🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#شور_ولادت_امام_سجاد_ع
🎼#سبک_لعن_بی_پایان
#قمره_ارباب
♻️♻️♻️♻️
✅بنداول
قمره ارباب /سحر ارباب
امشب به دنیا اومده/ پسر ارباب
.....
می زنم فریاد/هر چه با دا باد
می می زنم از باده ی/ حضرت سجاد
.....
شب شبه شورو فریاده
شبه امام سجاده
خدا به ارباب دوباره
علیه ی دیگه ای داده
.....
صل علی سیدنا ایها السجاد(ع)
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بنددوم
ماه شام تار/محرم اسرار
سید ساجدین اومد/ صاحب اذکار
......
ساجدین اومد/مه جبین اومد
مژده بدین که الگوی/ عابدین اومد
.....
نوای قرانی داره
صورت نورانی داره
وقتی عبادت می کنه
سجده ی طولانی داره
.....
صل علی سیدنا ایها السجاد(ع)
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅بندسوم
به تو دل دادم/به پات افتادم
جز نوکریه تو نداد مادرم یادم
سوی تو اقام /درازه دستام
تو این شب ولادتی کربلا می خوام
.....
قربون تو شاه کرم
اقای خوب و محترم
ایشالا که همین روزا
برات بسازیم یه حرم
صل علی سیدنا ایها السجاد(ع)
💠💠6⃣2⃣6⃣💠💠
♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#امام_سجاد
من اسیرم؛ ولیکن آزادم
من خرابم؛ اگرچه آبادم
در سکوتم قرینِ فریادم
باورم کن که جمع اضدادم
رو به راهم در اوج در به دری
جان به قربانِ استقامت تو
من اسیرم؛ اسیر عزّت تو
هم اسیرِ هزار رکعت تو
شدهام من، خراب محنت تو
نکند درکِ غربتت، بشری
با ابوحمزهی تو بیدارم
غرق الفاظ توست افکارم
هرچه دارم من از دعا دارم
به تو من تا ابد بدهکارم
بر سرِ خوانِ نالهی سحری
سجدههایت نموده ذوالثَّفِنات
اشک گردیده از سرشکت مات
میدمد از لبِ تو رمز نجات
میطراود ز مَقدَم تو حیات
میشود تا خودت مرا ببری؟
تو چه اُمّ حنیفهای داری
خواهران عفیفهای داری
چه کتاب و صحیفهای داری
آیههای شریفهای داری
چه قَدَر دلبری، ز هر نظری
تشنهام؛ تشنهی تفقّد تو
بندهام؛ بندهی تعبّد تو
کاش باشم همیشه هُدهُد تو
روز فرخندهی تولّد تو
بده این بنده را تو بال و پری
پسر زمزم و صفا! سجّاد!
پسر مکّه و منا! سجّاد!
پسر دخت مصطفی! سجّاد!
ای سراپات مرتضی! سجّاد!
یا علی! تو حسین را ثمری
به فدای اِذا تَنَفَّسِ تو
به فدای وجود اقدس تو
انبیایند جمله در پس تو
در برِ محضر مقدّس تو
"ما اَنا سیّدی و ما خَطَری"*
* من که هستم و چه ارزشی دارم؟! (دعای ابوحمزه ثمالی)
محمد علی نوری
#امام_سجاد
سجاد! ای به گوشِ ملائك، دعای تو
شب، خوشهچين خلوت تو با خدای تو
ای چشم آسمان و زمين مانده خيرهوار
بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو
ای ديدن قتال غم انگيز كربلا
حُزنِ هميشه ساخته از ماجرای تو
يك روز بود واقعه ی كربلا، بلی
يك عمر وقفه داشت ولی كربلای تو
اي وارثِ پيمبر و حيدر كه اختران
برآفتاب فخر كنند از ولای تو
محراب را به وقت مناجات تو ، همه
افتاده لرزهها به تن از های های تو
اي يك نيای تو به نَسَب، مفخر عرب
وی محور عجم به حَسَب يك نيای تو
ای زينت تمامی پرهيزيان به زهد
وی زيور تمام دعاها، دعای تو
در مدح تو، ترانۀ توحيد سردهد
هرچند نيست زمزمۀ من، سزای تو
حسین منزوی
#امام_سجاد
نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینم
پای بساط اهل بیت از راغبینم
بر پنجم شعبان گره خورده است دینم
مدیون خیر و لطف زین العابدینم
از برکتش شد خانه ی مولایمان شاد
آمد علیِ دوم ارباب، سجاد
آمد به ما آموخت طرز بندگی را
پای مناجات و دعا، پایندگی را
آورد با خود راه و رسم زندگی را
آموخت با رفتار خود بخشندگی را
ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بود
گَرد فراموشی ازین آیین زدوده
دین را دوباره با دعا احیا نموده
ابواب رحمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجاتش، گریز روضه بوده
با سجده هایش خلق را دلگرم می کرد
سنگ دل هر غافلی را نرم می کرد
تابید نورش، بازتابش شد صحیفه
خیر کثیرِ آفتابش شد صحیفه
پیغمبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکان ناب انقلابش شد صحیفه
دل های ما را با مناجاتش تکان داد
راه خدا را با ابوحمزه نشان داد
از سجده هایش روح ایمان، جان گرفته
با گریه هایش دین، سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکرش، باران گرفته
با مادر او آبرو ایران گرفته
لطفی ندارد روزی ام بی شهربانو
دست من و احسانِ بی بی شهربانو
کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خرید و تربیت کرد
نسبت به داغ کربلا با معرفت کرد
با روضه هر جامانده را خوش عاقبت کرد
خیره به ظرف آب می شد، تشنه می ماند
از کام بابایش همیشه روضه می خواند
با روضه اش تا سال های سال، می سوخت
یاد لباس خونی و پامال، می سوخت
یاد تن بی سر، ته گودال، می سوخت
یک عمر یاد غارت اطفال، می سوخت
با گریه اش تبلیغ کرد و کم نیاورد
با گریه اش ما نوکران را گریه کن کرد
محمد جواد شیرازی
#امام_سجاد
چنین که ماه به این طفل واکنش دارد
برای جاذبه هم چهره اش کشش دارد
کمان ابرویش آرش، دو چشم،لیل عرب
که خون شیعه و خون هخامنش دارد
تمام ادعیه اش راهکار زندگی است
که از «صحیفه»ی خود قصد پرورش دارد
به طرز خمس عَشَر نیز یادمان داده
که خواستن ز خداوند هم رَوَش دارد
خدای بعد تو آن قدر شد به ما نزدیک
که جای نبض،رگ گردنم تپش دارد
به غیر اینکه امامی،چنان شدی سجاد:
که در قضا و قَدَر حرف تو برش دارد
شروع نهضت ادعیه بعد کرب و بلاست
ریاضی است جهان: بعد پنج،شش دارد
و متصل به سجود است این قیام آن قدر؛
که در تمامی ذرات گسترش دارد
مهدی رحیمی
#امام_سجاد
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصه ای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو احد
مگه سجده گاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفه ست
اسارت ولی ارث ماها نبود
نبودی ندیدی که تو کربلا
چطور خواهرام میدویدن رو خار
فرار کردن از خیمه ها عمه هام
بیا و دیگه رو دلم دس نذار
میلاد حسنی
#امام_سجاد
شبیهِ سیبِ غلطانی که از جوی تو میآید
دلِ سرگشتهی ما از شبِ موی تو میآید
تو آنقدر از خدا سرشار هستی که نمیدانیم
که این عطرِ خداوند است یا بوی تو میآید
تو از آن جلوههایِ ذاتیِ حقی که از لاهوت
علی حق و علی حَی از دَمِ هویِ تو میآید
حسین آنقدر عادت بر تماشایِ علی دارد
به هرجا میرود تنها دلش سوی تو می آید
حسین است و علی اکبر رسول الله را آورد
امیرالمومنینش هم که با روی تو میآید
کنارِ شهربانو فاطمه ذوقی دگر دارد
که از این مادرِ ایرانیان بویِ تو میآید
خدا میخواست میدان داریات پنهان شود وَرنَه
سلحشوری علمداری به بازویِ تو میآید
گره بر اَبرویت ای کاش میدادی و میگفتند
کجیِ ذوالفقار آری به اَبرویِ تو میآید
خدا میخواست دستت بسته باشد وَرنَه با تیغی
سرِ گردنکشان در زیرِ زانویِ تو میآید
خدا را شکر در بیچارگیِ ما در این ایام
به دادِ ما دعاهای تو دارویی تو میآید
بخوان "یا مَن تُحَلُّ..." تاکه حل گردند مشکلها
که هرجا سائلی باشد سرِ کویِ تو میآید
چه خاکی خطبههایت بر سرِ آلِ یزید آورد
هنوز از کاخِ ویرانش هیاهویِ تو میآید
دلِ زینب کنارت قرص میشد در تمامِ راه
که پایش بعد عباسش به زانوی تو میآید
« ندانم دل کجا مینالد از دردِ گرفتاری
صدایِ چینیای از چینِ گیسوی تو میآید»
نمیدانم چه آمد بر سرت از کوفه تا شام
صدایِ فاطمه از دردِ پهلویِ تو میآید
«»:بیدل
حسن لطفی
#مدح_امام_سجاد
به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم
من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم
كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت
نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم
بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم
سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم
دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن
مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم
زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم
طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛
طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم
دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همين منظر بياموزم
هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد
اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم
فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بياموزم
و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را
بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم
اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ
شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم
#مهدی_رحیمی
#امام_سجاد
باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت
یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت
هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش
پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت
در مدح تو بس است همین که تو را زِ جان
سر لوحه ی رقیّه و اصغر بخوانمت
قرآنِ ناطقی و تو را آیه آیه از_
_قدر و ضحی و فاطر و کوثر بخوانمت
در عشق، اقتدایِ تو بر فاطمه است پس
با اذنِ مادر، عاشقِ مادر بخوانمت
عطرِ تو عطر باغِ بهشتی ست، نِی عجب
اصلاً زِ جنسِ سيبِ مُعطر بخوانمت
مست از میِ حسینیِ تو، اهلِ عالمَند
مستم نِما که در پیِ ساغر بخوانمت
وقتی که بُرده ای دلِ اربابِ شهر را
حق است اینکه حضرتِ دلبر بخوانمت
دنیا به وقتِ سجده ی تو میکند قیام
والامقامی و شَه و سرور بخوانمت
سجاده ی تو بویِ خداوند می دهد
سجادی و به سجده ی آخر بخوانمت
از خطبه خوانی تو قیامت به پا شده
اینگونه من قیامتِ اکبر بخوانمت
گفتی أنا علی..و علی وار دَم زدی
تا که علیِ دوم و حیدر بخوانمت
اَخلاق نیکِ توست، ابوحمزه ساخته
خَلقاً تو را معلمِ برتر بخوانمت
از کودکی دلَت به غم و غُصّه مُبتلاست
از کودکی به غُصّه برابر بخوانمت
در کربلا غمت دو برابر شد ای غریب
که سوگوارِ کُشته ی بی سر بخوانمت
همپایِ زینبی و به گودالِ قتلگاه
از راویانِ بوسه به حنجر بخوانمت
در شام و کوفه هم غُل و زنجیر بوده ای،
آری تو را اَسیرِ مُکدّر بخوانمت
آمد مدینه زهر، توانِ تو را گرفت
تا عاقبت تو را گلِ پرپر بخوانمت
سنگِ مزار هم که نداری، شهیدِ عشق
کُنجِ بقیع با دلِ مُضطر بخوانمت
لطفی نِما به”ملتمس”خاکِ کویِ خویش
تا مدحِ نو سروده به محضر بخوانمت
مجتبی خرسندی
#مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
آمده روح دعا آمده نور جلی
که حسین ابن علی در بغل دارد علی
رسیده عید حق رسیده جشن دین
سیدنا سیدنا سید الساجدین
گشته سجاده ی تو زینت عرش برین
از خدایت شد خطاب انت زین العابدین
شفیع یوم الحشر مالک یوم الدین
سیدنا سیدنا سید الساجدین
ای قیام کربلا زنده از تکبیر تو
برق اشک چشمانت می شود شمشیر تو
زخطبه های تو شکسته پشت کین
سیدنا سیدنا سید الساجدین
تو بهشتی و کردند مقدمت را گلباران
پدرت از مدینه مادرت اهل ایران
پدر و مادرم فدای این آیین
سیدنا سیدنا سید الساجدین
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_سجاد
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است
مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما در همه اوقات علی بن حسین
ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت
ای علی بن حسین بی علی میخوامت
شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده - به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیام آور قرآن باشی
دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد
محمدحسن بیات لو
#امام_سجاد
اِی سفره دارِ سفره یِ عشق وُ دعا سلام
دوّم علیِّ آلِ نبی چارُمین امام
اِی آشنایِ قَدر وُ قَدَر اِقتضایِ تام
اِی قبله گاهِ قلبِ من وُ مسجدالحَرام
اِی سیرتِ پیمبری وُ صولتِ علی
آئیـنه یِ تمام قَدِ دولتِ علی
آوایِ رَبنّایِ تو را عرش می شنید
ناز وُ نیازهایِ تو طنّاز می خرید
وقتی که اشکِ پاکِ تو بَر گونه می چکید
قلبِ امامِ کرب وُ بلا تُند می تَپید
آرامشِ دلِ حرَمی زاده یِ کرم
عزّت گرفته با قَدَمت خاکِ کشورم
آئینه یِ تمامی اوصافِ مصطفی
بااسمِ و رسمِ حیدری وُ صبرِ مجتبی
شد عاشقانه هایِ حرم بعدِ کربلا
بَر رویِ شانه اَش عَلَمِ روضه یِ خدا
مأمور صبر وُ گریه برایِ صیانَت است
اسلامِ بچه شیعه فقط با سیاست است
دینم حسین وُ قبله نمایِ دلم حسین
تنها کسی که مانده برایِ دلم حسین
شبهایِ جمعه حال وُ هوایِ دلم حسین
ذکرِ جنونِ کرب وُ بلایِ دلم حسین
تنها به شوقِ کرب وُ بلا می کشَم نَفَس
با هر نَفَس صدا زده اَم یا حسین وُ بَس
آمد سفیرِ کرب و بلا از حرم نَپُرس
از بی کسی وُ قافله یِ دلبرم نَپُرس
از کودکِ سه ساله یِ شاهِ کرم نَپُرس
از گریه های بی رَمقِ مادرم نَپُرس
دارم به روضه یِ تهِ گودال می رسَم
دارم به پیرُهَن ...وَ به جنجال می رسَم
جَنجال بود سرِ کُشتنِ کسی!
بر رویِ سینه است خدا دشمنِ کسی!
هِی ضربه می زدند پسِ گردنِ کسی!
عمّامه رفت وُ بر سرِ پیراهنِ کسی!
دعوا که شد تمامِ حرم روضه خوان شدند
پائینِ نیزه سینه زَنان نُدبه خوان شدند
حسین ایمانی