eitaa logo
شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل
627 دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
26هزار ویدیو
355 فایل
دشمنان خارجی،در راس همه🔯اسرائیل غاصب؛ دل به خیانت #نفوذی های داخلی بسته اند و تمام تلاش خودرابرای به تاخیرانداختن ظهور بکارگرفته؛👊اما با #بصیرت و #سواد_رسانه_ای، نقشه های شوم آنان نابودخواهد شد؛ ان شاءالله #اندکی_صبر_طلوع_نزدیکست @SalamAZ3210 کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔معرفت پشه‌ها برای دیدن یکی از دوست‌های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی‌ترین نقطه تهران است. فکر می‌کردم از مجهزترین آسایشگاه‌های کشور باشد، که نبود. بیشتر به خانه‌ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبود، فرصتی شد به اتاق‌های دیگر سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از هر دو دست. و من چه می‌دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن‌ها... جانبازی که ۳۵ سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده‌ای! آمده‌ای با ما عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می‌گفت اینجا گاه مسئولی هم می‌آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می‌گفت. هم‌صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام‌اش به من تسلی می‌داد. وقتی فهمید در همان عملیاتی که او ترکش خورده من هم بوده‌ام، خیلی زود با من رفیق شد. پرسیدم خانه هم می‌روی؟ گفت هفته‌ای دو هفته‌ای یک روز، نمی‌خواست باعث مزاحمت خانواده‌اش باشد! توضیح می‌داد خانواده‌های همه جانبازهای قطع نخاع خودشان بیمار شده‌اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می‌کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می‌دانست. گفتم: بی‌حرکتی دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می‌گفت نه! نکته تکان‌دهنده و جالبی برایم تعریف کرد، او که نمی‌توانست پشه‌ها را نیمه شب از خودش دور کند، می‌گفت با پشه‌های آنجا دیگر دوست شده است... می‌گفت "نیمه‌شب‌ها که می‌نشینند روی صورتم، و شروع می‌کنند خون مکیدن، بهشان می‌گویم کافیست است دیگر!" می‌گفت خودشان رعایت می‌کنند و بلند می‌شوند، نگاهم را که می‌بینند، می‌روند. شانس آوردم اشک‌هایم را ندید که سرازیر شده بودند. نوجوان بوده، ۱۶ ساله که ترکش به پشت سرش خورده و الان نزدیک ۵۰ سالش شده بود. و سال‌ها بود که فقط سقف بی‌ رنگ و روی آسایشگاه را می‌دید. آخر من چه می‌دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم تختش را تا بیرون سالن بیاوریم، تا باران نرمی که باریدن گرفته بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره‌ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده است. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت‌های کهنه، بوی نم و خفگی داخل اتاق‌ها... هر دقیقه‌اش مثل چند ساعت برایم می‌گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان‌های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان‌هایی که انگار اروپایی بودند. می‌گفت اینها دیگر مصادره‌ای نیستند، بسیاری از این ساختمان‌ها بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه‌های جانبازهاست. نمی‌دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می‌گفت فکر می‌کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می‌زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می‌دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می‌رسند. خودم هم می‌دانستم دروغ می‌گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می‌گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی سابقش را نداشت. بعد از اینکه حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره‌های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می‌زد! کاش شکایتی می‌کرد! کاش فریادی می‌کشید و سبک می‌شد! و مرا هم سبک می‌کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی‌هدف قدم می‌زدم. دیگر از خودم بدم می‌آمد. از تظاهر بدم می‌آمد. از فراموش‌کاری‌ها بدم می‌آمد. از جانباز جانباز گفتن‌های عده‌ای و تبریک‌های بی‌معنای پشتِ سر هم. از کسانی که می‌گویند ترسی از جنگ نداریم همان‌ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند. و این روزها هم، نه جانبازها را می‌بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می‌آمد از کسانی که نمی‌دانند ستون‌های خانه‌های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از کسانی که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می‌خواهند! کاش بعضی به اندازه پشه‌ها معرفت داشتند وقتی که می‌خوردند، می‌گفتند کافیست! و بس می‌کردند، و می‌رفتند، ما چه می‌دانیم جانبازی چیست... یکی از کاربران نجات تاریخ
✳️ علت هجرت امام به پاریس از زبان حاج سیداحمد خمینی ◀️به مناسبت ۱۳مهر؛ سال‌روز هجرت امام از عراق به پاریس سیزدهم مهر سال‌روز هجرت امام خمینی قدس سره الشریف از عراق به فرانسه است. گفتنی‌ها در این‌باره بسیار است اما ماجرای هجرت ایشان از زبان مرحوم حاج احمد خمینی خواندنی است: 🔸 هجرت امام به به جریاناتی که چند ماهی قبل از این تصمیم روی داد برمی‌گردد. با اوج‌گیری مبارزات مردم ایران، دو دولت ایران و عراق در جلساتی متعدد که در تشکیل گردید، به این نتیجه رسید که فعالیت امام نه تنها برای ایران که برای عراق هم خطرناک شده است. توجه مردم عراق به امام و شور و احساسات زائرین ایرانی چیزی نبود که عراق بتواند به آسانی از کنار آن بگذرد... 🔹خلاصه نظرات عراق که به امام منتقل شد عبارت است از: _ حضرت‌عالی چون گذشته می‌توانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید ولی از کارهای سیاسی‌ای که باعث تیرگی روابط ما با ایران می‌گردد، خودداری نمایید. _ در صورت ادامه کارهای سیاسی باید عراق را ترک کنید. 🔸تصمیم امام معلوم بود. رو کردند به من و فرمودند گذرنامه‌ من و خودت را بیاور و من چنین کردم. آقای دعایی عازم بغداد شد، ولی از گذرنامه‌ها خبری نشد. چندی بعد رئیس سازمان امنیت عراق خدمت امام رسید و مطالبی در ارتباط با روابط ایران و عراق، اوضاع عراق و منطقه و گزارش‌هایی از این دست را به عرض امام رسانید. ولی در خاتمه چیزی بیشتر از پیغام قبلشان نداشت. 🔹امام خیلی صحبت کردند که متأسفانه ضبط نشد، مثلاً فرمودند: من هرکجا بروم و (اشاره به زیلوی اتاقشان) فرشم را پهن کنم منزلم است و یا گفتند: من از آن آخوندها نیستم که تنها به خاطر دست از تکلیفم بردارم و از این قبیل. چندی گذشت و خبری نشد. احساسات مردم عراق و ایران در موقع تشرف امام به حرم مولای متقیان، صد چندان دیدنی بود. لذا منزلشان محاصره شد و کسی را حق ورود نبود. 🔸بیهوده ما را بیش از نه ساعت معطل کردند. در حالی‌که ما گفته بودیم که می‌خواهیم به بغداد برگردیم. امام عصبانی شدند و آنان را تهدید کرند. هر وقت من به آنها می‌گفتم که چرا معطل می‌کنید می‌گفتند باید از بغداد خبر برسد. بعد از عصبانیت امام آنها بلافاصله با تماس گرفتند و برخورد امام را با خودشان گفتند. امام به آنها گفتند آنچه بر من در اینجا بگذرد به دنیا اعلام می‌کنم! این را هم به بغدادیون خبر دادند. چیزی نگذشت که آمدند که ببخشید ما نتوانسته بودیم به مرکز خبر دهیم و الا آنها حاضر به این وضع نبودند و نیستند. تو را به خدا آنچه بر شما گذشته است به مرکز نگویید و از این قبیل مطالب که چی؟ که مرکز نیست. ماییم. که چی؟ که امام یک مرتبه چیزی علیه مرکز ننویسند. 🔹همان شب از آمدند پیش من وقت خواستند. امام گفتند بیایند، ‌آمدند و گفتند حق ندارید کوچک‌ترین کاری انجام دهید و امام گفتند: ما فکر می‌کردیم اینجا مثل عراق نیست‌، من هر کجا بروم حرفم را می‌زنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می‌کنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته‌اند تا مردم جهان صد‌ای ما مظلومان را نشنوند ولی من صدای مردم دلیر را به دنیا خواهم رساند،‌ من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه می‌گذرد. فصلنامه پانزده خرداد،ش۲، سال ۱۳۸۴ بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، قم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻کشورهای اروپایی برای جذب اعتماد عمومی به ؛ به مسئولین خودشان واکسن می زنند... 🖥 در این فیلم که به هدف جذب اعتماد عمومی منتشر شده، واکسنی که به وزیر استرالیایی می زنند، بدون آنکه سرپوشِ رو بردارند!!! ⁉️ آیا هنوز می خواهید واکسن بزنید؟
🔺 هم اکنون پخش زنده ی پیاده روی از شبکه سه سیما 🔻 حاصل از کشته شدگان کرونا را ببینید... 😉
میگویند مردم شام آنقدر احمق بودند که روز چهارشنبه معاویه برایشان نمازجمعه برگزار کرد و کسی دم نزد و حتی فکر مخالفت هم نکرد............. امروز هم به قول علامه بزرگوار جعفری، این انقلاب معاویه های بسیار دارد............ امروز هم معاویه نماز جمعه را در چهارشنبه برگزار کرد و باز هم جماعتی سخت اقتدا کردند!!!!!!!!!!! برای عراقی ها ممکن است!!!!!!! برای ایرانی ها خیر؟؟؟؟!!!!!!! سفر به شمال و بزن و برقص ها در تاسوعا و عاشورا برقرار!!!!!! کربلا رفتن مشتاقان اباعبدالله الحسین علیه السلام ممنوع؟؟؟!!!!! با کدام منطق چنین تبعیض آشکار؟ خدا لعنت کند کسانی را که براحتی دین زدایی میکنند! و وای به حال کسانی که این را میبینند و دم نمیزنند! انگار بذر بی غیرتی و نفهمی بر آنان پاشیده شده..... https://eitaa.com/az3210/3404
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹میگم کربلا.... میگند که راه ها بسته است 🔹میگم إمام رضا.... میگند رواق ها بسته است 👆دربدرم، این تقاص کدوم گناهه؟👇 ✅پ ن : گناه ما قدرت دادن به غربگدایانی است که قاتل حاج قاسم شدند... صددام ح،، هائی که راه أربعین را بسته اند و با هدایتهای رهبر حکیم انقلاب ریشه کنشان خواهیم کرد 0⃣🔟 سالیانی قبل صددام حسین راه کربلا را بسته بود و حاج قاسم راه را باز کرد 0⃣0⃣🔟 و اکنون صددام ح،، دیگری که حقیقتا هزاردام است و قاتل حاج قاسم ، راه زیارت أربعین را بسته است هزاردام غربگرایان غرب زده امروز امتی را در بیابان تیه سرگردانی مضروب استکبار نموده اند لعنت ازل و أبد بر آنان باد ⚠️تذکر: تبعیت از ستاد کرونا لازم اما نقد آن هم لازم است حوزه انقلابی
حمید رسایی در توییتی نوشت: ‏دیروز (۹ مهر) روز جهانی ناشنوایان بود. امروز (۱۰ مهر) روز جهانی سالمندان است. هر دو روز را به حسن روحانی و دولتش تبریک می‌گويم. پ.ن صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند! بقره 18 ما این دو روز را به تمام کسانی که در مقابل جنایات و خیانات خائن ترین دولت انقلاب، کر و کور و لال شده اند و نه متوجه این خیانات میشوند و نه دم از این همه جنایات میزنند تبریک میگوییم.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ دکتر جلیلی به کسانی که پیروزی دونالد ترامپ را به او تبریک گفتند...
⚫️📷 |حقایق اگر درست روایت نشود تحریف میشوند 🔻رهبر انقلاب‌اسلامی: اگر حوادث بزرگ و مهمّ عالم، حقایق عالم اگر درست روایت نشود، یا مکتوم میماند یا تحریف میشود. یک وقتی به یک بزرگی ایراد کرده بودند که شما چرا قضیّه‌ی امام حسین و عاشورا و اینها را این‌جور باعظمت اجرا میکنید؟ گفته بود که ما از مسئله‌ی غدیر تجربه پیدا کردیم؛ عاشورا را دیگر نمی گذاریم مکتوم کنید. ۹۸/۸/۳۰ چرا رهبر انقلاب این همه تاکید بر تحریف دارند؟
💢واکنش رئیس مجلس به گلایه یکی از مسئولان استان مازندران در خصوص دعوت نشدن برای مراسم استقبال و عدم تشريفات 🔻قالیباف در جلسه‌ای غیر رسانه‌ای در واکنش به گلایه یکی از مسئولان استان مازندران در خصوص برگزار نشدن مراسم استقبال: 🔹اگر بخواهیم در هر سفر همه تشریفات مرسوم را رعایت کنیم، وقتمان تماماً به تشریفات خواهد گذشت و به کاری نمی‌رسیم. 🔹مجبوریم حتی قبل از برنامه‌ها نگوییم کجا می‌رویم که خبری از تشریفات شاهنشاهی نباشد.
♡•• ‏حواست هست؟ بعد از پرواز تــــــو ما چقدر شکسته بالیم... حواست هست؟ در دنیای بعد از تـــــــو یک جرعه آب خوش از گلویمان پایین نرفته... حواست به ما هست حاجی؟! ... 🌠تصویر حاج قاسم در خیابانی در بیروت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌