eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد @hosenih نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد @hosenih نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد @hosenih بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد @hosenih برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e فاطی
شادی جهان هیچ است عشق است همین غم را هرثانیه می‌خواهیم این عالم ماتم را همدست ملائک شد شد آبرویش تضمین دستی که در این شب‌ها برداشته پرچم را @hosenih کشتی حسین افتاد یکبار دگر بر آب از دست نباید داد هر فیض فراهم را هرجا که حسین آمد احسان خدا آمد از برکت آقا بود بخشید اگر آدم را در ماه خدا حتی ما با دهن روزه هرروز طلب کردیم شب‌های محرم را هر وقت دو دم دادیم هر مرده‌ای احیا شد آقا تو نگیر از ما دم‌های دمادم را نذری حسینیه از بس به همه چسبید انداخته از رونق آوازه‌ی حاتم را یا مثل رسول ترک یا اینکه چنان طیب از لطف زیادش کن این معرفت کم را اسلام حسینی شد اسلام حسینی ماند مدیون خودت کردی پیغمبر اکرم را @hosenih ای وای از آن دم که با قامت خم زینب دارد به روی دستش یک پیکر درهم را چه با سر و چه بی‌سر احیاگر زینب شد دیدند همه بر نی عیسای معظم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماییم و فقط روضه ی ارباب و دگر هیچ چشمان پر آب و دل بی تاب و دگر هیچ @hosenih چون روزنه ای چشم فرو بسته از عالم وابسته ی خورشید جهان تاب و دگر هیچ اندوخته جز اشک نداریم به دنیا ماییم و همین گوهر نایاب و دگر هیچ اندازه ی یک قطره اگر اشک فشاندیم شد کوه گنه شسته به سیلاب و دگر هیچ راه دل ما را به حرم ختم نمودند هر راه به جز این شده گرداب و دگر هیچ چون پرچم سیار عزا خانه به دوشم چون ابر سبک بارم و بی خواب و دگر هیچ @hosenih "در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری" گویم که غم حضرت ارباب و دگر هیچ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لطف کن این قطره را تا رود و دریا هم ببر ابرهای رحمتت را سمت صحرا هم ببر سوی کنعان بوی پیراهن خبر را می‌برد یک خبر از جانب خود به زلیخا هم ببر @hosenih عاقبت بار گناهانم زمینم زد، بیا دست‌هایم را بگیر و یک‌قدم راهم ببر بار من بر روی دستم مانده آقا میخری؟! لطف کن یکجا بخر آقا و یکجا هم ببر من که هرشب نام‌تان را برده‌ام پس خواهشا صبح محشر که می‌آید نام من را هم ببر @hosenih اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا التماست می‌کنم این جمع را با هم ببر در قیامت هم به دنبال غذای روضه‌ام ای ملک، آب و غذایت را نمی‌خواهم ببر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀مناجات مناجات با سبکی زیبا🥀 🎶سبک: امام رضا قربونتم آهوی سرگردونتم به درگه تو آمدم /اگر که خوب و یا بدم مرا پناه بده خدا / محب آل احمدم مران ز درگهت مرا خدا خدا. خدا خدا سرم به زیر و شرمسار/ کجا روم کنم فرار به جز تو کی دهد به من / پناه و بر دلم قرار مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا تو خود مرا زدی صدا / گفتی گنه کردی بیا توبه نما ببخشمت / ببین مرا به صد نوا مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا مرا بگیر پناه خود / مقرّم از گناه خود شرمنده ام خدا من از / پروندهٔ سیاه خود مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا بحق آل مصطفی / به فرق خون مرتضی بده نجاتم ازهمه / غرور و عصیان و هویٰ مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا چاه گناه به پیش رو / دگر ندارم آبرو به آبروی مرتضی / مرا ببخش به حب او مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا گدای درگهت ( صفا ) / آمده بهر التجا عنایتی تو ای کریم / ببخش در روز جزا مران ز درگهت مرا. خدا خدا. خدا خدا 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ✍شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
بسم‌الله الرحمن الرحیم بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است خدای فقه و حدیث و کلام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله ی حسن است اویس وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه ی او بودن آرزوی من است تجسم همه ی احترام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دل از تمام جهان برده است لبخندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش به داروی گل لبخند های چون قندش به درد های همه التیام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر نمی شود به کلام بنی امیه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است به حکم آیه ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال و حرام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوه های پیمبر خصائلش صلوات به نور چهره ی چون ماه ِ کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است گروهی از سخنان خدا جدا شده اند که در توهم خود نائب خدا شده اند چه رازهای دروغی که برملا شده اند که آفتاب همه روی بام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت بیا که راوی غم های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند ، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی همین خبر برسد : به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه السلام آمده است
مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده قرعه ی خونْ جگری بر جگرم افتاده معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده یک نفر نیست به دادِ من تنها برسد؟! آنقدر دام گنه دور و برم افتاده دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و وسط معرکه دیدم سپرم افتاده همه ی دار و ندارِ دل رسوای من است این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده حب زهرا من خسران زده را آدم کرد بر زبانِ همه، حالا خبرم افتاده دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم روزی ام دست خدایان کرم افتاده بی سبب نیست به لب نادعلی می خوانم به سرم شور نجف، شور حرم افتاده هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد باده ی نابْ هم آخر ز سرم افتاده روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا به سوی مجلسِ روضه گُذرم افتاده مادری مویْ پریشان به حرم آمد و گفت: خنجری کُند به جان پسرم افتاده چقدر چشمِ طمع بر زره و پیرهنِ تشنه ی در دلِ خونْ غوطه ورم افتاده محمدجواد شیرازی @rozeh_1
آن دم که دیدنت دُرِ نایاب می شود تنها نصیب من ز تو یک خواب می شود داری برای من پدری می کنی حسین قلبم از این محبت تو آب می شود هر کس نسوخت در غم عظمای کربلا دریا بدون موج چو مرداب می شود فهمیده ام ز خون شهیدان راه تو نوکر فدای حضرت ارباب می شود وقتی که اشک روضه ی تو ریخت بر دلم شب های قلب من شب مهتاب می شود شب های جمعه یاد حرم ،یاد کربلا دل های عاشقان تو بی تاب می شود از اتحاد نیزه و شمشیر و تیر و تیغ گودال قتلگاه چو گرداب می شود بعد از  تمام گشتن ذبح عجیب تو غارت نمودنِ بدنت باب می شود... حسین سلیمانی @rozeh_1
روضه ی تازه جوانِ تو مرا کشته حسین همه خونین کفنانِ تو مرا کشته حسین آمدم روضه ی تو گریه کنم بهر عزا ترکِ روی لبانِ تو مرا کشته حسین رضا ترابی گلیده @rozeh_1
بی هیاهو و بی صدا...خلوت آستانِ گره گشا خلوت پرچم ِ رویِ گنبد آشفته حرم شاه با وفا خلوت اشکِ میدانِ مشک شد جاری شده ایوان-طلا چرا خلوت؟! کاش میمردم و نمی دیدم لحظه ای زیرِ قبّه را خلوت قاتل جانِ من شد این تصویر... دورِ شش گوشه! کربلا! خلوت... سائلی نیست و شده ست چرا؟! دورِ ارباب، از گدا خلوت داغِ تو شد اضافه یابن شبیب پس بخوان روضه در خفا...خلوت... ¤ وای از سینه ای که لب تشنه کرده با تیرِ بیهوا خلوت همه رفتند و پیکری جا ماند... شد پس از حمله خیمه ها خلوت! مرضیه عاطفی @rozeh_1
میشوم نقاش و از رخسار دلبر میکِشم از کبودی رخ دلدار حیدر میکشم غنچه ای را میکِشم زخمی به زیر دست و پا رَد خونی روی بال یک کبوتر میکشم باغ را لبریز آتش میکشم وقت غروب باغبان را هم کنار حلقه در میکشم آشیانی میکشم لبریز یاس و نسترن بعد از آن هم چهره ای از یاس پرپر میکشم رنگ نیلی میزنم بر صفحه آلاله ها مرتضی را آن میان بی یارو یاور میکشم یک طرف هیزم فراهم بود و مردم حمله ور یک طرف روی زمین تصویر مادر میکشم چادر خاکی کشیدم در همین حال و هوا بعد از آن هم معجری از جنس کوثر میکشم چادری خاکی شد اما حنجری خونی نشد از همین جا روی دفتر نقش دیگر میکشم میروم در گوشه گودال و با بغض قلم خنجری را تشنه رگهای حنجر میکشم مثل کوهی بوده زینب لحظه ذبح گلو عفت و ایثار و غیرت را مکرر میکشم حنجری را نامرتب کرده ضرب نیزه ها در پی این نیزه ها غمدیده خواهر میکشم گاه در کنج تنور و گاه زیر دست و پا یک سر دور از بدن را روی منبر میکشم میکشم آل عبا را در اسیری و عزا گوشه ویرانه ها دُردانه دختر میکشم دختری را میکشم مشغول نجوا با پدر حال او را زخمی و بی تاب و مضطر میکشم سعید مرادی @rozeh_1
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است یادگار مادرت غارت شد اما جای آن روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است علی اصغر یزدی @rozeh_1