوب داخلی، و اقدامات بی‌ثبات‌کننده است. اجرای سریع و هماهنگ این پیشنهادها، رهبری قاطع آمریکا در قبال ایران را تضمین می‌کند. اینکه سیاست ها به این صورت علنی مطرح می شود جای تامل دارد. به نظرم حداقل از دو منظر قابل بررسی است: ۱- ایجاد ترس و رعب در راستای فشار مذاکره ۲- راضی سازی حامیان تندرو محمد ایوبی پور @ayoubi
‍ ❌قاب جدید، دنیای جدید ✍️سهند ایرانمهر مهم‌ترین تصویر مراسم پر طمطراق تحلیف ترامپ نه قاب رقص او و ملانیا و نه بارون پسر خوش قدوقامت او بود، مهمترین قاب این قاب است. چهره‌های این عکس تاریخی عبارتند از: -جف بزوس: با دارایی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار، به‌دنبال قوانین مالیاتی کمتر و توسعه تجارت جهانی آمازون است. - ایلان ماسک: با ثروتی بیش از ۴۲۰ میلیاد دلار، علاقه‌مند به آزادی عمل در صنایع فناوری، حذف محدودیت‌های محیط‌زیستی، و توسعه سرمایه‌گذاری در حوزه فضایی. - مارک زاکربرگ: با دارایی ۲۰۰ میلیارد دلار، به‌دنبال تضمین کنترل متا بر فضای دیجیتال و جلوگیری از قوانین محدودکننده‌ای که می‌تواند قدرت او را کاهش دهد. -ساندار پیچای:مدیرعامل گوگل و آلفابت، شرکتی با درآمد سالانه بیش از ۲۸۰ میلیارد دلار. 🔸این قاب تاریخی نمایانگر دوران جدیدی است که «شوشانا زوبوف» آن را سرآغاز «سرمایه‌داری نظارتی» می‌داند. دورانی که سرمایه به دنبال به دست آوردن قدرت واقعی نه فقط از طریق داده‌ها یا پیش‌بینی رفتارها که از طریق جهت‌دهی به انسان‌هاست. دورانی که آن را به دوران «پلتفرم‌کراسی» یا «دموکراسی الگوریتمی» هم موسوم کرده‌اند، آغازی بر پایان دموکراسی آنگونه که تاکنون می‌شناختیم. 🔸این دوران، عصر جدیدی در تاریخ بشر است. دورانی است که در آن داده‌های کاربران به‌عنوان منبع خام استخراج می‌شوند،(مشابه نفت در اقتصاد صنعتی) حالا شرکت‌ها این داده‌ها را تحلیل کرده و از آن‌ها برای پیش‌بینی رفتار افراد استفاده می‌کنند. در دوران جدید رفتار انسان‌ها (مانند خرید، رأی دادن یا حتی تصمیم‌گیری‌های احساسی) به کالا تبدیل شده و به شرکت‌ها یا دولت‌ها فروخته می‌شود. اگرچه از فرد یا ملت بسیار سخن بر زبان خواهد رفت اما این یک تعارف تلخ است زیرا برخلاف سرمایه‌داری سنتی که بیشتر بر رضایت مشتری تأکید داشت، سرمایه‌داری نظارتی به‌دنبال کنترل رفتار است به همین دلیل مردم به‌جای داشتن هویت‌ ملی، به کاربران یک شبکه جهانی تبدیل می‌شوند. 🔸در دوران جدید، کشورهای ضعیف‌تر به مستعمره‌های داده‌محور شرکت‌های بزرگ تبدیل شده و استقلال خود را از دست می‌دهند. سرمایه نظارتی و دارای داده و قدرت کنترل، به نفع هیچ دولت و ملتی عمل نمی‌کند این هسته قدرت دنبال حجم بیشتر داده و جهت‌دهی سودمندانه آن است اگرچه جایی مثل آمریکا را قرارگاه خود می‌داند و تمامیت زمین (بلکه مریخ ) حوزه نفوذ آن تلقی می‌شود اما نه به اکراه زیردستان که با طوع و رغبت آنان که پیشتر با الگوریتم پلتفرم‌ها سامان داده شده است. در شکل پیشرفته‌تر این وضعیت دولت‌ها هم ممکن است نقش خود را به‌عنوان تنظیم‌کننده از دست بدهند و بیشتر به ابزار شرکت‌های فناوری تبدیل شوند. 🔸در دوران جدید، سرمایه نظارتی، نظم جدید خود را تثبیت می‌کند، نهادهای تا امروز برقرار را برمی‌چیند و قانون خود را آنگونه که خود می‌خواهد وضع و اجرا می‌کند. همه آنچه تاکنون به عنوان ثوابت علوم سیاسی یا روابط بین‌الملل تاکنون شناخته می‌شد از اینجا به بعد دچار تحولات بنیادین خواهد شد و حجم داده در اختیار و کاربر مشمول این پلتفرم‌ها و البته میزان احاطه بر نهاد سنتی حاکمیت و دولت، میزان قدرت را مشخص خواهد کرد. 🔸در این دنیای جدید داده‌های شخصی به‌طور مداوم جمع‌آوری و تحلیل می‌شوند، و حریم خصوصی به کالایی در دست شرکت‌ها تبدیل می‌شوند و فرد از ذائقه تا عشق و نفرتش را در همین فضا دریافت می‌کند. در چنین فضایی است که هویت دیجیتال جایگزین هویت ملی می‌شود و نه در بستر سرزمین یا قوم و ملت که در شبکه‌ها تکوین می‌یابد. سرمایه نظارتی حالا بیش از گذشته به دنبال قدرت است چون برای برداشتن موانع باید ابزار تصمیم‌گیری و رفع محدودیت‌ها را در دست داشته باشد و پیش از آن نیز نیازمند مشروعیت است چنانکه پیر بوردیو در کتاب «دولت و طبقات اجتماعی» می‌گوید: «قدرت اقتصادی، زمانی که به سیاست وارد می‌شود، به ابزار مشروعیت‌بخشی تبدیل می‌شود».