eitaa logo
‌اِمـــام‌حــُســِیــنِ‍ـ‌قــَلــبَــمْ‍ــ
1.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
5.2هزار ویدیو
3 فایل
﷽‌ پِدَر بہ‌ تُربَتِ‌ تو باز ڪرده‌ ڪامِ‌ مَرا دِݪم‌ زِ‌ بَدوِ‌ تَوَلُد عَلاقہ‌مَندِ‌ شُماست #امام_حسین_قلبم❤️ کانال تبلیغات ما: https://eitaa.com/joinchat/3283878537C8517c8fc95
مشاهده در ایتا
دانلود
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 سلام بر مهدی(عج) ▫️ هر روز را با سلام بر شما آغاز می‌کنیم! سلام بر شما... که صاحب‌اختیار مایید! السَّلامُ‌عَلَيْكَ حِينَ تَرکَعُ وَ تَسجُد
😳☝️ جل الخااالق آقای اصغری (مخترع اَبَردَوا) ، داره به کسایی که ازش مشاوره رایگان میگیرن طلا هدیه میده😐 هر بیماری ای داری اینجا بگو ، مشاوره رایگان بگیر با قرعه‌کشی طلا😐👇 https://eitaa.com/joinchat/2495742208Ca66702eb2e متاسفانه هیچ پولی برا مشاوره نمیگیره👆
نبرده رنج، چه گنجی به ما عطا کردند..؛ که عاشقِ تو شدن،بھترین تقدیر است💔
1686270704421534952454.mp3
2.31M
⁽﷽⁾ °•|🌱『🎼🎶』🌱|•° ◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ 🌿نماهنگ من تو رو میشناسم 🎙امین قدیم 🚩السَّلام‌علےالحسین(ع) 🚩وعلےعلےبن‌الحسیـن(ع) 🚩وعـــــلےاولادالحسیـن(ع) 🚩وعلےاصحاب‌الحسیـن(ع)
🔴عروس زرنگ🔴 زن سالخورده ای میگوید :3تا پسر دارم که ازدواج کرده اند.روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وشب نزد او‌ماندم. صبح، وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر بستری که شب برآن خوابیده بودم ریختم،هنگامیکه عروسم امدبه او گفتم : دخترم! دیشب بر فراشم ادرار کردم .او برافروخته شد وکلمات بسیار زشتی را نثارم کرد ودستور داد تا آنجا را شسته وخشک نمایم . شب بعد به خانه پسر دوم رفتم وعین همان کار را تکرار نمودم.واکنش عروس دوم نیزمشابه واکنش عروس اول بود . سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید وهمان کاری را که در خانه دوتا برادرش انجام داده بودم اینجا نیزانجام دادم . صبحگاه گفتم :دخترم ! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم . اوگفت :.......... ⬅️ مشاهده ادامه ی داستان➡️
⚫️خبر فوری و تلخ⚫️ 🔳إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ🔳 🖤دوباره عزادار شدیم🖤 متاسفانه خبردار شدیم بازیگر معروف و محبوب ...😭😭 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 اتفاق تلخ برای بازیگر معروف و محبوب کشور شاهرخ استخری بزن رو قلبها این خبر تلخ رو بخون😢😢👆👆
شوهرم راننده اسنپ بود مدتی بود هر شب من را به خانه پدرم می‌برد و خودش سر کار میرفت هر شب من با رفتن به خانه پدرم مخالفت میکردم عصبی میشد تا یک شب بعد از اینکه مرا به خانه پدرم رساند ده دقیقه بعد تاکسی گرفتم و به خانه برگشتم اما همین که وارد شدم با دیدن شوهرم در آن وضعیت حالت تهوع گرفتم و بالا اوردم چون اون داشت...برای ادامه بزن رو ایموجی ها و عضو شو😭 😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰😰 افرادی کا ناراحتی قلبی دارند وارد نشوند😱