eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دل سینه زن را چهل شب.mp3
7.13M
دل سینه زن را چهل شب به پابوس یاد تو بردیم به این روضه ها خو گرفتیم به این نوحه ها دل سپردیم به آن مصحف پاره پاره که بسم اللهش مانده بر نی به آیات کهف و رقیمی که خونینْ لبش خوانده بر نی نظر کن به این دل که چلّه نشین است پر از شوق دیدار در این اربعین است یاحسین، یابن الزهرا دلم مثل این کاروان ها دوباره شده زائر تو خوشا گریه در اربعینت خوشا روضه جابر تو اگر جابرت رفته از هوش کنار مزار تو مولا چه بر زینب تو گذشته که بر نیزه دیده سرت را دمادم به لبها دم یا حسین است که عهد دل ما فقط با حسین است یاحسین، یابن الزهرا ‏ به یُمن ولایت گرفتیم ز مهر تو خطّ امان را بمیریم و هرگز نگیریم امان نامه دشمنان را که مستکبران زمان را نباشد در این سرزمین راه نبیند کسی ذلّت ما به حکم «و لن یجعلَ الله» نلرزد دل ما ز تهدید و تحریم ره ما حماسه است، نه سارش نه تسلیم یاحسین، یابن الزهرا ‏ محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور ‏ @nohematn
1_1185981442.mp3
4.2M
🔳 احساسی 🌴40 روزه 40 ماهه 40 ساله 🌴دل زینب کنار تو تو گوداله 🎤 👌 بسیار دلنشین @azizamhosen @yaraliagham
امام عسکری علیه السلام : علَامَاتُ الْمُؤْمِنِ : 1ـ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِینَ 2ـ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ 3ـ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ 4ـ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ 5ـ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مؤمن پنج نشانه دارد : 1ـ اقامه ۵۰ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات) 2ـ خواندن زیارت اربعین 3ـ انگشتر عقیق در دست راست کردن 4ـ در سجده ، پیشانی بر خاک نهادن 5ـ و «بسم الله الرحمن الرحیم» را (در نماز) بلند گفتن 📚 وسائل الشیعه جلد 10 اربعین @azizamhosen @yaraliagham
... صدای تو از دور آمد، شنیدم به سمت صدایت دویدم، دویدم قفس بود و در تنگنای نفس بود درِ آسمان باز شد، پر کشیدم @hosenih زدم دل به جاده، شتابان، پیاده نفس بودم و از خودم دل بریدم شدی داغ و در عمق جانم نشستی شدم اشک و در پای عشقت چکیدم دویدم، بریدم، شکستم،نشستم نفس تازه کردم، به سمتت پریدم شدم بید مجنون، شدم دل، شدم خون نسیم تو آمد، به سویت وزیدم اگر منت باد سوزان.. کشیدم اگر ناز خار بیابان... خریدم @hosenih علم تا علم رد شدم از خودم هم به تو آرزوی عزیزم رسیدم شبی بود روشن، فقط تو، فقط من در آغوش زیبایی ات آرمیدم... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبح روز اربعین تا چشم بگشاید سحر عالم از غم ناله ی عشاق میگردد خبر این همه زائر رسیده اربعین اما حسین چشم بر راه است تا زینب بیاید از سفر @hosenih چرخ گردون اشک میریزد که دارد می رسد کاروانی از ستاره، دیدن شمس و قمر این صدای شیون زهراست در پیش پسر یا صدای ناله ی ایتام در پیش پدر آه از دیدار زینب با حسین سر جدا آه از شرح گزارش دادن آن خون جگر زینب از غم ها چه گوید با حسین تشنه کام؟ روی نیلی، قد خم، جانْ پر شراره، دیده تر از کجای این سفر گویم؟ نگویم بهتر است آن قدر گویم که ای افتاده در خون غوطه ور! @hosenih در خرابه دختری دق کرد از بس گریه کرد با سرت همراه شد آن دختر شوریده سر یک سه ساله قدر یک پنجاه ساله داغ دید بوسه زد بر جای زخم خیزران و شد شهید شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با سری که خصم تو بُرد!آمدم آینه رفتم ولی خُرد آمدم خیز از جا یا اخا با روضه ی: «یاس در ویرانه پژمرد» آمدم... @hosenih پیش چشمم صحنه ها تار است،آه پیش داغت هر غمی هیچ است، وای واقعا در بین خاک ای جان من: جسم پاکت بوریا پیچ است؟وای آمدم با کهنه پیراهن حسین تا که آن بر خاک تو بیرق کنم بین من با تو جدایی کافی است آمدم سر را به تن ملحق کنم... حاء و سین و یا و نون!شد خون چکان غم از اول ریشه در اسمت دواند تازیانه زد پس از تو بر تنم آن که اسبش را روی جسمت دواند... @hosenih با لب تشنه تو را کشتند و آه از همان روز است جانم بر لب است با حساب اینچنینی یا اخا: اربعینت! اربعین زینب است... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوید در رگم از شامه، ماجرا این است نخست خاصیت خاک کربلا این است به خاکبوسی او آمدم، رفیقم گفت که سربرآر کنون، گنبدِ طلا این است @hosenih همان نظاره ی اول که دیدمش از دور ربود قلب مرا، جذبه ی ولا این است رها و گم سر میدان پرچمش بودم مرا سپرد به پرچم که رهنما این است گرَم به سنگ ملامت زنند خلق، کرم مشایه ی تو مرا مذهب است و آئین است @hosenih من از عمود هزار و یکم خراب شدم که اهل مشهدم و ابجد رضا این است دلم میان دو گنبد قرار از کف داد عمود آخر دنیا برای ما این است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم: نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من @babollharam
برگشتم از رسالت انجام داده‌ام زخمی‌ترین پیمبر غمگین جاده‌ام @hosenih ناباورانه از سفرم خیل خارها تبریک گفته‌اند به پای پیاده‌ام یا نیست باورم که در این خاک خفته‌ای یا بر مزار باور خود ایستاده‌ام بارانم و ز بام خرابه چکیده‌ام شرمندهٔ سه‌سالهٔ از دست داده‌ام زیر چراغ ماه سرت خواب رفته‌ام بر شانهٔ کجاوهٔ تو سر نهاده‌ام دل می‌زدم به آب و به آتش برای تو از خیمه‌ها بپرس که پروانه زاده‌ام @hosenih چون ابر آب می‌شدم از آفتاب شام تا ذره‌ای خلل نرسد بر اراده‌ام شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم به سویت می‌دوم با کودکانی که به دنبالم... @hosenih تمام ابرها بر شانۀ من گریه می‌کردند گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم نمی‌دانی چطور آرام کردم کودکانت را گرفتم قطره‌های اشک را با گوشۀ شالم ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را ببین بی‌عمر نوح امروز، بانویی کهن‌سالم! نشد لبریز در طوفان غم‌ها کاسۀ صبرم به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم @hosenih میان رفت و آمدهای قایق‌های سرگردان به غیر از کشتی‌ات راه نجاتی نیست در عالم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزیزم کجایی که خواهر رسید فراق من و تو به آخر رسید مرا مثل سابق صدا کن حسین بیا حاجتم را روا کن حسین @hosenih پس از تو ندارم دگر سایه بان پس از رفتنت، قامتم شد کمان شده خواب راحت برایم حرام امان از شلوغی و از ازدحام همان کس که سیلی به سجاد زد قدم به قدم بر سرم داد زد مرا در کنار خودت خاک کن بیا اشک چشم مرا پاک کن دعا بود کارم ولیکن حسین مرا خارجی خواند دشمن حسین امان از غم و غصه ی بی حساب امان از رسیدن به بزم شراب اگرچه به سختی تکان می خورم نیفتاده از روی سر چادرم تمام تنم از کبودی پر است دلم از نگاه یهودی پر است بیا خاطرات مرا زنده کن کمی مثل سابق فقط خنده کن پس از تو دگر گریه شد کار من گواهش همین دیده ی تار من چهل شب شنیدم فقط از رباب علی لایی لایی، علی جان بخواب @hosenih چه ها دیده ام من درین اربعین شدم بعد عمری خرابه نشین بپرس از هر آن روضه در این مسیر ولی از رقیه سراغی نگیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم: نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من