#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمیدانم
شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمیدانم
من از سُبّوح و از قدّوس گفتنهای یک انسان
به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمیدانم
رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی
اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمیدانم
@hosenih
من از إنسیّه و حوریّه میفهمم عباراتی
ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمیدانم
امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا
"وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمیدانم
نمیبود آفرینش هم علی را، هم محمّد را
حدیث قدسی لولاک را اصلا نمیدانم
"به بوی نافهای کآخر صبا زان طرّه بگشاید"
چه خون افتاد در دلها و محملها، نمیدانم
بجز این است که عکس کسی در آب افتادهاست؟
وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمیدانم
کنار خانهی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب
دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمیدانم
دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را
به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمیدانم
@hosenih
شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم
شبانه غسل دادن را علی حتی... نمیدانم
چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد
خداوندا خداوندا خداوندا نمیدانم
ندانمهای بسیار است در صدّیقهی کبری
نمیدانم نمیباید بدانم یا نمیدانم!
شاعر: #مهدی_جهاندار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟
تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟
خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند
بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست
@hosenih
خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم
نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست
نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو
آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست
حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت
بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست
نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر
چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست
دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی!
اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست
سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر
ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست
بانی رزق تویی، روح الامین میدانست
سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست
هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان
چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست
چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر
سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست
به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد
نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست
چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت:
"گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست"
آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر!
از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست
مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت
سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست
بشکند دست کسانی که شکستند تو را
چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست
@hosenih
سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت
اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست
پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار
مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
از ابتدای هفته فقط آه می کِشیم
ما هر سهشنبه ناله ی جانکاه می کِشیم
هِی جمعه روی جمعه تلنبار می شود...
دردِ فراق را همه ی ماه می کِشیم
@hosenih
گاهی عتابِ تو به صلاحِ دوامِ ماست
ما انتظار سیلیِ گَهگاه می کِشیم
ما از تبِ وصال..،توان کَسب می کنیم
یک کوه را به قدر پرِ کاه می کِشیم
باید به زور..،گریه از این "چشم"ها گرفت
با دست خویش آب از این "چاه" می کشیم
شرط عروج بنده به بُغضِ پگاهِ اوست
خود را به سمت اشکِ سحرگاه می کِشیم
هرکس دلیل قدِّ خمم را سوال کرد
گفتیم بارِ نوکری شاه می کِشیم
این اعتقادِ ماست..،که دلخواه فاطمه است
در روضه هرچه ناله ی دلخواه می کِشیم
@hosenih
آقا!قسمِ به عُمرِ کم مادرِ شما...
ناز تو را در این دمِ کوتاه می کِشیم
▪️
▪️
در کوچه گوشواره ی مادر شکسته شد...
ما هرچه می کِشیم از آن راه می کشیم
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
حق و ناحق را به شکلی تازه درمیآورند
جای ایمان و یقین، اما اگر میآورند
@hosenih
بوی آتش میدود در کوچهباغ نخلها
کیستند اینان که بغضی شعلهور میآورند؟
این جهنمجایگاهان را چه کاری با بهشت؟
خیر مطلق را نمیفهمند، شر میآورند
جبههی جنگ جمل اینجاست یا بیت بتول؟
با چه رویی کینهها را پشت در میآورند؟
صبر حیدر معجزهست اما ولینشناسها
پشت اعجاز سکوتش حرف درمیآورند
بعد پیغمبر مسلم بود زهرا رفتنیست
ناکسان دارند اسباب سفر میآورند
@hosenih
کاروان کوچکی در نیمهی شب بعد از این
زیر نور ماه مفقودالاثر میآورند
شاعر: #فاطمه_عارف_نژاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#بحر_طویل
اگر آتش به دلت هست اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری
یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری
یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری
و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب مرتب داری،
یا پریشانیِ روز و دل آتش زده هرشب داری
روز و شب تب داری
چارهاش نور علی نور ، دعای نور است
بسم رَبِ نور است
گرچه او مستور است
چارهاش زمزمهی نور دعای زهراست
چارهاش یک مدد از چادر بانوی خداست
نور خورشید نه ، مهتاب نه ، اینها همه هیچ
نور میخواهی از آن چادر مشکی دریاب ، نور آن عصمت ناب
نور از ریشهی آن چادر قدسی است که قدیسهی صدیقه به سر داشت
که بر افلاک گذر داشت
که از او نور ، سحر داشت
همه شب یا همه روز
نور میتابد از آن چادر مشکی تا ماه
نور میگیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه
نور میجوشد از این چادرِ پُر وصلهی خاتون علی ، سِرِ مکنون علی
چادری که نه به هر ریشه فقط معجزه پنهان کرده
عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده
@hosenih
چادری که در آن
جمع اسماء خدا است و خدا
در دلش فاطمه پنهان کرده
چادری که همه افلاک پریشان کرده
زخم کتمان کرده
درد درمان کرده
جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده
در دل این گرداب
سیرهاش را دریاب
ریشهاش را دریاب
چادر ارث زهراست
این سلاحِ تقواست
رنگی از نورِ خداست
هرکه دارد ، به سرش سایهی رحمت دارد
حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد
عفّت و عاطفه و لطف و محبت دارد
عطرِ عصمت دارد
چادرِ مشکیِ او ریشهی غیرت دارد
آی عزت دارد
چادرت را دریاب
چیست آن پوشش بیت الله است
مشکی اما به به دلش جوشش بیت الله است
چیست چادر صدف گوهرهاست
حرم دخترهاست
حافظ باورهاست
چادر مشکی تو شهپر توست
خواهرم سنگر توست
دست زهراست که روی سر توست
وارث نور حجاب
چادرت را دریاب
حاضری در همه جا
ولی از پلکِ هوسهایی دور
مثل قرآن کریم
فی کتابٍ مکنون
فی حجابٍ مَستور
چادر آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست
سِتر ناموس خداست
چادر آسودگی لاله از اندیشهی باد
چادر آسایش گلبرگ از احساس نظر بازیهاست
خیمهی عاشوراست
صاحبش با زهراست
چادرِ مادرمان دست مرا میگیرد
با همان انوارش
با همان اسرارش
با همان حِسِ صمیمیتِ خود
با همان غیرتِ خود
بِینِ راه و بیراه
بِینِ گاه و بیگاه ...
تا که لب باز نکرده است دعا میگیرد
با همان مادریش فکر من است
روز وشب روضهی او ذکر من است
نه فقط دست من و تو به پرش هست دخیل
همه از نوح و خلیل
فطرس و جبرائیل
دودمان آدم
سالها هست که حاجات از آن میگیرند
از همان مقنعه جان میگیرند
ناتوانند و توان میگیرند
قرنها هست زبان میگیرند:
چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
و خدا نیز از آن نور مباهات کند
فخر بر مادر سادات کند
محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا
پنج دفعه به علی جلوه به میقات کند
چادری که به پَرَش
بوسهی ، احمد دارد
روی هر ریشهی آن بوی محمد دارد
چقدر چشم کشیده است علی بر رویش
چادرِ بانویش
نورِ سرمد دارد
ولی افسوس که یک روضهی پر غُصهی بی حد دارد
روضهای بد دارد
ای مدینه ای داد
دادها از بیداد
از نگاهی سنگین
آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین
چه شده ، طعمهی بی باکی شد
یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد
@hosenih
پشت در بود که آتش سر زد
یک نفر شعلهای آورد و به جانِ در زد
در آتش زده را وای که بر مادر زد
زینب اُفتاد حسن بر سر زد
دید در کَنده نشد
ضربهی دیگر خورد وای که محکمتر زد
...
(قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
تازه می کرد نفس را مجدد میزد
وای از دست مغیره چقدر بد میزد
جای هرکس که در آن روز نمیزد میزد)
....
کربلا چادرِ زهرا به سرِ زینب بود
سپرِ زینب بود
لشکری دور و بر زینب بود
در میان گودال
جگر زینب بود
آنطرفتر حرمِ شعلهورِ زینب بود
اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ زینب بود
گرچه زینب از غم غیر خوناب نخورد
گرچه مانند دلش
جگری چاک نشد
زیر لب گفت ولی
«مادر آب ببین که پسرت آب نخورد
پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد»
چادرش را دو گره بست ، قدم را برداشت
کوهِ غم را برداشت
بی حسین و عباس
دو عَلَم را برداشت
یک تنه بارِ حرم را برداشت
نعرهاش کاخ ستم را برداشت..
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
@hosenih
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه در این بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
@hosenih
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
***
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
دودِ هیزم در حرم آکنده شد
آتش از روی علی شرمنده شد
در چنان با شدت از جا کنده شد
یاس حیدر بر زمین افکنده شد
بانویی که حرمتش مفروض شد
استخوان سینه اش مرضوض شد
نعره ها پیوسته و ممتد شد و
هتکِ حرمت های شان بی حد شد و
حال زهرا پشت آن در بد شد و
یک نفر با ضربه از در رد شد و
قلبِ زهرا را قرار از دست رفت
غنچه ی گل در فشار از دست رفت
@hosenih
غربت شیر خدا شد بی حساب
حمله می کردند سویش با عتاب
دست هایش بسته شد بین طناب
سوخت قلب حق برای بوتراب
فاتح خیبر برای حفظ دین
شد گرفتار دو بی دین لعین
فضه زیر کتف مادر را گرفت
دید حیدر را و قلبش پر گرفت
زود زهرا شال حیدر را گرفت
با نگاهش راه لشگر را گرفت
دور حیدر بود در حال طواف
تا که شد بیهوش با ضرب غلاف
@hosenih
حیدری تنها و شمشیر و گلو
فاطمه برخاست، آمد روبرو
کل عالم می شد آن دم زیر و رو
دست بر معجر اگر می برد او
کار دشمن را علی راحت نکرد
لحظه ای با اولی بیعت نکرد
آه اما از دل زینب که دید
یک نفر موی حسینش را کشید
دیگری از راه با خنجر رسید
لشگری پیراهنش را می درید
دستباف فاطمه بود آن لباس
شد بلند از هر شکافش بوی یاس
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#روضه_حضرت_زهرا
اسم زهرا آبروی عالم است
اسم زهرا چون نگین خاتم است
اسم زهرا دلخوشهای علی ست
نام زهرا یادگاری نبیست
اسم زهرا بوی جنت میدهد
یاد او برما سعادت می هد
اسم زهرا آبروی حیدر است
اسم زهرا اسم جمله مادر است
اسم زهرا شافع روز جزا ست
اسم زهرا جزء اسماء خداست
اسم زهرا ذکر اسم اعظم است
ذکر او ورد نبی اکرم است
گونده باخار بالیا قیزیم زهرا منی بیر بابا چاغیر
آرزوم واریمدی بیر بابا کلمه سین ایشیدم
اما چاغراندا چاغرار یا رسول الله یا نبی الله
اما بیلمورم بعد از پیغمبر یانان قاپی نئیلدی
اله کی قالدی درو دیوار آراسندا
خانم بئله سسلندی بابا یارسول هارداسان قاپم یاندی
اسم زهرااسم زکر اعظم است
ذکر اووردنبی اکرم است
اسم زهراحمدتسبح خداست
اسم زهراازهمه اسم هاجداست
خانم فاطمه زهرادن اوخوندی انشااله بالاسی امام زمان عنایت الر بومجلسه مجلس تشکیل اولوب به نام نامی فاطمه زهرا ئولنرمزن دا روحی یاد اولا
قیز اوشاقی اولا ننه دنیادن گیدنده بتر حالا قالار ایودن جنازه خارج اولاندا بیر باخار ننه نین دالیسیجا الرین قویار اورگینین باشنا
بابا ایندکی او ننه مین جنازه سین آپاررسان اوجنازه نی
قوی یره قوی دولانم ننه مین باشنا
وردی علی دستوراوزهرانن جناز ه سی دفن اولونا باخدی زینب ننه تابوتی گیجه دوشتی یولا اله گوردی اوجوان ئولن ننه گدیر یا الله خانم بیرباخدی بابا اوننه مین تابوتین قوی یره علی دیر تابوتی قویدم یره گوردیم زینب یاپشدی حسن حسینین الینن یا اله دولانلار ننه نین باشینا جوان ئولن ننه گجه قبر گدن ننه دولانر زهرانین باشنا
هاراگدیر گجه چاغی منیم اوباغری قان ننم
بابا آپارمیون اونی یارالی دی جوان ننم
منی ملر قویوب گیدور وفالی مهربان ننم
ننه ننه جوان ننه / جوانلقی یالان ننه
ظلمیله قول قابرقاسی صدمه گوروب سنان ننه
اما بیر باخدی بابایا بابا ننه می آپار قبرستان بقیعه امابابا بیرخواهشیم واردی باشوا دولانیم بابا
آنامی قبره قویماقا بیرآزدا دقت ایلون
آخی ننم یارالیدی دییم بقیعده نیلیون
سنوب قولی قابرقاسی قویاندا قبره گوزلیون
آخی ننمین قارداشی یوخدی ننه نی قبره قویاندا قارداشی گلر قبره اله دولانار باجنن باشنا بابا بولوسن ننم یارالیدی
ئوزون آهسته قویارسان قبره
ننه دنیادن گیدنده تشیع جنازه ده گوروبسوز او نامحرملر دایانالار محرم قویار قبره اگر ننه نین بویوک بالاسی اولسا بویوک اوغلی قویار قبره ننه نی قویار تپراقلارا
اگر ادبلی قارداشی اولا باجنین جنازه سین آلار الرینه باجنی قویار قبره علی بیر باخدی زهرایه اوقهرمان علی بیر محرم تاپانمادی جنازه نی آلدی الینه قبریده آلان اولمادی آقا اندی قبره جنازه نی ویرن اولمادی علی بیر باخدی گوی عالمینه
الله الله بو منی درده سالان فاطمه دی
منه خاطر اوجالان هم قوجالان فاطمه دی
الله بو منی دشمن الینن قوتاران فاطمه دی
فاطمه نجه قویوم قبره سنی سن علینین قدرتیسن
هم علینین قدرتی اول هم ئوزونون زینتی سن
نقدر سعی الدی مالک اولا صبر ایوینه
اورگی گلمدی زهرانی قویا قبر ایوینه
اسم زهرا جان دهد برمرده ها
ذکر زهرا درمان کند افسرده هارا
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
مغتنم ديدند صبر رو به پايان مرا
آتش آوردند نمرودان گلستان مرا
@hosenih
بيت من در آتش و مصراع من افتاده بود
بي ادبها خوب سوزاندند ديوان مرا
آرزوهاي مرا در پشت در آتش زدند
كاش ميبستند جاي دست چشمان مرا
دست من بسته ولي دست مغيره باز بود
زد تو را تا که بگيرد زودتر جان مرا
حرف ناموسش كه شد ايوب صبرش سر رسيد
باتو سنجيدند بين كوچه ايمان مرا
@hosenih
در نهان چشم من اشك است مهمان سالها
ظلم بيرون ميكشد از خانه مهمان مرا
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
در شعله ور شد غنچه اش را در خطر دید
میخواست برگردد ولی دیوار نگذاشت
سعی فراوان کرد حتی بین آتش
در را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت...
شاعر: #علی_ذوالقدر
@hosenih
#حضرت_زهرا_س_شهادت #بحر_طویل
تلاش و زحمات حضرت زهرا(س) برای هدایت مهاجر و انصار
شب است و در سکوت شب صدای باد میپیچد
شب است و در مدینه گریههای باد میپیچد
کسی در کوچههای سنگیِ تاریک اینجا نیست
کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟
کسی در شهر پیدا نیست
ولی انگار میآید صدای رفتنی اینبار
صدای رفتنِ جمعی میان کوچهای تبدار
چرا اینگونه میآیند
اگرچه غرقِ دردند
چرا این چار تَن اینگونه میگردند...
به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده
به خود از درد پیچیده
به هر گامی که مرکب راه میآید
صدای آه میآید
خدایا این که است این قدر بیمار است؟
چرا از درد سرشار است
غریبی یا عزادار است
گَهی بر یک طرف خَم میشود پهلوش میگیرد
زمانی دست بر سر میگذارد روش میگیرد
به هر گامی که میآیند با سرفه نفس گیرد
توانش نیست جانش نیست
میآید که حق را باز پَس گیرد
@hosenih
به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه
هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه
و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش
ببین جای طنابی هست بر دستش
چرا اینقدر غمگین است
چقدر این داغ سنگین است
خودش را میخورد هرچند گریان نیست
ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست
خودش را میخورَد او با دلی پُر خون
خودش را میخورَد آورده او ناموس حق را باز هم بیرون
اگرچه غم فراوان است
ولی باور کنید این مردِ خیبر قبلهگاه شیر مردان است
ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است
همه باور کنید از یک نگاهش کوه میریزد
چرا امشب از این رو اینهمه اندوه میریزد
چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش خودش پیر است...
عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم میآیند
و در پشت سرش دو کودک معصوم میآیند
دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب دلِ این شب
مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟
حسین از آنطرف با قلب پُر آتش
حسن از این طرف میآید و هِی میتپد قلبش
دوباره پیشِ مادر هست خدایاشکر حیدر هست...
چهل شب میشود اینگونه میآیند در شبها
چهل شب میشود خانه به خانه میروند اما
فقط یک خانواده نیمه شب آوارهاند اینجا
علی شاهد برای خویش آورده
علی شاهد برای اینهمه مردم
منم مَردِ غدیرِ خُم
و این است شاهدم زهرا
و زهرا شاهد آورده است با آن حال
که من هم ارث میگیرم
که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟
علی در میزند ، در باز میکردند انصار و مهاجرها
نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها
یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمیآیم
یکی هم گفت یادِ من نمیآید غدیر خم
امان از حرف نامردم
یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد
یکی هم داشت مولا حرف میزد بِینِ حرفش زود در را بست
دلِ زهرا چه بد بشکست
علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد اگرچه گریهاش اُفتاد
فقط زهرا جوابش داد
علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند
چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند
@hosenih
چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه
چهل شب رفتهاند و جز سه تُن یک یار و یاورنیست
بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست
ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه
میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه
چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است
غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است
تلافیِ غدیرِ خُم فقط آتش فقط هیزم
امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم
حسن چشمانِ زینب بست
که مادر پشت دربِ خانهی خود هست
زمین اُفتاد و در اُفتاد
امان از چادر زهرا امان از رد شدنها و امان از پا زدنها و امان از رفت و آمدها
خدایا میخ لج کرده خدایا راه کج کرده....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
@hosenih
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
@hosenih
همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه
تنها کسی که گوش به او داد چاه بود
رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش
راه عبورش از وسط قتلگاه بود
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e