شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل
آیا علامه طباطبائی (رض) کوروش هخامنشی را همان ذو القرنین دانسته است؟! (پاسخی به یک ادعا) مشاهده شده
آیا از نظر علامه طباطبائی (رض) کوروش هخامنشی مصداق ذو القرنین است؟!
علامه طباطبائی (رض) در بخشی از تفسیر خویش به بحث در مورد داستان ذو القرنین می پردازد.ایشان ابتدا چنین می نویسند:
لم یعترض لاسمه و لا لتأریخ زمان ولادته و حیاته و لا لنسبه و سائر مشخصاته على ما هو دأبه فی ذکر قصص الماضین بل اکتفى على ذکر ثلاث رحلات منه ...
الطباطبائى، السید محمد حسین (المتوفى1412هـ)، المیزان فی تفسیر القرآن،ج13،ص378، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة : الخامسة، 1417هـ .
قرآن کریم متعرض اسم او و تاریخ زندگى و ولادت و نسب و سایر مشخصاتش نشده.البته این رسم قرآن کریم در همه موارد است که در هیچ یک از قصص گذشتگان به جزئیات نمى پردازد. در خصوص ذو القرنین هم اکتفاء به ذکر سفرهاى سه گانه او کرده ... (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
سپس می نویسند:
من هو ذو القرنین؟ و أین سدة؟
للمؤرخین و أرباب التفسیر فی ذلک أقوال بحسب اختلاف أنظارهم فی تطبیق القصة ...
الطباطبائى، السید محمد حسین (المتوفى1412هـ)، المیزان فی تفسیر القرآن،ج13،ص381، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة : الخامسة، 1417هـ .
ذو القرنین کیست و سدش کجا است؟ [اقوال مختلف در این باره]
مورخین و ارباب تفسیر در این باره اقوالى بر حسب اختلاف نظریه شان در تطبیق داستان دارند ... (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
سپس ایشان به ذکر نام ها و افرادی می پردازند که به عنوان احتمالات مصداقیت ذو القرنین مطرح شده اند.نام هایی که ایشان بدان اشاره می کند از این قرار است:
شین هوانک تی (یکی از پادشاهان چین)
یکی از پادشاهان آشور
فریدون بن اثفیان بن جمشید (پنجمین پادشاه پیشدادیان)
اسکندر مقدونی
یکی از پادشاهان یمن (در مورد نام وی اختلاف شده است)
کوروش هخامنشی
علامه طباطبائی (رض) پس از ذکر نام یا عنوان هر یک از این مصادیق، به ذکر ادله ی قائلین به آن پرداخته و سپس در تمامی آن ها مناقشه کرده و اشکال وارد می کنند.
اما اینجا مهم است تا بدانیم که ایشان در مورد کوروش هخامنشی چه می گوید و آیا خصوصیات وی را منطبق بر ذو القرنین دانسته و این مصداق را می پذیرد یا خیر ؟!
علامه طباطبائی (رض) پس از ذکر ادله ی قائلین به ذو القرنین بودن کوروش (ابو الکلام آزاد) چنین می نویسد:
هذه جملة ما لخصناه من کلامه، و هو و إن لم یخل عن اعتراض ما فی بعض أطرافه لکنه أوضح انطباقا على الآیات و أقرب إلى القبول من غیره.
الطباطبائى، السید محمد حسین (المتوفى1412هـ)، المیزان فی تفسیر القرآن،ج13،ص396، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة : الخامسة، 1417هـ .
این بود خلاصه اى از کلام ابو الکلام، که هر چند بعضى از جوانبش خالى از اعتراضاتى نیست، لیکن از هر گفتار دیگرى انطباقش با آیات قرآنى روشنتر و قابل قبول تر است. (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
نتایج
الف) از نظر علامه طباطبائی (رض) ذو القرنین پیامبر الهی نیست.
ب) از نظر علامه طباطبائی (رض) وصفیات ابو الکلام آزاد از کوروش هخامنشی صرفا نسبت به سایر گزینه هایی که به عنوان مصداق ذو القرنین مطرح شده اند قابل اعتنا تر و قابل قبول تر است اما ایشان ادله ی ابو الکلام آزاد را نیز همانطور که بدان تصریح کرده اند دارای اشکالاتی می دانند.
ج) حتی اگر علامه طباطبائی (رض) مصداقیت کوروش هخامنشی به عنوان ذو القرنین را می پذیرفت (که چنین نیست) باز هم کلام ایشان مردود بود! چرا که امروزه با ادله ی فراوانی که در دست داریم ادعای ابو الکلام آزاد و سایر موارد مطرح شده از سوی افراد مختلف به راحتی قابل نقدهای محکم است و حتی برخی از باستان گژوهان متعصب نیز به بطلان ادعای ابو الکلام آزاد تصریح کرده و ادله ی وی را نقد کرده اند.
مطالب مرتبط:
1- شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا): ادعای ذوالقرنین بودن کوروش هیچ پشتوانه ی تاریخی و باستان شناسی ندارد!
2- شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا): اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین است نه کوروش هخامنشی!
3- نقد علمی و مختصر ادعاهای بی پایه و اساس ابوالکلام آزاد در مورد ذوالقرنین بودن کوروش هخامنشی از سوی شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا)
*آیا علامه طباطبائی، کوروش را همان ذو القرنین دانسته؟! (پاسخی به یک ادعای واهی)*
در سال های اخیر عده ای مغرض با اهدافی مشخص، در پی آن هستند تا این گونه در بین مردم جا بیندازند که علامه طباطبائی، کوروش هخامنشی را مصداق ذو القرنین دانسته!
متاسفانه برخی از عوام نیز این ادعا را باور کرده و از این رو برای کوروش هخامنشی قداست قائل می شوند!
در این یادداشت مختصر، کلام علامه طباطبائی (رض) را به صورت دقیق بررسی کرده و ادعای مورد بحث را راستی آزمایی کنیم.
با مراجعه به تفسیر المیزان و سایر تفاسیر به این سؤال پاسخ خواهیم داد:
آیا کوروش، مصداق ذوالقرنین است؟!
آیا اهل بیت علیهم السلام ذوالقرنین را معرفی کرده اند؟!
علامه طباطبائی (رض) ابتدا چنین می نویسند:
لم یعترض لاسمه و لا لتأریخ زمان ولادته و حیاته و لالنسبه و سائر مشخصاته...
[الطباطبائى، السید محمد حسین، المتوفى1412هـ، المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص378، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة: الخامسة، 1417هـ]
ترجمه:
«قرآن کریم و روایات متعرض اسم او و تاریخ زندگى و ولادت و نسب و سایر مشخصاتش نشده...» (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
پس مشخص است که اگر ذوالقرنین فرد مشخصی بود خود قرآن یا لااقل ائمه علیهم السلام او را به صورت مصداقی معرفی می کردند.
سپس علامه در ادامه می نویسند:
للمؤرخین و أرباب التفسیر فی ذلک أقوال بحسب اختلاف أنظارهم فی تطبیق القصة...
[الطباطبائى، السید محمد حسین، المتوفى1412هـ، المیزان فی تفسیر القرآن،ج13،ص381، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة: الخامسة، 1417هـ]
ترجمه:
«مورخین و ارباب تفسیر اقوالى بر حسب اختلاف نظریه شان در تطبیق داستان دارند...» (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
سپس ایشان به ذکر نام ها و افرادی می پردازند که صرفا به عنوان *احتمالات غیرثابت* مطرح شده اند.
نام هایی که ایشان بدان اشاره می کند از این قرار است:
۱• شین هوانک تی (یکی از پادشاهان چین)
۲• یکی از پادشاهان آشور
۳• فریدون بن اثفیان بن جمشید (پنجمین پادشاه پیشدادیان)
۴• اسکندر مقدونی
۵• یکی از پادشاهان یمن (در مورد نام وی اختلاف شده است)
۶• کوروش هخامنشی
علامه طباطبائی (رض) پس از بیان ادله هر یک از این مصادیق، به ذکر ادله ی قائلین به آن پرداخته و سپس در همه آن ها مناقشه کرده و همه را رد می کنند و همه آن ها را نادرست می خوانند.
اما چه مناسب است تا بدانیم که ایشان چگونه تطبیق کوروش هخامنشی بر خصوصیات ذو القرنین را رد می کند.
علامه طباطبائی (رض) پس از ذکر ادله ابوالکلام آزاد هندی به عنوان تنها طرفدار ذو القرنین بودن کوروش، ادله او را این چنین نادرست می خواند:
هذه جملة ما لخصناه من کلامه و هو و إن لم یخل عن اعتراض ما فی بعض أطرافه لکنه أوضح انطباقا على الآیات و أقرب إلى القبول من غیره.
[الطباطبائى، السید محمد حسین المتوفى1412هـ، المیزان فی تفسیر القرآن،ج13،ص396، الناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، الطبعة: الخامسة، 1417هـ]
ترجمه:
«این بود خلاصه اى از کلام ابو الکلام، که هر چند بعضى از جوانبش خالى از اشکالات نیست، لیکن از هر گفتار دیگرى انطباقش با آیات قرآنى روشن تر است.» (ترجمه ی استاد محمد باقر موسوی همدانی)
نتایج:
*الف) از نظر علامه طباطبائی (رض) ذوالقرنین پیامبر الهی نیست و هیچگونه مصداقی قطعی تطبیقی در آیات و روایات وجود ندارد.*
*ب) از نظر علامه طباطبائی، وصفیات ابوالکلام آزاد هندی از کوروش هخامنشی صرفا نسبت به سایر گزینه ها، قابل اعتنا تر است اما این به معنای تائید ادله ی ابوالکلام آزاد توسط علامه طباطبائی نیست بلکه همانطور که بدان تصریح کرده اند این نظریه را دارای اشکالاتی می دانند.*
*ج) حتی فرضا هم اگر علامه طباطبائی (رض) مصداقیت ذو القرنین را می پذیرفت (که چنین نیست) باز هم کلام ایشان مردود بود! چرا که امروزه با ادله ی فراوانی که بدست آوردیم کاملا مشخص شده که ادعای ابو الکلام آزاد کاملا مردود است و حتی برخی از باستان پژوهان متعصب نیز به بطلان ادعای ابو الکلام آزاد تصریح کرده و ادله ی وی را نقد کرده اند.*
مانند:
1- شاهپور شهبازی (باستان پژوه متعصب و باستان گرا): ادعای ذوالقرنین بودن کوروش هیچ پشتوانه ی تاریخی و باستان شناسی ندارد!
اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین است نه کوروش هخامنشی!
برای تحقیق بیشتر مراجعه شود به:
مجموعه مقالات نقد علمی ادعاهای بی پایه و اساس ابوالکلام آزاد در مورد ذوالقرنین از سوی شاهپور شهبازی
نتیجه:
کوروش هرگز ذوالقرنین نبوده و هیچ دانشمندی و بزرگ ایرانی کوروش را ذوالقرنین ندانسته بلکه یک هندی بنام ابوالکلام در زمان پهلوی ادعا کرد که ذوالقرنین همان کوروش است.
چگونه ممکن است کوروش فرد مورد احترامی نزد ایرانیان باشد ولی در هیچ یک از آثار ادبی بزرگان ادبیات فارسی مانند حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا و ... هیچ نامی از او نباشد؟!
چگونه ممکن است کوروش نزد ایرانیان محترم باشد ولی هیچ یک از شاهان پهلوی، قاجار، صفوی و ... نام فرزندانشان را کوروش ننامیده باشند؟!
چگونه ممکن است ذوالقرنین همان کوروش باشد ولی بزرگترین دانشمندان نامی ایران مانند: طبری، میبدی، شیخ طبرسی، ابولفتوح رازی، امام فخر رازی، بیضاوی و ... در تفاسیر و کتاب های خود حتی یک خط درباره کوروش نیاورده باشند؟! بلکه همگی اسکندر یا افراد دیگر را به عنوان تطبیق برای ذوالقرنین بررسی کرده اند.
ابن خلدون مفسر بزرگ قرآن، ذوالقرنین را به صورت کاملا قطعی اسکندر می داند. (مقدمه ابن خلدون، ترجمه گنابادی 1/146)
از میان مفسران اهل سنت امام فخر رازی مستدل تر و منطقی تر از دیگران اسکندر را ذوالقرنین می داند!
مونتگمری وات (اسلام شناس و قرآن پژوه) می نویسد:
«هم بسیاری از مفسران مسلمان و هم محققان غربی بر آنند که مراد از ذوالقرنین، همان اسکندر کبیر است» (دائره المعارف اسلام، طبع دوم)
ابوعلی سینا وقتی اسکندر مقدونی را وصف میکند، او را به نام اسکندر ذوالقرنین مینامد.
فخر رازی هم در برداشت بزرگ خود بر این دیدگاه پافشاری دارد و خلاصه آنچه گفته این است که:
«قرآن دلالت میکند بر اینکه سلطنت این مرد تا اقصی نقاط باختر، و اقصای خاور و جهت شمال گسترش یافته، و این به راستی همان معموره آن روز زمین است، و همانند چنین پادشاهی باید نامش جاودانه در زمین بماند...
پس وارد شام شد و از آنجا به قصد سرکوبی بنی اسرائیل به طرف بیت المقدس رفت، و در قربانگاه (مذبح) آنجا قربانی کرد، پس متوجه جانب ارمینیه و باب الابواب گردید، عراقی ها و قطبی ها و بربر خاضعش شدند، و بر ایران مستولی گردید، و قصد هند و چین نموده با امت های خیلی دور جنگ کرد، سپس به سوی خراسان بازگشت و شهرهای بسیاری ساخت، سپس به عراق بازگشته در شهر «زور» و یا رومیه مدائن از جهان برفت، و مدت سلطنتش دوازده سال بود.»
متوجه می شوید که چون اسکندر یهود را کوبیده، بنابراین یهود دشمن اوست و به همین دلیل است که سعی می کند اسکندر را بدنام کند.
ابوریحان بیرونی هم نقل های معتبرتر را در کتابش آورده که اسکندر را ذوالقرنین می خواند...
خلاصه آن که هیچ یک از مفسران و عالمان شیعه یا سنی اسلامی در هیچ یک از ادوار سابق یا حاضر، کوروش را ذوالقرنین نخوانده جز یک نفر هندی به نام ابوالکلام و آن هم در دوره پهلوی و او تنها کسی است که این ادعا را کرده و علامه طباطبايى نیز دعای او را مانند سایر ادعاها صرفا نقل کرده.
اما مهمترین نکته این که در روایات هیچ تطبیقی بر این که ذوالقرنین کدام پادشاه معروف بوده، اصلا وجود ندارد و خود این نشان می دهد تطبیق ذوالقرنین بر تمامی مصادیق احتمالی کاملا خطاست.
اگر مصداق تطبیقی برای ذوالقرنین وجود داشت، حتما خود قرآن یا مفسران اصلی قرآن یعنی اهل بیت علیهم السلام، او را قطعا به صورت مصداقی برای ما معرفی می کردند.
✍ج.م صادق حقگو