#اربعین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمی است در دل جامانده های کربوبلا
که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفته است، بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفته است، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید اینهمه دلدل کند که فرصت نیست
🖋مریم کرباسی
#مصائب_شام
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#مصائب_شام
میان شعله ها درد دلم سرکش تر از بادست
همین آهی که مانده در گلویم ، مثل فریادست
علم افتاد و حس کردم که عرش افتاد،امانه
همین آشوب یعنی که ،سرت بر نیزه افتادست
پی تو تا چهل منزل ، پیاده میدویدم من
پر از آهوست این صحرا وسرگردان صیادست
تمنای تو را میکردم و سیلی جوابش بود
دو چشمم تار از تکرارهای بی حسابش بود
نگاهم کرده ای صد بار جای مادرت زهرا
چه شد از من نگه برداشتی بر نیزه ها،بابا
منم آن غنچه ای که روی زانوی تو راحت بود
ببین روییده ام اینبار مثل لاله در صحرا
دویدم در پی نی دار و پایم زخم ها برداشت
ترحم بر من دل خون نکرده دشمنت اما
به نیزه با اشاره سنگ باران شد سرت بابا
زمین میریخت از نی ها چرا خاکسترت بابا؟
تو را بر نیزه ها دیدم،مرا بر خارها دیدی؟
بگو بابا مرا در هجمه ی بیمارها ،دیدی؟
تو را بر خاک ها دیدم ،مرا بر خاکها دیدی؟
بگو بابا مرا در چنگ آدم خوارها دیدی؟
تو بی عمامه ،من معجر ، فدای تار موی تو
بگو بابا مرا با عمه در بازارها ، دیدی؟
پریشانست گیسویم ، ندارم شانه ای بابا
اگرچه مو نمانده در سر پروانه ای بابا
سرت را در طبق دیدم ،لب زخم مرا دیدی؟
بگو بابا گلت را گوشه ی ویرانه ها دیدی؟
تو بی انگشتر و من گوشواره ،مثل هم هستیم
بگو دندان شیری مرا هم جابجا دیدی؟
سه ساله صحنه هایی دیده که جای تصورنیست
بگو چون من کسی در کودکی قامت دوتادیدی
تو و نی ها منو انظار ، بین کوچه و بازار
به بابا میرود دختر ، به بابا رفته ام انگار
نرگس غریبی
@rozeh_1
#مصائب_شام
مثل قدیم با دل من ، سر نمیکنی
جانم به لب رسید ، تو لب تر نمیکنی
حرفی بزن ، جواب تو والله سنگ نیست
از چه هوای سوره ی کوثر نمیکنی؟
اینجا خرابه است ، ورودیِّ شام نیست
اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی
اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر
با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟
اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست
اینجا حساب روضه ی دیگر نمیکنی
این دختر نحیف ، همان نازدانه است
فهمیدم از نگات که باور نمیکنی
من هیچ ، سر به عمّه بزن ، اذیت شده
فکری به حال غصه ی خواهر نمیکنی؟
با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد
یک بوسه نذر گونه ی دختر نمیکنی؟
روی رگ تو بوسه ی خنجر مشخص است
فکری به حال بوسه ی خنجر نمیکنی؟
دستان زجر و سنِّ مرا در نظر بگیر
دیگر مرا قیاسِ به مادر نمیکنی
فرقی نمی کند که چطوری، فقط بمان
بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی
حمید رمی
@rozeh_1
#مصائب_شام
خیلِ جمعیت در اینجا بهر استقبال نیست
نیست در این قافله قدّی که از غم دال نیست
دست خالی هر که آمد دست پر برگشته است
بهر غارت هر که آمد، دید بد اغبال نیست
کودکی افتاد اگر عمه بلندش می کند
در میانِ چشم طفلان اشک هست و حال نیست
این مسلمانان که او را خارجی دانسته اند
بر لبِ قاری زدن در دینشان اشکال نیست
دل پریشان، مو پریشان گوشه ایی کز کرده است
کودکِ بشکسته بال و پر که فارغ بال نیست
همچو آئینه سری را بر روی دامن گرفت
دختری که زخمِ بر لبهاش از تبخال نیست
هر امامیِ گر چه بر شامٓ بلا خون گریه کرد
بر خودِ زینب غمی بالاتر از گودال نیست
حامد آقایی
@rozeh_1
#مصائب_شام
از پشت بام بر سرمان سنگ مي زنند
بر زخم كهنه ي پرمان سنگ مي زنند
وقت نزولِ سوره ي توحيد بر لبت
ابليس ها به باورمان سنگ مي زنند
وقتي كه سنگشان به سر ني نمي رسد
سمت سكينه خواهرمان سنگ مي زنند
ازپاي نيزه فاطمه را دور كن پدر!
اين كورها به مادرمان سنگ مي زنند
بغض علي بهانه ي خوبي برايشان
حتي به سوي اصغرمان سنگ مي زنند
آن دختري كه با پدرش رفت و دور شد...
در كربلا جهيزيه اش جفت و جور شد
گفتم : كه كاخ مستي تان پايدار نيست
مردم لباس خاكي ما خنده دار نيست
مردان ما به نيزه و در كوچه هاي شهر
گرداندن زنان حرم افتخار نيست
اي بزدلان! ز بام به ما سنگ مي زنيد
در دستهاي بسته ي ما ذوالفقار نيست
در سختي و بلا به خدا تكيه مي كنيم
سر مي دهيم در ره او، اين شعار نيست
خونش به جوش آمده عباس؛ بس كنيد
پاي سر بريده كه جاي قمار نيست
خون گريه مي كني!؟ به تو حق مي دهم عمو
ديگر وسط كشيده شده حرف آبرو
كار از تمسخر لب يحيي گذشته است
از خيزران بپرس چه برما گذشته است
وحید قاسمی
@rozeh_1
#مصائب_شام
مبهوتم از نظاره تشت طلای تو
اینجا چرا کشیده شده ماجرای تو
تا این که جای بهتر از اینجا مکان کنی
دامن گرفته اند یتیمان برای تو
اندازه ی تقرب این چوب هم نبود ؟
لبهای خشک دخترک با وفای تو
تفسیر آیه های نخستین مریمم
از کاف و ها گذشته ، رسیده یه “یای” تو
تو سعی میکنی که لبت خوب خوب ادا کند
حق حروف حلقی خود را ، به جای تو
من سعی میکنم وسط جمعیت به من
با لهجه ی خودت برسد آیه های تو
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#مصائب_شام
ذکر مصيبت ميکند: الشام الشام
تا ياد غربت ميکند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بي کسي را
يک جا روايت ميکند: الشام الشام
موي و چهره اي در هم شکست
از چه حکايت ميکند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بي شکيبي
ياد اسارت ميکند: الشام الشام
در اين ديار پُر بلا هر کس به نوعي
عرض ارادت ميکند: الشام الشام
يک شهر چشم خيره وقت هر عبوري
ابراز غيرت ميکند: الشام الشام
هر سنگ با پيشاني مجروح خورشيد
تجديد بيعت ميکند: الشام الشام
قرآن پرپر روي نيزه غربتت را
هر دم تلاوت ميکند: الشام الشام
قلب تو را يک مرد رومي با نگاهش
بي صبر و طاقت ميکند: الشام الشام
هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه
خود را فدايت ميکند: الشام الشام
جان مي دهي وقتي به لبهايي مقدس
چوبي جسارت ميکند: الشام الشام
کنج تنوري حنجري آتش گرفته
ذکر مصيبت ميکند: الشام الشام
یوسف رحیمی
@rozeh_1
✅ زمينه امام حسن عليهالسلام
🔻 سعید نسیمی
1️⃣ بند اول
الا نایب مادر من/ بیا در بر بستر من
که شد لحظهء آخر من/ بیا خواهر من
زینب، نگاهی بر این پارههای جگر کن
زینب، بیا ذکر زهرا و دیوار و در کن
بیا نوحه سر کن (2)
یابن الزهرا (حسن جانم 3)
2️⃣ بند دوم
منم آن غریب مدینه/ منم شاهد زخم سینه
چو در کوچه مادر زمین خورد/ ز سیلی کینه
یا رب، نبینم دگر قاتل مادرم را
امشب، به دامان زهرا گذارم سرم را
دو چشم ترم را (2)
یابن الزهرا (حسن جانم 3)
3️⃣ بند سوم
دل شيعه زين غم كباب است/ كه قبرتودرآفتاب است
سرشك دوچشمان مهدى/ بقبرت گلاب است
آخر، به آل سعود يهودى بتازيم
يك روز، به گنبد طلاى تو آقا بنازيم
حرم را بسازيم (٢)
يابن الزهرا (حسن جانم ٣)
#امام_حسن علیه السلام
#نوحه
#سعید_نسیمی
✅ زمینه حضرت رسول اکرم و امام حسن علیهماالسلام
🔻 کاری از داود قاضی
1️⃣ بند اول
عالم سیه پوشه دنیا عزا داره
برای رسول الله باز چشا داره میباره
افتادی تو بستر ای مهربون آقا
داره خون میباره از چشای علی و زهرا
داری میری تو ازدنیا عالم شده برات عزادار
تو میخونی غریبونه فاطمه جان خدانگهدار
مرو آقا 2 مرو مرو یا رسول الله
2️⃣ بند دوم
باز روضه میخونه / باز چشما گریونه
با نگاه آخرش برا حسنش میخونه
ای وای از اون کوچه / ای وای از اون سیلی
مادرت و میاری تا خونه باروی نیلی
تو میخونی با بغض و آه / مادرم و تو کوچه ها زد
تو میمونی و راز اون / دستی که روی صورت اومد
حسن جانم 2جانم حسن جانم حسن جان
#پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
#امام_حسن
✅ زمزمه امام مجتبى عليه السلام
🔻 سعید نسمی
1️⃣ بند اول
الا زینب ای مهربان خواهرم
بیا لحظهای از وفا در برم
روم من ز دنیا/ دگر نزد زهرا
غریبم غریب
غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب
2️⃣ بند دوم
شد از زهر کینه دلم چاکچاک
که جان میدهم این زمان روی خاک
به حالم نظر کن/ حسینم خبر کن
غریبم غریب
غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب
3️⃣ بند سوم
نشد در حرم دفن اگر پیکرم
شود تیرباران تن اطهرم
تو طاقت بیاور/ به امر پیمبر
غریبم غریب
غریبم غریبم/ غریبم غریبم/ غریبم غریب
#امام_حسن علیه السلام
#زمزمه
▪️زمزمه شهادت امام حسن(ع)▪️
دشت لاله شد لب من
زود بیا ای زینب من
دیگه هیچ غمی ندارم
خواهر من
چشام و دارم میبندم
با لب خونی میخندم
مادر امده کنارم
خواهر من
بیا مادر و ببینیم
با حسین پیشش بشینیم
خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم
دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم
آه
آهم داغ و پر شرره
قاتل جیگره
زهر کینه
آه
اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا
وای مدینه
کاسه خون شده چشمام
من غریب ترم ز بابام
شماها خبر ندارید
من چی دیدم
خواهرم منو حلال کن
خودت از مادر سوال کن
کنارش میان کوچه
چی کشیدم
سایه افتاد رو سر ما
سایه نامرد دنیا
مثل باد اون بدنهاد
دست سیاه ش و تکون داد
بی حیا دور از بابا
قدرت شو به ما نشون داد
آه از اون روز گرفته دلم
من هنوز خجلم پیش مادر
آه
از من کاری برنیومد یاری برنیومد
پیش مادر .
#دودمه
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا/
یا اباصالح بیا
عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن/
العجل یابن الحسن
در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن/
العجل یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
با موضوع شهادت امام مجتبی علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها
شاه غریب ، وارث صبر کریم ها
بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی
زائر برای مظهر جود خدا شدی
وقت عزای جدّ کریم تو مجتباست
اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست
این روزها که گشته دل کلّ مؤمنین
آماده ی زیارت ایّام اربعین
گریه کنی به دور حصارش نمانده است
جز تو کسی کنار مزارش نمانده است
حالا به روی خاک حریمش نشسته ای
از بی کسی شبیه حسن دل شکسته ای
مثل حسن تو هم شده ای شاه بی سپاه
صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه
اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود
آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود
یک بی حیا رسید و به یکباره جان گرفت
از فرصت نبودن حیدر توان گرفت
جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد
بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد
از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید
روی کبود حوریه را در حجاب دید
از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید
در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید
راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش
وقتی که شد شهید جنایات همسرش
با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن
او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن
دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش
در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#تیرباران
السلام علیک یا حسن بن علی
یامجتبی علیه السلام
از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید
بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید
یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن
تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید
هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را
خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید
من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و
باز او فهمید و در داغت گریبان را درید
پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را
جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید
قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود
در کنار عضو عضو جسم سقای رشید
موی من در کربلا گردد سپید و موی تو
وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بی_کران_حسن
السلام علیک یا کریم اهل البیت
یا مجتبی علیه السلام
(زبان حال امام حسین با امام حسن علیهماالسلام)
ای آسمان ِغُصّه ی تو بی کران حسن
تو یک ستاره و غم تو کهکشان حسن
چون صبر تو که حد نهایت نداشته ست
اشکت برای کوچه شده جاودان حسن
گردیده متن روضه ی پنهانی ات، غم ِ
یاسی که در مقابل تو شد خزان حسن
مِهر رباب قسمت تنهایی ام شد و
شد همدم تو همسر نامهربان حسن
تیر از تنت کشیده ام ودرد می کشم
هستم کنار قبر تو قامت کمان حسن
ای کاش درکنار تو من خاک می شدم
بر روی خاک قبر توام نیمه جان حسن
در لحظه ای که وارث انگشترت شدم
شد ناله های روی لبت،ساربان حسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
▪️زبانحال امام رضا علیه السلام▪️
غریب و بی وطنم من
با یه آه میشکنم من
کسی نیست دور و بر من
پسر من
بیا از شهر مدینه
سر بابا ت رو زمینه
نور چشمای ترمن
پسر من
بیا ای تازه جوونم بیا تا غریب نمونم
روی خاک با لب چاک
اسم تو رو زبون میارم
زود بیا ای دلربا
تا سر روی پاهات بزارم
آه پا روی زمین می کشم
شعله ء آتیشم
ای عزیزم
آه چشمام تیره شده پسرم
خون شده جیگرم
ای عزیزم
بیار از شهر پیغمبر
کمی از تربت مادر
تا بگیره حجره من
بوی مادر
کاش بیاد با تو به اینجا
مادر غمدیده ما
تا باهم یه بار ببینم
روی مادر
شبیه یه نخل بی برگ
مثل اون میشه جوون مرگ
پسرم بالا سرم
روضه بخون به جای قرآن
تو بگو از اون گلو
منم میگم حسین حسین جان
آه من هی دست و پا میزنم
هی صدا میزنم یاد زینب
آه تو هم وقت غسل و کفن
روی سینه بزن یاد زینب
◾️◾️◾️◾️◾️ دم نوحه سنتی اربعين ◾️◾️◾️◾️◾️
یک اربعين رنج و بلا کشیدم
چه طعنه هايي از عدو شنیدم
کوفه و شهر شام ، میان بزم عام ( ۲ )
با خطبه ام غوغا نمودم ، یزید را رسوا نمودم ( ۲ )
واویلتا آه و واويلا ( ۴ )
چه ظلم ها بر خواهرت رسیده
گواه حرفم این قد خمیده
سیلی و خیزران ، بُوَد سهل و آسان ( ۲ )
اگر برای حفظ دین است ، منطق شیعه اینچنین است ( ۲ )
واویلتا آه و واويلا ( ۴ )
هدیه به ارباب صلوات
شور احساسی جامونده های کربلا
مجنونم
تو روضه ها سر گردونم
جاذبه داره عشق تو
واسه دل بی سامونم
محزونم
برای تو من گریونم
سینه زنی توی روضت
می دونی شده قانونم
بردن اسمت اقا عبادته
نوکری برای تو سعادته
بهترین خاطره های زندگیم
لحظه های خوب توی هیته
همه کس،و کارمن
تو اعتبارمن
وقف روضه های تو
شد کارو بار من
همه ی هسته این
دل شکستمی
به همه گفته ام
تو سر پرستمی
دوست دارم
کرم تورو دوست دارم
می دونی که خیلی اقا
حرم تورو دوست دارم
دوست دارم
بزم عزاتو دوست دارم
می دونی که خیلی اقا
کربو بلاتو دوست دارم
بی خیاله دنیا و ظواهرم
واسه جون پای تو حاظرم
بنویس اربعینی اسم من و
بنویس بیام حرم با مادرم
بی قرارم بی قرارم
هروله با شور شین را دوست دارم
خیلی بین الحرمین را دوست دارم
نوکری برا حسین را دوست دارم
بی قرارم بی قرارم
من رقیه دختر را دوست دارم
علی اکبر پسرت را دوست دارم
بند سوم
جاموندم
دوباره من اینجا موندم
می بینم همه راهین
منه بی سر پا موندم
جا موندم
دوباره باز تنها موندم
دوباره توی حسرت
حرم تو اقا موندم
می ری ای رفیقی که به کربلا
می رسی به خدمت ارباب حسین
دو رکعت نماز بخون جای منم
یاد من باش توی بین الحرمین
بین الحرمین. بین الحرمین
عشق عالمین
یک سو حرم سقای جنون
یک سو حرم مولانا حسین
شاعر کربلایی رضا نصابی،
به نفس حاج سید و حیدمصطفوی
🏴سلام متن نوحه اربعین حسینی علیه السلام 🏴
زینب از شام غم، کربلا آمده
بر سر تربت، شهدا آمده
تو حسین منی – نور عین منی
مادران بی پسر کودکان بی پدر
همه آتش به دل، همه خونین جگر
تو حسین منی – نور عِین منی
نوحه بر لب همه گوشه ی علقمه
روضه خوان زینب و، ناله زن فاطمه
تو حسین منی – نور عین منی
ای مرا جان به تن، کشته ی بی کفن
می بَرَم در وطن، از تو یک پیرهن
تو حسین منی – نور عین منی «تکرار»
📚 علی انسانی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
خاتمالانبیا رسول خدا
که جهانش هزار بار فدا
کـرد اعـلام بـر سر منبر
به خلایق ز اصـغر و اکبر
که من ای مسلمینِ نیک خصال
دیدم آزارها به بیست و سه سال
کردهام روز و شب حمایتتان
سنگ خوردم پی هدایتتان
ساحرم خواندهاید و جادوگر
بـر سـرم ریختیـد خاکستر
گـاه کـردید سنـگ بـارانم
گـه شکستید دُرِّ دنـدانم
مثل مـن از منافق و کفار
هیـچ پیغمبری نـدید آزار
حال چون میروم از این دنیا
اجر و مزدی نخواستم ز شما
جـز کـه بـا عتـرتم مودّتتان
حرمت و طاعـت و محبتتان
دو امـانت مـراست بین شما
طاعت از این دو هست، دین شما
ایـن دو از امـر داورِ منّـان
یکی عترت بوَد، یکی قرآن
این دو با هم چو این دو انگشتند
تـا ابـد متصل به یک مشتند
کافر است آن کسی که در اقرار
یـکی از این دو را کند انکار
چون محمّد ز دار دنیا رفت
روح او در بهشت اعلا رفت
جمـع گشتند امـت اسـلام
تا به زهرا دهند یک انعـام
رو سوی بیت کبریا کردند
جـای گل، بار هیزم آوردند
گلشـان شعلـههای آذر بود
حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود
دختر وحی را به خانه زدند
بـر تــن وحی تازیانه زدند
اولیـن اجـر مصطفی این بود
حمله بـر بیت آل یاسین بود
اجـر دوم نـصیب مـولا شد
کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد
آنکه عمری چو شمع میشد آب
رُخش از خون سر گرفت خضاب
فـرق بشْکسته و دل صد چاک
مثـل زهرا شبانه رفت به خاک
اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش
تیربـاران شـد از جفـا بـدنش
تـن پـاکش بـه شـانه یـاران
شـد بــه بـاران تیر، گلباران
اجـر چـارم بسـی فـراتر بود
نیـزه و تیـر و تیغ و خنجر بود
دسـت ظلم و عناد بگشادند
اجرهـا بـر حسیـن او دادند
گرگهایش به سینه چنگ زدند
بـه جبینش ز کینـه سنگ زدند
حملـه بـر جسـم پاک او کردند
نیـزه در سینـهاش فـرو کردند
بـر دل او کـه جـای داور بود
هدیـه کردنـد تیـر زهـرآلود
تیـر مسموم، خصم او را کشت
سر به دل برد و شد برون از پشت
کاش در خون خویش میخفتم
کـاش میمـردم و نمـیگفتم
آبهـا بـود مهـر مــادر او
تشنه لب شد بریده حنجر او
داد از تیـغ، قـاتلش شـربت
سر او شد جدا به ده ضربت
«میثم» آتش زدی به جان بتول
سوخت زین شعله قلب آل رسول
شاعر : غلامرضا سازگار
پیامبر اکرم (ص)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
گریزی نیست دلها را از این شور و حرارت، نه
جهان را چارهای دیگر نمانده غیر حیرت، نه
به دریا میروند این رودهای جاری از هر سو
به وحدت میرسد این سیل جمعیت به کثرت نه
@hosenih
قدمهامان تکان دادهست دنیای معاصر را
که این رزمایش عشق است آری پول و قدرت نه
به جانم میخرم دشواری این راه را هرسال
توان زخم و تاول دارم اما تاب حسرت نه
به غیر از نصرت و آمادگی در کولهبارم نیست
به قصد جانفشانی میروم، تنها زیارت نه
سراسر شور و شیداییست در سرتاسر جاده
و زائر دم به دم تکریم میبیند حقارت نه
یکی این سو یکی آن سو به دعوت میبرد ما را
از این مردم محبت میرسد بر ما جسارت نه
یکی پیراهنم را میکشد با خواهش از دستم
برای شستن اما میبرد آن را به غارت نه
@hosenih
اگر امروز《هَل مِن ناصر》از این دشت برخیزد
هزاران پاسخ آمادهست در میدان نصرت، نه؟
و من این روضهها را میبرم تا کربلا با خود
مگر میافتد این دل یک دم از شور و حرارت؟...
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_رضا__ع__نوحه
پاره ی قلب مصطفایی
بر شیعیان شمس الضحایی
مولی علی موسی الرضایی
رضا رضا رضا رضاجان۳
تو پادشاه ارض توسی
در این جهان شمش الشموسی
انیس و همدم نفوسی
رضا رضا رضا رضاجان۳
مولی رئوف و مهربانی
مایه ی آرامش جانی
مولای ما جان جهانی
رضا رضا رضا رضاجان۳
مظهر ذات سرمدی تو
هشتم گل محمدی تو
عالم آل احمدی تو
رضا رضا رضا رضاجان۳
ای پاره ی قلب پیمبر
نور دل موسی بن جعفر
در خصلت و خویی چو حیدر
رضا رضا رضا رضاجان۳
دوری تو از شهر مدینه
کشته شدی با زهر کینه
دل ها ز داغ تو غمینه
رضا رضا رضا رضاجان۳
گشته خراسان قتلگاهت
بر جان رسد ناله و آهت
بر درب حجره شد نگاهت
رضا رضا رضا رضاجان۳
بر خاک حجره سر نهادی
در راه قرآن جان بدادی
منتظر از بهر جوادی
رضا رضا رضا رضاجان۳
رضا یعقوبیان
امام رضا (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
🏴سلام متن نوحه اربعین حسینی علیه السلام 🏴
باسبک پیشنهادی با نوای کربلایی شهریار احمدی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
برگشته ام ای قبله ی عشق و امیدم
شکر خدا من ماندم و قبر تو دیدم
بارم به منزل آمده
زورق به ساحل آمده
مظلوم حسینم «تکرار»
از بعد تو بی اشک چشم آبی نخوردم
از پیش چشم خود تو را یکدم نبردم
هر گه بُردم نام تو
آمد به یادم کام تو
مظلوم حسینم «تکرار»
تو روی نِی بودی ولی زینب به محمل
هر جا که رفتم آمدی منزل به منزل
ای گل فدای روی تو
آمد به هر جا بوی تو
مظلوم حسینم «تکرار»
شام بلا را تا اَبَد غمخانه کردم
گنج تو پنهان گوشه ی ویرانه کردم
در گِل نهان کردم گُلت
ناید نوای بُلبُلت
مظلوم حسینم «تکرار»
یک شب چرا بر خواهرت مهمان نبودی
با ما چرا در گوشه ی زندان نبودی
من بودم و آلام تو
بُردم ولی پیغام تو
مظلوم حسینم «تکرار»
📚علی انسانی
🌙
#مجلس_یزید_ملعون
#هنده_همسر_یزید
در زدند و علی دم در رفت
یک یهودیست سائل این در
کار او چیست ؟ دخترش کور است
یا علی لطف کن بر این دختر
گفت داخل شو که شفا اینجاست
تا ببینید نور عینم را
نور اگر خواستید صبر کنید
تا صدایش کنم حسینم را
@hosenih
دستهای حسین بر چشم
دخترک خورد و چشم ها وا شد
کور آنجا به پلک هم زدنی
با نگاه حسین بینا شد
گفت مرد یهود بعد از این
ای مسیحا ستارهی شب تو
من مسلمانم و غلام حسین
دخترم هم کنیز زینب تو
خواهشا پیش زینبت باشد
تا از او بندگی بیاموزد
تا ببینم شبیه پروانه
پای شمع حسین میسوزد
دخترک چند وقت در آن بیت
بود شاگرد زینب کبری
گرچه بسیار سخت بود اما
رفت از آن حرم به حکم قضا
چند سالی گذشت و زینب را
در اسارت به شام آوردند
اسرا را خرابهی کاخِ
مرد لقمه حرام آوردند
به کنیزان خویش گفت یزید
چون لباس قشنگ میپوشید
با زنم هنده تا خرابه روید
خودتان نیز فخر بفروشید
وارد صحنهی خرابه شدند
هنده و دور او کنیزانش
روی یک صندلی نشست و سپس
خورد سنگ محک به ایمانش
رو به سردستهی اسیران گفت
تو چرا سربهزیر هستی پس؟
ظاهرا که رشیده میآیی
چه شده اینچنین شکستی پس؟
زینب اول به او جواب نداد
هنده پرسید از کجا هستید *
گفت ما از مدینه آمده ایم
هنده اسم مدینه را که شنید
پاشد از صندلی نشست زمین
گفت بر مردم مدینه سلام
خبر از خانهی علی بدهید
گر بگویید کرده اید اکرام
من شفا دیده ام به دست حسین
ورنه یک عمر کور سو بودم
خواهری هم به نام زینب داشت
سالها من کنیز او بودم
_هنده جان از حسین پرسیدی
بین دستان شوهرت سر اوست
این که نشناختیش اینجاهم
معجرش گشته پاره خواهر اوست *
آن سر تکه تکه عباس است
آن سر تیغ خورده هم اکبر
آن سر کوچکی که خورده به تیر
سر طفل حسین علی اصغر
من همانم که خارج از خانه
دور خود هفت تا برادر داشت
این که دنبال معجرم باشم
بین بازار را که باور داشت
عزتم خوار شد به قدری که
دشمنم گوش بر صدایم داد
خرجت زینبٌ من الفسطاط
دخلت زینبٌ علیبن زیاد
غم به جان زن یزید نشست
مو پریشان نمود ، جامه درید
رفت از حال و تا به هوش آمد
با همان وضع رفت سمت یزید
_جای هنده درون کاخ اما
روی خاک خرابه سرورمن
معجر پاره پارهی زینب
خاک خوردهست خاک بر سر من ****
@hosenih
پسر آن زن جگرخواره
پاشد و دست بر عبایش شد
تا کسی رو به همسرش نکند
زود انداخت بر سر زن خود
عجبا این یزید ملعون است
بی حجابی هنده سرخش کرد
روضه ای باز تر نگویم از این
بین بازار دختری غش کرد
* مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟
وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ
* و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ
**** وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_رضا__ع__مناجات
به حرم تا مسیر عشق افتاد
نعره زد یا رضا مسلمان شد
فالی از نور زد که خوب آمد
درحرم ماندو از غلامان شد
به دلش نور این حرم تابید
معتکف در کنار سلطان شد
از حرم تا خدا دلش پر زد
بانی سفره کریمان شد
آسمان پای عشق را بوسید
ذکر لبهاش یا رضاجان شد
بیقرارانه تا حرم برگشت
دیده اش غرق لطف باران شد
گوشه ای از حرم خدا را دید
رفت و مشغول ختم قرآن شد
بعد قرآن صدا زد ای عشاق
قبله عاشقی خراسان شد
عاشقی جور دیگری شده بود
هر که جاماند بد پشیمان شد
یک ندایی از آسمان فرمود
این حرم کعبه فقیران شد
از مسیحا بپرس میگوید
مقتدایش مسیح ایران شد
️محمد حبیب زاده
امام رضا (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_رضا__ع__زمینه
لحظه های آخره جون رسیده رو لبام
هیچ کی نیست بالا سرم زمزمه کُنه برام
پسرم شده رو به قبله بابات
بیا و سرمو بزار روی پات
جانم جوادم ای ثمر بابا
آتیش نشسته رو جیگر بابا
جانم امام رضا ای غریب آقا
لاله ای لبم شد از سُرفه های آتشین
کنج حجره میکشم صورتم رو رو زمین
کسی نیست به سرم و محتضرم
زیر لب ناله میزنم مادرم
دلتنگ دیدن مدینه هستم
تو وادی غریب چشامو بستم
جانم امام رضا ای غریب آقا
با تن عطش زده میزنم فقط صدا
شد شهادتین من یاحسین و کربلا
میسوزم با یاد صدای حسین
میمیرم با یاد لبای حسین
جدّ غریب من شد تنش بی سر
مادر صدا میزد غریب مادر
جانم امام رضا ای غریب آقا
امام رضا (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__نوحه
لبم خونین دلم چون لاله پرپر
ز جنت آمده زهرای اطهر
وای حسن جان وای حسن جان
به خانه کینه های همسرم بود
ز یاران طعنه های دیگرم بود
غریبم من غریبم من غریبم
غریبی ارث زهرا مادرم بود
وای حسن جان...
لبم خونین دلم.....
چو لاله داغ خود با دشت گفتم
ز هجر مرغ بی برگشت گفتم
بیا خواهر بخوان راز دلم را
حدیث کوچه را با طشت گفتم
وای حسن جان.....
لبم خونین....
اگر چه از محن آشفته حالم
اگر چه زخمی از تیر ملالم
گره از کار من وا کردی ای زهر
مدینه ای مدینه کن حلالم
وای حسن جان....
لبم خونین.....
میثم مومنی نژاد
امام حسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__زمینه
دارم میرم سفارشم
قرآن و اهلبیتمه
تموم حرف و خواهشم
قرآن و اهلبیتمه
چشامو روهم میذارم اما
دل نگرونم برای فردا
دل نگرونم برای حیدر
دل نگرونم برای زهرا
میرم اماچه دلخونم- پریشونه پریشونم
وواویلا آه و واویلا
=======
میرم ولی خوب میدونم
آتیش کینه پا میشه
سیلی به روی دخترم
اجر ذوی القربا میشه
می بینم اون روزی رو که تنها
طرفدار علی میشه زهرا
منو صدا میزنه تو آتیش
می افته با ضرب لگد از پا
گل یاسم میشه پرپر-امون ازغربتِ حیدر
واویلا آه و واویلا
=========
خدا تو شاهدی که من
وصیتم شد ثقلین
ذکر لبم شده حسن
اشک چشم میگه حسین
می بینم اون روزی رو که تنها
حسینم و مقطع الاعضا
لگد کوبه تنش روی خاک و
سرش به روی نیزه ی اعدا
حسین ای روح وریحانم-حسین جانم حسین جانم
حسین رحمانی
پیامبر اکرم (ص)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
عاشقان دارند در میخانه مأوا میکنند
خانه ی غم را خراب از سیلِ صهبا می کنند
خوب ها گلچین شدند و در مسیر کربلا
شرح شور عشق را با اشکْ معنا می کنند
@hosenih
اذن از مولا گرفته از نجف راهی شدند
این چنین در عاشقی دل را مهیّا می کنند
سودها دارد مَشایه در طریقِ کربلا
نقدِ جان را با متاع عشق سودا می کنند
پابرهنه چون رقیّه، سرسپرده، جان به کف
هر دلی را در طریقِ دوست شیدا می کنند
در عمود آخرین عشّاق دلداده به ماه
با دمِ "عباس جیٖبِ الْمٰای" غوغا می کنند
@hosenih
در جواب آنکه روزی یار می کردی طلب
با لَکَ لَبیک، اعجاز مسیحا می کنند
التفاتی نیست عشّاق شما را با بهشت
در میان دو حرم، فردوس پیدا می کنند
شاعر: #وحید_دکامین
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e