eitaa logo
۱۵۹۷
111 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
767 ویدیو
11 فایل
سلام خوش اومدید اینجا کانال شخصی منه مطالب عکس‌ها کلیپ‌ها و خلاصه همه چیزهایی که برام جالبن رو اینجا میذارم ارتباط با من👇 @dezful313
مشاهده در ایتا
دانلود
الان اینو دیدم که یه جورایی شبیه به طرح توی ذهنم بود👇
ولی بازم اون چیزی که دلم میخواست ندیدم😒
دقت کردید ساکت شدم؟😅 دارم به اون چیزی که میخوام نزدیک میشم دیگه کم‌کم دارم تبدیل میشم به یه کارگر ساده و سر به زیر 😊 دیگه آخرای فعال بودنه هعییی جوونیمون رفت آقا😔
ولی اون موشکا برای زدن شهرها ساخته نشده بود!
هدایت شده از سوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴ خرداد، روز مقاومت و پایداری_ روز دزفول گرامی باد. نه یه گرامی باد رسمی بی روح! بلکه یه گرامی باد از ته قلب با کلی امید و آرزوی خوب برای آینده☺️ ⭕️ امروز خاطرات شما رو از هر سن و سالی که هستید توی سوزستان منتشر می‌کنم. بیاید و از روزهای دفاع مقدس دزفول بگید حتی اگه غیردزفولی هستید میدونم که خیلی‌هاتون با دزفول خاطره دارید. پس بسم الله... ارسال خاطرات: @suzestan 🔥سوزستان⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
۱۵۹۷
#چالش ۴ خرداد، روز مقاومت و پایداری_ روز دزفول گرامی باد. نه یه گرامی باد رسمی بی روح! بلکه یه گرام
شاید بهترین استفاده رو از این کلیپه سوزستان کرد😂 منم دارم متن خودمو آماده میکنم سفت بشینید😁
باز صهیونیستا لرزیدن👆👇 در سایه تهدیدات اسرائیل، ایران آزمایش موشکی با برد ۲۰۰۰کیلومتر انجام داد. نام مستعار این موشک به نام «خیبر» قلعه یهودیان بوده که در آغاز دوران اسلامی توسط مسلمانان فتح شد وزیر دفاع ایران از سایت پرتاب گفت: پیام ما به دشمنان ایران این است که از کشور و دستاوردهای آن محافظت خواهیم کرد. پیام ما به دوستانمان این است که می‌خواهیم به ثبات منطقه کمک کنیم
۱۵۹۷
#چالش ۴ خرداد، روز مقاومت و پایداری_ روز دزفول گرامی باد. نه یه گرامی باد رسمی بی روح! بلکه یه گرام
روایت مقاومت 🔻مادربزرگم تعریف می‌کرد: ⬅️ چند خیابون بالاتر خونه‌مون رو موشک زده بود همه داشتن میرفتن سمت اون محل تا اگه کسی زیر آوار مونده نجاتش بدن ⬅️ منم گفتم برم اونجا اگه زن یا دختری اونجا هست بهش کمک کنم به این امید که اگه روزی منم زیر آوار موندم یه زن بیاد نجاتم بده و یه وقت دست نامحرم بهم نخوره! ⬅️ توی مسیر یهو دیدم یه پیرمرد با عجله از خونه اومد بیرون و یه سر از تن جدا شده هم تو دست‌هاش بود. ⬅️ پیرمرد گریه میکرد و می‌گفت: بووه تون خدا یکی آیه ای سر ازم اوسونه (تو رو خدا بیاید این سر رو ازم بگیرید) ⬅️ افرادی که مثل من داشتن میرفتن سمت خونه‌ای که موشک خورده بود یهو متوقف شدن و به حالت شوک به پیرمرد که سر جدا شده یه شهید رو توی دست‌هاش نگه داشته بود نگاه میکردن ⬅️ زیر لب لا اله الا الله گفتم و دوباره حرکت کردم که برسم و کمکی کنم، دیگه نمیدونم چه کسی سر رو از پیرمرد گرفت و چی شد ⬅️ وقتی موشک میخورد اعضای بدن افراد گاهی تا چندین متر به اطراف پرتاب می‌شد و این طوری از تو خونه مردم یا خیابون پیکر یک شهید رو جمع میکردن و گاهی اصلا مشخص نبود که دست یا پای قطع شده متعلق به کدوم شهید هست.
👆اینم روایت من به نقل از مادربزرگم مادربزرگم روایت‌های عجیبی از جنگ شهری برام گفته تلخ‌ترینش اون خاطره‌اش هست که پیکر برادرش رو توی تاریکی شب عقب وانت می‌بینه و با ممانعت همسایه درست نمیتونه تشخیص بده این کیه عقب وانت بعدها متوجه میشه اون پیکر تیکه پاره‌ای که قسمت‌هایی ازش رو توی تاریکی شب دیده بدن برادر شهیدش بوده
چرا؟؟