eitaa logo
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت‌ها
873 دنبال‌کننده
39 عکس
15 ویدیو
9 فایل
ارتباط با مدیر: @masaeli
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ اطمینان به هلال اول ماه با پیشرفت‌های نجومی جدید ✍مهدی مسائلی در اخبار آمده بود که ابری بودن و اوضاع نامساعد جوی ممکن است بر روی دیدن هلال ماه اول شوال تأثیرگذار باشد و عید فطر یک روز دیرتر اعلام شود. بیشتر علما موافقند که «رؤیت» در احادیث اثبات اول ماه طریقیت دارد، نه موضوعیت؛ یعنی ملاک ماه جدید به وجود واقعی هلال آن است و راه و طریق علم به این وجود، دیدن آن با چشم است. البته دراینجا میان علما بحث‌های مفصلی صورت گرفته که آیا فقط هلالی که با چشم عادی دیده می‌شود، هلال اول ماه است، یا اینکه هلال ضعیف‌تری که با چشم مسلح و به کمک تلسکوب دیده می‌شود، نیز هلال اول ماه است. اما طبق هر دو مبنا اگر ما به مبانی علمی و اطمینان‌آوری برای امکان دیده شدن هلال ماه (به صورت عادی یا با کمک تلسکوب) در روز خاصی رسیدیم باید به مفاد این علم عمل کنیم، چه کسی ماه را ببیند و چه نبیند؛ چون در هر صورت می‌دانیم هلال قوی یا ضعيف وجود دارد. هم‌اکنون طبق پیش‌بینی‌های علمی و اطمینان‌آور می‌توان گفت در کدام نواحی زمین با چشم عادی و در کدام نواحی با چشم مسلح هلال اول ماه دیده می‌شود، بنابر این باید طبق این پیش‌بینی‌ها عمل کنیم و مقید به دیدن ماه در اوضاع نامساعد جوی نباشیم. بی‌شک اول شوال و عید فطر یک روز مشخص است و هوای ابری و بارانی این روز را عقب یا جلو نمی‌اندازد، بلکه آنچه اینجا یقینی است اشتباهی است که به خاطر عمل نکردن به داده‌های علمی صورت می‌گیرد. در بعضی از روایات رؤیت هلال ماه نیز بر این موضوع تأکید شده که رؤیت و دیدن با چشم روشی علمی و اطمینان‌آور است و نباید به روش‌های ظنی عمل کرد. در زمان‌های گذشته تنها راه علمی برای اثبات هلال ماه جدید فقط دیدن و رؤیت آن با چشم بود و علم نجوم و رصد آن‌قدر پیشرفت نکرده بود که داده‌های آن یقینی و اطمینان‌آور باشد. اما در زمان کنونی که به کمک تکنولوژی داده‌های رصدی بدون تخلف و یقینی هستند، چرا نباید به مفاد این علم عمل کنیم؟! چرا باید احتمال خطا به خاطر اوضاع جوی را بر داده‌های یقینی مقدم بداریم؟! در قدیم اوضاع نامساعد جوی ممکن بود تشخیص ابتدای ماه را غیر ممکن کند و انتهای ماه، آن ماه 28 روزه شود، در آن هنگام تعداد روزهای ماه رمضان تغییر نمی‌کرد بلکه چون راه علمی برای حل این مشکل وجود نداشت مردم در روزه‌هایی که نگرفته بودند، معذور بودند، ولی هم‌اکنون که راه حل علمی و اطمینان‌آور برای این موضوع وجود دارد آیا همچنان همان معذوریت وجود دارد؟! .......... @azadpajooh
⚡️تفاوت گفتگوی تقریبی با فرقه‌ای ✍مهدی مسائلی هنگامی که از گفتگوی بین مذاهب سخن می‌گوییم خیلی‌ها خود را طرفدار گفتگوی مذهبی معرفی می‌کنند، همان‌گونه که وقتی از وحدت و تقریب مذاهب اسلامی صحبت می‌شود،‌ همین عده خود را طرفدار وحدت اسلامی معرفی می‌کنند. اما گفتگو با جهت‌گیری تقریب مذاهب اسلامی از جهات متعددی با گفتگوهای فرقه‌ای در دنیای اسلام متمایز است که موارد زیر را می‌توان برشمرد: 1. گفتگو در تقریب مذاهب اسلامی از اشتراکات اسلامی و اتفاق نظر مسلمانان آغاز می‌شود و ابتدا اتصال و برادری اسلامی را میان مسلمانان احیا نموده و گسترش می‌دهد‌. این موضوع یکی از محورهای اصلی تمایز گفتگوهای تقریبی و فرقه‌ای است، زیرا در گفتگوهای فرقه‌ای ابتدا از اختلافات سخن گفته می‌شود و با اصل شدن اختلافات و داغ شدن دشمنی‌ها، اشتراکات اسلامی نیز از بین می‌روند و تکفیر و دشمنی جای وحدت و برادری اسلامی را می‌گیرد. 2. در گفتگوی تقریبی، بحث درباره‌ی مسائل اختلافی از مواردی آغاز می‌شود که بن‌بست فکری و مذهبی برای آن‌ها وجود ندارد و اتفاق نظر مسلمانان در آن‌ها بسیار دست‌یافتی است، بلکه عامل عدم اتفاق نظر مسلمانان در این مسائل نیز عمدتاً جدایی مسلمانان از یکدیگر و معاندت آن‌ها بوده است. 3. مسائلی که با خط قرمز‌های مذهبی گره خورده‌اند و گفتگو درباره‌ی آن‌ها،‌ تنها مشاجرات و دعواهای اعتقادی را در دنیای اسلام افزون می‌کند، در فضای تعامل بین مذاهب اسلامی مسکوت گذاشته می‌شوند، و علما و پیروان مذاهب اسلامی گفتگو درباره‌ی آن‌ها را از فضای درون مذهبی، به فضای برون‌مذهبی و عمومی مسلمانان نمی‌کشانند. پس پیروان یک مذهب همچون شیعه هرچند از اندیشه‌های متفاوت‌ مذهبی‌شان عدول نمی‌کنند، ولی آن‌ها را نیز موضوع گفتگوی بین مذاهب قرار نمی‌دهند. در صورتی هم که بحث از این مسائل ضروری باشد، گفتگو درباره‌ی آن‌ها به مجامع علمی اختصاص پیدا می‌کند و در فضای عمومی مذاهب اسلامی از طرح آن‌ها اجتناب ورزیده می‌شود و به‌اصطلاح، این مسائل به‌صورت کوچه‌بازاری مطرح نمی‌شوند. 4. گفتگوهای تقریبی حق‌محور است نه مذهب‌محور؛ یعنی دو طرف گفتگو برای رسیدن به حق بایکدیگر بحث می‌کنند، و در گفتگو هیچ‌گاه خود را حق مطلق و طرف مقابل را باطل محض تلقی نمی‌کنند. به‌عبارتی‌دیگر این گفتگوها گفتگوی اسلامی هستند نه گفتگوی مذهبی. 5. در قالب و صورت گفتگوهای تقریبی از مجادله‌های غیراحسن، مناظره و مراء پرهیز می‌شود و گفتگوها با رعایت ادب و اخلاق علمی صورت می‌گیرد. 6. گفتگوهای تقریبی برای دستیابی به غلبه‌ی مذهبی و تخریب و حذف سایرمذاهب اسلامی نیستند. در این گفتگوها عیب‌ها و مطاعن مذاهب رقیب را گردآوری نمی‌کنیم و به هجو آن‌ها نمی‌پردازیم، بلکه در این تعامل، امتیازات عِلمی و عَمَلی خویش را بیان می‌کنیم و نقد سایر مذاهب را در فضایی دوستانه و علمی و به‌صورت غیرتهاجمی مطرح می‌کنیم. گفتگوی تقریب مذاهب اسلامی برای هدایت سایر مذاهب اسلامی و نزدیک کردن آن‌ها به حق است، نه حذف کردن آن‌ها، و افزون‌شدن شمار پیروان مذهب خویش. 🔼با این ملاک‌ها باید به ارزیابی گفتگوهای مدعیان طرفداری از وحدت اسلامی بپردازیم که آیا واقعاً به وحدت اسلامی معتقد هستند یا فقط به اظهار طرفداری از آن می‌پردازند و آن را تاکتیکی برای محدود نشدن وضعیت سیاسی و گفتمانی خود می‌بینند؟! .............. https://eitaa.com/azadpajooh/154
⚡️نقدی بر مطاعن‌سازی برای اباحنیفه ✍مهدی مسائلی اباحنیفه یکی از امامان فقهی اهل‌سنت است که اصول اجتهادیش با سایر امامان فقهی اهل‌سنت متفاوت است و برخلاف بسیاری از این فقها که فقط محدث بودند، اجتهاد دینی را آغاز کرد و بعضی از بن‌بست‌های فتوایی را برداشت. این رویکرد فقهی اگرچه قابل نقد و بررسی است، ولی با تخریب گسترده‌ای در درون اهل‌سنت مواجهه شد و کسانی که بر نقل‌گرایی تعصب داشتند،‌ به مطاعن‌سازی علیه اباحنیفه دست زدند که نمونه‌های زیادی از آن در کشکول‌ها و جُنگ‌های طنز اهل‌سنت می‌بینیم. ازطرفی دیگر بعضی از شیعیان نیز به تبع این جو، در رقابت میان دو مذهب با مطاعن‌سازی علیه اباحنیفه همراهی کردند. نمونه‌‌ای از این مطاعن‌سازی‌ها داستانی است که می‌گوید: "من نظرات جعفر بن محمد الصادق را در جمیع احکام و مسائل بررسی می‌کنم و به عکس آن عمل می‌کنم،‌ تنها موردی که از دست داده‌ام این است که او در سجده چشم‌ها را می‌بندد یا باز می‌گذارد، تا خلاف آن عمل کنم! پس حال که نمی‌دانم، وقتی به سجده می‌روید، يک چشم خود را ببندید و چشم دیگر را باز بگذارید، تا در هر صورت، بر خلاف جعفر بن محمد الصادق عمل کرده باشید!" در نقد و بررسی این داستان باید بگویم: ۱. داستان به صورت بالا منبع و استنادی ندارد و هیچ کتابی آن را بیان نکرده است. اما قسمتی ابتدایی آن در کتاب زَهرُالرَبیع که یک کشکول تقریبا طنز از سید نعمت الله جزایری است بدین صورت آمده است: « و قال أبو حنيفة إني باريت أقوال جعفر بن محمّد الصادق في جميع الأحكام و المسائل فعملت بعكسه و ما فاتني إلاّ إنّي لا أعلم أنّه إذا ركع في صلاة هل يفتح عينيه أو يغمضهما حتّى أعمل بخلاف» در داستان زهر الربیع اثری از فتوای اباحنیفه به باز و بسته گذاشتن یکی از چشمان نیست و گویا بعضی آن را بعدا به این داستان افزوده‌اند. وضعیت کتاب زهرالربیع نیز بر اهل‌فن پوشیده نیست و هیچ اعتبار علمی نمی‌توان برای مطالب آن قائل شد و حتی خواندن بعضی لطایف آن نیز خلاف عفت و ادب عمومی است. متأسفانه شیخ انصاری در بحث‌های علمی کتاب رسائل(فرائد الاصول) اشاره‌ای به این داستان کرده است و بر انتشار آن دامن زده است. البته شیخ انصاری نیز به تبع منبعش یعنی کتاب زهرالربیع قسمت دوم این داستان را بیان نمی‌کند. مرحوم آیت الله شیخ عبدالحسین فاضل گروسی دراین‌باره می‌نویسد: «عرض کردم: مشهور است امام اعظم ابوحنیفه نعمان بن ثابت همیشه می‌فرموده است: من مخالفت کردم امام جعفر صادق(ع) را در همه چیز، لیکن ندانستم که در حال سجدۂ نماز آیا امام چشم خود را می بندند یا می‌گشاید؟ که اگر او بگشاید من ببندم و اگر او چشم را بر هم گذارد من بگشایم تا این که مخالفت کرده باشم او را! لیکن من یک چشم را می‌بندم و یکی را می‌گشایم تا آن که به هر حال مخالفت کرده باشم! آیا این مطلب مدرکی دارد یا نه؟ شیخ گفت: این مسأله را من در جایی ندیده‌ام، الا آن‌که در اواخر رسائل شیخ مرتضی انصاری اعلى الله مقامه الشریف این مطلب مذکور است، و استاد ما مرحوم شریعت اصفهانی اعلى الله درجته می‌فرمود: نمی‌دانم شیخ انصاری این مطلب را از کجا برداشته و از کی اخذ کرده است؟! حاصلش این که مدرکی ندارد.»( هرکسی کار خودش بار خودش، ص۱۰۰) ۳. داستان بالا بر خلاف واقعیت فقهی مذهب حنفی است و فقه حنفی اشتراکات و اتفاق نظرهای زیادی با فقه شیعه در مسائل گوناگون و حتی مسئله نماز دارد. چنانچه یکی از محققین در بررسي تطبيقي فقه جعفرى و حنفی در مورد نماز به این نتیجه و جمع‌بندی رسیده است: « از بين 90 مسأله از مسائل نماز در فقه اماميه و حنفيه : 35 مورد اتفّاق نظر، 19 مورد اختلاف نظر و 31 اتفّاق نظر آنان در اصل مسأله نماز وجود دارد.»(رک: محمدعلی فطری، بررسي تطبيقی فقه جعفرى و حنفی در مورد نماز،‫ قم: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي دفتر تبليغات اسلامى، ‫1391ش) اختلافات موجود میان فقه حنفی و جعفری نیز منحصر به این مذهب نیست و میان فقه حنفی و سایر مذاهب فقهی اهل‌سنت نیز همین اختلافات دیده می‌شود بلکه گاهی بیشتر است. حتی در درون مذهب جعفری نیز فتواهای مراجع در مورد نماز اختلافات زیادی دارد. ۴. اگرچه معروف است که مذهب شافعی نزدیک‌ترین مذهب اهل‌سنت به تشیع است، ولی واقعیت این است که در جمع‌بندی دیدگاه‌های کلامی، فقهی و عرفانی مذهب حنفی نزدیک‌ترین مذهب به تشیع است که در آینده در این‌باره توضیح بیشتری می‌دهم. ........ https://eitaa.com/azadpajooh/155
🔹بررسی روایت زخم‌شدن پلک چشمان اهل‌بیت(ع) در عزاداری ✍مهدی مسائلی همه می‌ دانیم که در ماه محرم- و البته در سال‌های اخیر در همه‌ی ایام سال- عزاداری‌هایی انجام می‌شود که به بدن آسیب می‌زند یا حداقل آزار و اذیت جسمی به حساب می‌آیند. دو بحث درباره این عزاداری وجود دارد، بحث اول موضوع جواز فقهی آنها است که در کتاب «عار یا شعار؛ قمه‌زنی در ترازوی عقل و شرع» بنده بحث تفصیلی آن را آورده‌ام و بحث دوم عنوان مطلوبیت و به تبع آن توصیه و ترویج و گسترش این رفتارهاست. برای موضوع دوم به بعضی از روایات استناد می‌شود، که به نقد و ارزیابی آنها می‌پردازم. یکی از روایت‌هایی که معمولاً برای توصیه به آسیب زدن در عزاداری همچون قمه‌زنی به آن استناد می‌شود، روایتی معروف از امام‌رضا(ع) است که آن حضرت در قسمتی از آن می‌فرمایند: « إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا ؛ روز [شهادت] امام‌حسین(ع) پلک‌های چشمان ما را مجروح کرد و اشک‌هایمان را ریزان ساخت.» طرفداران تن‌آزاری و آسیب زدن به بدن عزاداری، تعبیر زخم‌شدن پلک چشمان اهل‌بیت(ع) در این روایت را مجوزی برای آسیب‌رساندن به بدن در عزاداری قلمداد کنند و چنین رفتارهایی را مشمول توصیه‌ی امامان(ع) تلقی می‌کنند. در نقد این برداشت باید بگوییم: ۱. تعبیر زخم‌شدن پلک در این روایت تعبیری ادبی و استعاری برای بیان شدت اندوه و گریه اهل‌بیت(ع) در مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) است و در اینجا معنای حقیقی آن اراده نشده است. برداشت استعاری و مجازی از این فراز نیز مسلتزم نسبت دروغ به امام نیست زیرا مجاز آرایه‌ای کلامی است که برای عمق بخشیدن به انتقال معانی به کار بسته می‌شود و حتی خداوند نیز در قرآن از مجاز بهره می‌گیرد. پس نباید همچون سلفی‌های متحجر به انکار مجاز بپردازیم و با پیش ذهنیت‌ها، خودمان را از فهم درست معانی آیات و روایات محروم کنیم. ۲. اگر زخم‌شدن پلک‌ها در اثر گریه برای امام‌حسین(ع) را به‌عنوان معنای حقیقی بپذیریم، تأکیدی جز بر گریه برای آن حضرت ندارد و نمی‌توان از آن جواز قمه‌زنی را به‌دست آورد؛ زیرا به‌فرض تحقُقِ زخم‌شدن پلک‌ها، این آسیب‌ بدنی، فعل ارادی آن بزرگواران نبوده، بلکه این موضوع در ضمن استمرار گریه، ایجاد شده است. این درحالی است که در قمه‌زنی و رفتارهای مشابه آن، آسیب‌زدن به بدن به‌صورت اختیاری و با اراده و قصد اتفاق می‌افتد. ۳. از همه‌ی این‌ها که بگذریم موضوع این روایت، گریه برای امام‌حسین(ع) است و ربطی به موضوع‌های دیگر ندارد. اگر دقت بیشتری داشته باشیم، نه‌تنها نمی‌توان از این روایت قمه‌زنی را اثبات کرد، بلکه می‌توان از آن در ردّ این عمل استفاده نمود. به‌این‌صورت که این روایت در مقام بیان شدت تأثّر و اندوه اهل‌بیت(ع) در مصیبت امام‌حسین(ع) وارد شده است و به نهایت عزاداری ایشان اشاره می‌کند، امری که می‌تواند بهترین مورد برای تبیین حد رفتارهای مشروع در عزاداری باشد؛ بر این اساس اهل‌بیت(ع) عملی غیر از گریه در حزن و اندوه شدید انجام نداده‌اند و اگر امری بیشتر از این حد مجاز می‌بود، امامان معصوم(ع)که بیشترین اهتمام را برای اقامه عزای جدشان داشته‌اند خود به آن اقدام می‌نمودند. ۴. بعضی از طرفداران قمه‌زنی و آسیب‌زدن به بدن در عزاداری، گرفتار مغالطه شده‌اند و درمقابل این پاسخ که آسیب‌رسیدن به پلک و مانند آن، بر فرض اثبات، عمل اختیاری ائمه(ع) نبوده است، می‌گویند: شما ادعا می‌کنید که ائمه(ع) رفتارهایی غیراختیاری داشته‌اند و این آسیب‌ها ناخواسته به چشمشان وارد می‌شده است؟! در پاسخ باید گفت: کسی ادعا نمی‌کند که گریه آن بزرگواران برای امام‌حسین(ع) غیراختیاری بوده است که چنین اعتراضی وارد شود؛ بلکه سخن از غیراختیاری‌بودن آسیب‌رسیدن به پلک‌هاست و تأکیدمان بر آن است که این عمل به‌صورت ناخودآگاه و در پی استمرار گریه حاصل می‌شده و اراده آن بزرگواران نبوده است. برای روشن‌شدن موضوع لازم است مثالی بزنیم: کسی‌که پیاده به مسجد می‌رود، در مسیر راه ممکن است خار یا تیغی به پای او فرو رود، آیا می‌توان ادعا کرد که آن شخص به اختیار و با قصد، کاری کرده تا خار و تیغ در پایش فرو رود و فرورفتن خار در پا مطلوبیتی دارد؟! ........ https://eitaa.com/azadpajooh/156
📔معرفی کتاب " عار یا شعار، قمه‌زنی در ترازوی عقل و شرع "+ خرید آنلاین ✍ نویسنده: مهدی مسائلی 🔹معرفی کتاب: ✔️در فصل اول این کتاب سیر تاریخی قمه‌زنی، عوامل پیدایش و گسترش آن مورد بحث قرار گرفته است. ✔️در فصل دوم این کتاب به بررسی دلایل موافقان و مخالفان قمه‌زنی اختصاص دارد و به مباحث استدلالی و روایی در این بخش توجه شده است. در این بخش تعدادی از روایات مورد استناد طرفداران قمه‌زنی مورد نقد قرار گرفته است که عناوین بعضی از آنها عبارتند از: «لطمه زنان فاطمی»، «داستانِ سر به ‌محمل‌ کوبیدن»، «خون گریه کردن امام زمان علیه‌السلام»، «خون‌گریه‌کردن امام‌سجاد علیه‌السلام»، «زخم‌شدن پلک چشمان اهل‌بیت علیهم‌السلام»، «نسبت شکستن سر و صورت به امام سجاد(ع)»، «بیهوش‌شدن امام‌رضا(ع)»، «جاری‌شدن خون از بدن پیامبران الهی در کربلا» و… ✔️فصل سوم این کتاب به بررسی چند شبهات موافقان قمه‌زنی اختصاص دارد. ✔️فصل چهارم این کتاب است که با عنوان «سیر تاریخی تحریم قمه‌زنی» به تحریر درآمده است و فصل پنجم کتاب فتواهای جواز قمه‌زنی را مورد نقد و بررسی قرار داده است. 💎کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» در دومین دوره کتاب سال عاشورا به‌عنوان اثر برگزیده معرفی شد .................. ⚡️خرید آنلاین: https://b2n.ir/719273
⚡️نقد مستندات آسیب‌ زدن به بدن در عزاداری / روایات جاری‌شدن خون از بدن پیامبران الهی در کربلا ✍مهدی مسائلی یکی از موضوع‌هایی که برای اثبات آسیب زدن به بدن در عزاداری همچون قمه‌زنی به آن استناد فراوانی می‌شود، چند روایتی است که مرحوم مجلسی آن‌ها را در جلد ۴۴ بحار‌الانوار و در بابی با عنوان «إخبار الله تعالی أنبیاءه و نبینا(ع) بشهادته» آورده است. این روایت‌ها بیان می‌کنند که بعضی از پیامبران الهی(ع) در هنگام عبور از کربلا در اثر سوانح و حوادثی ناخواسته آسیبی به بدنشان وارد می‌شد و چون علت آن را از خداوند جویا می‌شدند، خداوند آنان را به واقعه شهادت امام‌حسین(ع) در کربلا آگاه می‌کرد و علتِ آن سانحه را نیز همدردی با امام‌حسین(ع) بیان می‌فرمود. دراین‌میان معمولاً طرفداران قمه‌زنی به سه روایت تمسک می‌کنند: ۱. در روایت اول آمده است که حضرت آدم ابوالبشر در سرزمین کربلا زمین خورد و پای او مجروح و خون از پایش جاری شد. آنگاه حضرت آدم(ع) به خدای متعال عرضه می‌دارد: پروردگارا خطایی از من سر زده که مرا عقاب نموده‌ای؟ خداوند به او می‌فرماید: ای آدم گناه تازه‌ای نکرده‌ای، لکن در این سرزمین فرزند تو حسین(ع) از روی ظلم کشته خواهد شد. پس خون تو به‌جهت موافقت با خون حسین(ع) جاری شد و... (بحار الأنوار، ج۴۴، ص242). ۲. در روایت دوم نیز آمده است که حضرت ابراهیمِ خلیل(ع) درحالی‌که سوار بر اسب بود از زمین کربلا می‌گذشت. پس اسب او لغزید و ابراهیم افتاد و سرش شکست و از آن خون جاری شد. حضرت ابراهیم(ع) عرضه داشت: پروردگارا خطایی از من سر زده که این‌چنین مرا عقاب نمودی؟ خداوند به او می‌فرماید: گناهی نکرده‌ای، لکن در اینجا سبط خاتم‌الانبیا، فرزند خاتم‌الاوصیا کشته می‌شود. پس خون تو به‌خاطر موافقت با خون او جاری شد... (بحار الانوار، ج۴۴، ص243). ۳. روایت سوم نیز درست مانند دو نقل قبلی است! در آن حضرت موسی(ع) به‌همراه یوشع‌بن‌نون از سرزمین کربلا عبور می‌کند که بند نعلین آن جناب پاره شده و خار داخل آن می‌رود و پای آن حضرت زخم و خون از آن جاری می‌شود و... [در این روایت نیز همانند دو نقل قبلی تعبیر «فَسَالَ دَمُک مُوَافَقَةً لِدَمِهِ» به‌کار رفته است] (بحار الانوار، ج44، ص244). این چند روایت در بحارالانوار تقریباً پشت‌سرهم آمده‌اند و گویا منبع آن‌ها نیز یک کتاب بوده است؛ اما نکته مهم این که این روایات نه‌تنها هیچ‌کدام سند و راوی ندارند، بلکه حتی مرحوم مجلسی منابعِ آن‌ها را نیز معرفی نمی‌کند و درباره‌ی آن‌ها تنها به آوردن تعبیر «وَ رُوِی» و «وَ رُوِیَ مُرْسَلا»اکتفا نموده است؛ گویا ضعف و گمنامی منبع این روایت‌ها نیز به‌گونه‌ای بوده است که مرحوم مجلسی بهتر دیده نامی از آن‌ها نبرد. ⬅️از همه‌ی این‌ها که بگذریم هیچ‌کدام از این روایت‌ها در مقام بیان این مطلب نیستند که این پیامبران الهی با اراده خویش به بدنشان آسیب می‌رساندند یا اینکه از سوی خداوند متعال مأموریت داشتند تا به‌جهت مواسات با امام‌حسین(ع) به بدنشان آسیب بزنند؛ بلکه در این روایت‌ها سخن از حادثه‌هایی است که ناخواسته برای انبیا الهی(ع) اتفاق افتاده است و هیچ‌کدام از این سوانح متعلّق تکلیف آن‌ها نبوده و امر و نهی‌ای هم در مورد آن وجود نداشته است؛ پس قیاس آن‌ها با قمه‌زنی و رفتارهای مشابه آن قیاسی مع‌الفارق است. .......... https://eitaa.com/azadpajooh/158
⚡️تضاد در تقابل با عزاداری‌های صوفیانه ✍️مهدی مسائلی امسال در میان بعضی از هیئت‌ها موضوع عزاداری‌های برگرفته از تصوف پررنگ شده است. چند ماه پیش بود که بعضی از خطبا و روحانیون با زمینه فکری خاص(همچون جناب آقای معاونیان) به فکر اصلاح صورت و محتوای عزاداری از آنچه از تصوف تقلید و اقتباس شده، افتادند. این خطبا بیشتر از جریان فکری‌ای بودند که می‌توانیم از آنها با عنوان‌ برائتی-تفکیکی یاد کنیم. در گفتمان تبلیغی این جریان همواره نقد تصوف یک دغدغه جدی به شمار می‌آمده است و از ارکان گفتمان مذهبی این جریان نقد تصوف است که آن را با نقد فلسفه و عرفان نظری نیز در می‌آمیزند.( نقد تصوف‌ستیزی این جریان مجالی دیگر را می‌طلبد). انتقاد این روحانیون در عزاداری‌های صوفیانه نیز بیشتر ناظر به جنب و جوش‌های رقص‌گونه در سینه‌زنی و سخنان غالیانه درباره ائمه(ع) بود. از آنجا که عزاداری‌های صوفی‌گونه مورد انتقاد این روحانیون، بیشتر در هیئت‌هایی جریان دارد که تعلُّق فکری و عاطفی به خودشان دارند، مجادله‌ها و منازعه‌های تند و تیزی را درون این هیئت‌ها به وجود آورد. بنده چند نکته‌ای دراین‌باره به نظرم می‌رسد که در ادامه تقدیم می‌کنم: 1️⃣ اهتمام و شجاعت این روحانیون به اصلاح صورت و محتوای عزاداری قابل تقدیر است ولی سال‌هاست که این روحانیون و خطبا با ابزار تعصب و احساس، مواضع مذهبی‌ خویش را برای جوانان تقویت کرده‌اند، آن‌گونه برای این جوانان تعصب اصل شده و استدلال حاشیه. جوانانی که سال‌ها شنیده‌اند اصلاح‌گران مذهبی به فکر تضعیف و حذف مذهب هستند، حالا همین معامله را با خود آنها نیز می‌کنند. 2️⃣ این روحانیون سالهاست که آگاهانه یا غیرآگاهانه نوعی اخباری‌گری را به جامعه مذهبی و جوانان ناآشنا با علوم دینی تزریق می‌کنند. این موضوع موجب شده تا عده‌ای از این جوانان صراحتا خود را اخباری بنامند و مدعی تقلید مستقیم از ائمه اطهار(ع) شوند. در واقع این نوع اخباری‌گری همچون سلفی‌گری نوین و افراطی و عوامانه در اهل‌سنت عمل می‌کند و قابل کنترل توسط نهاد حوزه و روحانیت نیست. این روحانیون اگرچه هم‌اکنون خود به نقد این اخباری‌گری عوامانه و خطرناک می‌پردازند، ولی قسمتی از این حرکت متأثر از رویه‌ی تبلیغی خود آنهاست. 3️⃣ برای کنترل و اصلاح عزاداری باید آن را به اصول شریعت بازگردانید و مقید کنید و دست از غلو مفهومی درباره‌ی آن بکشید. این روحانیون برای توجیه عزاداری‌های مورد علاقه خویش، عزاداری را تافته جدا بافته از سایر احکام دینی قرار دادند و آسیب و اضرار به بدن را که موجب حرمت همه‌ی تکالیف عبادی می‌شود، اینجا جایز و مستحب دانستند، اما حالا می‌خواهند با عنوان صوفیه‌ستیزی جوانان را در چهارچوب شریعت قرار دهند و قسمتی از عزاداری‌ها را اصلاح کنند. یکی از گزاره‌های رفتاری بعضی از فرق تصوف آسیب زدن به بدن است که بسیار شبیه بعضی از عزاداری‌های متداول است. افزون بر این گزارش‌ها و تحقیقات تاریخی و اجتماعی نیز اثبات می‌کند که این عزاداری‌ها به اقتباس از صوفیان و حتی مستقیما توسط صوفیان به مجالس عزاداری راه یافته است. 4️⃣ در کنار اقتباس از تصوف باید اقتباس از مسیحیت را نیز قرار داد، بلکه خود تصوف نیز تحت تأثیر آموزه‌های عرفانی و رفتاری مسیحیت است. تا هنگامی که نگاه کلی وعرفانی به عزاداری و واقعه عاشورا اصلاح نشود، نباید انتظار اصلاحات جزئی و رفتاری در عزاداری‌ها را داشته باشیم. وقتی عزاداری و کربلا را هدف و آرمان پایانی شریعت قرار دادیم و گفتیم: «خلق شده‌ایم تا عزاداری کنیم»، انتظار مقید و محدود کردن عزاداری حرکت برخلاف مبانی ماست. ........ ✅@azadpajooh
بررسی چنار خونبار زرآباد.pdf
987K
🔸مقاله‌ی علمی پژوهشی (بررسی پدیدارشناختی پدیده چنار خونبار الموت قزوین) نویسندگان: محمود تقی زاده داوری کریم خان محمدی 📗منبع: شیعه شناسی سال هفتم پاییز 1388 شماره 27 ⬅️چکیده: در این مقاله موضوع جاری شدن خون از درختی در زرآباد قزوین، معروف به «چنار خونبار» در روز عاشورا مورد بررسی انسان شناختی قرار گرفته است. نگارنده با تلقی موضوع به عنوان یک «پدیده اجتماعی تام» و با بهره گیری از تکنیک های مختلف، تلاش می کند از جنبه های مختلف، ابهامات را شفاف نماید. یافته های پژوهش چنین است: بر اساس آزمایش انجام گرفته، ماده مترشحه از چنار ماهیت خونی ندارد، بلکه صمغ ویژه ای است که بر خلاف سایر صمغ ها پس از جریان یافتن، خشک می شود. رابطه علی میان عاشورا و جریان صمغ اثبات نمی شود؛ حداکثر یک رابطه تقارن است؛ زیرا جریان صمغ در سایر ایام نیز قابل مشاهده است. آنچه بر مردم پدیدار می شود، حاصل نگرش آنها به موضوع بوده است و هیچ گونه تصنعی در بین نیست؛ از این رو هر آنچه مردم احساس می کنند، بیشتر از واقعیت به ذهنیت شان نزدیک است. ........ @azadpajooh
⚡️وجوه مختلف حرمت قمه‌زنی ✍مهدی مسائلی این نکته را باید در نظر گرفت که بعضی از مراجع شیعه در پاسخ به سوالات فقهی درباره‌ی عزاداری‌هایی که به بدن آسیب می‌زند، با توجه به جنبه و بُعد خاصی از این عزاداری‌ها اظهارنظر کرده و گاهی فتوا به جواز داده‌اند، در حالیکه از جهت دیگر این فقها چنین عزاداری‌هایی را دارای اشکال دانسته یا حرام می‌دانند. برای حرمت قمه زنی سه دلیل در میان فقها بیان شده است که هر سه دلیل قائلین بزرگی در میان مراجع شیعه دارد. ۱. بدعت بودن: از این نظر قمه‌زنی توصیه‌ی خاصه از ناحیه‌ی شارع ندارد و تحت عمومات توصیه به عزاداری نیز قرار نمی‌گیرد. چون شمشیر بر سر زدن از مصادیق عزاداری متعارف نیست. فقیه بزرگ شیعه آیت‌الله سیدمحمدکاظم یزدی، صاحب عروة الوثقی دراین‌باره می‌نویسد: تعزیه‌داری حضرت سیدالشهدا، ارواحنا فداه، باید به‌نحوی باشد که از خود ائمه‌هدی صلوات الله علیهم رسیده و به مثل زخم‌زدن اذن از ایشان نرسیده است و سابقین از علماء هم رخصت نداده‌اند... و اتیان به اعمال مذکوره به قصد مشروعیت و به‌عنوان عبادت، تشریع است... .( رک: الغایة القصوى (ترجمه عروة‌ الوثقی)، ترجمه شیخ عباس قمی، ج۲، تهران: المکتبة المرتضویة، ص328، سؤال55. مرحوم شیخ عباس قمی پس از ترجمه کامل عروة الوثقی، قسمت انتهایی آن را به سوال‌ها و پاسخ‌هایی اختصاص داده است که به‌صورت متفرقه از جانب آیت‌الله یزدی پرسیده شده است. پاسخ بالا نیز در این قسمت است.) همچنین آیت‌الله خویی نیز اگرچه قمه‌زنی را از جهت عنوان ضرری‌بودن مشمول حکم حرمت نمی‌داند، و معتقد است که اگر ضرر آن جزئی باشد، این عمل فی‌نفسه اشکالی ندارد. ولی در کتاب طریق‌النجاة بر این نکته تصریح می‌کند که قمه‌زنی عنوان عزاداری امام حسین(ع) را ندارد و نص و روایت به‌خصوصی نیز درباره آن وارد نشده است: «لم یرد نص بشعاریته فلا طریق الی الحکم باستحبابه؛ نصی درباره شعاربودن قمه‌زنی وارد نشده است؛ پس طریقی برای حکم به استحباب این عمل وجود ندارد.»( صراط النجاة، ج۱، ص۴۳۲.) البته ایشان در ادامه این پاسخ درباره کسی که مرتکب این عمل شده است،‌ می‌نویسد:« اگر کسانی این اعمال را از روی خلوص نیت و به خاطر همدردی با اهل بیت(ع) انجام داده‌اند، ممکن است خداوند در صورتی که نیتشان خالص بوده، به آن‌ها پاداش دهد.» اما به هر حال این ثواب متعلق به نیت آن‌هاست؛ نه عمل آن‌ها، و این جمله آیت‌ﷲ خویی درصدد بیان مشروعیت قمه‌زنی نیست زیرا در این صورت این جمله باید نقضی بر سخن قبلی آیت‌ﷲ خویی باشد که فرمود طریقی برای حکم به استحباب وجود ندارد. شاگرد ایشان، مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی نیز در تعلیقه خود بر این پاسخ می‌نویسد: «دخولُ ما ذُکر فی الجزع المستحب لما أصاب سیّد الشهدا(ع) محل تأمل. داخل‌بودن قمه‌زنی در عزاداری امام‌حسین(ع) جای تأمل دارد.» آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نیز از همین باب اعتقاد به حرمت قمه‌زنی داشته‌اند و در رسائل مکتوب و ممهور از ایشان احتیاط واجب را در ترک قمه‌زنی دانسته‌اند. (رک: مهدی مسائلی، عار یا شعار، ص160)(افزون بر این، تعدادی از علما همچون مرحوم آیت الله بهجت و آیت الله شبیری زنجانی نیز شهادت به مخالفت ایشان با قمه‌زنی داده‌اند) ۲. ضرری بودن قمه‌زنی: فقها از دو جهت فتوا به حرمت قمه‌زنی به خاطر ضرری بودن آن داده‌اند. یکی از این جهت که ضرر شخصی در آن همچون ضرری که به دیگران وارد می‌کنیم،‌ جایز نیست؛ و جهت دیگر این‌که حکم و دستور شرعی ضرر زننده به دین از ساحت دین نفی شده است؛ همچون روزه‌ی ضرری. در رساله سرور العباد که یکی از رساله‌های عملیّه مرحوم شیخ مرتضی انصاری است، آمده است: «در تعزیه‌داری حضرت امام‌حسین(ع) اگر شخص زخمی مثل تیغ و غیره بر خود بزند که ضرر باشد بر بدنش، حرام است؛ اما اگر [عزاداری به] قسمی باشد که درد و اَلَمش در همان وقت تعزیه‌داری باشد نه بعد از آن، مثل سینه‌زدن به طور متعارفِ ناس [مردم] که سیاه و سرخ شود، ضرر ندارد.» در فراز ابتدایی این پاسخ «که ضرر باشد بر بدنش» تعبیر وصفی است و شیخ انصاری زخم زدن را از مصادیق ضرر می‌داند چون در ادامه با اشاره به عزاداری‌های متعارف، مقدار غیرضرری بودن را مشخص می‌کند. ایشان در همین رساله در بیان مسئله‌ای دیگر می‌نویسد: «اگر شخص ضربتی بر خود بزند یا خود را بکشد، چنان‌است که غیر را ضربت زده یا کشته است.» ۳. وهن مذهب بودن قمه‌زنی: بنابر این نظر یکی از آسیب‌های آن درحال‌حاضر، آن است که موجب تضعیف و وهن دین و مذهب می‌شود. یعنی هنگامی‌که دیگران این عمل را در عزاداری امام‌حسین(ع) می‌بینند، برایشان تنفر و دل‌زدگی نسبت‌به دین اسلام و مذهب شیعه به‌وجود می‌آید. بسیاری از مراجع تقلید کنونی بنابر این نظر قائل به حرمت قمه‌زنی هستند. بنده تفصیل ادله و نظرات این مراجع را در کتاب «عار یا شعار» آورده‌ام. ............... @azadpajooh
⚡️لافِ وحدت ✍مهدی مسائلی بعضی محبت اهل‌بیت(ع) را محور وحدت اسلامی و اتحاد بین شیعه و سنی معرفی می‌کنند اما هنگامی که در تعریف آنها از محبت اهل‌بیت(ع) دقیق شوی، می‌بینی که این محبت چیزی جز پذیرش اعتقادات تشیع توسط اهل‌سنت و شیعه شدن آنها نیست. در واقع آنها دنبال وحدت اسلامی نیستند بلکه دنبال وحدت مذهبی هستند که لازمه‌ی آن حذف مذهب مقابل است. موضوعی که گروه‌های تندرو در جانب اهل‌سنت نیز به دنبال آن هستند. مُسلَّم است که اهل‌سنت به موضوع اختلاف بین اهل‌بیت(ع) و صحابه خصوصا شیخین(عمر و ابوبکر) به مانند شیعه نمی‌نگرند. آنها به بسیاری از مسائل اعتقادی شیعه در قبال اهل‌بیت(ع) نیز اعتقاد ندارند. حالا اگر کسی محبت اهل‌سنت نسبت به اهل‌بیت(ع) را با اعتقادات شیعه مقایسه کند و به تشکیک درباره‌‌ی آن بپردازد یعنی مقصودش از محور بودن محبت اهل‌بیت(ع) برای وحدت اسلامی، شیعه شدن اهل‌سنت است. جالب این است که این افراد حتی به صوفیه اهل‌سنت نیز می‌تازند، در حالی که صوفیانِ سُنی در ابعاد زیادی از ولایت عرفانی اهل‌بیت(ع) با شیعه هم نظر هستند و بسیاری از آنها، فروعات این موضوع همچون زیارت و توسل را نیز می‌پذیرند. حالا کسی که در محبت صوفیان اهل‌سنت به اهل‌بیت(ع) نیز تشکیک می‌کند دیگر چه گروهی از اهل‌سنت را محب اهل‌بیت(ع) می‌داند؟! عجیب است که این عده به گروه‌های تندروی اهل‌سنت اشکال می‌کنند که به خاطر عقاید شیعه، در محبت شیعیان به اهل‌بیت(ع) مناقشه می‌کنند و آن را غیر واقعی یا غالیانه می‌دانند، اما خودشان در این طرف همین حرکت را تکرار می‌کنند، یعنی به خاطر اعتقادات مذهبی اهل‌سنت، در محبت آنها به اهل‌بیت(ع) تشکیک می‌کنند و آن را غیر واقعی می‌دانند. اصلا چرا این عده لافِ وحدت می‌زنند و محور آن را محبت اهل‌بیت(ع) معرفی می‌کنند؟! ............... @azadpajooh
🔸ترسیم فضیلت اولیای خدا ‏خداوند برای نشان دادن فضیلت اولیایش، بندگی و خضوع آنها در برابر خدا را ترسیم می‌کند، ولی ما برای نمایش فضیلت اولیای او، سعی در ترسیم چهره‌‌ی خدایی از آنها داریم. تعبیراتی همچون "نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ"(چه بنده نيكويى بود و روى به خدا داشت.) افتخاراتی است که خداوند در قرآن برای پیامبرانش بر می‌شمارد. در روایت معروفی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: "لا ترفعوني فوق قدري فان الله اتخذني عبداً قبل ان يتخذني نبياً" یعنی: مرا بالاتر از آنچه هستم، قرار ندهید که خداوند پیش از آن که مرا رسول خویش گیرد بنده خود خوانده است. در تشهد نماز نیز وصف عبده مقدم بر وصف رسالت برای پیامبر(ص) است. (وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَ رَسُولُه) نقل است که به شیخ ابوسعید ابوالخیر  گفتند: فلان کس بر روی آب راه می‌رود! گفت: سهل است! چغزی(قورباغه) و صعوه‌ای(پرنده‌ای کوچک) نیز بر روی آب می‌رود. گفتند: فلان کس در هوا می پرد! گفت: زَغَن(پرنده‌ای شکاری) و مگس نیز در هوا می‌پرد. گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود! شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می رود... این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست! مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بُخورد و بِخُسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در میان خلق ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق در آمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد. .......... @azadpajooh
🔼سنجش روحیه تکفیری