13.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جناب حامد کاشانی در کلیپ بالا سخنان و اشعاری را به محمد بن ابیبکر نسبت میدهد که در منابع شیعه نیز سند و منبع مشخصی ندارد و فقط گفته شده "بعض الأفاضل" آن را نقل کردهاند. پس این سخنان نه تنها قابلیت احتجاج برای اهلسنت ندارد بلکه برای شیعه نیز مطلبی نامعتبر است.
تردیدی نیست که محمد بن ابیبکر از خواص یاران امام علی(ع) و در یاری آن حضرت به شهادت رسید ولی صبحتهای که جناب کاشانی بیان میکند صراحتا بیاحترامی به عقاید اهلسنت و توهین بشمار میآید. اما جالب اینجاست که به زعم این آقایان چنین صحبت کردن منافاتی با وحدت اسلامی ندارد و نوعی مباحثه علمی است، اما کدام مباحثه و کدام علم؟!
متأسفانه ایشان و دیگران سخنان فرقهای و منازعه برانگیز را به اسم تحقیق و پژوهش توجیه میکنند، در حالی که سخنانشان نه برمدار پژوهش است و نه مصالح دینی.
*این کلیپ در کانال ایشان منتشر شده است
.......
@azadpajooh
⚡️گزارش نقدی پر چالش میان ناقدین
مکتوب صحبتهای نشست نقد کتاب
«سب و لعن در تاریخ اسلام و رویارویی اهلبیت(ع) با آن»
را میتوانید در لینک زیر مطالعه کنید:
https://fa.abna24.com/story/1492997
این توضیح و حاشیهنگاری را اضافه کنم که بنده در نقد این کتاب، در پی نفی سب و لعن از ساحت ادبیات مذهبی بودم ولی جناب عبدالمجید اعتصامی به دنبال اثبات بهرهگیری از لعن و سب در تبلیغ دین و مذهب بود. در ابتدا بنده نقدهایی را درباره تناقضات محتوایی کتاب بیان کردم و سپس نوبت به جناب اعتصامی رسید. ایشان بر بعضی از نقدها صحه گذاشتند ولی از آن برای اثبات سب و لعن در ادبیات دینی بهره گرفتند.
اینجا بود قسمت دوم نقدهای من و ایشان تبدیل به گفتگویی پرچالش میان دو ناقد شد تا جایی که حاضران آن را به مناظره تشبیه کردند.
.........
@azadpajooh
⚡️انتشار ویراست جدید کتاب «فرهنگ اصطلاحات طلاب»📚
نویسنده: مهدی مسائلی
قطع رقعی/۲۱۶صفحه/نشر آرما
🔻ادبیات علمی و دینی حوزه و فضای سنتی آن، اصطلاحاتی را به وجود آورده است که آگاهی از آنها میتواند برای مخاطبان حوزوی و غیرحوزوی جذاب باشد. بعضی از این اصطلاحات به فضای اجتماعی نیز راهیافتهاند و در گفتگوهای عمومی به کار بسته میشوند. تحولات دینی و اجتماعی نیز موجب فاصلهگرفتن طلاب تازهوارد از فضای سنتی حوزهها شده است و بعضی از تعابیر و اصطلاحات برای آنها نیز مبهم است.
کتاب فرهنگ اصطلاحات طلاب ضمن معرفی ادبیات گفتاری حوزههای علمیه، بسیاری از خصوصیات صنفی، آموزشی، تبلیغی و پژوهشی و... طلاب و حوزهها را تبیین میکند. موضوعی که در ویراست قبلی، بعضیها از آن به عنوان افشای اسرار حوزهها و طلاب یاد میکردند اما نویسندهی کتاب آن را ابهامزدایی از حوزه و زمینهای برای شناخت مردم از فرهنگ حوزوی میداند. در ویراست جدید این کتاب حدود 190 واژه جدید به آن افزوده شده است. در بعضی اصطلاحات جدید نیز همچون گذشته چاشنی طنز وجود دارد و خواندن آنها را برای مخاطبین شیرین میکند. ویراست جدید کتاب در گروه سرو( مطالعات اجتماعی شیعه) در نشر آرما قرار گرفته و منتشر شده است.
🛒 خرید اینترنتی:
سایتهای چهارسوق، سیبوک و ایرانکتاب
توزیع: ققنوس ۰۲۱۶۶۴۰۸۶۴۰
📮میتوانید با پیام به ادمین کانال نیز این کتاب را تهیه کنید.
.........
@azadpajooh
⚡️مدخل استخاره در کتاب «فرهنگ اصطلاحات طلاب»/ از استخاره تا سرکتاب باز کردن
✍مهدی مسائلی
در ویراست دوم کتاب فرهنگ اصطلاحات طلاب حدود 190 اصطلاح و مدخل به آن افزوده شده است. یکی از مدخلهای جدید آن، عنوان «استخاره» است. استخاره اگرچه جایگاه اصیل و مستحکمی در میان تعالیم دینی اسلامی ندارد ولی امروزه به یکی از مشغلههای روحانیت شیعه تبدیل شده است و تعامل بعضی از مردم با روحانیت تنها از طریق استخاره گرفتن است. از این رو سعی کردهام در این کتاب توضیح بیشتری دربارهی آن داشته باشم و تقریبا شش صفحه از کتاب را به این مدخل اختصاص دادهام. در اینجا ضمن توضیح درباره معنا و مفهوم استخاره، تأکید شده که معنای اصیل استخاره در اسلام طلب خیر از خداوند و نوعی دعا است. سپس به توصیف انواع استخاره پرداختهام و طبق رویکرد کلی کتاب، با بیانی صریح جزئیات و ابعاد استخاره با قرآن، تسبیح و ذاتالرقاع (استخاره با ورقهها) ترسیم شده است. در قسمتی از این توضیحات آمده است: «استخاره در همه روشها نیاز به واسطه و نائب ندارد و هرکسی میتواند برای خودش استخاره کند. حتی بعضی از فقها در انجام استخاره برای دیگران تردید کردهاند... با این حال، بیشتر مردم ترجیح میدهند که استخاره به وسیله یک روحانی و عالم دینی برای آنها انجام شود. یکی از علل این امر دشوار بودن برداشت خوب یا بد از آیات قرآن است. افزون بر این در نگاه مردم، شخصیت عرفانی عالم دینی نیز در برداشت اسرار غیبی از آیات قرآن تأثیرگذار است... اما در واقع استخاره با استفاده از تسبیح یا برگهها و حتی قرآن، نوعی قرعهانداختن است که فرد با تبرک به قرآن و درخواست از خداوند، قرعه نیکو و بهتر را طلب میکند... ایندر حالی است که در استخارههای رایج در میان روحانیون شیعه، خصوصا در استخاره به قرآن، گاهی استخاره از صورت قرعه خارج میشود و صورت آیندهنگری و بیان اطلاعات غیبی از آینده را پیدا میکند...»
سپس توضیحی درباره روشهای مختلف استخاره با قرآن و تسبیح و نحوه استخراج خوب و بد از آنها دادهام که شاید آموزش کافی برای انجام استخاره نیز به شمار میآید. در انتهای این بخش نیز آمده است: « ...بعضی از علما از استخاره کردن با قرآن پرهیز میکنند و فقط با تسبیح استخاره میکنند. بیشتر روشهای استخاره با تسبیح را به امام زمان(ع) نسبت میدهند ولی اسناد یا کیفیت گزارش این نقلها از امام زمان(ع) مشخص نیستند. در مجموع هیچکدام از روشهای استخاره با قرآن یا تسبیح از جهت حدیثشناسی دارای اسناد معتبر و صحیح نیستند.» کتاب در اینجا پاورقیهای متعدد و مفصلی دارد که استنادات و توضیحات اضافی را در خود جای داده است.
درباره زمان انجام استخاره نیز آمده است: «بعضی از علما زمانهای خاصی را برای استخاره بیان میکنند... درحالیکه زمان خاصی برای استخاره بیان نشده است و تنها میتوان گفت بعد از نماز، زمان بهتری برای انجام استخاره است.»
در ادامه به تکلیف عملی مردم درباره استخاره پرداخته شده و آمده است: «استخاره حکم واجبی را برای انسان به وجود نمیآورد و بیشتر علما بر این اعتقادند که عمل به استخاره واجب نیست با این حال معمولا توصیه میکنند که حتىالامکان با آن مخالفت نشود یا برای مخالفت با استخاره، زمانی بگذرد یا شرایط تغییر کند...» سپس از اصطلاحات «خوب»، «بد»،«میانه»، «استخاره برای انجام»، «استخاره برای ترک» و... سخن به میان آمده است و نحوه نتیجهگیری از آنها بیان شده است.
در بخش انتهایی این عنوان نیز درباره بهرهگیری سیاسی و اجتماعی از استخاره، وسواس در انجام استخاره، شوخیها و لطیفههای استخاره صحبت شده است.
اما مطلبی که آنجا نگفتهام و اینجا اضافه کنم اینکه: قسمت زیادی از استخارههای متداول کنونی تفاوتی که با سرکتاب بازکردنی که رمالها انجام میدهند، ندارد. زیرا همانگونه که بیان شد استخاره اگر بخواهد وجه دینی درستی داشته باشد، نوعی قرعه انداختن است. در معنای قرعه، استخاره توضیح ندارد، یا خوب است یا بد؛ حتی نمیتوان گفت استخاره «خیلیخوب» است یا «خیلی بد». چون قرعهانداختن میان دوطرفِ انجام و ترک «خیلی خوب» و «خیلی بد» ندارد. اما سرکتاب بازکردن توضیح دارد، گاهی توضیحش آنقدر فراوان است که انسان را به شگفت میاندازد و هیجان زده میکند! متأسفانه عدهای از روحانیون کار را به جایی رساندهاند که بعضی از مردم تمام کارهایشان را بر مبنای گرفتن استخاره انجام میدهند، چرا که میخواهند به جای کسب علم و آگاهی و سپس توکل به خداوند متعال در انجام کارها، به ریسمان آیندهبینیِ استخاره چنگ زنند و به جای اطمینان به خداوند و توکل بر او، قلبشان را با استخاره آرامش دهند. در این میان بعضی از روحانیون شیعه نیز به جای حل مشکلات دینی مردم به فال بینی و سرکتاببازکردن برای آنها مشغولاند.
.......
@azadpajooh
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز ۱۲ آذر در مدرسه میرزا جعفر در حرم رضوی مراسمی با عنوان "مراسم بزرگداشت روز تحویل پیراهن امام حسین (ع) به حضرت زینب کبری(س)" برگزار میشود که گفته شده "٢٥٠ نفر از محققين، شعرا و مادحين اهل بيت(ع)" در آن حضور دارند.
این مراسم بر پایه داستانی با این مضمون برپا میشود که: پیراهنی بهشتی برای حضرت ابراهیم فرستاده شده بود که او را از آتش نمرود حفظ نمود، این پیراهن همان پیراهن یوسف است که یعقوب را بینا ساخت و دست به دست به پیامبر اکرم(ص) رسید. حضرت زهرا سه روز قبل از وفاتشان آن را به زینب دادند و فرمودند هر وقت حسین آنرا مطالبه کند ساعتی بعد به شهادت میرسد.
اما این داستان اصل و ریشه تاریخی و روایی ندارد و اولین بار حدود ۱۰۰ سال پیش توسط بعضی از روضهخوانها به کتابی راه یافته و منبع روضهخوانی شده است. آنچه در منابع تاریخی آمده است این است که امام حسین قبل از نَبَرد شلواری کهنه طلب کردند که بعد از شهادتشان غارت نشود، چند شلوار آوردند حضرت یکی را پسندید، آن را نیز پاره کردند تا چشم طمع از آن برداشته شود.
ظاهرا آنقدر مناسبت کم داریم که عدهای به فکر مناسبتسازی بر اساس روضههای جعلی افتادهاند.
......
@azadpajooh
⚡️اختلاف در ولادت و سن حضرت فاطمه(س)
✍مهدی مسائلی
در میان شیعیان معروف است که حضرت فاطمه زهرا(س) در سال پنجم بعثت به دنیا آمدند، در نُه سالگی ازدواج کردند و در هجده سالگی از دنیا رفتند.
این تاریخ برگرفته از دو روایت در کتابهای کافی و دلائلالامامه است.
اما در منابع تاریخی دربارهی سن آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد و ولادت ایشان را تا هفده سال قبلتر از این تاریخ نیز گزارش کردهاند. در قول مشهور تاریخی، ولادت ایشان را پنج سال قبل از بعثت گزارش کردهاند که با این احتساب، ایشان در سن ۱۸ سالگی ازدواج نمودند و در سن ۲۸ یا ۲۹ سالگی از دنیا رفتند.
برای هر دو نظر- یعنی ولادت پنج سال قبل از بعثت یا پنج سال بعد از آن- مؤیدات و قرائن دیگری وجود دارد. اما نکته مهم این است که معمولا نظر اول را به شیعه و نظر دوم را به اهلسنت نسبت میدهند. با این حال، برای نظر دوم استنادی به اهلبیت(ع) نیز وجود دارد. مسعودی تاریخنویس نزدیک به تشیع- که بسیاری او را شیعه دانستهاند- در کتاب التنبیه و الاشراف مینویسد:
در سن فاطمه نیز اختلاف هست جمعی گفتهاند وقت وفات سی و سه سال داشت بعضی دیگر بیست و نه سال گفتهاند و این گفتار بیشتر اهلبیت و شیعیان آنهاست. کمتر از این نیز گفتهاند.
(التنبیه و الاشراف، ص ۲۸۸ و ترجمه آن، ص۲۶۴.)
از این گذشته در بعضی منابع شیعی نیز ولادت حضرت فاطمه(س) همزمان با بازسازی کعبه گزارش شده است که این سخن مؤیدی بر نظر دوم است، چون این بازسازی پنج سال قبل از بعثت اتفاق افتاده است.
به هر حال، این تاریخ بسیاری از
ایرادات عرفی درباره سن حضرت را برطرف میکند، در حالیکه بر اساس نظر اول یعنی هجدهسالگی ایشان در هنگام وفات، لازم است که بارداری مادرشان حضرت خدیجه را در سن ۵۹ سالگی توجیه کرده یا از سن ایشان نیز بکاهیم؛ همچنانکه ازدواج حضرت فاطمه در سن نُه سالگی و بارداریشان در این سن، از شبهات عرفی این قول است.
البته نظری دیگر نیز در اینجا وجود که خالی از قوت نیست و آن ولادت حضرت فاطمه(س) در سال اول یا دوم بعثت است که بر اساس آن، ایشان در هنگام ازدواج حدودا ۱۳ ساله بودند و در ۲۳ سالگی از دنیا رفتند.
این قول شواهد و قرائن متعددی دارد و توسط یعقوبی تاریخنویس شیعی و شیخ مفید در کتاب مسارالشیعه گزارش شده و مورد اذعان شیخ طوسی و ابن عبدالبر و طبرسی نیز است. ایراداتی همچون تضاد با بعضی از فضائل فاطمه(س) نیز در آن وجود ندارد.
🔸برای مطالعه بیشتر در اینباره پیشنهاد میکنم این مقاله علمی پژوهشی را بخوانید:
"واکاوی سن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در آثار مورخان متقدم مسلمان؛ با تکیه بر روایات ابنسعد (د.230ق)"
.............
@azadpajooh
⚡️بررسی روایت خانهنشینی زنان
✍مهدی مسائلی
روایتی به نقل از حضرت فاطمه(ع) معروف است که: «خَيْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ؛ خوب براى زنان آن است كه مردان را نبينند و مردان نيز آنها را نبينند.»
بعضی از علما از این روایت برای اثبات دو موضوع بهره میگیرند: ۱. توجیه حجاب حداکثری برای زنان(حتی پوشاندن صورت و دستان). ۲. مطلوبیت خانهنشینی زنان و عدم حضور آنان در اجتماع.
بعضی دیگر نیز مفاد این روایت را مربوط به کمال زن میدانند یا آن را مقید به عدم ضرورت میکنند، ولی با این حال، این عده نیز انزوای زنان یا حجاب حداکثری را کمالی برای زنان در نظر میگیرند.
اما قبل از هر سخن درباره معنای این روایت، ابتدا باید صحت صدور آن را بررسی کنیم و ببینیم آیا انتساب این روایت به حضرت فاطمه(ع) حجیت علمی و دینی دارد؟
همراه این روایت داستانی نقل شده که توضیحش چنین است: از امام علی(ع) نقل شده که گفتهاند: روزى نزد پيامبر بودیم که ایشان از ما سؤال كرد: «چه چیزی براى زنان خوب است؟» كسى نتوانست پاسخ گويد. من اين واقعه و پرسش پیامبر را برای فاطمه نقل کردم، او گفت: «ولى من مى دانم: خوب براى زنان آن اسـت كـه مردان را نبينند و مردان نيز آنها را نبينند.» من نزد پیامبر رفتم و پاسخ را به ایشان گفتم. پیامبر فرمود: «چه کسی این پاسخ را به تو گفته است؟ تو پیش من بودی و پاسخ را نمیدانستی!» گفتم: «فاطمه.» پیامبر تعجب کرد و فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»
◀️ صحت صدور این روایت از دو جهت مخدوش است:
۱. این روایت سند معتبری ندارد. توضیح اینکه: این روایت در کتب حدیثی شیعه بدون سند و اصطلاحا مرسل نقل شده است. دو کتاب كشف الغُمَة و مكارم الاخلاق در قرن هفتم قمری بدون ذکر سند این روایت را نقل کردهاند.(کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۶ و مکارم الاخلاق، ص۲۳۳) در کتابهای حدیثی اهلسنت نیز این روایت در کتاب حلیة الاولیاء اثر ابونعيم اصفهانی (متوفى: ۴۳۰ق) با دو سند نقل شده است، ولی هر دو سند از جهت رجالشناسی اهلسنت ضعیف است. عالم حدیثشناس سلفی معاصر، ناصرالدین البانی در کتاب «سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة» با بررسی رجال این دو سند، ضعف آنها را بیان کرده است.( ج۱۲، ص۵۳۸)
در مجموع این روایت از جهت سند حجیت ندارد و نمیتواند در مقام استدلال دینی مورد استفاده قرار گیرد.
۲. این روایت با سیره اجتماعی و سیاسی حضرت فاطمه(ع) همخوانی ندارد و حضور اجتماعی ایشان یا ملاقات آن حضرت با صحابه به گونهای نیست که آن را به موارد ضرورت مقید کنیم. محققا بسیاری از جزئیات زندگی اجتماعی حضرت فاطمه(ع) برای ما گزارش نشده است ولی همان مقداری که گزارش شده با این برداشت که کمال زنان در انزوا از مردان یا حفظ حجاب حداکثری است، مخالفت دارد. گزارشهای متعددی از دیدار آن حضرت با اصحابی همچون سلمان در کتابهای حدیثی و تاریخی وجود دارد که در آنها حجابی فراتر از پوشاندن سر برای ایشان توصیف نشده است.
البته نفی بهرهگیری از این روایت در برداشتهای دینی به معنای توجیه بیبندباری و عدم رعایت عفت در روابط زن و مرد نیست.
.......
@azadpajooh
⚡️انتشار کتاب «لبخند علما»
نویسنده مهدی مسائلی/نشر مِسک/قطع رقعی 426 صفحه
کتاب لبخند علما با عنوان فرعی «مجموعهای از لطیفهها و شوخطبعیهای علما و طلاب» با نگاه خاص به طنز حوزوی نگاشته و منتشر شده است. این کتاب شاید اولین اثری باشد که با این موضوع منتشر شده است. در مقدمه این کتاب آمده است:«مجموعهای از عوامل همچون حاضرجوابی، لطافت طبع، تسلط ادبی، دقت و تیزبینی و... موجب شده است تا شوخطبعی در میان علمای دینی پررنگ باشد و شخصیتی خوشمَشرب برای بعضی روحانیون به وجود آورد...»
کتاب لبخند علما در راستای کتاب دیگری از نویسنده به نام فرهنگ اصطلاحات طلاب منتشر شده است. وی در آن مجموعه توصیفی از ادبیات عمومی و فرهنگ گفتاری حوزه علمیه ارائه کرده است. طبق سخن نویسنده هدف از انتشار کتاب فرهنگ اصطلاحات طلاب زدودن حجاب بدبینی نسبت به روحانیت و نفی سِری بودن سازمان روحانیت شیعه بود؛ موضوعی که در این کتاب نیز دنبال میشود؛ به این معنا که مردم روحانیت را جزئی از خودشان ببینند و احساس جدایی و دوگانگی میان آنها وجود نداشته باشد.
کتاب لبخند علما از سه بخش اصلی تشکیل شده که بعضی از آنها فصلهای متعددی دارد.
بخش اول این مجموعه به نقل حکایتها و مُطایبههای علمای متقدم اسلامی اختصاص دارد.
بخش دوم به نقل حکایتهای طنز مرتبط با علمای شاخص از جهت علمی و اجتماعی یا معروف از جهت شوخطبعی اختصاص دارد. برای ٢٠ نفر از شخصیتهای حوزوی در این بخش یک عنوان و فصل وجود دارد که عبارتند از:
آقا جمال خوانساری، شیخ مرتضی انصاری، آخوند خراسانی، حکیم ابوالحسن جلوه، فاضل اردکانی، سید حسن مدرس، شیخ محمدتقی نجفی اصفهانی، شیخ محمدرضا نجفی، سید ابوالقاسم کاشانی، امام خمینی، سید شهابالدین مرعشی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید کاظم عصار، شهید مرتضی مطهری، سید احمد شبیری زنجانی، سید موسی شبیری زنجانی، محمدتقی بهجت، حسینعلی منتظری، احمد مجتهدی تهرانی، محسن قرائتی.
نویسنده در مقدمه تصریح میکند که در این بخش بسیاری از علما از قلم افتادهاند و او نتوانسته است به شوخطبعیهای آنها دسترسی پیدا کند. اما از جهتی دیگر بهخاطر خاطرات برجای مانده از بعضی از علما یا نوع آثار آنها، فصل مربوط به آنها پر مطلب شده است، چنانچه فصل مربوط به امام خمینی، شهید مطهری، حسینعلی منتظری، سید موسی شبیری زنجانی اینگونه است. در این کتاب شوخطبعیهای مربوط به امام خمینی در سه بخش: «دوران تحصیل و تدریس»، «دوران مبارزه و رهبری» و «با خانواده و اطرافیان» ارائه شده است. اختصاصی فصلی به شوخطبعیهای مرحوم محمدتقی بهجت نیز در این بخش جلب نظر میکند.
بخش سوم کتاب لبخند علما شامل لطیفهها و شوخیها و نکات طنزی از عموم علما و روحانیون و طلاب است. در این قسمت نیز مطایبهها و حکایتهای شیرین و طنزی از مراجع و علمای بزرگ و سرشناس وجود دارد.
در بخش چهارم و پایانی کتاب، لطیفهها با توجه به اصناف و موضوعات مربوط به روحانیت و تبلیغ دین دستهبندی شدهاند. فصلهای این بخش عبارتند از:
لطیفههایی از فلاسفه و حکیمان،
لطیفههایی از طلاب مُبْتَدی،
لطیفههایی از عالمنمایان،
لطیفههایی از واعظان و قصهگویان،
لطیفههایی از مداحان و روضهخوانان،
لطیفههایی از ادیبان و نَحویُّون،
لطیفههایی از مقدسنمایان،
لطیفههایی درباره مُراد و مُرید،
لطیفههایی از بهلول نمایان،
لطیفههای قرآنی،
لطیفههایی درباره نماز،
لطیفههایی درباره احکام،
لطیفههایی درباره دعا،
لطیفههایی درباره استخاره،
لطیفههایی درباره ادیان و مذاهب.
نویسنده در مقدمه بیان میکند که در نقل حکایتها و لطیفهها فهم عمومی مردم مورد توجه بوده است و از نقل لطیفههای تخصصی تا حدودی خودداری کرده است.
کتاب لبخند علما در 426 صفحه توسط نشر مِسک متشر شده است و علاقهمندان میتوانند با پرداخت
۳۳۰هزار تومان به صورت غیرحضوری و با ارسال رایگان آن را تهیه کنند. برای تهیه این کتاب به آیدی زیر در ایتا و تلگرام پیام دهید:
🛒@nashrmesk
.......
@azadpajooh
@nashremesk
فهرست و نمونه متن کتاب لبخند علما.pdf
933.4K
📚فهرست و نمونه متن کتاب لبخند علما
🔻علاقهمندان میتوانند با پرداخت
۳۳۰هزار تومان به صورت غیرحضوری و با ارسال رایگان آن را تهیه کنند. برای تهیه این کتاب به آیدی زیر در ایتا و تلگرام پیام دهید:
🛒@nashrmesk
🔸متن منتشر شده در کانال تلگرامی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران از استاد رسول جعفریان درباره کتاب لبخند علما
🔹از اظهار لطف و دلگرمی ایشان سپاسگزارم.
🔻🔻🔻
اصولا نقش داستان و حکایت از همه انواع آن، البته بیشتر به سبک قدیم، در زندگی طلبگی و علمایی خیلی زیاد است. بخشی از اینها به کار منبر می آید، و در مجموع به کار نصیحت و به اصطلاح «پند تاریخ» است. مدل دیگری از این قصه ها و حکایات، منبعی تاریخی برای تاریخ حوزه و درس و بحث و رجال آن و تاریخ روحانیت است. عالمانی هستند که صدها حکایت از زندگی علمای سابق و درس و بحث آنها و مرجعیت و ... نقل می کنند. کافی است به مجموعه پنج جلدی جرعه ای از دریا بنگریم که از این زاویه چه قدر مهم است. شماری از اینها، دنباله اولیاء نامه های قدیم، ذکر مناقب و کرامات است که نمونه های متعددی از آنها برای مرحوم آقای بهجت و شماری دیگر منتشر شده است. پاره ای هم حکایات مربوط به امام زمان (ع) و نقل دیدارهاست که آنها هم فراوان است. هر سال شماری از این کتابها، که برخی هم از حکایات مستند است عموما در قم منتشر می شود. برخی حکایات یک نفر و برخی هم جمعی از خاطرات مربوط به اشخاص مختلف است. و اما «لبخند علما» با عنوان فرعی مجموعه ای لطیفه ها و شوخی طبعی های علما و طلاب از آقای مهدی مسائلی نمونه ای متفاوت و جذاب است و علاوه بر فواید مختلف، نقش «لبخند» و «طنز» هم دارد. بکار آقای محمود فرجامی هم که سال گذشته کتاب طنز در و بر اسلام را منتشر کرد می آید. به آقای مسائلی تبریک می گویم. کتاب بسیار نفیسی است. این هم تلفن نشر مسک (09375513139)
https://t.me/Historylibrary/13200
جعل روز وفات و عنوان شهادت برای امالبنین
✍مهدی مسائلی
در تقویم رسمی کشور ۱۳ جمادیالثانی به عنوان روز وفات حضرت امالبنین تعیین شده است درحالی که روز وفات ایشان در کتابهای تاریخی و حدیثی ذکر نشده است و در سالهای اخیر جعل شده است. ظاهرا این انتساب برگرفته از کتابی به نام «أم البنين سيدة نساء العرب» است که نویسنده آن یکی از خطبا و منبریهای معاصر اهل عراق به نام سيد مهدی سويج (١٣٤٩- ١٤٢٣ق) است. وی در كتاب خود آورده است:
«در موارد متعدد و مواقع زيادی تاريخ وفات امالبنين(ع) را از من پرسیدند و من نیز از تعدادی از صاحب نظران در اينباره سؤال كردم، ولی جواب من و جواب کسانی که من از آنها پرسیدم یکی بود: اثری از ذکر وفات یا سال آن وجود ندارد.
تا اینکه روزی كتابی را مطالعه میكردم در ذهنم آمد كه در اين كتاب قصيدهای درباره حديث كساء ذكر شده است كتاب را بررسی میكردم تا قصيده را پيدا كنم، ناگهان در شرحی كه مؤلف كتاب بر قصيده مزبور نوشته بود، به خبر وفات امالبنين(ع) برخوردم. كتاب مزبور خطی و روی برگهای قديمی نوشته شده بود و تاريخ كتابت آن به سال ۱۳۲۱ قمری بر میگشت. نام كتاب كنزالمطالب و نام مؤلفش نيز علامه سيدمحمدباقر قرهباقی همدانی بود. مؤلف، كه خداوند مقام او را بالا ببرد، گفته است... در كتاب اختيارات از اعمش نقل شده است كه میگويد: روز سيزدهم جمادیالثانی كه مصادف با روز جمعه بود، بر امام زينالعابدين(ع) وارد شدم. ناگهان فضل بن عباس (ع) وارد شد و در حالی كه گريه میكرد گفت: جدهام امالبنين(ع) از دنيا رفت. شما را به خدا به اين روزگار فريبكار نگاه كنيد كه چگونه خاندان كساء را در یک ماه دوبار دچار مصيبت كرد! پس از چندی از خبر ديگری مندرج در حاشيه كتاب «وقايعالشهور و الأيام» تأليف بيرجندی اطلاع يافتم كه به نقل از اعمش نوشته است: در سيزدهم جمادی الثانی و در سال ۶۴ قمری امالبنين(ع) وفات كرد.»
🔹درباره این ادعا به نکات زیر توجه کنیم:
۱. از کتاب كنزالمطالب اطلاعی وجود ندارد و غیر از این گزارش اثری از آن در جایی دیگر دیده نشده است. نویسنده آن سيدمحمدباقر قرهباقی همدانی که با وصف علامه از او یاد میشود، نیز ناشناخته است و مشخص نیست چه کسی است. با این حال بر فرض وجود، کتابی متأخر و مربوط به قرن چهاردهم است.
۲. در نقل این گزارش ادعا شده که این خبر «در كتاب اختیارات از اعمش نقل شده است.» کتاب اختیارات نیز کتابی ناشناخته است. هیچکدام از کتابهایی که عنوان اختیارات دارند، چنین گزارشی را نقل نکردهاند و اصلا ارتباطی به این موضوع ندارند.
۳. نویسنده ادعا کرده است که پس از چندی در حاشیه کتاب وقايعالشهور و الأيام تأليف بيرجندی نیز انتساب وفات در سیزدهم جمادي الثاني به اضافه تعیین سال آن(سال۶۴ق) را دیده است. ولی با مراجعه به همان چاپ وقايعالشهور، چنین حاشیهای در آن دیده نمیشود.
۴. چرا باید هم منبع متأخر و هم منبع اصلی مورد ادعا، از دسترس همه علما پنهان باشند و کسی امکان مراجعه به آنها را نداشته باشد؟!
جاعلان حدیث و گزارشهای تاریخی برای پنهان کردن دروغشان معمولا تدبیری به خرج میدهند و گزارشها را به کتابهایی نسبت میدهند که در دسترس نیستند؛ حال یا این کتاب زمانی وجود داشته و الان وجود ندارد یا اصلا وجود خارجی ندارد.
اما عدهای نیز در روزگار کنونی جعل را کمی آشکارتر انجام میدهند، بدین صورت که دروغهایشان را به کتابهای موجود و در دسترس منتسب میکنند و تکیهشان به این است که مخاطب حوصله یا امکانات مراجعه به منابع را ندارد.
گاهی نیز فردی گزارشی را در کتابش جعل میکند، بعد چندین کتاب دیگر از کتاب اولی، نقل جعلی و دروغین را میآورند و با استناد به تعدد منابع، به تقویت یک گزارش میپردازند. موضوع مسمومیت و شهادت حضرت امالبنین نیز از همین سنخ است.
نویسندهای معاصر در کتابی به نام الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة با آب و تاب از مسمومیت امالبنین سخن میگوید و به دو کتاب معاصر دیگر ارجاع میدهد. در حالی که در آن کتابها چنین سخنی وجود ندارد.
در مجموع، جعل شهادت حضرت امالبنین ادامه همان مسیر جعل روز وفات برای ایشان است و باید دید این یکی با کمک فضای مجازی چه زمانی مقبول میافتد و عمومی میشود.
......
@azadpajooh