📖 #سیاه_پوش_امام
🔹استاد قرائتی نقل نموده:
🏴در ایام محرم من هندوستان بودم ، یک زن با چند بچه کنار کوچه بودند، محله شیعه ها ، من اردو بلد نبودم ، به مترجم گفتم: میخواهم با این خانم صحبت کنم. رفتم پیشش گفتم چرا اینجا خوابیدید؟ این بچه ها چرا بیرون خانه هستند؟ چرا کنار کوچه خوابیدی؟ خانه ندارید؟ گفت چرا این خانه، خانه ماست. گفتم شما که خانه داری چرا آمدی داخل کوچه خوابیدی؟ گفت آخر خانه مان را برای امام حسین علیه السلام سیاه پوش کردیم ، می خواهم در خانه پایم رو به سیاه پوش امام حسین دراز نباشد. والله قسم این ادب ها در حوزه و دانشگاه نیست. والله قسم! از مغز فطرت می جوشد
🌷حسین جان
🔹ما به جارو زدن خانه ی تو محتاجیم
🔹تاابد فخر براین خدمت شاهانه کنیم
📖 #به_مردم_بگو_دعا_کنند
🔹مرحوم حاج کافی :
⚜یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم مومن خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی فرموده به شیخ مرتضی انصاری فرموده به شیخ عبدالکریم حائری فرموده و... ، این بنده خدا نوشته: من چهل شبِ چهارشنبه از یزد می آمدم مسجد جمکران، توسلی و حاجتی داشتم. شب چهارشنبه چهلمی، دو هفته قبل بود. در مسجد جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم، سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم. در صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم چه خبر است؟ گفتند: آقا آمده. من خوشحال دویدم رفتم جلو، آقا را دیدم اما نتوانستم جلو بروم.
🍃 حضرت فرمودند: برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند. به خدا قسم آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد. خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده:
✅مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند. هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است. قربان غریبی ات شوم مهدی جان.
📕 ملاقات با امام زمان در مسجد جمکران ، صفحه ۱۵۸
🏴 ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
🏴 سقای حسین سید و سالار نیامد
🌷السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🏴وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🏴وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🏴وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
⬛️روضه های که قبول نشدن
✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری نقل نموده :
◼️بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
🕯شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
┄┅─✵🌹✵─┅┄
📡 کانال
بصیرت حسینی
https://eitaa.com/ayprpzl
┄┅─✵🌹✵─┅┄
✍ مقام عباس، تجلی #بصیرت در #عمل است!
🔹همهی اصحاب عاشورا، اهل بصیرت بودند، اما عباس را، مقام بصیرت این قیام خواندهاند!
ـ بصیرت، شجاعت میآورد؛
مثل وقتی که دشمن برایش اماننامه آورد... و او پشیمانشان کرد!
ـ بصیرت، قدرت میآورد؛
مثل وقتی که اول برادرهایش را به میدان میفرستد.... میخواهد با سهم قربانی بیشتری، در کنار امامش باشد!
🔹بصیرت، وفاداری میآورد؛
مثل وقتی که پنجه در فرات دارد، و آب نمینوشد!
▪️راز پایداری در میدان ... نه !!
راز عباس شدن ... #بصیرت است!
خیلی ها در میدان میمانند، اما عباس نمیشوند!
عباس؛ یعنی قیمت هر چیزی را، به اندازهای که هست بدانی ...
و امامت را ، پای ارزشهایِ اشتباهیِ دنیا، ذبح نکنی!
#بصیرت
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
▪️این روزها، به عزادران نُمره میدهند!
درست شبیه همان نمرههایی که به اصحاب عاشورا دادند، و بعدها تاریخ از آن پرده برداشت و ... خواهد برداشت!
💥 نُمرههای ما نیز، مثل اصحاب عاشورا؛
در دو ویژگی، این روزها مشخص میشود!
کدام ویژگیها ؟
نمرهی من چند است؟
10.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۹ دقیقه
بسیار شنیدنی
ذکر داستان توسل یک مسیحی به آقا قمر منیر بنیهاشم باب الحوائج علیه السلام
🎙مهدی توکلی
┄┅─✵🌹✵─┅┄
📡 کانال
بصیرت حسینی
https://eitaa.com/ayprpzl
┄┅─✵🌹✵─┅┄
﷽
🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
🏴اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🏴 وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🏴وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🏴وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
السلام علیڪ یابقیة الله یا
اباصالح المهدۍ
یاخلیفة الرحمن
ویاشریڪ القرآن ایهاالامام
الانس والجان"سیدی"و
"مولاۍ"
الامان الامان
🏴عرض تسلیت خدمت حضرت ولیعصر بقیةالله اعظم ،امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شیعیان
🏴 بمناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل
🗓 (دهم محرم 61قمری،برابر با ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی)
🕘 حدود ساعت 9
♦️روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد.
◼️سپس کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند.
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران شهید شدند. (تعداد دقیق معلوم نیست . تعداد شهیدان تیر اندازی. با تعداد شهیدان حمله اول 50 نفر ذکر شده.)
🏴خون گریه کردن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف درمصیبت جدش امام حسین علیه السلام
▪️امام مهدي عليه السلام فرمودند :
لأندبنك صباحا و مساء و لأبكين عليك بدل الدموع دما ؛
▪️امام مهدي عليه السلام در زيارت ناحيه مقدسه :هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مي كنم و در مصيبت تو به جاي اشك ، خون مي گريم
📚بحار الأنوار ، ج 101 ، ص 238