✅ امام صادق علیهالسلام فرمود:
▪️ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَيْنِ وَ بُغْضَ زِيَارَتِه؛
📌 هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین و زیارتش را در دل او مى اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین و خشم زیارتش را در دل او مى اندازد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
هدایت شده از شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل
✡این بار کرونا بر روی نیزه!!!!
جنگ صفین بعد 18 ماه کشاکش بین دو لشکر که برخی تاریخ نگاران تعداد لشکریان را مجموعا حدود 200هزار نفر نوشته اند و برخی کمتر یا بیشتر....؛ به مرحله پیروزی نزدیک میشد.
لشکر معاویه ملعون پراکنده شدند و لشکریان امیرالمومنین علی علیه السلام در حال نزدیک شدن به خیمه معاویه!!!
ناگهان قرآن ها بر نیزه شد!!!
و با یک خدعه و نیرنگ، جنگ کاملا پیروز یافته تبدیل به شکست کامل گردید.
👈اگر امیرالمومنین علی علیه السلام فاتح این جنگ میشد؛ قطعا دیگر معاویه ای وجود نداشت که پسرش یزید سر حسین علیه السلام را به نیزه زند!!!
اصلا معاویه ای نبود که امام حسن مجتبی علیه السلام را مجبور به صلح کند.
اصلا، اصلا حکمیتی نبود که خوارجی از آن درست شود تا ابن ملجمش حضرت را در مسجد ترور کند!
بلکه حکومت دیگر تا آخر به دست اهل بیت علیهم السلام می ماند و تمام مشکلات حل شده بود قطعا.
‼️ #اما
⁉️ چه شد؟!
دشمن وقتی دید حریف قدرت جسمی لشکر حضرت نمیشود، فکر و انگیزه آنان را با خدعه کاملا دقیق و حساب شده؛ از کار انداخت و وقتی که انگیزه از کار بیافتد، خود به خود بر جسم آن ها غلبه پیدا خواهد کرد.
😳 #امروز
🚨خدعه ای دیگر
دشمن همان دشمن، فتنه همان فتنه؛ سال گذشته که دولت تروریست و سفاک امریکا به سردار دل های ایران حمله ناجوان مردانه و ذلیلانه نمود؛ آنچنان اتحاد و یکپارچگی بین ایرانیان و جهانیان حق طلب صورت گرفت که میرفت بنیان و اساس ظلم را نابود کند....
اما باز دشمن وقتی دید حریف جسم نیست، انگیزه و هدف را نشانه گرفت.
دقیقا در زمانیکه ایران در ایران و جهان همه فریاد انتقام سخت سر میدادند و حتی نیروها در سوریه در حال عملیات سنگین علیه اسرائیل میشدند....
ناگهان باز هم فتنه هایی عَلَم شد که انگیزه و اراده جامعه را سست میکرد.
🔆واضح و روشن است که دشمن حیله ای را بکار میگیرد که عوام پسند باشد و با ظاهری نیکو حق گریز درست کند!!!! و بهانه ای بدست نفوذی ها بدهد!!!!
این بار قرآن بر نیزه نشد....
این بار سلامت بر نیزه شد!!!!!!
کرونای را درست کردند و در جهان نشر دادند؛ بسیار بیش از حد کرونا را بزرگ کردند!!!!
این شیوه و روش یهودیان ملعون است؛ بعنوان نمونه وقتی داعشی که بدست همین یهود ساخته شده بود؛ قصد حمله به موصل را داشت، اهالی موصل حتی یک گلوله هم علیه داعش شلیک نکردند؛ درست است خیانت بود ولی به هر حال یک نفر هم نباید یک گلوله علیه داعش شلیک میکرد؟؟؟؟ جواب فتح بی نبرد موصل توسط داعش، خیانت نبود؛ رعب و وحشت رسانه ای بود.
انچنان فیلم های سر بریدن و .... در فضای رسانه ای پیچیده بود که مردم موصل از ترس و وحشتشان حتی یک گلوله شلیک نکردند!!!!
دقیقا همین شیوه در کرونا اجرا شد؛ آنچنان در فضای رسانه ای کرونا را بزرگ کردند و ترس و وحشت انداختند که حتی کسی فکر خلافش به سرش نزند و حتی اطباء هم به تحقیق درباره #واقعیت_سنجی_خطر_کرونا نرفتند....
وجه تشابه کرونا به قرآن به نیزه در جنگ صفین دقیقا در همین جاست.
آن زمان قرآن بر نیزه آنچنان بر لشکر صدهزار نفره حضرت امیر ایجاد شکاف کرد که دیگر حتی کسی سخن حضرت را هم نمی شنید...
امروز هم آن شکاف عظیم را کرونا ایجاد کرده و هرچه رهبر انقلاب علیه کرونا سخن میگویند، کسی نمیشنود!!!!
چه از ابتداء که فرمودند کرونا را خیلی بزرگ نکنید و چه زمانی که فرمودند محققان جوان ایرانی ان شاءالله راه های مهار کرونا را پیدا خواهند کرد و چه زمانی که فرمودند باید برای نیاز معنوی مردم بیشتر از نیاز مادی اهمیت داد و فکری برای بسته بودن حرم ها و مساجد کرد و چه زمانی که فرمودند دستورات ستاد ملی را معتبر میدانم ولکن کار معنوی را باید به اهلش بسپارید و آنها تصمیم بگیرند و ....؛
اینها را کسی نشنید و کرونا آن کرد با کشور و دین و مردم که نباید!!!!!
کرونا امروز هر چه میکند، خیال یهودی که پس از شهادت حاج قاسم در لبه پرتگاه سقوط بود؛ راحت کرده!!!!!!! و ما را از #انتقام_سخت تاحدودی دور کرده!!!
کرونا همان خدعه جدید و به روز شده قرآن بر روی نیزهاست که میخواهد ما را از پیشروی های بزرگ و فتح عن قریب بازدارد اما این بار را کور خوانده اند یهودیان ملعون و صهیونیست ان شاءالله.
#به_بهانه_کرونا_علیه_دین
#کرونای_سیاسی
#نشرحداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربابم شدی تا به هرکس و ناکس رو نزنم،دریابم ...🙏🏴🏴😭😭🏴🏴
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر سنجی جالب از مردم در رابطه با دو سال اضافه شدن دوره ریاست جمهوری روحانی...
ببینین حتما...
#روایت_های_خواندنی | تقسیم 17 شتر به سه نفر!!!!
سه نفر قصد داشتند هفده شتر را با هم تقسیم کنند:
سهم اولى نصف 17 شتر
سهم دومین نفر یک سوم شترها
و سهم سومین نفر یک نهم شترها
اما به هر ترتیب که خواستند شترها را قسمت کنند که کسرى به عمل نیاید، امکان نداشت.
نزد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام رفتند.
حضرت فرمود:
مایل نیستید من یک شتر از مال خودم بر آنها افزوده و آن ها را بین شما تقسیم نمایم؟
گفتند: حتما
پس حضرت یک شتر بر آن ها و افزود و هیجده شتر شد.
آنگاه یک دوم آن ها را که 9 شتر باشد به اولى داد!
یک سوم را که 6 شتر باشد به دومى داد!!
و یک نهم را که 2 شتر باشد به سومى داد!!!
و یک شتر باقیمانده خود را نیز برداشت😉
فهمیدی چه زیرکانه حضرت تقسیم کرد!!!!!!!
✅ذِکرُ عَلیُ عَبَادَه
یادآوری فضائل علی عبادت است.
این احادیث زیبا را حفظ کنیم و #نشر دهیم.
شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل
#روایت_های_خواندنی | تقسیم 17 شتر به سه نفر!!!! سه نفر قصد داشتند هفده شتر را با هم تقسیم کنند: سه
#روایت_های_خواندنی | جداکردن دوقولوهای بهم چسبیده (نکته عجیب و بسیار علمی)
👈در زمان خلافت عمر دو کودک به هم چسبیده متولد گردید، یکى زنده و دیگرى مُرده؛
عمر گفت: آنان را با آهن از یکدیگر جدا سازند!!!
اما امیرالمومنین علی علیه السلام دستور فرمودند؛ مرده را دفن کنند و در همان حال زنده را شیر دهند، و چون چنین کردند پس از چند روز بدون آسیبى زنده از مرده جدا شد!!
منبع: مناقب، سروى، ج ۱، ص۴۹۸
✅ذِکرُ عَلیُ عَبَادَه
یادآوری فضائل علی عبادت است.
این احادیث زیبا را حفظ کنیم و #نشر دهیم.
تاثیر استخوان
جوانى نزد عمر رفت و میراث پدر را از او طلب کرد و اظهار داشت که او هنگام فوت پدرش در مدینه کودکى بوده است . عمر بر او فریاد زد و او را دور نمود. جوان از نزد عمر بیرون رفت و از دست او تظلم مى کرد. اتفاقا حضرت امیر علیه السلام به جوان رسید و چون از قضیه آگاه شد به همراهان خود فرمود: جوان را به مسجد جامع بیاورید تا خودم در ماجرایش تحقیق کنم .
جوان را به مسجد بردند. على علیه السلام از او سوالاتى کرد و آنگاه فرمود: چنان درباره شما حکم کنم که خداوند بزرگ به آن حکم نموده و تنها، برگزیدگان او بدان حکم مى کنند سپس بعضى از اصحاب خود را طلبیده به آنان فرمود: بیایید و بیلى نیز همراه بیاورید، مى خواهیم به طرف قبر پدر این کودک برویم . چون رفتند، آن حضرت به قبرى اشاره کرد و فرمود: این قبر را حفر کنید و ضلعى از اضلاع بدن میت را برایم بیاورید، و چون آوردند حضرت آن را به دست کودک داد و به وى فرمود: این استخوان را بو کن . کودک از استخوان بو کشید، ناگهان خون از دو سوراخ بینى او جارى شد، على علیه السلام به کودک فرمود: تو پسر این میت هستى .
عمر گفت : یا على ! با جارى شدن خون ، مال را به او تسلیم مى کنى ؟
حضرت فرمود: این کودک سزاوارترست به این مال از تو و از سایر مردم و آنگاه به حاضران دستور داد استخوان را بو کنند، و چون بو کشیدند، هیچ گونه تاثیرى در آنها نگذاشت و دوباره کودک از آن بو کشید و خون زیادى از بینى او خارج شد، پس مال را به کودک تسلیم نمود و فرمود: به خدا سوگند نه من دروغگو هستم و نه آن کسى که این اسرار را به من آموخته است.
منبع: مناقب ، سروى ، ج ۱، ص ۴۹۱
مولا و غلام مشتبه شدند!
در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیرى شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته ، به مولاى خود گفت : تو مولاى من نیستى بلکه من مولا و تو غلام من مى باشى . و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم مى گفتند: اى دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم . چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد على رفتند و مولا (ضارب ) گفت : این شخص ، غلام من است و مرتکب خلافى شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته ، مرا غلام خود مى خواند.
دیگرى گفت : به خدا سوگند دروغ مى گوید و او غلام من مى باشد و پدرم وى را به منظور راهنمایى و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود مى خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.
امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.
چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن ! و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداى فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول مى شد تا خورشید به اندازه نیزه اى در افق بالا مى آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده مى گفتند: امروز مشکل تازه اى براى امیرالمومنین روى داده که از عهده حل آن بر نمى آید! تا اینکه امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده ، فرمود: چه مى گویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگرى غلام .
على علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که مى دانم راست نمى گویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا صلى الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم ، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت .
امیرالمومنین (ع ) به غلام رو کرده ، فرمود: مگر تو ادعا نمى کردى من غلام نیستم ؟
گفت : آرى ، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایى شدم .
پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وى تسلیم نمود.
شمارش معکوس برای نابودی اسرائیل
مولا و غلام مشتبه شدند! در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردى کوهستانى با غلام خود به حج مى رف
خطبه بدون الف!!!!!
خطبه بى الف
گروهى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله دور هم نشسته و از هر درى سخن مى گفتند گفتگو از حروف الفباء به میان آمد، همگى به اتفاق آراء بر آن شدند که حرف الف بیش از سایر حروف در ترکیب کلمات و جمله بندیها به کار مى رود، در این هنگام امیرالمومنین علیه السلام بپاخاسته و خطبه اى طولانى بدون الف بالبداهه انشاء فرمود: حمدت و عظمت من عظمت منته ، و سبغت نعمته ، و سبقت رحمه غضبه ، و تمت کلمته ، و نفذت مشیه ، و بلغت قضیته ، حمدته حمد مقر لر بوبیته ، متخضع لعبودیته ، متنصل من خطیئه...