eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بیهوده گشته ایم، نظیرش ادیب نیست حتی خطیب زبده کنارش خطیب نیست @hosenih دارو طلب مکن که دعایش تو را بس است حاذق تر از طبیب مدینه طبیب نیست حتی غلام او به کرم شهره بوده است حتی سگ از محبت او بی نصیب نیست تاریخ را ورق به ورق خوانده ام ولی از بس کریم بوده برایش رقیب نیست هر کس که در محله او پا گذاشته است شاید غریبه آمده، اما غریب نیست گرد و غبار دامن سبط پیمبریم ما را گر از عبا نتکاند عجیب نیست @hosenih گریه کنم برای حسن یا برادرش؟ قبرُ التریب دارد و خدُالتریب نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌺سرشــــار شمیم اهل بیت آمده است 🌺شادے به حـریم اهل بیت آمده است 🌺جوشان شده است چشمه فیض خدا 🌺میلاد کـــــریم اهـــل بیت آمده است 🌺 میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک🌺
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است @hosenih با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است @hosenih سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‍ سبک شعر: عنوان شعر: متن شعر: 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند اول اهل حسن آبادم من عبدم ولی آزادم من با یک نگه ات ای آقا در دام تو افتادم من توی دستم یک سنگ یمن دارم متبرک به مددی حسن دارم توی کشور دل تو سلطنت داری خوش بحالم تو دلم وطن دارم کریم آل طاها هستی عزیزقلب زهراهستی بنازم وقتی که تو میدون قدم قدم با مولا هستی شه والا مقام سبط خیر الانام نائب حیدر و انت نعم الامام مدد یا حسن بن علی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند دوم دنیا به مرادمونه وقتی حسن آقامونه حتما خودبی بی زهرا فردا که بیاد بامونه هرکی به حبِّ حسن گرفتاره مولا تو محشر تنهاش نمیذاره مادرش بی بی حضرت زهرا هم نظر رحمت به نوکراش داره در خونه ات روی ما بازه حاتم به خونه ات رو میندازه من که هیچ اما به تو مولا حضرت قاسم هم مینازه یل جنگ جمل سرور بی مثل دادی به قاسمت آقا جام عسل مدد یا حسن بن علی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند سوم آقای کریمان هستی شاهه همه شاهان هستی ماننده علی مولا جان بابای یتیمان هستی در کرم در سفره داری ممتازی شُهره ی شهری به دست و دلبازی کوچه بند آید اگر که یک لحظه بر جمال خود نقاب نندازی جلوه ی ذاتِ اللهی تو کریم آل طاهایی تو پدر شاهنشاهم قاسم و پدر عبداللهی تو دلبر و دلربا تویی فرمانروا حسن بن علی تویی ارباب ما مدد یا حسن بن علی ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
مردِ خطر و اهل دعا بود علی همواره دوای درد ها بود علی سرّ سرِ بشکافته اش جز این نیست_ سر تا سر عمر با خدا بود علی در رکعت هر نماز او را کشتند با خواندن هر فراز او را کشتند در کوچه اگر چه کشته بودند او را افسوس به سجده باز او را کشتند از درد دلش چاه خبر داشت فقط از غربت او ماه خبر داشت فقط شد قاتل او جهل، نه شمشیر عدو از قاتلش الله خبر داشت فقط از هرچه که داشت در کَفَش بهتر داد خونِ دل و دستِ لطف و چشمِ تر داد در وقت عبادت سر خود داد و سپس فریاد رسای رستگاری سر داد... مجتبی دسترنج @rozeh_1
ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا  دیوار و درِ کوفه زبان شد که بمان امّا ز جِنان، فاطمه می‌گفت: بیا *** امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... علی انسانی @rozeh_1
شمشیر از اهل عبادت خورد حیدر بر ساحتش تیرِ جهالت خورد حیدر از کینه های کهنه آخر جان به لب شد صد پشت پا، جای محبت خورد حیدر خاری به چشمش بود! عمری خون دل ها از دست قومی بی لیاقت خورد حیدر بیعت گرفتند و ضررها کرد اسلام با جهلِ یک عده خسارت خورد حیدر یک ضربۂ کاری فرود آمد به فرقش یک ضربۂ کاری به شدت خورد حیدر در رکعت دوم به عشقِ رستگاری غرقِ به خون رزقِ شهادت خورد حیدر زخمی عمیق افتاد بر پهنای تاریخ این زخم ِ بد را از حسادت خورد حیدر والله ارکانِ هدایت منهدم شد تا در دل محراب ضربت خورد حیدر دیگر همان یک ظرف شیرِ مختصر را با دست لرزان و به زحمت خورد حیدر! مرضیه عاطفی @rozeh_1
خیره به آسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شده است مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر ، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟ مگر می توان بود جز با علی؟ مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته است قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی الهی الهی حسین خدایا خدایا خدایا علی محسن ناصحی @rozeh_1
دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد بابا چرا افطارت امشب مختصر شد نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد دختر شدن خیلی برایم دردسر شد من دختری بابایی ام دلشوره دارم در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد امشب زمین و آسمان کرد التماست امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد حتی همین نعلین پُر از وصله پینه گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد یادم نرفته خانه ای که در مدینه آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد یادم نرفته کوچه دستان تو را بست مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند صدها جسارت از حرامی ها به سر شد چه فکرهایی که نکردم از سر شب بازار و چوبِ محملِ خونی زینب رضا دین پرور @rozeh_1