#هفتم_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام19
#تشییع_تدفین
سبک:(یاحسین غریب مادر)
یاحسن غریب مادر
شدم از سوز غمت پیر
جون من به لب رسیده
تا کشیدم از تنت تیر
به جای اون که بزارن
تنتو میون گلها
کفن تو گشته گلگون
با خون ِ تنت واویلا
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شده داغ کوچه تازه
دوباره کنار تابوت
آخه دیدم که دوتا تیر
خورده به بازو و پهلوت
کاش تن تو هم میشد دفن
شبیه مادر شبونه
دیگه من نمی دیدم که
خون پیکرت روونه
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ناله میزنم برادر
میون خنده ی دشمن
ببین غرق شادیه از
قامت ِ کمونی من
داشته از تیربارون تو
دو هدف،دشمن نامرد
با حنا بستن موهات
موهای منو سپید کرد
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شکر حق نرفته رأست
به روی نیزه برادر
نشدی تو پاره پاره
جلوی چشمای خواهر
شکر حق دیگه برادر
زیر دست و پا نرفتی
دیگه توی بزم باده
با سر جدا نرفتی
مظلوم حسین.....
✍علی مهدوی نسب
نوحه امام حسن علیه السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
124.9K
نوحه امام حسن (ع)
به سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
#نوحه_سنتی
#سبک_حاج_ناظم ره
#امام_حسن_مجتبی ع 😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#واحد_امام_حسن_(ع)
#چقده_ذکره_حسن
#سبک_جدید
🔘🔘🔘23🔘🔘🔘
بند1⃣
چقده ذکره حسن روی لبا میشینه
بردن نام آقا مثله عسل شیرینه
میوه ی فاطمه و علی به دل تسکینه ،تسکینه
...........
میگیره دست عشاق ،پسره شیره حُنِین
عشق زینب کبری ،ولیِّ امرِ حسین
خوشگل و مه جبینه ،ماه روی زمینه
استاد رزم عباس ،امام دومینه
...........
آب و گلم حسن
ماه دلم حسن
رفع درد و غم و
هر مشکلم حسن
یا حسن یا حسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
توی میدون نبرد آقام حسن سرداره
به لبش ذکره اَناَ بنُ حیدَره کرّاره
تا به لشگر میزنه عدو کارش، فراره ،فراره
.........
توی پیکار نبرد،شجاع و بی بدله
پا به فرار میزاره ،دشمنش با عجله
سری به تن نَمونه وقتی شمشیر بزنه
سردار جنگ جمل ،مرد میدون حسنه
........
علی هیبت حسن
کوه غیرت حسن
الگوی عباس و
اوج قدرت حسن
یا حسن یاحسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
کریمی مثل حسن الحق گدایی داره
گدایی درخونه ش حکم خدایی داره
هزار تایوسف مصری جونفدایی داره،فدایی داره
...........
شیر غران میدون ، حسن دلاوره
باتیغ سرخ ابروش،سر رو ازتن می بره
زمین از خوف خشمش،زیرپاهاش میلرزه
از تیغ توی دستو ،برق چشماش می لرزه
...........
یل صفدر حسن
مثله حیدرحسن
رودلم حک شده
شه و سرور حسن
یا حسن یا حسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
گنبدسبزحسن روبه زودی میسازیم
با ألماسودروگوهر ورودی میسازیم
به کوریه دوچشمای سعودی میسازیم،میسازیم
...........
سقاخونه میسازیم،واسه ی صحن حسن
هیأت به پا میکنیم،گوشه ی صحن حسن
همه گی دست جمعی،توی صحنش میشینیم
زنده باشیم الهی ، اون روزو ما ببینیم
...........
یعنی میشه خدا
یه روز از کربلا
تا حریم حسن
بریم با بچه ها
یا حسن یا حسن
💠💠💠2⃣3⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_مرتضی_پیرانیان
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
#زمینه_شور
#شهادت_امام_حسن_(ع)
#فاطمه_جان_گریه_نکن
#راحت_شدم_دیگه_ازاین
🔘🔘🔘25🔘🔘🔘
بند1⃣
راحت شدم دیگه ازاین همه بلا و غصه ها تو مدینه/ عمریه این دل غمینه
وقت جدایی شده و میسوزم از آتیش این زهر کینه/ عمریه این دل غمینه
زهر جفا بهونه و من کشته ی سیلی و روی مادرم/ نگاه به حال مضطرم
صدای پای مادره داره میاد با قدی خم بالا سرم / نگاه به حال مضطرم
..........
بیا بشین برادرم کنارم
بهت بگم حرفایی رو قرارم
رازی که مونده تو دلم چل ساله
باعث شده شبا آروم ندارم
.........
وآآآآآ،کشید گرفت و پاره کرد فدک
وآآآآآ،دلیل پیری ام شده کتک
حسن وآآآآآ
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
منم اون غریبی که،توخونه حتی دیگه محرم نداره/خیلی غریبه بی یاره
ذره ذره آب میشه از،درون و خون یکسره بالامیاره/خیلی غریبه بی یاره
داره آتیش میگیره و میاره بالا تیکه های جگرش/جلوی چشم خواهرش
اونیکه پرپر می زنه،از ستم زهر جفای همسرش/جلوی چشم خواهرش
قاتل من ولی غمه دیواره
یه عمره که چشام داره میباره
قاتل من شکستگی پهلو
اون خونیه که رو نوک مسماره
وآآآآآ لگد زدن با هم چهل نفر
وآآآآآ شدن همه ردازروی مادر
حسن وآآآآآ
💠💠💠2⃣5⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_مرتضی_پیرانیان
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
4_5848034462440359616.mp3
1.11M
☘ #زمزمه_امام_رضا_ع
🕊 #سینه_زنی_امام_رضا_ع
اَلسّلام ای خوبِ خوبان
یا رضا جان یا رضا جان
ای حُجّتِ حیّ مَنّان
یا رضا جان یا رضا جان
فخرم اینه گدات بشم،نوکرِ نوکرات بشم
دلم میخواد که توو حرم،خادم زائرات بشم
🌹☘امام رضا فدات بشم...
دل بر لطف و جودَت بستم
خاک کویِ عشقَت هستم
بر سرِ راهَت بِنشَستم
خاک کویِ عشقَت هستم
ذکرِ من و دعای من،سعی من و مِنای من
حرم با صفای تو،کعبه و کربلای من
🌹☘امام رضا فدات بشم...
از قدیما میگفتن که
امام رضا شفا میده
پنجره فولاد رضا
براتِ کربلا میده
رزق شمارو خوردم و،اَهل و خدایی نشدم
شرمنده ام از شهدا،که کربلایی نشدم
🌹☘امام رضا فدات بشم...
4_5783148918325905799.mp3
1.31M
#نوحه_سینه_زنی #دهه_آخر_صفر
#امام_حسن #امام_رضا #رسول_الله
سینه زنی امام حسن.امام رضا و پیغمبر
🌴🌾🌴
حضرت فاطمه عزا به پا میکند
گریه در ماتم سه مقتدا میکند
ریزد از دیدۀ، شیعه اشک عزا
یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)___ _
درمدینه عیان نشانۀ محشر است
آسمان تیره درماتم پیغمبر است
بسته شد دیدۀ، خاتم الانبیا
یا نَبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
_ _
شیعه دست اَلم به سینه و سر بزن
تیرباران شده پیکر پاک حسن
گریه کن گریه کن، در غم مجتبی
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
_ _
فاطمه ناله از غم پسر میکند
قاسم بن الحسن پدر پدر میکند
گشته از گریهاش،خون دل مصطفی
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)
وامصیبت که در آخر مـاه صفر
کُشته گردد رضا زادۀ خیرالبَشر
قلب او میشود، خون ز زهر جفا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا (2)___ __ _
در خراسان به پا محشر کبری شده
تازه داغ دل حضرت زهرا شده
کشته شد کشته شد،نجل خیرالنّساء
یا نبی یا حسن، یارضایا رضا
یا نبی یا حسن، یا رضا یا رضا
بانوای مداح اهلبیت ع🎤
#استاد_حاج_پیرزاده👌
🌴🌾🌴🌾
#امام_حسن
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است
بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید
چشمها را پُر آبتر بکنید
حالِ ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد
بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزهای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد
دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش نزنید
ظرف یکسو آب هم یکسو
طشت و قلبی کباب هم یکسو
زینب و اضطراب هم یکسو
جعده یکسو رباب هم یکسو
پیشِ قاسم مقابل پسرش
میچکد از محاسنش جگرش
بعد مادر مغیره را میدید
هِی مُکرر مغیره را میدید
رویِ منبر مغیره را میدید
پیش آن در مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدنِ خانم افتخارش بود
یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد
خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد
تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف
همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم
از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت
گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد
حسن لطفی
@rozeh_1
#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
مجتبی صمدی شهاب
@rozeh_1
#امام_حسن
همگی از بقیع برگشتند
همگی خسته و غبار آلود
روی چشم حسین اشک عزا
چشم عباس هم پر از خون بود
زینب آمد کنار در آرام
سر خود را گذاشت گوشهی در
با سوالی حسین را گریاند
ای حسین از برادرم چه خبر؟
در کنار مزار پیغمبر
تن او را به خا کها دادید؟
تن سبز غریب مادر را
به سوی فاطمه فرستادید؟
بنشین خواهرم صبوری کن
تا بگویم چه در بقیع رخ داد؟
بغض آقا شکست و چشمش را
اشک غربت گرفت و پاسخ داد:
کاش خواهر تن برادر را
ساده و مخفیانه میبردم
کاش مانند حیدر و زهرا
بدنش را شبانه میبردم
کاش خواهر زمان تشییعش
زره جنگ خویش بر تن داشت
کاش تابوت مجتبی خواهر
جنس محکم شبیه آهن داشت
نگرانتر شدم برادر جان
حرف تو بوی جنگ را دارد
روی دوشت چرا شده خونی؟
شانهات بوی مجتبی دارد
دست بر روی این دلم بگذار
تا بگویم چه شد که مبهوتم
من همین قدر با تو میگویم
که عزادار تیر و تابوتم
بنشین زینبم مرو بیرون
خوشی ما تمام شد خواهر
دیدی آخر حسین تو زینب
بیحسن بیامام شد خواهر
در کنار مزار او گفتم
که بمیرم برای این تن تو
غصه و ماتمت چه سنگین است
غارتم کرده داغ رفتن تو
گر چه با غصه غارتم کردند
خواهر این انتهای غارت نیست
در کنار حسن همه بودیم
خوردن تیر اوج غربت نیست
اوج غربت برای من مانده
غارت خیمهها برای شما
غارت پیکرم برای من
داغ کرب و بلا برای شما
غارت هر چه بر تنم مانده
از عبایم گرفته تا نیزه
این لباسی که مادرم داده
از تنم میبرند با نیزه
خواهرم یک به یک سواران را
میدوانند بر تن و پشتم
بعد از آن یک نفر که جامانده
خواهد آمد سراغ انگشتم
مجتبی شکریان
@rozeh_1
#امام_حسن
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
روضه خوان روضه غربت سخت است
هیچکس با حسنم یار نبود
خانه هم امن نبوده بر او
همسرش یار وفادار نبود
جعده زهری به حسن خورانده
که از آن فتنه و شر می ریزد
روی تشتی که برایش بردند
لخته خون، پاره جگر می ریزد
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه تنگ
تا دم مرگ فقط نیلی ماند
توی ذهن حسن مظلومم
تا ابد خاطره سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
امیر عظیمی
@rozeh_1