مینویسم که بخوانی،
مینویسم که به گوشت برسانند،
که ببینی توی هوای بدونِ جاذبه ی بی تو
چقدر معلق ماندم،
معلقی که برای پروازَش
بالی از جنس تو را میخواهد هر ثانیه،
معلقم عجیب؛
مثلِ پیرِ مردی که فراموش کرده مسیرِ خانه اش را،
مثلِ پیرِ زنی که از یاد برده صورتِ فرزندش را،
مثلِ بی قراریِ یک ماهی جدا شده از دریا
توی لحظه ی جان دادنَش؛
حبس میکنم اما جسمِ نداشته ات را توی آغوشم،
نفس میکشم اما عطرِ نداشته ات را توی اتاقَم؛
مینویسم اینجا که به گوشَت برسانند،
نبودنت،
توی این سرمای عجیب
"چقدر بلاتکلیف کرده جانَم را"
❇️ @azhardarisokhan
چه کسی میفهمد
در دلم رازی هست ؟
می سپارم آن را ،
به خیالِ شب و تنهایی خود...
#سهراب_سپهری
❇️ @azhardarisokhan
یه جایی یهو نیگا میکنی میبینی پیر شدیُ یه مشتی احساساتِ باد کرده مونده توو دلت که بدرد هیشکی نمیخوره...
حالا هی نگو، هی حرفِ دلتُ قورت بده...
#لاادری
❇️ @azhardarisokhan
زندگی را زیباتر ڪن ...
گاهی با
ندیدن، نشنیدن و نگفتن ...
زندگی فقط مال ما نیست
به همه تعلق دارد ...
پس زندگی را
برای همه زیباتر ڪنیم...
گاهی فقط باید
لبخند بزنی و رد شوی
بگذار فڪر ڪنند نفهمیدی ..
❇️ @azhardarisokhan