eitaa logo
از دیار حبـیـــب
101 دنبال‌کننده
929 عکس
1.2هزار ویدیو
3 فایل
💚من از دیار حبیبم غریب افتادم ❤️ ادمین : @hoseinyf1377
مشاهده در ایتا
دانلود
📜کلام امیر 💫 | ✨عن سلام‌الله‌علیه ﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ او ﻓﺮﻣﻮﺩ : خود را فرو خور که من جرعه ای خوش عاقبت تر و گواراتر  از آن ندیده ام. 🔹 | 🔸(فروخوردن‌خشم) 🔹 نهج‌البلاغه ، نامه۳۱ 💎👇 💎@azDiyarehabib
- مادر عزیزی که طلایت را برای کمک به جبهه مقاومت تقدیم کردی و رویش نوشته بودی این تنها دارایی من است؛ - عروس و داماد جوانی که هدایای ازدواج‌تان را برای ایران همدل فرستادید؛ - دوست باجَنَمی که به فرمان آقا ماشینت را برای مردم آواره جبهه مقاومت دادی؛ - کودکان نازنینی که با خبر سرمای کودکان، عیدی‌ها و دارایی قلک‌تان را تقدیم کردید؛ - دختر و مادر عزیزی که بازارچه خیریه راه انداختید تا به مقاومت کمک کنید؛ کمک‌های شما رسید؛ - اینجا شیعیانِ سوریِ امیرالمومنین شب‌ها می‌توانند گرم‌تر بخوابند. غذای گرم بخورند، بچه‌هایشان کمتر سختی بکشند ... - اینجا طلاهای شما به چادر و پتو و بخاری و غذای گرم و خدمات درمانی و قرآن در دست بچه‌ها تبدیل شده ... - اینجا خانواده‌های شهدای مدافع حرم با جهاد شما قدری دردها و آلام‌شان کمتر شده. جهاد او در میدان و جهاد شما در پشتیبانی از میدان بود ... - اینجا مردم می‌بینند و می‌شنوند که مردم ایران و گروه‌های جهادی ایرانی در این روزهای سخت کنارشان بودند ... خدا از همه‌تان قبول کند 🤲 🇱🇧🇮🇷 💎👇 💎@azDiyarehabib
از زیبایی این پاسخ، واقعا خون تو رگهام دوید😍🥰 عالی👌 افتخار کنیم به ، عالم آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم ✅رویکرد تهاجمی به شبهات ♨️ 💎👇 💎@azDiyarehabib
🌹🌹بــِسْــمِ رَبــــِـّ عَــلــي🌹🌹 | (( از پیاده روی در راه مولا )) در جایی از مسیر پیاده شدیم به علت شلوغی پیاده به سمت حرم امیرالمؤمنین(ع) به راه افتادیم. خدایا چه شلوغی و چه عظمتی را می‌دیدم. به سمت حرم رفتیم به جای عزیزانمان که جا مانده بودند به آقا سلام می‌دادیم وارد حرم حضرت علی(ع) شدیم. بسیار شلوغ بود، بعد از مدتی گذشتن از صف شلوغ و بازرسی به کنار ضریح مولا رسیدیم چه زیارت با صفایی داشت. دور حرم چرخیدیم، دل سیر اشک ریختیم، ساعت‌ها در حرم ماندیم و با مولایمان درد دل کردیم. بعد از ظهر از حرم مولا بیرون آمدیم. ه به سمت کوفه حرکت کردیم وقتی به شهری _که یادآور غمِ‌ مولاست_ رسیدیم باران گرفت به آدرس منزلی که داشتیم رفتیم و مهمان آن بزرگواران شدیم. بسیار خسته بودیم. دوش گرفتیم، لباس‌هایمان را شستیم و استراحت کردیم. صبح صبحانه خوردیم، آماده شدیم که برای زیارت به و برویم زیارت کردیم و اعمال دو مسجد را بجا آوردیم. در شهر گشتیم و دوباره به منزل برگشتیم. شب در آنجا ماندیم و صبح بعد از صرف صبحانه و دیدار با خانواده ابوزید صاحب منزل که سه پسر زیبا و یک دختر مهربان داشت به همراه مادر و همسر ایشان . و هدایایی که تهیه کرده بودیم به آنها تقدیم کردیم و از آن‌ها دعوت کردیم که به شهر قم بیایند. از آن‌ها خدا حافظی کردیم. ع تصمیم گرفتیم از مسیر کوفه که به معروف است به سمت کربلا برویم. این مسیر در گذشته شیعیان در خفا دور ازه چشم ستمگران زمانه که شبانه برای زیارت به سمت کربلا می‌رفتند و در روزها در منزل روستائیان پنهان می‌شدند. این مسیر بسیار زیبا و نخل‌های بلند سر سبز داشت و رودخانه‌ای بسیار زیبا که همان است. خدایا چقدر آب و فراوانی، ولی به مولایمان ستمگران آب ندادند و عزیزان فاطمه(س) با لب تشنه شهید کردند. در این مسیر توسط مردم مهربان بسیار پذیرایی شدیم در منزلشان استراحت کردیم و با زبان‌هایی که هیچ کداممان مفهوم آن را نمی‌فهمیدم صحبت کردیم و از یکدیگر انرژی مثبت گرفتیم.ه 🔹: زهرا‌قربانی (ع)یجمعناالی(‌ع)❤️ Labbaik ya hossein should change to labbaik ya mahdi 💎👇 💎@azDiyarehabib