eitaa logo
کانال بصیرت حسینی
127 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
7.7هزار ویدیو
18 فایل
مجموعه کلیپ های روشنگری،مباحث مهدویت و آخرالزمانی،مطالب آموزنده،کلام بزرگان و عرفا آیدی پیج عاشورا_ظهور۱۴۴۲ اینستاگرام https://instagram.com/ashora_zhor1442?utm_medium=copy_link
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی (قدّس سرّه) (١٣۶۵ - ١٢٨۴ قمری) مرجع بزرگ شیعیان جهان دروس ابتدایی طلبگی را در روستای «مدیسه» از توابع لنجان اصفهان نزد یکی از اهل علم آن دیار آغاز نمود. پس از گذراندن دوره ابتدایی تصمیم گرفت به حوزه اصفهان - که در آن عصر یکی از حوزه های مهم شیعه به شمار می رفت - مهاجرت نماید. برای این منظور با پدرش سید محمد به مشورت پرداخت. سید محمد لحظاتی چند غرق در اندیشه شد. آن گاه سر برداشت ودر حالی که اندکی خشمگین به نظر می رسید، به فرزندش گفت: «اگر به اصفهان بروی، من عهده دار هزینه زندگی تو نمی شوم.» سید از گفتار پدر شگفت زده شد وبه فکر فرو رفت وبه وعده های الهی در این که ضامن روزی بندگان است وسخنان ارزنده امامان بزرگوار در فضیلت علم ودانش اندیشید. این افکار به او قوّت قلب داد وعزمش را برای رفتن به اصفهان جزم تر نمود. لذا سر از دامن تفکر برداشت وبا حالتی حاکی از اطمینان نفس به پدر گفت: «اشکالی ندارد، فقط شما اجازه رفتن به من بدهید، من خود عهده دار دیگر امور آن خواهم شد». گویا اصرار سید ابو الحسن، بر خشم پدر افزود. لذا برای بار دوم گفت: «فرزندم؛ طلبه مشو؛ گرسنگی دارد؛ محرومیت به دنبال خواهد داشت؛ بی خانه وکاشانه وآواره خواهی شد. از این ها گذشته با دوری خانواده وخویشاوندانت چه خواهی کرد؟!» این حرفها در گوش سید ابو الحسن فرو نمی رفت واو همچنان برای بار دوم از پدر خواست که به وی اجازه رفتن بدهد... 🔹پس از پافشاری های زیادی که سید ابو الحسن از خود نشان داد، پدر با رفتنش موافقت نمود. درست در آن هنگام بود که برق شادی در چشمان سید درخشید. لبخند شادی بر لبانش نقش بست. دست پدر را بوسید واز او صمیمانه تشکر کرد. لحظه جدایی فرا رسید. سید ابو الحسن با دستی خالی بدون این که کوله بار وره توشه ای به همراه داشته باشد، به سوی اصفهان حرکت کرد. اما در همان ابتدا، لحظاتی چند خاطرش پریشان شد وافکاری وسوسه آمیز پی درپی بر او هجوم آورد: با تنهایی، غربت وفقر چه خواهی کرد؟... ناگهان به یاد امام زمان (علیه السلام) افتاد واشک در چشمانش حلقه زد وبا امیدواری واطمینان نفس به راه افتاد... سید ابو الحسن در اوایل نوجوانی وبلوغ در سن ١۴ سالگی وارد اصفهان شد ودر مدرسه صدر حجره ای گرفت وبه درس وبحث مشغول شد. ➿شبی از شبهای زمستان وقتی پدرش برای دیدن فرزند خود به حجره او می آید، با وضع ناهنجاری مواجه می شود. حجره او را خالی از هرگونه وسایل ابتدایی برای زیستن می بیند: نه فرش وگلیم وزیراندازی، ونه چراغی برای روشن کردن حجره. با سخنانی سرزنش آمیز به سید ابو الحسن می گوید: نگفتم طلبه نشو، گرسنگی دارد! محرومیت وفقر به دنبال دارد؟! او آن قدر در این زمینه سخن می گوید که فرزند آزرده خاطر می شود ودر همان لحظه که سخت دگرگون شده بود، به طرف قبله می ایستد وامام زمان (علیه السلام) را مورد خطاب قرار می دهد وبا چشمانی اشک بار ولحنی ملتمسانه می گوید: «آقا عنایتی کنید تا نگویند شما آقا ندارید!» ☘☘لحظاتی چند نمی گذرد که فردی ناشناس در مدرسه صدر را به صدا درمی آورد. وقتی خادم مدرسه در را باز می کند، فرد ناشناس از او سراغ سید ابو الحسن را می گیرد وخادم سید ابو الحسن را به کنار در مدرسه فرا می خواند. سید ابو الحسن با سیدی خوش سیما روبرو می شود که پس از دلجویی به او پنج قران می دهد ومی گوید: «شمعی نیز در طاقچه حجره است، آن را بردار وروشن کن تا نگویند شما آقا ندارید.» شخصی ناشناس با این سخن، سید ابو الحسن را تنها می گذارد ومی رود. سید به حجره برمی گردد وماجرا را برای پدر تعریف می کند. سید محمد نیز مانند پسر، دچار بهت وحیرت می شود واشک از چشمانش سرازیر می گردد ودر همان حال فرزند را در آغوش می گیرد وبوسه هایی چند بر صورت گلگونش می زند وبا قلبی شاد به مدیسه بازمی گردد ✍️توجهات ولی عصر (عج) به علما ومراجع، ص ١٢١، به نقل از سید ابو الحسن اصفهانی شکوه مرجعیت، محمد اصغری نژاد، ص ٢٢ - ١٩.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌❌تصویری که به عنوان انفجار در غرب تهران در حال انتشار است مربوط به بمباران رژیم صهیونیستی در غزه می باشد
🔴امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند: ♦️در آخر الزمان که بدترین زمان هاست، زنان بی حجاب و برهنه آشکار شوند و با زینت و آرایش بیرون آیند. ♦️آنان از مرز دین خارج شده اند و در فتنه ها وارد گشته اند و به سوی شهوت ها مایل و شتاب دارند، حرام ها را حلال کنند و سرانجام در دوزخ گرفتار عذاب ابدی خواهند شد. 📚 وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۱۹ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 تعبیر فرار در اینجا تعبیر زیبا و لطیف است. معمولا فرار در جایی گفته می شود که انسان از یک سو با موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو شده و از سوی دیگر پناهگاهی در نقطه ای سراغ دارد، از این رو با سرعت تمام از محل حادثه دور می شود و به نقطه امن و امان پناه می آورد. 🔸 ناامیدان از رحمت خدا نیز باید از سیاهی گناه که موقعیت وحشتناکی است بگریزند و به توحید خالص که منطقه امن و امان واقعی است، روی آورند. 🔸 آیه از این رو خطاب می کند همه از عذاب خدا بگریزند و به سوی رحمت بروند. از گناهان فرار کنند و به توبه و استغفار متوسل شوند. 🔸 از زشتی ها، بدی ها، بی ایمانی، تاریکی جهل و عذاب جاویدان بگریزند و خود را در آغوش رحمت حق و سعادت جاویدان قرار دهید. 🔸 در حکایتی از حاج محمد اسماعیل دولابی نیز نقل شده است که: 🔸 می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود. همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. 🔸 پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد. 🔸 شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله» هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست.
✨الهی ✨یاحَمیدُبِحَقِّ مُحَمَد 🌹یاعالیُ بِحَقِّ علی 🌸یافاطِرُبِحَقِّ فاطمه 🌺یامُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن 🌷یاقدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن ✨عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِوالزَّمان
🌹 افسوس شیخ طوسی 🍃 ملّا محسن فیض کاشانی، آن عارف بالله، صاحب کتاب کلمات­ مکنونه و کتب عرفانی و اخلاقی و علمی دیگر، در عالم رؤیا یا مکاشفه، شیخ الطائفه، شیخ طوسی را می­‌بیند 🍃 به شیخ طوسی عرضه می­‌دارد که آقا! آن­جا چه خبر است؟ شیخ طوسی می­‌فرماید: آن­جا چه خبر است؟ این­جا خبری نیست، خبرها آن­جاست، 🍃 ملّا محسن فیض کاشانی تعجّب می­‌کند و می­‌گوید من عرض کردم: آقا! خبر آن‌ طرف است، این‌ طرف که خبری نیست، 🍃 شیخ طوسی می­‌گوید: خیر، اتّفاقاً بر عکس متوجّه شدید، خبر آن­جاست و این‌ طرف، خبری نیست، هر چه این‌ طرف هست از آن­جا آمده است. 🍃 فقط به تو بگویم: ای محسن! بدان، هر چه هست در دنیاست و من امروز مغموم هستم و افسوس می­‌خورم که می­‌توانستم کار بیشتری انجام بدهم و انجام ندادم، تعبیر عجیبی دارد ✨ می­‌فرماید: اگر می­‌دانستید که این­جا، فقط یک ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) چقدر ارزش دارد، آن‌ وقت می­‌فهمیدید، چرا در ماه مبارک رمضان، اوّ‌لین دعا، این است «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور» ✨ ┄┅─✵🌹✵─┅┄ 📡 کانال بصیرت حسینی https://eitaa.com/ayprpzl ┄┅─✵🌹✵─┅┄