eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بنال ايدل به ناي نينوايي اگر ديوانه کرببلائي حسين جان حسين جان حسين جان يابن الزهرا ---- مه حزن و غم و اندوه و درد است که فصل اشک گرم و آه سرد است فلک را هاله ماتم گرفته دل اهل ولا را غم گرفته -- خراباتم زمين و آسمان است که محزون مهدي صاحب زمان است چو گل شبنم چکد بر دامن او ببين شال عزا بر گردن او -- رسد از جنة المعواي زهرا صداي شيون و آواي زهرا جهان مي سوزد از اشک سر او به آواي غريب مادر او -- درآي کارواني آيد از دور پراز شور و پراز شور و پراز شور سرا پا غرق در شور و نوا شد ز مکه وارد کرببلا شد - امير کاروان از ديده دُر صفت به همراهان عاشق اين چنين گفت که ياران کربلا اينجاست اينجا مناي عشق ما اينجاست اينجا -- شما مُحرم به احرامي خونيد شما قواص درياي جنونيد بياييد اي سبک بالان بياييد يدالله فوق سرها تان يکايک به زير پايتان بال ملائک فرود آييد شهر عشق اينجاست زلال عشق و نهر عشق اينجاست ز خون پاکتان مردان عاشق به رويد لاله سرخ و شقايق -- همين جا راه را بر ما ببندند فراز نيزه سر هامان بخندد همينجا ساقيم سر مست گردد علمدار گلم بي دست گردد همينجا مي کنم غمگين نظاره جوانم را به جسم پاره پاره -- همينجا کودکم عطشان بيمرد يتيمي دامنش آتش بگيرد همينجا بر فراز تلي از خاک رود فرياد زينب تا به افلاک * امام حسین (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 الا ای برادر الا نور عینم سالار دل من داداش جون حسینم بیا و حذر کن نرو سمت میدون شده قلب زارم پریشون و دلخون بمیرم برای دل مضطر تو بمیره برای غمات خواهرتو حالا من به یاد وصیت مادر بزار تا ببوسم زیرحنجرتو واویلا واویلا واویلا واویلا بنددوم من از روی اون تل همه چیز و دیدم فقط آه باطل برات می کشیدم ببین که برادر چه قلبم شکسته تا دیدم عدو رو روسینه ت نشسته می دیدم چه جوری موهاتو کشیدن دیدم که تنت رو چه گرگا دریدن دیدم که حرومی تو رو برمی گردوند با لبهای تشنه تو رو سربریدن واویلا واویلا واویلا واویلا بند دوم تنم شد پر از خون پر از نیزه وتیر پر از خنجر و نی پر از تیغ وشمشیر الهی که زینب ازون بالای تل نگاهش نیفته تو این کنج مقتل الهی نبینه دل مضطرم رو نبینه که دارن می بُرّن سرم رو الهی که زینب نیادتوی گودال نبینه رگای زیر حنجرم رو واویلا واویلا واویلا واویلا بندسوم من از روی اون تل همه چیز و دیدم فقط آه باطل برات می کشیدم ببین که برادر چه قلبم شکسته تا دیدم عدو رو روسینه ت نشسته می دیدم چه جوری موهاتو کشیدن دیدم که تنت رو چه گرگا دریدن دیدم که حرومی تو رو برمی گردوند با لبهای تشنه تو رو سربریدن واویلا واویلا واویلا واویلا کاری مشترک ازشعرای اهل بیت ع کربلایی رضانصابی کربلایی مجیدمرادزاده امام حسین (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
AUD-20210719-WA0007.mp3
4.52M
🔳 🌴گجه گشدی یاریدان 🌴من آه حسرت .... تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
بسم الله الرحمن الرحیم🔴🔵 📌 به قلم 💙بند اول🌼💜 دلبستم به روضه های اربابم برا دوای دلتنگیم توی شبای بیقراری امید دلای خسته میبینی دلم شکسته یک لحظه ازم نگاتو بر نداری اشک چشمام شبیه بارونه همیشه دیوونه همینه حالش دیدی نوکر گرفته دلشوره حالش چه ناجوره برس به دادش رفیق بی پناهیام   یکاری کن حرم بیام حرم دوای دردمِ    ازت فقط تو رو میخوام تموم زندگیم حسین   دلیل بندگیم حسین 💙بند دوم🌼🌼💜 حاله نوکره بیچاره روی موج غم سواره بخشیدیم تو باز دوباره دیدی تنهام قبلا که دوره کردم فهمیدم موقع دردم آخرش نگام میفتاد باز به آقام اینقدر خوبی که من رو راه دادی بهم پناه دادی تو بی کسی هام من هم میگم وقتی زمین گیرم پیش حسین میرم  دوای دردام از اولم به زیر دین   برا پناه عالمین خلاصه حرفمو بگم  تموم زندگیم حسین تموم زندگیم حسین دلیل بندگیم حسین 💙بند سوم🌼🌼🌼💜 من میشم باهات شکفته عشقت در دلم نهفته سایت از سرم نیفته ای عزیزم من کل شبانه روزم دارم واسه تو میسوزم مقتل که میفته یادم اشک میریزم مقتل میگه گلوت پر از خونه نفس نمیمونه میونه سینه زینب میگه تنه تو نیزاره سنان که میزاره تیغ و با کینه فدای خشکیه لبات همیشه مستدام عزات تو آرزوی قلبمی تموم زندگیم فدات تموم زندگیم حسین دلیل بندگیم حسین شعر و سبک های مهدی طاهرزاده
4_5965268940564210330.mp3
2.42M
۱۴۰۱ 🏴بند اول: این روزا حال دخترت گفتن نداره شب ها روی خاک خرابه سر میذاره از بس دویدم توی صحرا نا ندارم سهمم کتک میشه تا اسمت رو میارم هم معجرم سوخت هم پیکرم سوخت بابا تو آتیش، موی سرم سوخت سوختم، تا که زجر اومد پیشم بابا با اشک، میزدم همش تو رو صدا دائم، کتکم میزد آخه چرا؟؟! بابا، (دل تنگ تو هستم۳) 🏴بند دوم: بابا کجا بودی چه قد دیر اومدی تو حالا که اینجوری شدم پیر اومدی تو انقد بهم سیلی زدن ابروم شکسته من هم شبیه مادرت پهلوم شکسته قدم خمیده موهام سفیده بابا رقیت، دیگه بریده بابا، از رو ناقه افتادم زمین بابا، دندونه شکسته مو ببین بابا، شده غصه با دلم عجین بابا، (دل تنگ تو هستم۳) 🏴بند سوم: از روزی که رفتی سفر حالم خرابه بابا بیا من رو ببر از این خرابه دیگه نمیخوام توی این دنیا بمونم درد سرم، زخمه تنم، بُرده امونم ای مهربونم آروم جونم ببخش گرفته، لکنت زبونم از تو، میخوام با همین چشای تَر بابا، نری تنهایی بازم سفر میری، تو رو به خدا منم ببر بابا، (دل تنگ تو هستم۳) شعر: (طاها تحقیقی)
AUD-20220716-WA0006.mp3
3.27M
‍ هدیه به حضرت زهرا صلوات واحد یا زمینه و شور محرم 🤎🖤🍃🥀🖤🤎 باز محرم شد باز دلم غرق عزاو سوزو ماتم شد باز محرم شد باز چشام از داغه تو پر اشک و پر نم شد شور عشقه تو شیرینه خیلی به دلها می شینه ارباب تو قیامت هم گریه واسم تنها برگ زرینه. ارباب هر چی می خواهی بگیر از من اما سوز و آهم. و نگیر گریه این تنها سلاحم رو نگیر ای پناهه من پناهم. رو نگیر ارباب حسین روزیه من کن بازم تا بشینم توی بزم ماتمت تا بپوشم رخت مشکیه غمت تا بشم زنده دوباره از دمت ارباب حسین تو رگای ما باز دوباره خون غیرت داره می جوشه کوچه های ما از غمت داره دوباره مشکی می پوشه. خونه های ما باز داره می شه مُهَیّای عزای تو ارزومونه اربعین باشیم تو راهه کربلای تو. اذن پیرهن مشکی مو می گیرم از مادر تو فاطمه واسه زخمام تنها گریه مَرحمه چشمام از داغه غمه تو پر نمه. ارباب حسین منتظر هستم یه سال برسه ماهه عزای تو حسین بشینم تو روضه های تو حسین شاملم شه تا دعای تو حسین ارباب حسین باز پیرهن مشکی باز دوباره اشک و آه و ناله هق هق باز پیرهن مشکی کاش بشه میون روضه هات کنم من دق از غم دوریت نوکر تون خیلی بد حاله تو میدونی از غم دوریت شده کار من همه اش ناله تو میدونی یا حسین ارباب من نیم نگاه تو بسه ای دلبرم آرزومه جون بدم کنج حرم وقتی میذارم روی شش گوش سَرَم مولای من یا حسین ارباب من من گدا و هستی تو شاه کَرَم جز در خونه ات کجا دارم برم برندار دستت رو از روی سرم مولای من آقام آقام یا حسین 👇 🌹 🌹
نظر به گفته ی "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ @hosenih علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازه ی حصیرش نیست دوجا به دست نبی دست او گره خورده ست علی مباهله اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست @hosenih هوای حضرت عیسا دمیست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جز مباهله این غائله علاج نداشت که اعتقاد، نصارا به احتجاج نداشت @hosenih به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت از این مقابله ترسید اسقف اعظم و راه چاره به جز دادن خراج نداشت @hosenih و باز فتح بزرگی بدون خونریزی به دست شاه عظیمی که تخت و تاج نداشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به جز مباهله این غائله علاج نداشت که اعتقاد، نصارا به احتجاج نداشت @hosenih به غیر آل عبا، مصطفی به هیچ کسی در این نبرد نفس‌گیر احتیاج نداشت چنین نشستن و این شیوه‌ی دعا کردن مگر برای رسولان حق رواج نداشت از این مقابله ترسید اسقف اعظم و راه چاره به جز دادن خراج نداشت @hosenih و باز فتح بزرگی بدون خونریزی به دست شاه عظیمی که تخت و تاج نداشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خشکی دهانِ بیابان مباهله سوگند خورده است به باران مباهله پیش از غدیر چشمه ی جوشان عشق را انداخت مثل رود به جریان مباهله آرام و با وقار سخن گفته از علی در آیه های محکم قرآن مباهله @hosenih گلدسته ی اذان علی دوستانِ شهر سجاده ی اقامه برهان مباهله جاریست در تمامی قرآن بدون شک حقیست غیر قابل کتمان مباهله در سوره ی سعادت انسان شروع راه در سوره ی مجادله پایان مباهله در لحظه های سخت و نفس گیر جنگ نرم می ایستد میانه ی میدان مباهله می ایستد میانه ی میدان اعتقاد با تیغ آب دیده و عریان مباهله با تیغ آب دیده و عریان منطقش گردن بریده است فراوان مباهله گردن بریده است فراوان به دست خویش از دسته های لشکر شیطان مباهله از دسته های لشکر شیطان نداشت باک در جنگ با اهالی نجران مباهله در جنگ با اهالی نجران زبان گشود با آیه های سوره ی انسان مباهله با آیه های سوره ی انسان رسیده است مثل تمام دشت به ایمان مباهله هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن فریاد کرده است دو چندان مباهله @hosenih گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد بعد از نجف به سمت خراسان مباهله پرسید از بزرگ ترین مدح جد او شد منبر سلونی سلطان مباهله قربان آن امام رضایی که گفته است بوده است اوج فضل به قرآن مباهله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نظر به گفته ی "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ @hosenih علی مسیح زمانه ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازه ی حصیرش نیست دوجا به دست نبی دست او گره خورده ست علی مباهله اش کمتر از غدیرش نیست! فدای انفسنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست @hosenih هوای حضرت عیسا دمیست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کس را نبود و نیست ، توانِ مقابله تا مرتضاست یک طرفِ این معادله نصرانیان و صومعه لرزند یک به یک تا نام مرتضاست میان مباهله @hosenih تصریحِ  نَصِّ"انفسنا" داد می زند مابین مصطفی و علی نیست فاصله در بدر و خیبر و اُحد و لیلة المبیت دستِ علیست در همه جا ختم غائله دنیا پُر از کتاب شود هم نمی شود پیش خطی ز خطبه ی او ، غیرِ باطله از او سوال کردن ما ، محضِ گفتگوست ورنه جواب را بدهد قبلِ مسئله @hosenih دست خداست دستِ علی ، ما گرفته ایم آری ز دست هایِ یدُاللهی اش صله کار خداست مدح علی ، کارِ عقل نیست عاجز بُوَد ز فهمِ مقامش ، مُخیَّلِه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✔️نزول آیه زکات، آیه تطهیر و سوره هل اتا شکرِ خدا که حافظِ دینِ خدا، خداست مامورِ حفظِ عترتِ و دین، ختمُ الانبیاست بالاترین دلیل به آیات، هَل اَتاست وقتی کسی، علیهِ خدا اِدعا کند اینجا نبی، به یاریِ عترت، دعا کند با اهلبیتِ خویش، پیمبر خطاب کرد همره، دو سبط و فاطمه و بوتراب کرد شرمنده از تجمّعشان آفتاب کرد گفت ای خدا، اَهالیِ من، زینتِ منند این جمع، اهلبیتِ من و عترتِ منند یارب بحقِ فاطمه رحمت بما ببار این جمع را ز رجس و پلیدی جدا بِدار ما را مطهر از همه آفات،،، برشمار در دَم رساند آیه ی تطهیر، جبرئیل میگفت با ملائکه تکبیر، جبرئیل @hosenih با صدهزار شکر و دوصد ذکرِ کردگار راهی شدند با همه ی، هیبت و وقار بهرِ مباهله بسوی نقطه ی قرار تا صف زدند آل نبی گِرد هم، چو کوه حیران شدند جمعِ نصارا از این شکوه دیدند چونکه آل نبی را، خدا صفات نَجرانیان ز گفته پشیمان شدند و مات گفتند جملگی که نباشد رهِ نجات اِلّا به سر نهادنِ حکم محمدی این است دینِ حق و همین، راه سرمدی وقتی رسول، حجتِ حق را بیاورد... اولاد را به همرهِ زهرا بیاورد... همراهِ آل فاطمه، مولا بیاورد... دیگر توانِ هیچکسی قد نمیدهد حق را خدا به غیر محمد نمیدهد نورِ جلیست، آیه ی نابِ مباهله شرحِ ولیست، آیه ی نابِ مباهله مدحِ علیست، آیه ی نابِ مباهله در ظاهرش، اگر چه بنام پیمبر است شانِ نزولِ آن بخدا، وصفِ حیدر است آری، علیست وجهِ خدا، مایه ی خدا نور خدا، تمامیِ سرمایه ی خدا توحید را نشانِ خدا، آیه ی خدا شاهی که بر گدا برکات آورَد، علیست آنکه رکوع را به زکات آورَد، علیست وقتی خدا به حیدر عطا،،، ذوالفقار کرد اِبقای دین، به حیدرِ دُل دُل سوار کرد در راهِ دین، علی همه هستی نثار کرد تنها اُحد نشاند، نَود زخم بر تنش بدر و حنین ها سببِ بغضِ دشمنش حیدر شناس کیست، بجز یارِ مرتضی زهرا پیِ تلافیِ ایثارِ مرتضی آمد به کوچه و شد علمدارِ مرتضی آنجا که هیچکس به علی اعتنا نکرد زهرا، علیِ خانه نشین را رها نکرد در کوچه ها ز فاطمه، حرمت شکسته شد پهلوی او به راهِ ولایت شکسته شد در بیتِ وحی، غنچه ی عصمت شکسته شد پس پاسدارِ میر و علم، کیست؟ فاطمه اصلِ مدافعینِ حرم، کیست؟ فاطمه @hosenih حقِ علی، به یاریِ زهرا اَدا شود باید به راهِ فاطمه، جانها فدا شود تا راضی از تمامیِ عالم، خدا شود زهرا شناس کیست؟ حسین است و زینب است کرب و بلا شناسیِ ما، اصلِ مطلب است کرب و بلا، که مکتبِ زهرا شناسی است گودالِ قتلگاه، تولّا شناسی است رفتارِ شام و کوفه، تبرّا شناسی است در قتلگه، امام که مهمان نمیشود! بر نیزه رأسِ قاریِ قرآن نمیشود! مظلوم را، به نیزه ی صیاد میزنند؟ زنجیر را، به گردنِ سجاد میزنند؟ آخر، سرِ سه ساله مگر داد میزنند؟ ویرانه را، رقیه که آباد میکند... نامِ علی، به ماذنه ها داد میکند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در افقی ماورای عرش معلی آینه دارد خدا، "دَنیٰ فَتَدَلّیٰ" @hosenih طعم وجود از که یافت سفره‌ی خلقت؟ از نمک چهره‌ی محمد طاها خلق شدند آفتاب و ماه و ستاره صبح ازل با مداد رنگی مولا صبح ازل سرنوشت خلق نیفتاد از قلم ریز بین مصحف زهرا خشت نخست کرم به نام حسن شد تا نرود کج عمارتش به ثریا اول یاقوت سرخ پیش قدم شد تا بشود خاک کربلای معلیٰ مادرم از کودکی خرید برایم تا که شوم سر به راه، کفش تولا آنچه نجاتم دهد ز بارش آتش چیست به یوم الحساب؟ چتر تبرا @hosenih من قلمی هستم از تبار زبرجد چشم به راه تراش عترت طوبیٰ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مسیحیان برای ادعا به یثرب آمدند به اتفاق جمعشان و چند راهب آمدند نماز را به سمت شرق خوانده اند یک صدا چه بوده حرف حقشان مقابل نبی ما؟! از آن زمان که نبض این زمین و آسمان زده کسی بزرگ تر ز زاده ی خدا نیامده @hosenih مسیح هست و خلقتش ز دیگران جداست او پدر نداشته یقین که زاده ی خداست او تبر به دوش خود گرفت آن نواده ی خلیل رسید وحی و خواند آیه از نزول جبرئیل چه خصلتی مگر که در مسیح ابن مریم است؟! همین قضیه ماجرای خلق جسم آدم است؟! مسیح اگر که زاده ی خداست پس بگو مگر... نداشت نه پدر، نه مادر آدم ابوالبشر؟! نداشتند حرف حق ولی غرور داشتند مقابل کلام حق دلی شرور داشتند مسیحیان که بی جواب طاقتی نبودشان بجز تعصب غلط طریقتی نبودشان کلام حق رسید و راه چاره ای نداشتند به حکم حق قرار بر مباهله گذاشتند قرار شد نبی بیاورد هر آن که جان اوست و آن قبیله هم بیاورند هر چه آبروست رسید روز این مصاف و اهل بیت آمدند بزرگ زاده های آن قبیله زود جا زدند نبی رسید و حیدر و بتول و دو سلاله اش رسید کار راهب بزرگشان به حد غش @hosenih یقین بدان که جرأت مباهله نمی کنند ازین به بعد با نبی مقابله نمی کنند چه آیه ایست آیه ی مباهله برای ما چه هدیه ایست این سخن ز جانب خدای ما چه بوده غیر از این مگر مراد از "أنفُسَنا" علی است جان مصطفی، نبی است جان مرتضی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
، وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان @hosenih حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان آسان شود مقرب آل عبا شدن جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان روزی خلق در گرو امر فاطمه است ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا راه گلوت بست، حدیث کسا بخوان @hosenih وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست @hosenih ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب @hosenih الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌹 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایه ی مهر تو بر سر است ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟ امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟ بهر دو نان، خجالت دونان چه می کشی؟ ای دل صبور باش که روزی مقدّر است خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس زیب اذان و زینت محراب و منبر است پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب در حال سجده روی به درگاه حیدر است شمس ضحی، امام هدی، نور هل أتی چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است در آیه ی مباهله این مهر و ماه را جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است نازم به دست او که یکی ناز شست او از جای کندنِ درِ سنگینِ خیبر است با اشک چشم، ابر کَرَم بر سر یتیم با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است جز راه او به سوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را، علی، در است بر تارک زمان و مکان، تاج افتخار در آسمان فضل، درخشنده اختر است کمتر ز ذرّه ایم و فزونتر ز آفتاب ما را که خاک پای علی بر سر افسر است وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم، برتر است شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد شاخ نبات خواجه  شیراز و شکّر است 🔸شاعر: محمدعلی_ریاضی_یزدی _________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام: روز مباهله مزیتی است که هیچکس در آن بر اهل بیت علیه السلام پیشی نگرفته است و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده است... 📚بحارالانوار جلد ۳۵ ص ۲۵۷
نور جاری میشود از خُلق و خوی پنج تن میچکد باران و دریا از سبوی پنج تن آسمان خورشید را روی زمین آورده است دشت، مجنون میشود در آرزوی پنج تن @hosenih دست در دست نبی(ص) أنوارِ عرشی آمدند کور شد اینگونه چشمانِ عدوی پنج تن هر که رو در رو شود با خاندان مصطفی(ع) قاتل جانش شود یک تار موی پنج تن آیهٔ تطهیر نازل شد! کلیسا سجده کرد حضرت عیسی فدا شد روبروی پنج تن أُسقف نجرانی از قصدش پشیمان شد سریع تا که استشمام کرد از عطر و بویِ پنج تن هر که با قصد مصاف آمد شکستش حتمی است چون خدا بسیار حسّاس است رویِ پنج تن بهره مندی از ولایت رکن اسلام ِ نبی ست(ص) هست نامی از علی(ع) در گفتگوی پنج تن «هَل أتی» می‌خوانم و انگشترش را میدهد سائلم! رو میکنم هر دم به سوی پنج تن شک ندارم آبرومند است در هر دو جهان این دلِ بی آبرو، از آبروی پنج تن @hosenih چشم حیرانم میان ازدحام ِ روز حشر سمت جنّت میرود در جستجوی پنج تن آتش دوزخ برای ساعتی هم که شده میشود خاموش با آبِ وضوی پنج تن! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو که اینگونه روی خاک ز هم واشده ای وای بر من که دچار غم عظما شده ای دیشب ازطعم خوش مرگ وعسل میگفتی ظهرامروز در این معرکه معناشده ای بی زره رفتی و از هرطرفی سنگ زدند که چنین سرخ ترین لاله ی صحراشده ای هرکسی از تن صدپاره ی تو سهمی برد در کریمی خودت وارث بابا شده ای سمّ مرکب همه جای بدنت را له کرد بی سبب نیست اگردرهم شن ها شده ای استخوان قفس سینه ی تو خرد شده تازه حالا نوه ی حضرت زهرا شده ای بردنت تا دم خیمه چقدر سخت شده!! باورم نیست چرا هم قدّ سقا شده ای محمد حسن بیات لو @rozeh_1
ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده مثل تن علی دل من پرپرت شده تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد گفتم خدا به خیر کند محشرت شده رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه که لخته خون عذار رُخ انورت شده داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن که نو عروس تو نگران خاطرت شده پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده مانند مادرم شده خُرد استخوان تو این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده تو درد میکشی و دلم تیر میکشد دردِ جناق وا شده درد سرت شده در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است مثل عموی خود شده ای باورت شده؟ مجتبی صمدی شهاب @rozeh_1
چه کنم تا لبِ تو ناله‌ی بابا نَکِشد صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم خواستی تا که بگویی به عمویت بابا گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم نیزه‌ای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند تیغشان برتو نه بر سینه‌ی پیغمبر خورد دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد در تو دیدم حسنم را که دوباره می‌خواند روضه‌ی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد حسن لطفی @rozeh_1
گیرم زره نیافتی عمه , کفن که هست گیرم سپر نیافتی عمه , بدن که هست گیرم سپاه مسخره کردند : بچه است تیغم به خوبیه سر ازرق زدن که هست غصه نخور عمو , سپرت میشوم خودم ابن الحسین کشته شد ابن الحسن که هست من جنگ میکنم , تو نفس تازه کن عمو فرصت به قدر غارت یک پیروهن که هست دیدند زاده ی حسنم من , که تاختند از پشت این نقاب چگونه شناختند ؟ حمیدرضا محسنات @rozeh_1